چه کرده ای که جهانی به تو یقین دارد؟
برای دیدنِ تو، شوقِ اینچنین دارد
تو کیستی که به یادت پس از هزاران سال
جهان، قیامتی از جنس #اربعین دارد؟
#امام_زمان
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
مداحی آنلاین - پرچم روی دوشم - مطیعی.mp3
13.14M
پرچم روی دوشم
توی گوشم
نوای آه حسین
زمینه🔊
#34_روز تا #اربعین🏴
#میثم_مطیعی🎙
#امام_زمان
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
♦️مداح سکولار♦️
◾️برخی از منبری ها و مداح ها برای بیشتر دیده شدن (جذب ممبر و توسعه دکان خود) و متنوع کردن منبع درآم مبتنی بر مذهب, بسمت سکولاریزه کردن مداحی (جدایی مداحی از سیاست و حکومت) بر سیاق جدایی دین از سیاست(ممنوعیت مداخله دین در حکومت) رفته اند. یعنی مدعی عزاداری برای امام حسین هستند ولی برایشان فرقی نداره کجا این مداحی انجام بشه، مجلس یزید یا مجلس زینب،
👈نمونه بارز این مدل مداح، همین پویانقر(معرف به مداح استودیویی)است که نون به نرخ روز خوری بهش مزه داده
او در محرم سال قبل در برنامهای بنام مهلا (با اسپانسری روبیکا و همراه اول)با دعوت از برخی افراد، تریبون امام حسین را به بلندگویی برای مطرح شدن اغتشاشگران، طعنه زدن و زیر سوال بردن مدافعین حرم و توهین به حجاب و اصولا هنجارشکنی تحت لوای عزاداری تبدیل کرد. در واقع خواسته یا ناخواسته بنام امام حسین، ابزاری شد برای بیان مطلب علیه اصول و هنجارهای حاکمیت توسط چند نفر،
👈 او در تحکیم "نظریه سکولاریزه کردن مداحی"، در محرم امسال نیز با عبور از خط قرمز نظام، در مجلس خاتمی، جانشین پدر فتنه و باغی انقلاب(شورشی علیه حکومت اسلامی)حضور یافت و ثابت کرد مداحی از حکومت جداست؟!
◾️در مجالسی که این قبیل افراد مداحی میکنند باید به ماهیت آن شک کرد زیرا ثابت کردن عزاداری امری شکلی است نه محتوایی یعنی همینکه نوحه ای خوانده بشه و بعضی بر سینه بزنند کافیه و لازم نیست ماهیت موضوع با محل برگزاری تناسب داشته باشه یعنی بزید هم میتونه مجلس عزاداری برپا کنه
👈عاقبت به خیری برای مدعیان شهرت، سخت بدست میآید
https://eitaa.com/joinchat/2907570532Ca9d6868181
07_Goriz_Az_Rajim_1401_05_23_Moharram_1444_aminikhaah.ir.mp3
22.17M
⭕️سلسله مباحث «گریز از رجیم»
✅جلسه هفتم
🛑سه ویژگی برای بندگی
🛑 چگونه از شیطان ،دنیا و مردم آن عبور کنیم؟
🛑شیطان تا کجا با ما رفیق است؟
🛑انسان مامور به وظیفه است یا نتیجه؟
❇️https://eitaa.com/joinchat/2907570532Ca9d6868181
➖واکنش شریعتی نماینده تهران نسبت به صحبت های روزگذشته رهبر انقلاب درباره قانون راهبردی
▫️رهبرانقلاب: "عیبجویی برخی درباره قانون اقدام راهبردی مطلقا درست نیست" آقای پزشکیان!
▫️بارها گفتید از رهبرانقلاب تبعیت دارید
بسمالله؛ اولین امتحان ولایتمداری شما اینجاست؛ اگر آقای ظریف اظهارات خود علیه قانون راهبردی را اصلاح نکرد، او را برکنار کنید!
🇮🇷 #پشتیبان_ولایت_فقیه_باشید
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
https://eitaa.com/joinchat/2907570532Ca9d6868181
🔴 اینجا دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی می باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا اجازه نمیدهید تشیع از ۱۴۰۰ سال پیش جلوتر بیایید ؟
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2907570532Ca9d6868181
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢بشارت آیت الله توکل در مسجد مقدس جمکران:
خودتان را برای ظهور آماده کنید، ان شاالله ظهور را خواهیم دید و پرچم انقلاب را همین رهبرمان به دست امام زمان می دهند.
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2907570532Ca9d6868181
⭕️ شما چرا عاشورا نمیخوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا
(ماجرای مشاهده حاج سیّد احمد رشتی)
🔰 حاج سیّد احمد رشتی میفرماید:
🕋 در سال ۱۲۸۰، به قصد حجّ بیت اللّه الحرام از رشت به تبریز آمدم و در خانه حاج صفر علی تاجر تبریزی منزل کردم؛ امّا چون قافلهای نبود، متحیّر ماندم تا آنکه حاج جبّار جلودار سدهی اصفهانی برای طرابوزن (از شهرهای ترکیه) بار برداشت.
🐎 من هم به تنهایی از او حیوانی کرایه کرده و رفتم. وقتی به منزل اوّل رسیدیم، سه نفر دیگر به تشویق حاج صفر علی به من ملحق شدند:
یکی حاج ملّا باقر تبریزی، دیگری حاج سیّد حسین تاجر تبریزی و سومی حاجی علی نام داشت که خدمت میکرد که به اتّفاق روانه شدیم. به ارزنه الرّوم (شهری تجاری و صنعتی در شرق ترکیه) رسیدیم و از آنجا عازم طرابوزن شدیم. در یکی از منازل بین این دو شهر، حاج جبّار جلودار آمد و گفت:
🔹 منزلی که فردا در پیش داریم مخوف است امشب زودتر حرکت کنید که به همراه قافله باشید.
▫️ این مطلب را بهخاطر آن میگفت که ما در سایر منازل، غالبا با فاصلهای پشت سر قافله راه میرفتیم. لذا حدود سه ساعت پیش از اذان صبح، حرکت کردیم.
🌨 حدود نیم فرسخ از منزل خود دور شده بودیم که ناگاه هوا دگرگون شد و برف باریدن گرفت بهطوریکه هرکدام از رفقا، سر خود را پوشاندند و به سرعت رفتند؛ امّا من هر قدر تلاش کردم نتوانستم به آنها برسم و در آنجا تنها ماندم. از اسب پیاده شدم و در کنار راه نشستم. خیلی مضطرب بودم؛ چون حدود ششصد تومان برای مخارج سفر همراه داشتم و ممکن بود راهزن یا دزدی پیدا شود و مرا بهخاطر آنها از بین ببرد. بعد از تأمّل و تفکّر، با گفتم:
🔹 تا صبح همینجا میمانم بعد به منزل قبلی برگشته، چند محافظ همراه خود میآورم و به قافله ملحق میشوم.
▫️ در همان حال ناگاه باغی مقابل خود دیدم و در آن باغ باغبانی که در دست بیلی داشت، مشاهده میشد. او بر درختها میزد که برف آنها بریزد. پیش آمد و نزدیک من ایستاد و فرمود:
🔸 تو کیستی؟
▫️ عرض کردم:
🔹 رفقایم رفته و من مانده و راه را گم کردهام.
▫️ فرمود:
🔸 نافله شب بخوان تا راه را پیدا کنی.
▫️ مشغول نافله شب شدم. بعد از تهجّد (نماز شب)، دوباره آمد و فرمود:
🔸 نرفتی؟
▫️ گفتم:
🔹 و اللّه، راه را بلد نیستم.
▫️ فرمود:
🔸 جامعه بخوان تا راه را پیدا کنی.
▫️ من جامعه را از حفظ نداشتم و الآن هم از حفظ نیستم با آنکه مکرّر به زیارت عتبّات مشرّف شدهام. از جای برخاستم و زیارت جامعه را از حفظ خواندم. باز آن شخص آمد و فرمود:
🔸 نرفتی؟
▫️ بیاختیار گریهام گرفت و گفتم:
🔹 همینجا هستم چون راه را بلد نیستم.
▫️ فرمود:
🔸 عاشورا بخوان.
▫️ من زیارت عاشورا را از حفظ نداشتم و الآن هم حفظ نیستم در عین حال برخاستم و مشغول زیارت عاشورا از حفظ شدم، و تمام لعن و سلامها و دعای علقمه را خواندم. دیدم باز آمد و فرمود:
🔸 نرفتی؟
▫️ گفتم:
🔹 نه، تا صبح همینجا هستم.
▫️ فرمود:
🔸 الآن تو را به قافله میرسانم.
▫️ ایشان رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و آمد.
فرمود:
🔸 پشت سر من بر الاغم سوار شو.
▫️ سوار شدم و اسب خود را کشیدم امّا حیوان حرکت نکرد.
فرمود:
🔸 دهنه اسب را به من بده.
▫️ ایشان بیل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را با دست راست گرفت و به راه افتاد. اسب کاملا آرام میآمد و ایشان را اطاعت مینمود. بعد آن بزرگوار دست خود را بر زانوی من گذاشت و فرمود:
🔸 شما چرا نافله نمیخوانید؟ نافله، نافله، نافله.
▫️ باز فرمود:
🔸 شما چرا عاشورا نمیخوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا.
▫️ بعد فرمود:
🔸 شما چرا جامعه نمیخوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه.
▫️ در زمان طیّ مسافت، مسیری دایرهای را پیمودیم ناگاه برگشت و فرمود:
🔸 اینها رفقای شما هستند.
▫️ دیدم رفقا کنار نهر آبی پیاده شده، مشغول وضو برای نماز صبح بودند.
از الاغ پیاده شدم تا سوار اسب خود شوم، نتوانستم. آن جناب پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و مرا سوار نمود و سر اسب را به سمت رفقا برگرداند.
💡 من در آن حال به فکر افتادم این شخص که بود که به زبان فارسی صحبت میکرد درحالیکه این طرفها زبانی جز ترکی و مذهبی جز مذهب عیسوی وجود ندارد! تازه چطور به این سرعت مرا به رفقای خود رسانید.
بهخاطر همین فکرها پشتسرم را نگاه کردم؛ امّا کسی را ندیدم و از ایشان اثری نیافتم. و بعد از این جریان به رفقای خود ملحق شدم.
⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۵۴
🏷 🏷 #عاشورا #زیارت_عاشورا
🇮🇷 #پشتیبان_ولایت_فقیه_باشید
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
https://eitaa.com/joinchat/2907570532Ca9d6868181
🔴 اینجا دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی می باشد
یا قائم آل محمد (عجل الله) ادرکنی
❌حتی المقدور با لینک ارسال شود