eitaa logo
ٖؒ﷽‌ سمت خــــــ♡ـــــــدا ﷽
399 دنبال‌کننده
11هزار عکس
10.6هزار ویدیو
67 فایل
❣️بسم اللّٰــه الرحمن الرحیم امام حسین(علیه السلام) زمانی که بی یاور ماند، فریاد برآورد و گفت: " هَل مِن ناصر یَنصُرُنی؟ آیا کسی هست که مرا یاری کند💔 🕊ڪپـے‌باذڪر‌صلوات‌براے‌سلامتـے‌مـهـدے عجل الله 🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 جکسن هینکل، تحلیلگر آمریکایی: 🔹ایران اولین کشوری است که آمریکا را مجبور کرد تمام پول‌های بلوکه شده‌اش را آزاد کند. _قوی✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🥀یااَحَد.......🌱 ......💞 خدايا اگر ما بد كنيم، تو را بنده های خوب بسيار است، اما اگر تو ما را مدارا نكنی ما را خدای ديگری نيست ..💔 🌷🍃
🍃🥀🍃 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » 🍃اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآل مُحَمَّد اللّهمَّ عَجَّل لِوَلیّکَ الفَرَج وَ فَرَجنا بِه اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله)🌥 🍃🌷🍃
10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍 ◾امام زمان خریدتت نفهمیدی 🍃 😎 🌴أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرج بحق خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🌴
قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور 🕊 ♥️
🍃🥀تسلای قلب نازنین آقا صاحب الزمان عج،سلامتی وتعجیل در فرجشون ؛اجماعاً بر محمد وآل محمدصلوات🌷🍃
🍃یازهراسلام الله علیها 🍃یا شهیده 🥀 💎یاران‌ واقعی بقیة الله عج اینگونه اند ✔️ ⬅️قسمتی از وصیت نامه شهید 🌷🕊 من شهید شدم🌷🕊 تا راه کربلا باز شودو شما در فردایی شیرین در حرم حضرت امام حسین {علیه السلام} به یاد شهدا (باشید) و به یاد شهدا بگریید من شهید شدم تا امّت و‌ ملت آماده تر شودو راه باز شودبرای ظهور امام عصر {عج} و بالاخره من و ما، شهید شدیم تا قبله مسلمین و بقیهٔ کشورهای اسلامی و هر آنجایی که بویی از کفر و نفاق و ظلم استشمام می شود، آزاد شود و اراده الهی مبنی بر پیشوایی مستضعفین بر زمین تحقق یابد » والسلام🤚 🍃شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌸 🍃🌸اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وحشُرنامَعَهُم ولعَن اعدائَهُم 🌸🍃 🌴اللهم عجل لولیک الفرج بحق خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🌴
🍃🥀به نیابت از از ارواح طیبه💎 شهدا جهت سلامتی وتعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عج💙 اِجماعاً صلوات ....🌷🍃
📚بہ‌وقت‌ڪتاب: 🥀 ✍🏻نویسنده:سیدمهدۍشجاعے پاࢪت ۷۰ امام ، بى آنکه روى سخنش با محفر باشد، آنچنانکه او بشنود، مى گوید: ))مادر محفر عجب فرزند خبیثى زاییده است .(( پیرمردى خمیده با سر و روى سپید، خود را به امام مى رساند و مى گوید: ))خدا را شکر که شما را به هالکت رساند و شهرها را از شر مردان شما آسوده کرد و امیرالمؤ منین را بر شما پیروز ساخت .(( حضرت سجاد، اگر چه از شدت ضعف ، ناى سخن گفتن ندارد، با آرامش و طماءنینه مى پرسد: ))اى شیخ ! آیا هیچ قرآن خوانده اى ؟(( پیرمرد مى گوید: ))آرى ، هماره مى خوانم .(( امام مى فرماید: ))این آیه را مى شناسى : قل ال اسئلکم علیه اجرا االالمودة فى القربى)28 )از شما اجر و مزدى براى رسالتم نمى طلبم جز مهربانى با خویشانم )). پیر مرد مى گوید: ))آرى خوانده ام .(( امام مى فرماید: ))ماییم آن خویشان پیامبر. این آیه را مى شناسى : و آت ذالقربى حقه ؛)29) حق نزدیکانت را به ایشان بده .(( پیرمرد مى گوید: ))آرى خوانده ام .(( امام مى فرماید: ))ماییم آن نزدیکان پیامبر.(( رنگ پیرمرد آشکارا دگرگون مى شود و عصا در دستهایش مى لرزد. امام مى فرماید: ))این آیه را خوانده اى : واعلموا انما غنمتم من شى فان اهلل خمسه و للرسول ولذى القربى .)31 )و بدانید هر آنچه غنیمت گرفتید خمس آن براى خداست و رسولش و ذى القربى .(( پیرمرد مى گوید: ))آرى خوانده ام .(( امام مى فرماید:))آن ذى القربى ماییم !(( پیرمرد وحشتزده مى پرسد: ))شما را به خدا قسم راست مى گویید؟(( امام مى فرماید: ))قسم به خدا که راست مى گوییم . این آیه از قرآن را خوانده اى که : انما یرید اهلل لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.)31) خداوند اراده کرده است که هر بدى را از شما اهل بیت دور گرداند و پاك و پیراسته تان قرار دهد.(( پیر مرد که اکنون به پهناى صورتش اشک مى ریزد، مى گوید: ))آرى خوانده ام .(( امام مى فرماید: ))ما همان اهل بیتیم که خداوند، پاك و مطهرمان گردانیده است .(( پیرمرد که شانه هایش از هق هق گریه مى لرزد، مى گوید: ))شما را به خدا اهل بیت پیامبر شمایید؟!(( امام مى فرماید: ))قسم به خدا و قسم به حقانیت جد ما رسول خدا که ماییم آن اهل بیت و نزدیکان و خویشان .(( پیرمرد، دستار از سر مى اندازد، سر به آسمان بلند مى کند و مى گوید: ))خدایا پناه بر تو از شر دشمنان اهل بیت ، گواه باشد که من از دشمنان آل محمد بیزارى مى جویم . سپس صورت اشکبارش را بر پاهاى امام مى گذارد و مى پرسد:))آیا راهى براى توبه و بازگشت هست ؟(( امام مى فرماید: ))آرى ، خداوند توبه پذیر است .(( ادامه دارد... 🕯🍂' الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🖤🍃'
📚بہ‌وقت‌ڪتاب: 🥀 ✍🏻نویسنده:سیدمهدۍشجاعے پاࢪت ۷۱ پیرمرد که انگار از یک کابوس وحشتناك بیدار شده است و جان و جوانى اش را دوباره پیدا کرده ، عصایش را به زمین مى اندازد و همچون جنون زده ها مى دود و فریاد مى کشد: ))مردم ! ما فریب خوردیم . اینها دشمنان خدا نیستند. اینها اهل بیت پیامبرند، قاتلین اینها؛ دشمنان خدایند، یزید دشمن خداست . آن پیامبرى که در اذانها شهادت ، به رسالتش مى دهید، پدر اینهاست . توبه کنید! جبران کنید! برگردید!(( ماءمورى که از لحظاتى پیش ، کمر به قتل پیرمرد بسته و به تعقیب او پرداخته ، اکنون به پیرمرد مى رسد و با ضربه شمشیرى میان سر و بدن او فاصله مى اندازد، آنچنانکه پیرمرد چند گامى را هم بى سر مى دود و سپس بر زمین مى افتد. مردم ، مردمى که شاهد این صحنه بوده اند، بیش از آنکه هشیار و متنبه شوند، مرعوب و وحشتزده مى شوند. بیش از این ، نگاه داشتن کاروان مصلحت نیست . کاروان را در زیر بار سنگین نگاهها به سمت قصر یزید، حرکت مى دهند. پرتو شانزدهم یزید، همه اعیان و اشراف شام و بزرگان یهود و نصارى و سران بنى امیه و سفرا را براى شرکت در این جشن بزرگ ، دعوت کرده است ، قصر را به انواع زینتها آراسته و شرابهاى گوناگون تدارك دیده است . پیداست که یزید به بزرگترین پیروزى زندگى خود، دست یافته است . یزید به هنگام شنیدن خبر ورود کاروان سرها و اسرا، در حین مستى و سرخوشى ، ناگهان ناله شوم کالغها را مى شنود و با خود آنچنان که دیگران بشنوند، زمزمه مى کند: ))در این هنگام که محمل شتران رسید و آن خورشیدها بر تل جیران درخشید، کالغ ناله کرد و من گفتم : چه ناله کنى ، چه نکنى ، من طلبم را وصول کردم و به آنچه مى خواستم رسیدم .(( هم اکنون نیز، با غرور و تبختر بر تخت تکیه زده است و ورود کاروان شما را نظاره مى کند. او که همه تالش خود را براى تحقیر این کاروان و تعظیم دم و دستگاه خود به کار گرفته است ، اکنون به تماشاى شکوه و عزت خود و خفت و خوارى کاروان نشسته است . همه اهل کاروان را از بزرگ و کوچک ، با طناب به یکدیگر بسته اند. یک سر طناب را برگردن سجاد افکنده اند و سر دیگر را به بازوى تو بسته اند. طناب دیگر از بازوى تو به دستهاى سکینه و طناب دیگر و دست دیگر و بازوى دیگر و همه اهل کاروان به گونه اى به هم وصل شده اند که اگر کسى کندتر و یا تندتر برود، دیگران را با خود به زمین بیفکند و اسباب خنده و مضحکه شود. به محض ورود به مجلس ، امام رو مى کند و به یزید و با لحنى آمیخته از شکوه و اعتراض و توبیخ مى گوید: ))اى یزید! گمان مى کنى که اگر رسول خدا ما را در این حال ببیند، چه مى کند؟!(( با همین اولین کالم امام ، حال مجلس دگرگون مى شود. یزید فرمان مى دهد که بند از دست و پاى شما و غل و زنجیر از دست و پا و گردن امام ، باز کنند. یزید در دو سوى خود امرا و بزرگان را نشانده است ، براى شما جایى درست مقابل خویش ، تدارك دیده است و سرها را در طبقهایى پیش روى خود چیده است ادامه دارد... 🕯🍂' الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🖤🍃'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا