🖼 #طرح_مهدوی ؛ #استوری
🔅 پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله):
🌍 خداوند تبارک و تعالی فرمود: .... اى محمد، اوصياى تو نامشان در پايۀ عرشم نوشته شده است.... و بوسيلۀ آخرين نفر آنها زمين را از لوث وجود دشمنانم پاک مىكنم... .
📚 کلیات حدیث قدسی ج ۱، ص ۴۷۵
#⃣ #حدیث
@ostad_shojae4_5987918484959396363.mp3
زمان:
حجم:
4.73M
#ما_به_انتظار_ایستاده_ایم ۲
منتظری بیاد،تا خودتُ بهش برسونی؟
نه بابا جان؛ اینجوری نمیشه!
الآن فرصتِ انتخابه،
الآن فرصتِ رسیدنه!
یا لیتنی کُنتُ معکم؛ مالِ الآنه
مراقب باش؛جانمونی.
#استاد_شجاعی 🎤
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #نماهنگ « آماده باش »
💢 انتشار برای اولین بار
🔆 هیچ کس نمیتواند بگوید ظهور حضرت مهدی، در آینده نزدیک نیست!
➕ بخشهایی از بیانات منتشر نشده #رهبر_انقلاب در دیدار با خادمان مسجد مقدس جمکران در سال ۱۳۸۹ در قم
@muntazerolghaem1_4994656737404388225.mp3
زمان:
حجم:
3.75M
یکی از علل غیبت نبود یار است😞🥀
پروردگارا!
ایمانمان را محکم،
و قدمهایمان در راه یاری حضرتش را استوار گردان،
و ما را مطیع بی چون و چرای اوامر ولی امرت قرار ده🙏🏻
@MEHRAB2514_5771821878385576833.mp3
زمان:
حجم:
2.78M
🎙 امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رو برا چی میخوایی؟؟
🎤 حجت الاسلام رفیعی
@Ostad_Shojae4_6006106902658812565.mp3
زمان:
حجم:
12.57M
#خانواده_آسمانی ۳۷
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
⚜️ انسان کمالگرا است و به همین دلیل هیچ محدودیتی در روی زمین روح بزرگ او را اغنا نمیکند.
💥منظور از این جمله چیست؟
💥 چرا در تمام طول تاریخ انسانها هیچگاه نه دست از ثروتاندوزی برداشتهاند،
نه از آموختن علم و کشف حقایق و ناشناخته ها
نه از عشق ورزیدن و عاشق شدن؟
#متخصص_معصوم
#عشق_حقیقی
#افسردگی
18.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 دانلود #کلیپ بسیار زیبا
📝 عدالت گمشده...
👤 استاد رائفی پور
@ostad_shojae4_6048501060253778895.mp3
زمان:
حجم:
3.72M
#این_که_گناه_نیست 66
هرچی بیشتر، خودتُ می شناسی؛
از انتخاب ها، ارتباطات، افکار و رفتارهای اشتباه، بیشتر درامان میمونی!
برو دنبال خودشناسی...
کوتاهی هات، یه خیانت بزرگه.
#استاد_شجاعی 🎤
سربازان امام زمان
✳️منتظران ظهور 🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۱۳) 🍀حتی به من گفتن اینکه ازدواج شما به آسانی صورت گرفت و
✳️منتظران ظهور
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۱۴)
📘از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی از آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند را دیدم.
🔆 یکی از آنها عموی خدابیامرزم من بود، او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد.
✅سوال کردم: عموجان تین باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟
🔰گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما جا گذاشت
اما شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند.
اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را فروختند و البته هیچکدام عاقبت به خیر نشدند و در اینجا نیز همه آنها گرفتارند...
⛔️ چون با اموال یتیم این کار را کردند، حالا این باغ را به جای باقی که در دنیا از دست دادم به من دادهاند تا با یاری خدا در قیامت به باغ اصلی برویم.
🌴بعد اشاره به در دیگر باغ کرد و گفت:
این باغ دو در دارد که یکی از درهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز می شود...
🌲 باغ بزرگ دیگری آنجا بود که متعلق به یکی از بستگان ما بود.
به خاطر یک وقف بزرگ صاحب این باغ شده بود.
☘همانطور که به باغ خیره بودم یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل به خاکستر شد!
🍁 بنده خدا با حسرت به اطرافش نگاه میکرد...
شگفتزده پرسیدم: چرا باغ شما سوخت؟؟
🎋 گفت: پسرم اینها همه از بلایی است که پسرم بر سر من می آورد،او نمی گذارد ثواب خیرات این زمین به من برسد...
✨پرسیدم:
حالا چه میشود؟ چه کار باید بکنید؟!
گفت: مدتی طول میکشد تا دوباره با ثواب خیرات باغ من آباد شود به شرطی که پسرم نابودش نکند.
💥 من در جریان ماجرای زمین وقفی و پسر ناخلف اش بودم، برای همین بحث را ادامه ندادم.
✨آنجا می توانستیم به هر کجا که میخواهیم سر بزنیم یعنی همین که اراده می کردیم بدون لحظه ای درنگ به مقصد میرسیدیم.
💫 پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس شهید شده بود ،دوست داشتم جایگاهش را ببینم.
بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم.
🌕 مشکلی که در بیان مطالب آنجاست عدم وجود مشابه در این دنیا است...
🌏 یعنی نمی دانیم زیباییهای آنجا را چگونه توصیف کنیم؟!
کسی که تاکنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگلها را ندیده و تصویر و فیلمی از آن جا ندیده هرچه برایش بگویم نمی تواند تصور درستی در ذهن خود ایجاد کند.
❄️حکایت ما با بقیه مردم همینگونه است. ما باید به گونهای بگوییم که بتواند به ذهن نزدیک باشد.
🌴 وارد باغ بزرگ شدم که انتهای آن مشخص نبود.
از روی چمن هایی رد می شدم که بسیار نرم و زیبا بودند.
بوی عطر گلهای مختلف مشام انسان را نوازش می داد.
🌳درختان آنجا همه و میوهای را داشتند، میوه های زیبا و درخشان...
بر روی چمن ها دراز کشیدم. مثل یک تخت نرم و راحت و شبیه پرقو بود.
بوی عطر همه جا را گرفته بود .
🌾صدای پرندگان و شرشر آب رودخانه به گوش میرسید.
اصلا نمی شد آنجا را توصیف کرد.
🍀 به بالای سرم نگاه کردم درختان میوه و میوه و یک درخت نخل پر از خرما دیدم .
✅با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزهای دارد؟ یک باره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد.
🔆 دستم را بلند کردم و یکی از خرماها را چیدم و داخل دهان گذاشتم.
♻️ نمیتوانم شیرینی آن خرما را با چیزی در این دنیا مثال بزنم، اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد باعث دلزدگی میشود. اما نمیدانید آن خرما چقدر خوشمزه بود.
💠 از جا بلند شدم به سمت رودخانه رفتم.در دنیا معمولا در کنار رودخانهها زمین گل آلود است و باید مراقب باشیم تا پای ما کثیف نشود.
💠اما همین که به کنار رودخانه رسیدم دیدم اطراف رودخانه مانند بلور زیباست... به آب نگاه کردم آنقدر زلال بود که تا انتهای رود مشخص بود دوست داشتم بپرم داخل آب.
✅ اما با خودم گفتم بهتر است سریعتر بروم سمت قصر پسر عمه.
آن طرف رود یک قصر زیبای سفید و بزرگ نمایان بود نمیدانم چطور توصیف کنم.
♻️با تمام قصر های دنیا متفاوت بود. تمام دیوارهای قصر نورانی بود میخواستم به دنبال پلی برای عبور از رودخانه باشم اما متوجه شدم می توانم از روی آب عبور کنم
🔆با پسر عمه صحبت می کردم، او گفت:ما در اینجا در همسایگی اهل بیت هستیم.میتوانیم به ملاقات امامان برویم و این یکی از نعمتهای بزرگ بهشت برزخی است...
ادامه دارد...
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃