eitaa logo
یاران ولیعصر
198 دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
29.7هزار ویدیو
602 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 نگاه کردن در جلسه خواستگاری 💠 سوال: آیا در جلسه خواستگاری، برای اطلاع و آگاهی پسر از خصوصیات ظاهری دختر، جایز است به دختر بدون چادر و روسری نگاه کند؟ ✍🏻 پاسخ: ❇️ اگر برای ازدواج با آن دختر مانعی نیست و پسر در صورت پسندیدن، قصد دارد با او ازدواج کند و احتمال می دهد با نگاه، آگاهی بیشتری به دختر پیدا می کند و با قصد لذت نگاه نکند، اشکال ندارد؛ البته اگر یک نگاه، کافی باشد، تکرار نگاه جایز نیست. 💢 سایت آیت الله خامنه ای 📎 📎 📎 📎 📎 📎 📎 💥 رسانه تخصصی فقه واحکام 🆔eitaa.com/ask_ahkam 🆔rubika.ir/ask_ahkam 🆔 Sapp.ir/ask_ahkam 🆔 t.me/ask_ahkam\
💢 طراحی و فروش لباس بانوان 💠 شغل من طراحی و فروش لباس بانوان است ، آیا این شغل که مربوط به سبک و مد می‌شود ، از نظر شرعی اشکال دارد؟ ❇️ فی نفسه اشکال ندارد ، ولی نباید طرح هایی را که برگرفته از فرهنگ منحط غرب است و با حیا و عفت عمومی منافات دارد ، ترویج کنید. 🔺 بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری 📎 📎 📎 ⭕️♻️⭕️♻️ ✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و... 🆔 @ask_ahkam
💢 احکام قنوت ❇️ مستحب است در رکعت دوم همه نمازهای واجب و مستحب، پس از پایان حمد و سوره و پیش از رکوع، دست ها را به دعا برداشته و دعا بخواند؛این عمل را «قنوت» می نامند. ❇️ دعا کردن و استغفار و طلب حاجت به زبان فارسی یا هر زبان دیگری در قنوت جایز است. ❇️ بلند خواندن قنوت مستحب است ولی در نماز جماعت اگر امام جماعت صدای ماموم را بشنود؛ این استحباب وجود ندارد. 🔺 رساله نماز و روزه آیت الله خامنه ای/ مسأله ۳۰۶ ، ۳۱۰ و ۳۱۱ 📎 📎 📎 رسانه تخصصی فقه واحکام 🆔 https://eitaa.com/ask_ahkam 🆔 https://Sapp.ir/ask_ahkam 🆔 t.me/ask_ahkam
3.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میشه نذرو تغییر داد ؟ ♻️⭕️♻️⭕️♻️ ✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و... 🆔 @ask_ahkam
💢 گذاشتن آرنج و ساعد روی زمین 💠 یکی از واجبات سجده گذاشتن هفت عضو از بدن روی زمین است: ✍🏻 پیشانی، کف دو دست، سرانگشت بزرگ پا و سر زانوی هر دو پا ❇️ گذاشتن آرنج و ساعد روی زمین باطل کننده نماز نیست. برداشت غلط: برخی بر این باورند که در سجده گذاشتن آرنج و ساعد روی زمین موجب باطل شدن نماز می شود. در حالی که برای مردان مستحب است در هنگام سجده آرنج و ساعد را بالا گیرند و بر روی زمین نگذارند، و برای بانوان مستحب است در حال سجده آرنج‏ و ساعد را روى زمین قرار دهند. مستحب است که بینی را هم مثل سایر اعضای سجده بر زمین و خاک بگذارد. 💢 رساله آموزشی، جلد 1، ص 168- العروه الوثقی، مستحبات سجده، ص 428 📎 📎 📎 ♻️⭕️♻️⭕️♻️ ✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و... 🆔 @ask_ahkam
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دم این حاج‌آقا گرم👏👏 تا به‌حال اینجوری قانع نشده بودم ✌️ ـــــــــــــــــــــــ ♻️⭕️♻️⭕️♻️ ✳️ شناسه پایگاه تخصصی فقه و احکام در ایتا، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و... 🆔 @ask_ahkam
هدایت شده از سرود، مولودی، مداحی
21.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 (عج) 💐سرباز راه عاشورا 💐آماده واسه پیکاره 🎙 👏 📍خانوادگی گوش بدید و لذت ببرید👌❤️ ─━━━⊱🌺🌸⊰━━━━─ 🎤ارائه سرود، مولودی، مداحی مناسبتی 💢@ask_20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از انگشتر کفیل
طفل بودم گفت بابا : نور عین هست ، کل الخیر فی باب الحسین اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
هدایت شده از انگشتر کفیل
🌸 عنایت سید الشهداء علیه السلام به طلبه فقیر... 💠 روايت كرده فاضل نبيل و ثقه جليل آخوند" ملّا على محمّد طالقانى" از شخصى از طلّاب سكنه صحن حائرى حسينى كه: - چندى امر معاش بر من صعب گرديده بود، به‏ حدّى كه متمكّن از آنكه قدرى گوشت به‏ دست آورده يک شب پخته صرف نماييم نبودم، و بوى گوشت را كه از حجره همسايه مى ‏شنيدم مى ‏لرزيدم! 🔸با خود خيال كردم اين كبوترها را كه در حرم و صحن و توابع آن مى‏ باشد، كبوتر صحرايى هستند و مالكى ندارند و حيوان صحرايى را صيد كردن جايز است. پس ريسمانى بر در حجره بستم و كبوترى به عادت سابق خود داخل حجره گرديد و من ريسمان را كشيده در را پوشيدم و كبوتر را گرفته، سر آن را بريده و پرهاى آن را كنده در زير ظرفى كه داشتم گذاشتم كه بعد از آن، پخته بخورم و ظهر آن‏روز را خواب قيلوله كردم. 🔹در خواب مولاى خود جناب سيّد الشهداء عليه السّلام را ديدم كه خشم‏ آلود و غضبناک بر من نگريست و فرمود: كبوتر را چرا گرفتى و كشتى؟! من از انفعال سر به زير انداختم و جواب نگفتم. 👈🏻 فرمود: تو را مى ‏گويم، چرا كبوتر را گرفتى و كشتى؟! باز سكوت كردم. فرمود: دلت گوشت مى‏ خواست كه اين كار كردى! ديگر اين كار مكن. من روزى يك وقيه گوشت به تو مى‏ دهم. - اين بفرمود و من از خواب بيدار شدم، به‏ طورى كه از غايت خجالت و انفعال، لرزان و هراسان و از عمل خود نادم و پشيمان بودم. 🔸پس برخاسته وضو كردم و به حرم حسينى رفته فريضه ظهرين را بعد از زيارت ادا كردم و از عمل خود نمودم. بعد از آن به اراده روضه عبّاسيه از حرم خارج شده از بازار مى‏ رفتم عبورم بر دكّان قصّابى افتاد و گذشتم... 🔹ناگاه قصّاب مرا آواز داد، اعتنايى نكردم. ديگر بار آواز داد. گفتم: چه مى ‏گويى؟! گفت: بيا گوشت بگير. گفتم: نمى‏ خواهم. - گفت: چرا؟ گفتم: پول ندارم. گفت: از تو پول نمى ‏خواهم. بيا روزى يك وقيه گوشت ببر و مال امروز را هم حالا بگير. 🔸پس گوشت در ترازو گذاشته يك وقيه كشيد و تسليم نمود و تأكيد كرد در رفتن همه روزه. پس من آن گوشت را اخذ كرده با خود به منزل برده پختم و چون بر يك نفر زياد بود، همسايه حجره را دعوت كردم و با يكديگر خورديم و به او گفتم: - شخصى روزى يک وقيه گوشت قرار داده كه به من بدهد و آن زائد بر قدر كفايت من است. گفت: ما كه همسايه هستيم، تو گوشت را بياور و من نان و ساير مخارج پختن آن را متحمّل مى‏ شوم و با يكديگر مى‏ خوريم. گفتم: چنان باشد. 🔹پس مدّتى بر اين واقعه گذشت كه آن شخص قصّاب گوشت را مى ‏داد و با همسايه به طريق مذكور مى‏ خورديم و اين واقعه و مقرّرى يك وقيه گوشت، گوشزد بسيارى از دوستان‏ و آشنايان گرديد! 🔸تا آنكه در وقتى هواى مسافرت به ولايت عجم بر سرم افتاد و با خود خيال كردم كه يك سال مقرّرى گوشت را سلف (معامله سلفی، پیش فروش) مى ‏فروشم و پولش را خرج راه مى‏ كنم و مى‏ روم. 🔹پس در اين مقام درآمده شخصى را از طلّاب مشترى يافتم و سيصد و شصت وقيه گوشت كه نود حقّه كربلا مى‏ شود - و هر حقّه پنج چارک من تبريزى مى ‏شود كه مجموع آن يكصد و دوازده من تبريزى و نصف من مى ‏شود - فروختم به او به قيمت معيّن معلوم. 🔸پس آن شخص را نزد آن قصّاب بردم و به او گفتم: آن يك وقيه گوشت مقرّرى را تا مدّت يک سال به اين مرد بده. چون قصّاب اين سخن شنيد، بخنديد. ⭕️ گفت: آن كسى كه امر به دادن اين مقدار گوشت به تو كرده، قطع نمود و منع از دادن فرمود. چون اين كلام شنيدم، آه سرد از دل پردرد كشيده، برگشتم. 🔹چون شب درآمد، مهموم و متفكر خوابيدم. مولاى خود جناب سيد الشهداء عليه السّلام را در خواب ديدم. به من نگريست و فرمود: خيال عجم رفتن كرده ‏اى؟! جواب نگفتم و سر خود را به‏ زير انداختم. پس فرمود: 👈🏻 خوب خود دانى اگر مى‏ مانى اينجا نان و ماستى پيدا مى‏ شود. اين بفرمود و برفت. از خواب بيدار شدم و از عمل خود نادم گرديدم كه چرا دست خود را از خوان عطاى آن بزرگوار بريدم! اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04