⚘﷽⚘
شنیدمت ...
که نظر میکنی ؛
به حال ضعیفان
تبم گرفت ...
و دلـ💔ـم خوش ؛
به انتظار عیادت
سلام آقای مهربانممم
سلام امام زمااااانمم
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
@yarane_ebrahim_yazd
✨نفس هایم را؛
به ذڪر یاد تو دخیل بسته ام
ممنونم که اجازہ دادی
در هوای پاڪ تو نفس بڪشم...
#سلام_بر_هادی_دلها
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
حضرت امام صادق(ع) می فرمایند:
🔆 هركس چهل صبح این عهد را بخواند :
✔از یاوران قائم ما باشد
✔و اگر پیش از #ظهور آن حضرت بمیرد او را از قبر بیرون آورند
✔و در خدمت آن حضرت باشد
✔و حق تعالی به هركلمه از حسنه او را كرامت فرماید
✔ و هزار گناه از او محو كند.
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ: ای صفای قلب زارم!
منم خاکِ درت، گدا و نوکرت ...
💠چهارشنبه های امام رضایی
🔹وقتی لحظه به لحظه آرامش و ذره به ذره برکت زندگی را مدیون نگاه مهربانانه او باشی، مگر میشود از گدایی درگاهش دست برداشت؛ اینجا تنها جاییست که گدا بودن، اعتبارش از هر چیزی بالاتر است ...
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
4_5947309796808982531.ogg
510.4K
سلام بر ابراهیم2
دستمال سرخ ها
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
پارچه لباس پلنگی خریده بود، به یک خياطها داد و گفت: يک دست لباس كُردي برايم بدوز، روز بعد لباس را تحويل گرفت و پوشيد، بسيار زيبا شده بود، از مقر گروه خارج شد، ساعتي بعد با لباس سربازي برگشت! پرسيدم: لباست كو!؟ گفت: يكي از بچه هاي كُرد از لباس من خوشش اومد من هم هديه دادم به او! ساعتش رو هم به یک شخص ديگر داده بود، آن شخص ساعت را پرسيده بود و ابراهيم ساعت را به او بخشيده بود!
اين كارهاي ساده باعث شده بود بسياري از بچه ها مجذوب اخلاق ابراهيم شوند.
🌷شهید ابراهیم هادی🌷
📚 کتاب "سلام بر ابراهیم ۱"
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#خاطره
از کنار صف نماز جماعت رد شدم . دیدم حاجی بین مردم توی صف نشسته. رد شدم اما دو صف نرفته برگشتم. آمدم رو به رویش نشستم. دستش را گرفتم . پیشانیش را بوسیدم. التماس دعا گرفتم و رفتم . انگار مردم تازه فهمیده بودند که حاج قاسم آمده حرم. از لابهلای صف های نماز میآمدند پیش حاجی. آرام و مهربان میگفت: «آقایون نیاید! صف نماز رو به هم نزنید.» بعد از نماز آمد کنار ضریح ایستاده بودم پشت سرش تا بتواند زیارت کند . وقت رفتن گفت:
🔹«آقای خادم امروز خیلی از ما مراقبت کردی زحمتت زیاد شد» گفتم: «سردار من برادر دو شهید هستم. شما امانت برادر های من هستید.» نگاه ملیحی انداخت و گفت: «خدا شهدات رو رحمت کنه.» چه میدانستم چند روز بعد خودش هم میرود قاطی شهدا.....
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
#قاسم_سلیمانی
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی