eitaa logo
•| یاران بهشتی قطعه ۵۳ |•
234 دنبال‌کننده
1هزار عکس
368 ویدیو
7 فایل
باید در میدان باشیم باید احساس وظیفه را فراموش نکنیم مجاهدت را فراموش نکنیم؛ جهاد در صحنه‏ های مختلف وظیفه‏ ی ماست؛ ضامن پیشرفت و پیروزی ماست. اینستاگرام ما : @yaranebeheshti53 ارتباط با مدیر کانال: @nooraa_315
مشاهده در ایتا
دانلود
توزیع‌غذا‌به‌مناسبت‌شب‌یلدا به‌خانواده‌های‌نیازمند جهت‌سهیم‌شدن‌دراین‌کارخیر : 6037998209547123 به نام خانم جوکار.. https://eitaa.com/yaranebeheshti53
🍀 به آنچه به صلاح تو نمی‌افزاید گوش مسپار!
🍀 آرزوهای دور و دراز، آرامش را سلب می‌کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آجرک الله یا صاحِبَ الزَّمانْ أَیْنَ ابْنُ النَّبِیِّ الْمُصْطَفَى وَابْنُ فَاطِمَهَ الْکُبْرَى🖤
°•🥀 🏴🏴🏴 شهادت جان‌گداز بانوی دوعالم، امّ ابیها (سلام‌الله علیها)» بر ساحت مقدس حضرت ولیعصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) و محبان خاندان عصمت و طهارت تسلیت باد🏴🏴🏴 (سلام‌الله علیها) https://eitaa.com/yaranebeheshti53
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 قلب ها سخت و قسی نمی شود؛ مگر به خاطر کثرت گناه...💔
امروز ۲۹ آذر سالروز شهادت 🕊شهید مدافع حرم امیرسیاوشی
﷽ ✍🏻نحوه‌شهادت 🌹شهید مدافع‌حرم امیرسیاوشی 🕊شهادت:۱۳۹۴/۰۹/۲۹ 🌷ساعت تقریبا، پنج ونیم یا شش صبح بود که هوا روشن شده بود. یک کیلومتر، دو کیلومتر پیاده رفتیم تا رسیدیم به اونجایی که بچه‌ها [درحال] درگیری بودند، تپه تپه بود. یک تپه مثلا بالاش یک خونه بود، و در کنار اون چندین تپه دیگه وجود داشت 🔶همین جوری این خونه رو بگیر پاکسازی کن، این یکی رو بگیر، اون یکی رو بگیر. رفتیم جلو و دونه دونه خونه هارو پاکسازی کردیم 🔶حالا خواست خدا بود، چی بود، با اون همه خستگی، با اون همه داستان. رفتیم هفت کیلومتر جلو. رسیدیم به شهر "خان طومان" 🌷 یکی از گروه‌های عراقی که همرزم ما بودند، اونجا از صبح درگیر بودند. تعدادی برگشته بودند. یک تعداد درگیری هنوز تو شهر سر و صدا می‌اومد. ما هم زدیم تو اون شهر. حدود سی، سی و پنج نفر زدیم تو اون شهر شهر رو گرفتیم. رفتیم بالاتر. یک شهر کوچکتر از اون بود اون شهر رو هم گرفتیم. رسیدیم به صد متری هدف 🔶یکدفعه یک بارون آتیشی از روبرومون شروع شد که ما حتی نفهمیدیم از کجا داریم می‌خوریم از چپمون داریم می‌خوریم از راستمون داریم می‌خوریم. بالاخره هر کسی یکجا پناه گرفت یک سری‌ها، امیر و دو سه نفر دیگر سمت چپشون دیوار بود سمت راستشون خونه ما هنوز موقعیتمون را پیدا نکرده بودیم که از کجا داریم تیر می‌خوریم من که داشتم چپ و راست می‌دویدم. برگشتم یه ذره عقب‌تر. تو دهنه یک مغازه ایستادم. امیر هم پشت یک ماشینی، پشت یک ماشین ... بود. فکر کنم پناه گرفته بود. دوید اومد پیش من تا اومد سمت من که گفت میلاد چی شده؟ پاش تیر خورد امیر خورد زمین. 🌷گفتم چی شده؟ گفت: تیر خوردم. شروع کرد لی لی کردن به سمت بچه‌ها بیاد کمک کنه. چون تیر بار هم دستش بود و آتیش سنگینی هم رو سر داعشی ها راشت میریخت ، تک تیر اندازهای اونا زدنش تک تیر اندازها با قناسه زدنش 🕊امیر همون جا آسمانی شد.... 📿هدیه به روح مطهر شهید صلوات📿       اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد ✨ ☘ 🌹🕊 🍃✨🕊 ☘🍃✨🕊 🌹☘🍃🌹☘🌹✨
🍀 صبور موفقیت را از دست نمی‌دهد هر چند زمانی طولانی بر او بگذرد.🐌
شده‌‌‌نزدیک‌‌که‌هجران‌تومارابکشد