هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
18.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مکاشفه عارف بزرگ، آیت الله حق شناس "ره" با امام رضا "ع" از زبان خودشان
آیت الله حق شناس "ره" از شاگردان آیت الله سید علی مفسر"نور الله مرقده" و زعیم بزرگ شیعه ،استاد العلما ،حضرت آیت الله العظمی بروجردی"اعلی الله مقامه الشریف" بودند.
#حق_شناس
🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
🔰چشم برزخی شیخ رجبعلی خیاط(ره)
.
🔴 سر و گوشش زیاد میجنبید. دخترخالهی رجبعلی را میگویم، عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخالهی جوان یک لا قبائی که کارگر سادهی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود.
🔵 رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما عاشق سینهچاکش هم نبود.
🔴 دخترخالهی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود. و این فرصت مهیا شد!
🍵 آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانهی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟» و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید: «بیا داخل رجبعلی، خالهات هم هست».
🔵 رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخالهاش کرد و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست! تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب خانه قفل شده و دخترخاله هم ....
⚪️ با خودش گفت: «رجبعلی! خدا می تواند تو را بارها و بارها امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن». پس تأملی کرد و به محضر خداوند عرضه داشت: «خدایا! من این گناه را به خاطر رضای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن»
و توسط پنجره از آن خانه فرار کرد و برگشت به خانهی خود تا استراحت کند.
💥 صبح از خواب بلند شد و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد و با کمال تعجب دید خیابان پر از حیوانات اهلی و وحشی شده است !!
⚪️ آری! چشم برزخی رجبعلی در اثر چشمپوشی از یک گناهِ حاضر و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود و این چشمپوشی، آغازی شد برای سیر و سلوک و صعود معنوی "شیخ رجبعلی خیاط" تا اینکه کسب کند مقامات عالیه معنوی را.
🌹چه اکسیر ارزنده ای است این قاعده!! برای عارف شدن، نیاز نیست به چهل-پنجاه سال چله گرفتن و ریاضت کشیدن و نخوردن این غذا و ننوشیدن آن آشامیدنی. نه اینکه اینها بی اثر باشند، نه! اما "اصل" چیز دیگری است.
✨ بیهوده نبود که مرحوم بهجت تأکید میفرمودند بر این نکته که:
راه واقعی عرفان «ترک گناه» است.
📔 کيمياي محبت
#خیاط
🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
#مرحوم_دولابی_ره
می گفت:تو محله ی ما یه جوانی بود،
این جوان گنهكار بود،اهل فسق و فجور بود،
اما یه عادت داشت ،یه كاری می كرد ملكه اش شده بود،
از مادرش داشت،
🍃🌴
میگه: مادر بهش گفته بود:شیرم رو حلالت نمی كنم،
گفته بود:باید این كارو بكنی.
چیكار كنم؟ گفت:هرجا رفتی دیدی یه 🏴پرچم زدند روش نوشته یا حسین،باید بری ادب كنی جلو 🏴پرچم به احترامش دستت رو روی سینه بذاری،عادتش شده بود،
هر جایی می رفت می دید یه🏴 پرچم یا حسین زدند
دستش رو می گذاشت روی سینه میگفت:✋️السلام علیك یا اباعبدالله.
میرزا اسماعیل دولابی میگه:
این جوان از دنیا رفت،
میگه:دیدنش در عالم برزخ دست و پاش رو بستن دارند می برندش سمت عذاب،یه مرتبه توی اون تاریكی و تو اون وانفسا دید
⛺️ خیمه ای وسط بیابونه،
نور سبزش همه ی بیابون رو روشن كرده،اومد جلو.
\"ببین هركاری توی دنیا بكنی و ملكه ات بشه، توی قیامت هم همون كارو میكنی\"
میگه:تا رسید جلوی خیمه دید یه پرچم جلوی خیمه زدند روش نوشتند یا حسین،
به ملكه های عذاب گفت:یه دقیقه دستام روباز كنید،
گفتند:چرا؟گفت:من عادت دارم،هر جا ببینم بگند یا حسین،منم دستم رو روی سینه ام می ذارم، دستش رو گذاشت روی سینه اش، تا گفت:السلام علیك یا اباعبدالله،
دیدند یه آقایی از خیمه خارج شد،
اومد جلو ملكه های عذاب به احترامش عقب وایستادند،حضرت گفت:
🍃🌴
بدید پرونده اش رو ببینم، دو دستی پرونده رو تقدیم كردند،
مرحوم دولابی میگفت:حضرت پرونده رو باز كرد،یه سری به علامت تأسف تكون داد.
😔\"آی جوان مواظب باش پرونده ات دست اربابت می اُفته، آقات به جای تو خجالت نكشه،زشت ِ،آدم كاری بكنه آقاش سر تكون بده\" 😔😔
یه نگاه به جوان كرد گفت: تو چرا؟ تو كه مارو دوست داری چرا؟
میگه:جوان شروع گرد گریه كردن
🍃🌴
\"همین گریه های شماست كه فرمود:آتیش جهنم رو یه قطره اش خاموش میكنه،اینها تعارف نیست اینها كلام معصوم ِ برو توی كامل الزیارات بخون\"
میگه:حضرت یه نگاهی به پرونده كرد،پرونده رو زیر بغلش گذاشت،دو سه قدم با این جوان راه رفت
،بعد برگشت پرونده رو داد به ملكه های عذاب
،میگه:ملكه های عذاب پرونده رو باز كردند،دیدند نوشته:بسم الله الرحمن الرحیم، یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر لِهذا بحَقِّ الحُسَین...
یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفر لِنا بحَقِّ الحُسَین علیه السلام
#دولابی
🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
💠 آیت الله فاطمۍ نیا:
●☜«اجابت دعــــا بعضے مـــواقــع
موانعے دارد، یکے از این مـوانــع
دلشکستن💔 است. پشت سرِ این
و آن حرف زدن است!»
#فاطمی_نیا
🔹@h_khoban_ir
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
📘#داستانهایبحارالانوار
💠هفتصد درودِ خداوند...
🔹روزی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
«یا علی! میخواهی تو را به چیزی مژده بدهم؟»
حضرت علی علیه السلام عرضه داشتند:
بله، پدر و مادرم به قربانت! شما همیشه مژده دهنده هر چیزی بودید.
🔹پیامبر فرمودند: «جبرئیل، نزد من آمد و از امر عجیبی مرا خبر داد. »
امیرالمومنین علیه السلام پرسیدند: امر عجیب چه بود یا رسول الله؟
🔹پیامبر فرمودند: «جبرئیل خبر داد که هر کس از دوستان من، بر من توأم با خاندانم صلوات بفرستد، درهای آسمان به روی وی گشوده میشود و فرشتگان هفتاد صلوات به او میفرستند و اگر گناهکار است گناهانش میریزد همچنان که برگ درختان میریزد و خداوند متعال به او خطاب میکند: (لبیک یا عبدی و سعدیک).
سپس به فرشتگان میفرماید:
ملائکان من! شما به او هفتاد صلوات فرستادید، اما من بر او هفتصد صلوات میفرستم.»
📚 بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۵۶.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
آیت الله محفوظی:
فرزندان من از رحمت خدا هرگز نا امید نشوید،در زمان رسول خدا(ع)جوانی عیاش و لااُبالی بود.هر چه پدرش او را نصیحت و موعظه می کرد فایده ای نداشت،غرور جوانی نمی گذاشت حرف پدر در گوشش فرو رود.پدر که خسته شده بود او را طرد کرد و بالاخره پس از مدتی پسر مریض شده ولی او اعتنایی نکرد و گفت من او را عاق کرده ام.پسر مُرد و پدر حتی در تشییع جنازه او شرکت نکرد.دیگران رفتند و پسر را تجهیز کردند و دفن نمودند،شب در عالم رؤیا پدر ، پسرش را در خواب دید که حالی مرتب و خوشحال دارد و در جایی عالی است.پدر گفت:تو حال و وضع درستی در دنیا نداشتی چطور به این مقام رسیدی؟پسر گفت:درست می گویی،تا ساعت آخر عمرم چنین بودم،اما در آن وقت دیدم می خواهم بمیرم و حالم به قدری خراب است که نزدیک ترین اشخاص به من که پدرم باشد مرا رها کرده است و به من ترحم نکرد از کردهٔ خود پشیمان شده و توبه کردم.آن وقت با دل شکسته گفتم:(( یا ارحم الراحمین ))ای خدایی که از هر رحم کننده مهربان تری یک عمر گناه و معصیت کردم مرا ببخش و به من رحم کن یک لحظه با دل شکسته و توبهٔ راستین رو به درگاه خدا آوردم .
📚بر گرفته از کتاب “عرفان و عبادت”
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از صحیفه و ادعیه
19.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 #ببینید | این چنین فقیرانی را دوست بدار...
🔺️قسمت نودم از سلسله جلسات #درس_اخلاق حضرت آیت الله مصباح یزدی (قدس سره) با موضوع « #محبت_خدا »
📒@sahifeh_Et
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
حاج احمد کافی14-ESMAIELE HERGHALI - VEDAE AMAM HOSAIN BA HAZRATE ZAINAB 01(www.rasekhoon.net).mp3
زمان:
حجم:
11.67M
🎧 فایل صوتی
🔴 داستان اسماعیل هرقلی 1
🎙با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
حاج احمد کافی14-AYATOLLAHE ESFAHANI 1(www.rasekhoon.net) (1).mp3
زمان:
حجم:
7.78M
🎧فایل صوتی
🔴 آیت ا... اصفهانی 1
🎙با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از صحیفه و ادعیه
19.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠حجت الاسلام والمسلمین شریفیان:
موضوع:👇
از ما نیست کسی که...
#شریفیان
📒@sahifeh_Et
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
حاج احمد کافی14-ESMAIELE HERGHALI - VEDAE AMAM HOSAIN BA HAZRATE ZAINAB 02(www.rasekhoon.net).mp3
زمان:
حجم:
13.17M
🎧 فایل صوتی
🔴 داستان اسماعیل هرقلی 2
🎙با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
🌹خیردر برابر خیر
از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد.
زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی.
زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است.
لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد.
زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع میکرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید.
خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود.
جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش انداخت و به مادر گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی، لقمه ای در برابر لقمه ای.
📚منبع: ثواب الاعمال، صفحه 126
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی