کمد لباس زهراکوچولو و خاله زهره.mp3
9.14M
💠 قصه : کمد لباس زهرا کوچولو و خاله زهره
✍️ نویسنده: محمد رضا فرهادی حصاری
🎤 با اجرای: سما سهرابی، مریم مهدی زاده و راحیل سادات موسوی
🎞 تنظیم: محمد مهدی نقیب زاده
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: آشنایی کودکان با نحوه پوشش و شکل گیری شخصیت
💠خوش اخلاق که باشی، بیشتر دوستت دارن
🔹یکی از مسائل مهمی که توی زندگی ما خیلی مهمه، نوع برخورد و رفتارمون با دیگرانه.
اخلاق یکی از اون چیزهاییه که گره از مشکلات ما باز میکنه.
🔸انسانهای خوش اخلاق رو همه دوست دارن. مثلا توی فامیل، بعضیها داییشون رو از همه بیشتر دوست دارن، چون از همه خوش اخلاقتره و با همه مهربونه.
🔻همیشه توی مدرسه بچهها یکی از معلمها رو بیشتر از همه دوست دارن، میدونید چرا؟ چون از همه با حوصلهتر و خوشاخلاقتره.
✅امام علی علیهالسلام میفرمایند: هيچ همنشينى چون خوش اخلاقی نيست. «لا قَرينَ كحُسنِ الخُلقِ»[1].
——————
پینوشت: شرح غرر الحكم، ج6،ص364.
🕋 شاخصه: کرامت نفس.
10.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹وقتی شهید نادر مهدوی، به فرمان امام خمینی(ره) ابهت آمریکا در دنیا را فرو میریزد...
شهید مهدوی: میرویم تا یک تو دهنی به ابرقدرتها بزنیم.
#خلیج_فارس
هدایت شده از گل یاس
📖 تقویم شیعه
☀️ فردا یکشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱ شمسی،
Sunday 09 OCtober 2022 میلادی الأحد، ١٢ ربيع الأول ۱۴۴۴ قمری
🌹 فردا متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
💠 اذکار روز:
👈صد مرتبه یا ذَالجَلالِ و الاِکرام تا به فتح و نصرت برسی
🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن
✅تقویم روز:
💐ولادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به روایت اهل سنت (۵۳ سال قبل هجرت)آغاز هفته وحدت
🌍روز جهانی پست
⏳🗓روز شمار تاریخ:
💐⏳۰۵ روز تا میلاد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (۵۳سال قبل هجرت و روز اخلاق و مهرورزی
💐⏳۰۵ روز تا ولادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام موئسس مذهب جعفری (۸۳ه ق)
هدایت شده از گل یاس
نکته تفسیری صفحه ۵۶۶:
صاحبان باغ:
درختان باغ به ثمر نشسته، میوه ها به خوبی رسیده و زمان چیدن میوه ها بود؛ امّا آن سال، با سالهای دیگر تفاوت داشت. صاحب باغ که پیرمردی مهربان و بخشنده بود، چشم از دنیا بسته بود و اکنون، باغِ سرسبز به پسران پیرمرد به ارث رسیده بود؛ ولی متأسّفانه پسران، مانند پدر، بخشنده و بزرگوار نبودند. از این رو هنگامی که تصمیم گرفتند میوه های باغ را بچینند، هم قسم شدند که صبح گاهان و دور از چشم نیازمندان به باغ بروند و محصولاتش را برداشت کنند. آنان، فقیرنوازی و انفاق های پدرشان را نوعی ضرر می شمردند و گمان می کردند که هر چه دارند، ثمره ی لیاقت و شایستگی شان است، و اگر فقرا و نیازمندان چیزی ندارند، نتیجه ی بی لیاقتی خودشان است؛ غافل از اینکه نه دارندگی اینها از لیاقتشان است و نه فقر آنان از بی لیاقتیشان، و هر دو در آزمونی مهم هستند؛ آزمون شکر نعمت و صبر بر مصیبت و سختی. به هر حال، این فکرِ آلوده که به آن تصمیم شوم منجر شد، خشم خدای بزرگ را برانگیخت، و بلایی آسمانی ـ که شاید صاعقه ای کوبنده بود ـ سراغ آن باغ سرسبز آمد و چیزی از آن باقی نگذاشت.
تمام درختان باغ با آن همه برگهای سبز و میوه های گوارا به مشتی خاکستر تبدیل شدند و آن باغِ خرم و دل انگیز، همچون شب تیره و تار، سیاه شد! صبحگاهان، صاحبان باغ، یکدیگر را صدا زدند و به هم گفتند که اگر می خواهید میوه هایتان را بچینید، زودتر حرکت کنید؛ شاید شب گذشته، خوابِ میوه های رنگارنگ و پول خوبی را که قرار بود از آن به دست آورند، دیده بودند. آنان که از رفتار پدرشان با نیازمندان در فصل چیدن میوه ها خبر داشتند، در راه، آهسته به هم می گفتند که مبادا امروز شخص فقیری سراغتان بیاید و شما از او پذیرایی کنید. آرام باشید تا اصلاً نیازمندان باخبر نشوند. آنان سرانجام به باغ رسیدند. البتّه باغی در کار نبود، و تا چشم کار می کرد، زغال و خاکستر بود. یکی از آنها گفت: می بایست بیشتر دقّت می کردیم؛ راه را اشتباه آمده ایم. دیگری گفت: نه؛ درست آمده ایم. باغِ خودمان است؛ امّا ما از سوی خدا محروم شده ایم. یکی از برادران که از همه عاقل تر بود و پیشتر نیز به آنها تذکّر داده بود، با سرزنش به آنان گفت: چقدر گفتم که خدا را فراموش نکنید؛ چقدر گفتم که از مخالفت با او بپرهیزید و شکر نعمت هایش را به جای آورید؛ چقدر شما را در مورد نیازمندان سفارش کردم و به من توجّه نکردید؟ در این هنگام، آه از نهاد صاحبانِ مغرور و غفلت زده ی باغ برآمد و همگی با شرمساری گفتند: خدا را از هر بدی ای پاک می شمریم؛ ما به خود و دیگران ستم کردیم. آنگاه یکدیگر را سرزنش کردند و مانند تمام خلافکارانِ در دام افتاده، همدیگر را توبیخ کردند. آری، داستان صاحبان باغ، زنگ خطری برای تمام ثروتمندان است؛ آنان که خود را از هر کس و هر چیز و حتّی از لطف خدا بی نیاز می شمرند و غرور و غفلت، تمام زندگیشان را فرا گرفته است. باید بدانیم که عذاب خدا در دنیا چنین است، و عذاب آخرت، بی شک بزرگتر است. ای کاش مردم میدانستند.[1]
[1] - در نگارش این متن از تفسیر نمونه، ذیل آیة مورد بحث استفاده شده است.
🔴 یک تجربه در گفتگو با مخالفین پلیس امنیت اخلاقی
در بحث و جدل با کسانی که معتقدند پلیس اخلاقی و گشت ارشاد باید کلا جمع بشه از اینجا شروع کنید که، باشه قبول!!! اصلا کاری به اسلام و قانون حجاب نداریم ولی شما اول بگید که کف پوشش در جامعه را چه اندازه می دونید؟!
غالبا در مواجهه با این سوال غافلگیر می شوند، چون ایده ای براش ندارن، بعد اگر هر میزانی برای پوشش تعیین کردند، سوال کنید که خب حالا اگر کسی این مقدار را رعایت نکرد و یا اصلا خواست لخت بیاد بیرون اونوقت چی؟ اونوقت کی باید جلوی این هنجار شکنی را بگیره؟!
هر میزانی برای پوشش تعیین کنه بعد مجبور می شه برای رعایت اون حد از پوشش به وجود یک قانون و نیروی قهریه که مانع زیر پا گذاشتن اون قانون بشه تن بدهد، حالا اسم اون قوه قهریه را هر چی بخواد بگذاره فرقی نمی کنه! گشت ارشاد، پلیس امنیت اخلاقی، مبارزه با هنجار شکنی و یا ...
شما می تونید با این روش زیر پست های مخالفین کامنت بگذارید و اونها را وادار به چالش کنید، چند بار این روش را تکرار کنید با بازخورد گرفتن می تونید تجربیات جدیدی به این تجربه اضافه کنید!
✍️ علی ارجمند عین الدین