eitaa logo
یاران ولیعصر
195 دنبال‌کننده
21هزار عکس
22.6هزار ویدیو
513 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
🔴 آیا میتوان معصوم را در خواب دید؟ سوال را اینگونه مطرح میکنیم از کجا معلوم شخصی را که در خواب دیده‌ایم معصوم باشد؟! 🌕 رسول الله صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ رَآنِی فِی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فَإِنَّ الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ‌ بِی‌ فِی نَوْمٍ وَ لَا یَقَظَةٍ وَ لَا بِأَحَدٍ مِنْ أَوْصِیَائِی إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة» «کسی که مرا در خواب دید، به درستی که مرا دیده است. زیرا شیاطین به صورت من در خواب و بیداری مجسّم نمی‌شوند. حتی به صورت اوصیاء من نیز تا روز قیامت در نمی‌‌آیند» در پاسخ باید گفت: لازمهٔ دیدار معصوم علیه‌السلام در خواب، این است که او را قبلا در عالم بیداری دیده و تصویرشان را بشناسیم وگرنه چگونه میتوان گفت: آن کسی را که در خواب دیده‌ایم همان معصوم است؟ ممکن است آنچه دیده‌ایم، انعکاس تصاویری باشد که در تلوزیون یا در کتاب‌ها دیده‌ایم. مضافا اینکه بعید نیست که تصاویر یا صداها و نشانه‌های دیده و شنیده شده از معصوم در عالم خواب، وسوسه و فریبی از جانب شیطان باشد. ضمن اینکه حقیقت خواب سازی توسط شیطان و جن، توسط روایات مورد تأیید واقع شده‌اند: 🌕 آقا امام صادق علیه‌السلام در این باره فرمودند: «الرُّؤْیَا عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ بِشَارَةٍ مِنَ‌ اللَّهِ‌ لِلْمُؤْمِنِ وَ تَحْذِیرٍ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ أَضْغَاثِ أَحْلَامٍ» «رؤیا بر سه قسم است: بشارتی از جانب خداوند برای مومن، ترساندنی از طرف شیطان، و خواب‌های آشفته» پس به تصریح این روایت، هیچ اطمینانی بر این نیست که کسی را که در خواب دیده‌ایم معصوم علیه‌السلام باشد، چرا که ممکن است ابلیس خودش را تزیین کرده و به عنوان پیامبر یا اوصیاء ایشان علیهم‌السلام معرفی کرده باشد. لذا در صورت تشکیک (اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال) نمی‌‌شود به سخن فرد در رؤیا اعتماد کرد. 📗بحارالأنوار، ج ۳۰، ص ۱۲۷ 📗تفسیر صافی، ج۳، ص ۲۳ 📗عوالم العلوم، ج۲۰، ص ۱۱۴ 🔴 توجــــــــه: این مطلب را رد ادعای احمدالحسن(دجال بصره) وارد کردیم؛ چرا که این کافر ملعون برای اثبات و حجیت ادعای شیطانی خود پیروانش را بر خواب ارجاع میدهد و رؤیا را سند و شهادتی از سوی پروردگار میداند و آنچه ما گفتیم سوای از رویای صادقه می‌باشد: 🌕 حضرت آقا امام رضا سلام الله علیه: «إِنَّ الرُّؤْيَا الصَّادِقَةَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّةِ.» «رؤیاى صادقه جزئى از هفتاد جز از نبوّت است.» 📗من لا يحضره الفقيه، ج‏۲  ص ۵۸۵ 📗الامالي(للصدوق)، ص ۶۴ 📗عيون أخبار الرضا، ج‏۲ ، ص ۲۵۷ 📗بحار الأنوار، ج‏۴۹ ، ص ۲۸۳ 📗مدينة المعاجز، ج‏۷، ص ۱۸۳ → @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
🖤 داستان‌های‌بحارالانوار رفتار با بدهکاران محمد بن ابی عمیر یکی از شیعیان سر شناس و از اصحاب امام کاظم (علیه السلام) بود، به علت ظلم و ستم حکومت وقت، اموالش را از دست داده و فقیر شد.[۱] او از شخصی ده هزار درهم طلب داشت. آن شخص خانه ی خود را فروخت و پولش را نزد محمد بن ابی عمیر آورد تا بدهی خود را بدهد. محمد به او گفت: این پول چیست؟ گفت: این طلب شماست که از من داشتی. از کجا تهیه کرده ای، مگر ارثی به تو رسیده؟ مرد گفت: خیر. کسی به تو بخشیده؟ خیر. پس از کجا آورده ای؟ مرد گفت: خانه‌ام را فروختم تا بدهی شما را بدهم. محمد گفت: مولایم امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «به خاطر بدهی نباید بدهکار خانه اش را بفروشد.» این پول‌ها را بردار، به خدا سوگند گرچه اکنون به یک درهم پول محتاجم، ولی این پول را هرگز از تو نخواهم گرفت. 📚 بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۲۷۳ پی نوشت:[ ابن ابی عمیر اسامی شیعیان را میدانست چون در اختیار هارون الرشید نگذاشت، مورد خشم واقع شد، به طوری که تمام دارای او (۵۰۰۰۰۰ درهم) بود مصادره و خودش محکوم به چهار سال زندان گردید.] ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
آن مرد آنچنان تحت تأثیر بزرگواری امام گردید که همان جا به عذرخواهی پرداخت و عاجزانه تقاضا کرد که تقصیر و بدزبانی او را عفو کند. امام کاظم(ع) در حالی که لبخند می زد. بازگشت. مدتی از این جریان گذشت تا روزی امام کاظم(ع) به مسجد آمد، آن مرد در مسجد بود، برخاست و با کمال خوش رویی به امام نگاه کرد و گفت: �اَللهُ أعْلَمُ حَیثُ یجْعَلَ رِسالَتَهُ؛ خدا آگاه تر است که رسالتش را در وجود چه کسی قرار دهد�. دوستان آن حضرت دیدند آن مرد کاملاً عوض شده، نزد او آمدند و علت را پرسیدند که چه شده این گونه تغییر جهت داده ای؟ قبلاً بدزبانی می کردی، ولی اکنون امام را می ستایی؟ او گفت: همین است که اکنون گفتم. آن گاه برای امام دعا کرد و سؤالاتی از امام پرسید و پاسخش را شنید. امام برخاست و به خانه خود بازگشت. هنگام بازگشت، به آن کسانی که اجازه کشتن آن مرد را می طلبیدند، فرمود: این همان شخص است. کدام یک از این دو راه بهتر بود: آنچه شما می خواستید یا من انجام دادم؟ من با مقدار پولی که کارش را سامان دهد، سامان دادم و از شر او آسوده شدم.(1) 1- شیخ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، تهران، اسلامیه، 1390 ه_ . ق، چ 3، ص 306 پایان. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
🔴 ساعت ظهور در قرآن يَسْئَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ... مردم از تو درباره‌ٔ (زمان قيام) قيامت سؤال مى‌كنند، بگو: «عِلم آن تنها نزد خداست و چه مى‌دانى شايد قيامت نزديك باشد.» (احزاب/۶۳) 🌕 مفضل‌گوید: از آقایم امام صادق پرسیدم: آیا مأموریت مهدی منتظر وقت معینی دارد که باید مردم بدانند کی خواهد بود؟ فرمود: «حاشا که خداوند وقت ظهور او را طوری معین کند که شیعیان ما آن را بدانند. عرض کردم: آقا برای چه؟ فرمود: «زیرا وقت ظهور او همان ساعتی است که خداوند می‌فرماید «کسانی که به قیامت ایمان ندارند درباره‌ی آن شتاب می‌کنند ولی آن‌ها که ایمان آورده‌اند پیوسته از آن هراسانند، و می‌دانند آن حق است آگاه باشید کسانی که در قیامت تردید می‌کنند، در گمراهی عمیقی هستند. (شوری/۱۸)» 📗بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
اگر می خواهید شرایطتتان تغییر کند از این ذکر مهم غفلت نکنید👇👇 ✨ (76مرتبه)✨ به خدا بگویید 👌خداوندا همه چیز در دست توست گرفتاری، ناامیدی، غم، من را تبدیل به و کن. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 @Dastan 📚✾
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹آيت الله العظمی جوادی آملی: «کسی که دهن باز کرد و دروغ می‌گوید، یا بی‌ ادبی می‌کند، یا فُحش می‌دهد، اوّلین کاری که این شخص کرده است، خودش را پایین آورده است.» 📚درس تفسیر ۹۵/۸/٩ آیت الله العظمی ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️در اتوبان فامنین ،همدان ببینید چه اتفاقی افتاده ..... حال دلتان عوض شد ما را هم یاد کنید ✾📚 @Dastan 📚✾
. 🌱 کلاس درس با حضور امام زمان (عج ) علامه نوری در کتب دارالسلام و نجم الثاقب از خط سید سند؛ آقا میرزا صالح فرزند خلف مرحوم آقا سید مهدی نقل نموده است که یکی از صلحای ابرار از اهل حله برای ما نقل کرد: یک روز صبح از خانه خود برای زیارت سید اعلی الله مقامه بیرون آمدم. در راه از کنار مقام معروف به قبر سید محمد ذی الدمعه عبور نمودم. در نزد قبر، شخصی را دیدم که منظر نیکوئی داشت و صورت مبارکش درخشان و مشغول به قرائت فاتحه بود. با دقت نگاه کردم، دیدم در شمایل عربی است و از اهل حله نیست. با خود گفتم که این مرد غریب است و اهتمام ورزیده به زیارت صاحب این قبر و ایستاده و فاتحه میخواند ولی ما اهل این شهر بدون توجه از کنار مقبره اش میگذریم و فاتحه ای نمیخوانیم. ایستادم و حمد و سوره ای خواندم. از قرائت که فارغ شدم سلام کردم. جواب سلام داد و فرمود علی، به زیارت سید مهدی می روی؟ گفتم بله. فرمود من نیز با تو می آیم. مقداری که راه رفتیم به من فرمود: از خسارتی که امسال در اموالت دیدی ناراحت نباش، این به خاطر حجی بود که در ذمه ات بود. مال دنیا می آید و می رود. به من خسارتی مالی وارد شده بود که به دلیل حفظ اعتبار تجارت، احدی را از آن مطلع نکرده بودم! به همین جهت از شنیدن این جمله بسیار ناراحت شدم و با خود گفتم: سبحان الله! ورشکستگی من به قدری شایع شده که غریبه ها هم از آن آگاه شده اند. ولی در جواب او گفتم الحمد لله علی کل حال. سپس فرمود: ضرری که به تو رسیده به زودی جبران می شود و بعد از مدتی به حال اول خود بر میگردی و دین خود را ادا می کنی. من ساکت شدم و درباره سخن او فکر میکردم، تا به در خانه شما رسیدیم. مقابل در ایستادیم. عرض کردم: بفرمایید مولای من. من از اهل خانه هستم. فرمود شما بفرمایید که انا صاحب و الدار ( که منم صاحب خانه و صاحب الدار) ( این دو از القاب آن حضرت است). از ورود امتناع نمودم. دست مرا گرفت و قبل از خود وارد خانه نمود. داخل مسجد که شدیم دیدیم تعدادی طلبه نشسته اند و منتظرند که سید قدس الله روحه جهت تدریس از خانه خارج شود و جهت احترام، جای نشستن او خالی بود و کسی در آنجا ننشسته بود و در آن موضع کتابی گذاشته بود. سپس آن شخص رفت و درآن محل که محل نشستن سید رحمه الله بود نشست. آنگاه آن کتاب را گرفت و باز کرد (و آن کتاب شرایع، تالیف محقق بود) و از میان اوراق کتاب چند جزء مسوده که بخط سید بود بیرون آورد و شروع به خواندن آن کرد ( خط سید به گونه ای بود که هر کسی نمیتوانست آن را بخواند). و به طلاب می فرمود: آیا تعجب نمیکنید در این فروع ؟ والد اعلی الله مقامه نقل کرد که وقتی از درون خانه بیرون آمدم آن مرد را دیدم که در جای من نشسته. به محض اینکه مرا دید برخواست و از آن مکان جا به جا شد. ولی به او اصرار کردم که در همان مکان جلوس بفرماید. و دیدم مردی است خوش منظرو زیبا چهره در لباسی غریب. وقتی نشستیم رو به او نمودم و خواستم از حالش سئوال کنم و بپرسم که او کیست و وطنش کجا است ولی حیا کردم. سپس شروع به بحث نمودم . او نیز در آن بحث صحبت هایی می فرمود . مانند مروارید غلطانی بود که به شدت مرا مبهوت کرد. یکی از طلاب گفت سکوت کن. تو را چه به این سخنان! تبسم کرد و ساکت شد. وقتی که بحث تمام شد به او گفتم: از کجا به حله آمده اید؟ فرمود از بلد سلیمانیه. گفتم چه وقت حرکت کردید؟ فرمود دیروز خارج شدم در حالی نجیب پاشا سلیمانیه را فتح کرده و با شمشیر و قهر آنجا را گرفته و احمد پاشا پابانی را که در آنجا سرکشی میکرد را برکنار نمود و و بجای او عبدالله پاشا برادرش را نشاند. والد مرحوم قدس سره گفت من از خبر او متحیر شدم و اینکه این فتح و خبر به حکام حله نرسیده و در به ذهنم نرسید که از او بپرسم چگونه دیروز راه افتاده و اکنون به حله رسیده در حالی که میان حله و سلیمانیه برای سوار تندرو بیش از ده روز راه است. آنگاه آن شخص امر فرمود یکی از خدام خانه را که برای او آب بیاورد. خادم ظرف را گرفت که آب از حب بردارد. او را صدا کرد و فرمود: با این ظرف آب نیاور. زیرا حیوان مرده ای درون آن است! خادم نگاه کرد و در آن چلپاسه ی (مارمولک) مرده ای دید. ظرف دیگری برداشت و برایش آب آورد. پس از نوشیدن آب از جا برخواست که برود. من نیزبه احترام او برخواستم. مرا دعا کرد و رفت. زمانی که از خانه بیرون رفت به گروهی که در آن مکان بودند گفتم چرا خبر او را در فتح سلیمانیه انکار نکردید؟ گفتند چرا خودت انکار نکردی؟ مرحوم والد فرمود: به آنها گفتم جستجو کنید ولی گمان نمی کنم که او را بیابید. و الله او صاحب الامر روحی فداه بود. آن جماعت در طلب آن جناب متفرق شدند ولی اثری از او نیافتند. سپس فرمود ما تاریخی را که در آن روز از فتح سلیمانیه خبر داد را ثبت کردیم. و بشارت خبر آن پس از ده روز به حله رسید . 📔 عبقری الحسان: ج ۲، ص ۹۲ ✾📚 @Dastan 📚✾
✅آیت الله سید عبدالکریم کشمیری(ره): 🔻آقای قاضی روزهای جمعه منزل روضه داشتند و واعظی مقتل را از روی کتاب می‌خواند که مبادا در نسبت به امامان کم و زیاد شود و آقای قاضی گریه می‌کردند. من روزهای جمعه به منزل ایشان می‌رفتم. 🔹یک وقت آقای قاضی فرمودند: 🔻دیدم بعد از وفات آیت‌اللّه سیدمحمدکاظم یزدی، جدّمان، اسم مراجع تقلید بعد از او را نوشته‌اند و از جمله آنها آیت‌اللّه سیدابوالحسن اصفهانی‌ (قدس‌سره) بود، لذا به ایشان آینده‌اش را فرمودند. 🔻گاهی که آیت‌اللّه اصفهانی (قبل از مرجعیت تامّه) برای روضه به منزل ایشان می‌آمد، می‌پرسید: کی وقتش می‌رسد؟ می‌فرمود: به زودی می‌رسد، همین‌طور هم شد!! ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 بخدا ما صاحب داریم 🎙 خاطره جذاب و تکان دهنده از استاد قرائتی بمناسبت 🌸ای منتظران گنج نهان می آید آرامش جان عاشقان می آید 🌸بر بام سحر طلایه داران ظهور گفتند که صاحب الزمان می آید ولادت (ع) مبارک باد 🎊 ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 راه‌های تقرب به امام زمان (عج) ✅ شش توصیه ارواحنا فداه برای زندگی برتر 1⃣ نماز صبح خود را عمداً به تأخیر نیانداز که از رحمت خداوند دور میشوی.( بحارالانوار،ج۵۵،ص۱۶) 2⃣ برای تعجیل ظهور من بسیار دعا کن که در آن فرج و حل مشکلات تو خواهد بود. (کمال الدین ص۴۸۵) 3⃣ اعمالی انجام بده که باعث نزدیک شدن به ما شود و از اعمالی که تو را از ما دور می‌کند حذر کن چرا که مرگ یک دفعه می‌رسد.( بحارالانوار ج۵۳ ص۱۷۴) 4⃣ از خدا بترس و تسلیمِ ما باش و امورت را به ما واگذار، چون وظیفه‌ی ماست که شما را بی نیاز و سیراب کنیم. (غیبت شیخ طوسی ج۱ص ۲۸۵) 5⃣ خودت را برای خدمت در اختیار مردم بگذار، در جایی بنشین که قابل دسترس باشی و حوائج مردم را برآور. (کلمة‌الامام‌المهدی ص۵۶۵) 6⃣ در اموال دیگران تصرف نکن مگر با اجازه صاحب آن. (بحارالانوار ج۵۳ ص۱۸۳) ‎‌‌‌ (عج) ✾📚 @Dastan 📚✾
🔴🔵 خاک مالی 🌕 نقل می‌کنند که شاه عباس وقتی میدان نقش جهان را می‌ساخت، دم دمای غروب خودش می‌رفت و مزد کارگران را می‌داد. کارگران هم برای دیدن شاه و هم برای گرفتن پول صف می‌کشیدند و خوشحال و قبراق مدت‌ها در صف می‌ماندند تا از دست شاه پول بگیرند. در این میان عده‌ای بودند که کار نکرده بودند و روی خاک غلت می‌زدند و لباس‌های خود را خاکی می‌کردند و در صف می‌ایستادند تا بدون زحمت کشیدن حقوق دریافت کنند. وقتی نوبت به آنان می‌رسید، سر کارگرانِ عصبانی که کار نکرده‌های رند را خوب می‌شناختند، به پادشاه ندا می‌دادند و کارگران خاک‌مالی‌شده را با فحش و بد و بی‌راه بیرون می‌انداختند أمّا شاه عباس آن‌ها را صدا می‌زد و به آن‌ها نیز دستمزد می‌داد و می‌گفت: من پادشاهم و در شأن من نیست که اینان را ناامید برگردانم! 🌹یا صاحب الزمان! مدت‌هاست در بساط شما خودمان را خاک‌مالی کرده‌ایم! گاهی در نیمه‌ی شعبان،گاهی جمعه‌ها، گاهی در زیارت و گاهی در قنوت نماز، دعای‌تان کرده‌ایم! می‌دانیم این کارها کار نیست و خودمان می‌دانیم کاری نکرده‌ایم ولی خوب یاد گرفته‌ایم خودمان را خاک مالی کنیم و در صف، منتظر بمانیم تا دستمزد دریافت کنیم. ای پادشاه مُلک وجود! این دست‌های نیازمند، این چشم‌های منتظر این نگاه‌های پرتوقع، گدای یک نگاه شمایند! یک نگاه! از همان نگاه‌های لطف آمیز که به کارکرده‌های با إخلاص‌تان روامیدارید. ✾📚 @Dastan 📚✾