eitaa logo
یاران وفادار
170 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
4هزار ویدیو
6 فایل
این کانال در راستای گفتمان انقلاب اسلامی ، همدلی و وحدت هم محلی ها و هموطنان گام بر می دارد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رستمی: مدالم را از ائمه معصومین دارم و آن را به رهبر انقلاب و همۀ مردم ایران تقدیم می‌کنم.
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه جریان‌ها بهش جفا کردن، ولی هر چی بگذره خواهیم دید سید بی‌بدیل بود البته به آرزوش رسید و شهید شد. بشنوید؛ پورابراهیم
✅ وفات سید محمد باقر شفتی 🔹 سید محمد باقر شفتی مشهور به حجه الاسلام، رشتی الاصل و از علمای بزرگ در فقه، اصول، ادبیات، رجال و ریاضی و علم درایه و هیئت بود. او از مشاهیر روزگار و در از نظر زهد و اخلاق در جایگاه والایی قرار داشت. ♦️شفتی از نخستین فقیهانی بود که به لقب حجت الاسلام مشهور شد. او به ثروت زیاد و قدرت اجتماعی فراوان در شهر اصفهان شهرت داشت و در دوره‌هایی از حیاتش بر تحولات سیاسی این شهر تاثیرگذار بود 🔺 شفتی مستقل از حکومت، امور قضایی را سرپرستی می‌کرد و بر اجرای حدود شرعی (مجازات‌های اسلامی) اصرار داشت و بسیاری از حدود را به دست خود جاری می‌ساخت. ▫️وی به حال فقرا و طلاب علوم دینی بسیار کمک می کرد. در عبادت و مناجات و سخاوت بسیار کوشا بود. حجت السلام شفتی از محضر درس آیات بهبهانی، بحر العلوم، کاشف الغطاء، ملامهدی نراقی و میرزای قمی استفاده برد. 🔸 او دارای تالیفات و کتابها و تحقیقات بسیاری است. سرانجام این عالم بزرگ در ۲ ربیع الاول سال۱۲۶۰ در ۸۵ سالگی در اصفهان وفات یافت و در مسجدی که خودش ساخته بود و به مسجد سید معروف شد، دفن شد. علی ملکی
حبیب شهریاری
باعرض سلام خدا قوت نمایش بزرگ میدانی جلوه های عاشقی (معبر عشق)روایتی دیدنی از قهرمانان شهید سرزمین مان. زمان: از روز شنبه مورخ 17 شهریور تا چهارشنبه مورخ 21 شهریور به مدت 5 شب از ساعت 7:30 شب . محل برگزاری: صومعه سرا- تولم شهر -جنب بخشداری . منتظر حضورتان هستیم. پایگاه بسیج حمزه سید الشهداء تالش محله و چکوور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سرلشکر سلامی: اسرائیل ۱۴ کشتی ما را مورد اصابت قرار داد 🔹۱۲ کشتی اسرائیل را زدیم.
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌️جواب کوبنده سید کاظم به آقامیری که گفت : اسرائیل رو نزنیم! ببخشیم، چون امیرالمومنین گفتند با دشمنت با فضل برخورد کن! محبوب پورابراهیم
یاران وفادار
خاطرات اربعین ۱۴۰۳ قسمت سوم - آسیب دیدن پا قبل از حرکت حدود یک هفته قبل از عزیمت به اربعین
خاطرات اربعین ۱۴۰۳ علیرضا زمانپور قسمت چهارم - روز حرکت به سمت عشق به تو ای عشق، از این فاصله دور سلام🏴 حدود ساعت ۱۰ صبح یکشنبه یک کفش پیاده روی خریدم . حدود ساعت ۱۱ پیش برادر جانباز سهراب حسین زاده رفتم و کمی با هم صحبت کردیم . از من در مورد سفر کربلا پرسید ‌گفتم یکی از دوستانم نتوانست گذرنامه اش را تمدید کند و من به همراه یک نفر بعد از نماز مغرب و عشاء حرکت می کنم. اگر دوست دارید در خدمت هستم ‌ ‌. به من گفت عصر بهت خبر میدم. بعد به اتفاق همدیگر رفتیم و ایشان هم از بازار یک کفش پیاده روی خرید. حدود ساعت ۳ عصر ایشان تماس گرفت و گفت من میام و از من خواست که روز حرکت کنیم ‌ گفتم آخه به آقای قاسم پور گفتم بعد از نماز عشاء حرکت می کنم ولی بگذارید باهاش صحبت بکنم ببینم آمادگی دارد که زودتر حرکت کنیم . با آقای قاسم پور تماس گرفتم و گفتم اگه آمادگی دارید ساعت ۵ عصر حرکت کنیم . ایشان گفت مشکلی ندارد برویم ‌ ساعت یکربع به ۵ عصر با خانواده خداحافظی کردم و ابتدا رفتم آقای حسین زاده را سوار ماشین کردم و بعد آقای قاسم پور را سوار کرده و حرکت کردیم .‌ رفتیم که اسم خود را در لشکر بزرگ امام حسین علیه السلام بنویسیم ‌ . امامی که اگر امروز حضور فیزیکی داشت قطعا از مظلومان غزه در مقابل ظلم یزیدیان زمان دفاع می کرد . آقای حسین زاده هم اتفاقا در مسیر راه از لزوم حمایت این لشکر بزرگ از فلسطین مظلوم صحبت می کرد ‌ و می گفت یکی از اهداف سفرم حمایت از فلسطین است . به نظرم سفر اربعین با حمایت از مظلومان فلسطین به ویژه غزه ارزش بیشتری پیدا می کند . اولین توقف ما برای استراحت کوتاه در رودبار بود که آقای حسین زاده کلوچه فومنی خرید و ما خوردیم . پس از آن اشتباهی وارد جاده قدیم تاکستان شدم . برای نماز و صرف شام توقف کردیم . ماشاء الله خانواده های محترم دوستان به اندازه دو روز وسایل خوراکی برای راه گذاشته بودند . 😁 بعد از صرف شام حرکت کردیم . تابلو همدان را نشان داد و ما وارد مسیری شدیم که فهمیدیم جاده قدیم است . و ناچار به مسیر ادامه دادیم ‌ . در وسط راه نشان را هم زدیم که وارد بزرگراه قزوین همدان شویم ولی فاصله را دورتر نشون می داد ‌ از یک شهر گذشتیم ولی از بس جاده خلوت و ناآشنا بود که فکر کردیم برگردیم و مسیر بهتری پیدا کنیم . برگشتیم و آقای قاسم پور از ابتدا از رانندگان سوال کرد که گفتند باید جلوتر بروید . رفتیم اما باز دیدیم انگار مسیر بهتری را نمی رویم . بعد از طی کردن مسافتی دوباره ار رانندگان کامیون سوال کرد که آنها ما را به رفتن از همون مسبر قبلی راهنمایی کردند و گفتتد اگر بخواهید وارد مسیر اتوبان بشوید مسافتش طولاتی تر است ‌ . دوباره برگشتیم و وارد شهرشدیم ‌ و آنجا هم از افسر گشت انتظامی پرسیدیم و آنها هم گفتند همین مسیر را باید طی کنید . برای همین افتادن در جاده قدیم با همدیگر شوخی هم می کردیم ‌ آقا رسول می گفت دیدید دارم شما را از مسیر میان بر می برم و من با شوخی می گفتم بله از شما تشکر می کنیم ‌‌. شوخی دیگر ما این بود که این اشتباه باعث شد مثلا بدونیم یک شهری به اسم قیدار هم است که باید از آنجا بگذریم . جاده بسیار خلوت بود و ما هم می گفتیم ان شاء الله خیر است‌ . خیلی راه رفتیم و در موکب منطقه ای به نام قره سوء نگه داشتیم و سرو صورت خود را آب زدیم و بعد حرکت کردیم ‌. حدود ۳ صبح به همدان رسیدیم و در یک موکب نگه داشتیم . خیلی خوابمان می آمد ولی منتظر ماندیم تا اذان بزند . ساعت حدود چهار و ده دقیقه اذان زد و ما نماز را اقامه کردیم ‌ . آقا رسول گفت من در همین نماز خانه می خوابم . من و آقای حسبن زاده اومدیم داخل ماشین خوابیدیم . کمتر از یکساعت خوابیدیم و حدود ساعت پنج و نیم صبح حرکت کردیم از همدان رد شدیم و در بین راه در یک موکب نگه داشتیم و چای و لقمه ی موکب را صرف کردیم . در مسیر همین طوری برای بنزین و استراحت و سرویس نگه می داشتیم و بالاخره حدود ساعت ۱۱ به مرز رسیدیم و ماشین را در پارکینگ ابوذر غفاری متعلق به شهرداری پارک کردیم ‌ . همون دم در سوار ماشین شدیم و آقای حسین زاده خیلی سریع با راننده گرم گرفت و کار به گرفتن شماره تلفن راننده آقا نجات انجامید و به من گفتند شماره اش را در گوشی خودم ذخیره کنم و به شوخی بهش گفتند که مهمانش خواهند شد . نجات خوش صحبت هم بود . تا جایی که اجاره می دادند رفت و ما پیاده شدیم و بعد سوار اتوبوس شدیم و چند کیلومتری مرز خروجی پیاده مان کردند . آنجا موکب های بزرگی داشت . نماز جماعت خواندیم و بعد نهار خورده و استراحت کردیم البته مگس های محترم نمی گذاشتند انسان بخوابد . از امام جماعت سوال کردم الان به آن مرز بریم بهتره یا دیرتر ‌ گفت : الان هوا بسیار گرم است . ساعت ۵ به بعد بروید ادامه دارد
یاران وفادار
بسمه تعالی به  بهانه اربعین - به قلم برادر جانباز سهراب حسبن زاده قسمت اول راه  قدس از کربلا می
به  بهانه اربعین - به قلم برادر سهراب حسبن زاده قسمت دوم اما همه آن خیزش ها و جهش ها  و انقلاب ها نتوانست در ریل درست خود حرکت کند و دچار انحراف شد ‌ که علل مختلفی برای آن می توان بیان کرد : ۱)  یکی از آنها اینکه شاید یک موضوع خاص عامل حرکت و خیزش مردم شد ( مثل ملی شدن نفت ) ۲) عامل دیگر عدم آگاهی توده مردم مسلمان از اهمیت موضوع ۳)  نبود رسانه موجه برای توجیه افکار عمومی از اهمیت انقلاب ۴) نبود رهبری واحد و منسجم.که مردم پیام  او را دریافت کرده باشند و او را یاری کنند ۵) عوامل دشمن وقتی خطر را دریافت نمودند به انحای مختلف شروع به ایجاد دودستگی و تفرقه بین رهبران و مردم کردند ۷) رهبران نهضت ها به علت تفرقه و دوستگی و نشناختن نقشه دشمن از هم فاصله  ودر نهایت  تهضت ها به شکست منحر شد ۷) عقب نشینی رهبران و ملت منجر به پیشروی دشمن شد  و در نهایت شکست انقلاب ها را بدنبال داشت . به بند کشیدن رهبران و ترساندن ملت از قدرت و زور خود سبب شد فروغ انقلاب به خاموشی گراید و دهها سال ملت در ارتجاع و قهقرا زندگی کند و به جایی رسید  که تئوری " انقلاب فرزندان خود را می خورد " در افکار عمومی جا پیدا کند در اوج دوران حکومت طاغوت و   ناامیدی  در افکار و اندیشه های مردم حتی روشنفکران  ؛  به یکباره ندایی از غیب و از حنجره سیدی بزرگوار بیرون آمد و همه را به فکر وادار نمود که می شود در دنیایی که همه در خوابند بیداری داشت . حرکت امام بعد از فوت آیت الله بروجردی در اوایل  دهه  چهل این امید را دو چندان کرد و نهضت اسلامی شکل گرفت . یاران امام گرد او جمع شده ، هسته هایی را شکل دادند و هر کدام ماموریتی را تعریف کردند تا به تبیین حقایق اسلام و انقلاب و امام بپردازند. این حرکت کم کم رشد پیدا کرد و  انقلابیون در مراکز علمی ، دانشگاه‌ها ، مساجد و ... به تنویر افکار عمومی مشغول شدند. رژیم شاه و پادوهای آن نتوانستند امام را تحمل کنند و او را  ابتدا به ترکیه و سپس نجف  تبعید کردند و باز سرزمین ایران جولان قدرت های بزرگ اعم از شرق و غرب شد اما با رهبری امام‌ ره همه این  توطئه ها خنثی شد و بعد وقتی لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان خط امام‌تسخیر شد معلوم شد فرماندهی گروه های منحرف در آنجا مستقر است . دشمن وقتی دید  دیگر کاری نمی تواند بکند نقشه ها کشید‌ . دهها کودتا را ساماندهی کرد که بزرگترین آنها کودتای نوژه همدان بود که خود داستان مفصلی دارد و آن هم شکست خورد . دشمنان به این فکر افتادند که اگر در جمهوری اسلامی  نهاد های آن مستقر شود و حکومت شکل گیرد  دیگر نمی توان با آن مبارزه کرد .  بنابر این به فکر تهییج کشور همسایه عراق افتادند و با  تجهیز و حمایت  نظامی،  پشتیبانی و سیاسی سازمان های منطقه ای و بین المللی آن را آماده هجوم به این سرزمین پاک و شیعه و دوستدار امام کردند و در نهایت حمله غافلگیرانه ۳۱ شهریور به فرودگاههای کشور اتفاق افتاد تا آنها را از کار بیندازند و سپس سرزمین ما را غصب کنند . صدام در شب حمله در تلویزیون بغداد ظاهر و قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد .او هنگام فرمان  حمله به ایران مدعی شد که سه روزه تهران را فتح خواهد کرد و مصاحبه بعدی را  یک هفته بعد در میدان آزادی خواهد داشت . ما با عراق بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر مرز داریم . دشمن  در طول همه ی مرز ها در عنق بیش از ۱۰۰ کیلومتر وارد شد و  مناطق و شهرهای خرمشهر،  آبادان ، دهلران،  قصر شیرین ، گیلانغرب،  و هزاران روستا را مورد تجاوز قرار داد و موجب آواره شدن مردم شد و مردم  حاصل دسترنج زندگی خود و همه  هستی خود را گذاشتند و رفتند ‌. انسان باید این وضعیت تاسف بار را دیده باشد  تا  عمق فاجعه را باور کند .