هدایت شده از گزارش توهین به امرین
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌🇮🇷نماهنگ فوقالعاده محشر
بسیار زیبا و فوقالعاده عالی
من ایرانیم با صدای حاج مهدی مختاری
🎼وفا میکنم وفا میکنم
از خاک کشورم دفاع میکنم🇮🇷
روزی هزاربار برای تو جان دهیم
تا که تو را به دست امام زمان دهیم 💚
هدایت شده از ((سلام علی آل یس"ع"))
🌸❤داستان شب❤🌸
سلام و ارادت؛
شبتون زیبا و آرام و برقرار...؛
وجودتون نخسته و بشاش...؛
الهی خیر ببینید و عمرباعزت...؛
الهی آمین
...................................
داستان امشب را تقدیم میکنم
۱۴۰۱/۱۲/۱۱
" اثر رضایت والدین در قبر...!!!"
حضرت آیتالله العظمی آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی "رحمه الله علیه" عارف بزرگی بودند...!
ایشان میفرمودند: در تخت فولاد اصفهان که معروف به وادیالسّلام ثانی است ؛ حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم الشّأنی در آنجا دفن هستند..!
روزی جوانی را آوردند ؛ من در حال سیرو سلوک و تفحص در احوال خود بودم، گفتند:
حاج آقا! خواهش میکنیم شما تلقین این میت را بخوانید...!
ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده بودند...!
وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه تا بچّه شیطان بسیار زشت و خوفناک دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند...!!!
از اطرافيانش پرسیدم: او چطور آدمی بود؟ گفتند: مؤمن.
گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این پسر شما چیست...؟؟؟
پدرش گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم، به من میگفت: تو که بیسواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست..!!!
ايشان ميفرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد.
پدر و مادرها هم توجّه کنند، به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونه میخواهد...!!!
وقتي میخواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند...!!!
ايشان ميفرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لبهایش به خنده باز شد و دیگر از آن بچّه شيطانها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند.
من هنوز داخل قبر را میدیدم، دیدم وجود مقدّس اسداللهالغالب، علیبنابیطالب"ع" فرمودند: ملکان الهی! دیگر از اینجا به بعد با من است ...!!!
...................................
بله عزیزانم ؛
الله اکبر از احترام و تکریم والدین.
خداوند بعد از اطاعت خودش ؛ تکریم والدین را سفارش کرده...!
فرد داستان ما جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود... امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بیسواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم ؛ دل پدر را شکاند و تمام شد...!!!
شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اينقدر حسّاس، ظریف و مهم است.
شبتون خوش.
الهی عاقبت بخیر باشید.
🍃🌸🌺🌻❤🌻🌺🌸🍃
هدایت شده از M S
2.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان های عبرت آموز (تلنگر آمیز)
داستانی از شیخ رجبعلی خیاط
حکایت وداستان زیبا📕
@zibastory
🌸🌸🌸🌸
عجایب جهان😱
@best_natur
🌼🌼🌼🌼🌼
کلبه استیکر😍
@kolbesticker
🌺🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از M S
🌸🍃🌸🍃
#محتسب_دربازار_است
روزی هارون الرشید بهلول را خواست و او را به سمت نماینده ی تام الاختیار خود به بازار بغداد فرستاد و به او گفت:
اگر دیدی کسی به دیگری ظلم و تعدی میکند و یا کاسبی در امر خرید و فروش اجحاف میکند همان جا عدالت را اجرا کن و خطا کار را به کیفر برسان.
بهلول ناچار قبول کرد و یک دست لباس مخصوص مُحتسبان پوشید و به بازار رفت. اول پیرمرد هیزم فروشی دید که هیزمهایش را برای فروش جلویش گذاشته که ناگهان جوانی سر رسید و یک تکه از هیزمها را قاپید و بسرعت دور شد. بهلول خواست داد بزند که بگیریدش که جوان با سر به زمین افتاد و تراشه ای از چوب به بدنش فرو رفت و خون بیرون جهید, بهلول با خود گفت: حقت بود.
راه افتاد که برود بقالی دید که ماست وزن میکند و با نوک انگشت کفه ترازو را فشار میدهد تا ماست کمتری بفروشد.
بهلول خواست بگوید چه میکنی؟ که ناگهان الاغی سررسید و سر به تغار ماست بقال کرد و بقال خواست الاغ را دور کند تنه الاغ تغار ماست را برگرداند و ماست بریخت و تغار شکست.
بهلول جلوتر رفت و دکان پارچه فروشی را نگاه کرد که مرد بزاز مشغول زرع کردن پارچه بود و حین زرع کردن با انگشت نیم گز را فشار میدهد و با این کار مقداری از پارچه را به نفع خود نگه میدارد.
جلو رفت تا مچ بزاز را بگیرد و مجازاتش کند ولی با کمال تعجب دید موشی پرید داخل دخل بزاز و یک سکه به دهان گرفت بدون اینکه پارچه فروش متوجه شود به ته دکان رفت.
بهلول دیگر جلوتر نرفت و از همان دم برگشت و پیش هارون رفت و گفت:
محتسب در بازار است و احتیاجی به من و دیگری نیست....
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
༺📚════════
هدایت شده از یا اباصالح المهدی ادرکنی
1.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🔴 بسیار مهم / واژگان عجیب و جدید رهبر انقلاب در مورد حرامخواری خواص و مسئولین !
«حیوان جلّال» سانسور شده در رسانهها!
جلّال: حیوانی است که عادت به خوردن نجاست کرده
#حرام_خوار_سازی
📣 عدالتخواهی
@justice58
هدایت شده از بسیج هنرمندان فریدونشهر
37.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠سرود فوقالعاده زیبای
(دنیا رو عاشقت میکنم)
❇️شعر و نوای:
عبدالحسین شفیع پور
(همخوانی گروه سرود محیصا)❇️
یک اثر فاخر هنری
تلفیقی از فیلم کوتاه، جلوههای ویژه و سرود
دم بچههای انقلابی گرم
یه پیام ویژه برای بچههای
سراسر دنیا فرستادن
خیلی زیباست
🔸خصوصا اونجایی که میگن:
بیا با من یکی شو....
🔹حتما ببینید و در همه جا پخش کنید
تا برسه به دست همه بچههای دنیا🔹
لینک دانلود با کیفیت برای پخش در تجمعات و ...
👇👇👇
https://b2n.ir/r70080
@basijhonarmandan
هدایت شده از حقیقت
🔴 خاطره ای زیبا از#جوان_عارف
🔸گفتم:ببینم توی دنیا چه آرزویی
داری؟
قدری فکر کرد و گفت:
هیچی
گفتم: یعنی چی؟
مثلاً دلت نمیخواد یه کارهای بشی،
ادامه تحصیل بدی و
حرفها دیگه؟!!
🔸گفت: یه آرزودارم از خدا...
خواستم تا سنمکمه و گناهم از این بیشتر نشده، شهید بشم🥀😔
شهیدنوراله اختری🌹
#شرمنده_شهدا
#روز_جوان
شادی روح بلندش الفاتحه مع الصلوات
@hagigei