eitaa logo
یاران ابراهیم
153 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
900 ویدیو
12 فایل
پویش مردمی یزد "شهید ابراهیم هادی" لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20 در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAFW1DKO9yh9tSu07Qg در واتساپ https://chat.whatsapp.com/HDqV1SiVL6WHbg1XeBermX
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌱دوباره صبح جمعه و نگاه من به انتظار... که شاید آردم صبا خبر ز طرف کوی یار... 🌱صدای عاشقان تو ز هر طرف رسد به گوش... بیا ستاره سحر قدم به چشم من گذار... لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20   در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAFW1DKO9yh9tSu07Qg در واتساپ https://chat.whatsapp.com/HDqV1SiVL6WHbg1XeBermX
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنجره ی را به رویم باز کن .. می خواهم صبــح را در نفس بکشم ..
💥امتحان ڪه تموم شه از دنیا میریم🚶‍♂ لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20   در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAFW1DKO9yh9tSu07Qg در واتساپ https://chat.whatsapp.com/HDqV1SiVL6WHbg1XeBermX
يجْعلُ اللَّه الهُموم مُقدّماتٍ لنعمٍ مخْبوءة.. خداوند غم هارو مقدمہ‌ے نعمٺ‌هاے پنہانش قرار داده.. لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/joinchat/821886993C550554dc20   در تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAFW1DKO9yh9tSu07Qg در واتساپ https://chat.whatsapp.com/HDqV1SiVL6WHbg1XeBermX
سوریه را به صندلی دانشگاه ترجیح داد‼️ . آدم بابرنامه‌ای بود👌، یک دفتر مشکی📓 کوچک داشت که تمام کارهایش را در آن می‌نوشت✏️، بدهی، کارهای انجام نداده، کارهایی که باید انجام می‌داد و هر کاری که داشت را یادداشت می‌کرد. من هیچ وقت را بیکار ندیدم؛ یا کار می‌کرد یا مشغول جزوه خواندن بود.📄 . رشته مترجمی زبان انگلیسی قبول شده بود🔠. وقتی که جواب قبولی‌اش در دانشگاه آمد که سوریه بود. . به شدت شجاع و نترس بود. از هیچ چیزی نمی‌ترسید. هر وقت به من زنگ می‌زد📞 می‌گفت دعا کن شجاع باشم هیچ وقت نمی‌گفت که من نمی‌توانم، همیشه می‌گفت من می‌توانم.✌️
•بــهـشــت همــیـشه نبـاید درختــانی داشــته بـــاشد 🌴 ڪــہ رود هــایی از پــایینش جـــریان دارنـــد بیــابانی ست و زائــرانی ڪہ خــون ♥️ از زیــر پــایــشان جــــاری ســت. دلتنگ شلمچه
✍ فرض کنید دختر یک خانواده ثروتمند هستید در تبریز ... با یک طلبه ساده ازدواج میکنید و به خاطر ادامه تحصیل همان طلبه ی ساده راهی نجف می‌شوید ... گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیرید خدا به شما فرزندی می‌دهد بعد این فرزند می میرد . بعد دوباره فرزند می دهد دوباره در همان بچگی میمیرد . دوباره فرزند می دهد ، دوباره ... در حالی است که فقر گریبان تان را گرفته ، در حدی که یکی یکی از اسباب خانه را می فروشید حتی رختخواب ... همسر علامه طباطبایی همیشه مرا به فکر می برد، علامه درباره ایشان گفته بودند : " من نوشتن المیزان را مدیون ایشان هستم " و نیز گفته‌اند : " اگر صبر حیرت انگیز همسر من نبود، من نمی توانستم ادامه تحصیل بدهم " . علامه نه تعارف داشته و نه اغراق می‌کند ... علامه در جایی فرموده بودند ایشان وقتی در قم رو به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها سلام می‌دادند من جواب خانوم را می‌شنیدم ... و همچنین هنگامی که زیارت عاشورا می خواندند من جواب سلام امام حسین علیه السلام را می‌شنیدم ... همیشه به جایگاه او حسرت میخورم با خودم فکر می کنم وقتی که او داشته خانه را جارو می زده یا وقتی برای علامه چایی می ریخته می دانست در آسمان ها آنقدر معروف است ... می‌دانسته در پرورش یک مرد بزرگ آنقدر موثر است ... کاش کتابی از زندگینامه او چاپ شده بود ... کاش برای ما کلاس آموزشی می‌گذاشت ... کلاس اخلاق و اخلاص ... کلاس مدیریت زندگی در شرایط بحرانی ... کلاس چگونه از همسر خود علامه طباطبایی بسازیم ؟! کلاس چگونه بدون قلم به دست گرفتن تفسیر المیزان بنویسیم ؟! کلاس چگونه ما مهم باشیم اما مشهور نه ؟! کلاس چگونه توانستم در اهداف والای همسرم، او را در بدترین شرایط یاری دهم ؟! ✅ همه ی این ها چند واحد می‌شود ؟! ✅ چقدر واحد پاس نکرده ام خدا میداند ؟!