هدایت شده از اوقاف رودبار
برگزاری نشست مشترک فرد اسماعیلی رئیس اداره اوقاف و امور خیریه و نوری رئیس اداره مخابرات شهرستان رودبار پیرامون ساماندهی رقبات در اختیار شرکت مخابرات در امامزاده محمدحنفیه علیه السلام بیورزین و کبته رستم آباد
🔴اسرائیل همه سلاحها را پس گرفت!!
🔸در اقدامی جالب توجه و پس از عملیات طوفان الاقصی رژیم صهیونیستی هر چه سلاح و مهمات به رژیم باکو فروخته بود را پس گرفت! گفته میشود دهها محموله سلاح که قبل از حمله متجاسرین باکویی به قراباغ کوهستانی برای این متجاسرین فرستاده شده بود و قرار بود جهت باز کردن دالان تورانی زنگزور استفاده شود، با در تنگنا قرار گرفتن رژیم صهیونیستی همه با استفاده از خطوط هوایی و کشتی (از طریق گرجستان) به سرزمینهای اشغالی برگردانده شدند.
🔸نکته جالب آن است که الهام علیف پول همه این تسلیحات را با فروش نفت داده بود. در حال حاضر رژیم علیف تجهیزات و تسلیحات کافی در اختیار ندارد و این مساله باعث ترس و وحشت آنها شده است. به همین دلیل در طی روزهای اخیر از مقامات هندی درخواست کردهاند از فروش سلاح و مهمات به ارمنیها خودداری کنند.
🔸در واقع، غیر از خود صهیونیستها که نابود شدهاند، برخی طرفهای دیگر هم از این جنگ ضررهای هنگفتی متحمل شدهاند که یکی از آنها رژیم وابسته و مزدور علیف است که این روزها به همه سواری میدهد.
رسول عزیزی نژاد
#حکایت_بهلول
روزی هارون الرشید بهلول را خواست و او را به سمت نماینده ی تام الاختیار خود به بازار بغداد فرستاد و به او گفت: اگر دیدی کسی به دیگری ظلم و تعدی میکند و یا کاسبی در امر خرید و فروش اجحاف میکند همان جا عدالت را اجرا کن و خطا کار را به کیفر برسان.
بهلول ناچار قبول کرد و یک دست لباس مخصوص مُحتسبان پوشید و به بازار رفت ...
اول پیرمرد هیزم فروشی دید که هیزمهایش را برای فروش جلویش گذاشته که ناگهان جوانی سر رسید و یک تکه از هیزمها را قاپید و بسرعت دور شد. بهلول خواست داد بزند که بگیریدش که جوان با سر به زمین افتاد و تراشه ای از چوب به بدنش فرو رفت و خون بیرون جهید. بهلول با خود گفت: حقت بود.
راه افتاد که برود، بقالی دید که ماست وزن میکند و با نوک انگشت کفه ترازو را فشار میدهد تا ماست کمتری بفروشد.
بهلول خواست بگوید چه میکنی؟ که ناگهان الاغی سررسید و سر به تغار ماست بقال کرد و بقال خواست الاغ را دور کند تنه الاغ تغار ماست را برگرداند و ماست بریخت و تغار شکست.
بهلول جلوتر رفت و دکان پارچه فروشی را نگاه کرد که مرد بزاز مشغول زرع کردن پارچه بود و حین زرع کردن با انگشت نیم گز را فشار میدهد و با این کار مقداری از پارچه را به نفع خود نگه میدارد.
جلو رفت تا مچ بزاز را بگیرد و مجازاتش کند ولی با کمال تعجب دید موشی پرید داخل دخل بزاز و یک سکه به دهان گرفت بدون اینکه پارچه فروش متوجه شود به ته دکان رفت.
بهلول دیگر جلوتر نرفت و از همان دم برگشت و پیش هارون رفت و گفت: محتسب در بازار است و هیچ احتیاجی به من و دیگری نیست !
✺ نشـC᭄ـر، صـღـدقه جاریه است ✺
رسول عزیزی نژاد
هدایت شده از خوشخبر
این ایستگاه شارژ سریع یا همون DC شارژ؛ یکی از بالاترین تکنولوژیهای مربوط به ماشینهای برقیه که در شدیدترین تحریمها مهندسان مپنا تونستن بسازن و به تولید انبوه برسونن ...
بیشتر ببینید
📆 ۱۴۰۲
#خودرو
#محیطزیست
🇮🇷 خـــــ♥️ــوشخبـر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3193438243C5161aeab75
هدایت شده از خوشخبر
این شیرزن «الناز دارابیان» رکورد آسیا رو شکست، طلا گرفت. پرچم ایران رو بالا آورد، برای اهدای مدال با چادر اومد، با خوندن سرود ملی اشک ریخت؛ بعد هم گفت مدالم رو به کودکان غزه اهدا میکنم.
بیشتر بخوانید
📆 ۱۴۰۲/۸/۱
#ورزشی
#بانوان
🇮🇷 خـــــ♥️ــوشخبـر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3193438243C5161aeab75
هدایت شده از 🇮🇷 لطیفه حلال 🇮🇷
از حیف نون میپرسن: ۱۰تا جوجه داریم. گربه ۶تاشونو میخوره، چند تا باقی میمونه ؟🤔
حیف نون میگه: اون دیگه جاشونو یاد گرفته، میاد بقیشونم میخوره😆😄😃😂😁🤣😅😅🤣😁
کانال 🇮🇷 لطیفه حلال 🇮🇷 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3540451341C466d1824a0