هدایت شده از هوالله
روضه خانگی - حضرت علی اصغر (ع) - 1528.mp3
4.58M
🎙شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی ...
🔻روضه #حضرت_علی_اصغر(ع)
⏱ #ده_دقیقه | 04:55
👤 استاد #میرباقری
💡 کانال روضههای کوتاهِ کاملِ خانگی
@RozeKhanegee
هدایت شده از هوالله
۞ خداوند چقدر ما را سیر داده است و از صلبها و رحمها عبور کردهایم و هر کدام از شهری آمدهایم و یکدیگر را پیدا کردهایم و الآن دور هم جمع شدهایم.
۞ هر یک از ما از غیبالغیوب راه افتادیم و از اصلاب عبور کردیم و بدون اختیار و خواست خودمان در اینجا به هم برخوردیم. از اینجا هم داریم به غیبالغیوب میرویم. ممکن است بعد از این هم یکدیگر را نبینیم.
۞ همانطور که گاهی اوقات یک سنگ در مسیر رودخانه قرار میگیرد و آب و خس و خاشاک داخل آب زیر آن سنگ گیر میکنند و مدّتی در کنار هم میمانند؛ امّا همین که آن سنگ یک تکان میخورد، راه آب باز میشود و همهی آن خس و خاشاکها پراکنده میشوند و هر یک از آنها به سویی میرود، در رودخانهای هم که از غیبالغیوب آمده و به سوی دریای هستی در جریان است، سنگی قرار دارد که ما پشت آن سنگ ایستادهایم و با هم حرف میزنیم؛ امّا همین که آن سنگ یک تکان بخورد، هر یک از ما به سویی میرویم و شاید هرگز یکدیگر را نبینیم. به قول مرحوم علامّهی طباطبایی:
من خس بیسر و پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هم به دل دریا برد
▪️عارف باللّه مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
📙 مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب
❣️اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
•┈┈••✾🍀🕊🍀✾••┈┈•
کانال هوالله 🕋
https://eitaa.com/hooallah
هدایت شده از هوالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستانی تکان دهنده از متحول شدن یک جنایتکار با عنایت ویژه #حضرت_زهرا (س)
❣️اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
•┈┈••✾🍀🕊🍀✾••┈┈•
کانال هوالله 🕋
https://eitaa.com/hooallah
هدایت شده از هوالله
💥دعای مورد توجه جعفر آقا مجتهدی
🔸جناب آقای احسان محمد شاکر (ابو احمد) نقل کردند:
🔹در ایام خدمتگزاری این کمترین، آقای مجتهدی عنایات خاصی می فرمودند و گاهی در ضمن صحبت ها به ادعیه یا اذکاری که مورد نظرشان بود تصریح می نمودند تا به آنها اشتغال داشته باشم.
از جمله ی ادعیه، (دعای حُجُب) بود که بر ملازمت آن بسیار تاکید داشتند و به خواندنش هر روز سه مرتبه سفارش می فرمودند و خود ایشان با لحنی داوودی و بسیار محزون آن را هر روز سه مرتبه می خواندند و چنین توضیح می دادند:
🔸 این دعا را جناب سیّد بن طاووس در (مُهج الدعوات) نقل کرده و اثرات زیادی بر آن مترتب است، از جمله :
💥دور کردن دشمن انسی و جنّی و مهم تر از همه این که نفس انسان را تصفیه می کند و ...
🔹هنگامی که آقا این دعا را می خواندند، حالت بسیار عجیبی به ایشان دست می داد و در آن موقع من در گوشه ای می نشستم و فقط چهره ی مبارکشان را نگاه می کردم و از حالتشان منقلب می شدم.
⬅️ یک روز عرض کردم: آقا جان، چرا مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی این دعا را در کتاب مفاتیح نیاوردند؟ ایشان علّتی بیان نکرده و فقط فرمودند:
من با این فقره از دعا کار دارم که می گوید: ( يَا مَنِ احْتَجَبَ بِشُعَاعِ نُورِهِ عَنْ نَوَاظِرِ خَلْقِه) و کاری ندارم که صاحب مفاتیح آن را نقل کرده یا خیر.
📚لاله ای از ملکوت ج۲ ص ۳۴۶
دعای حُجُب
❣️اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
•┈┈••✾🍀🕊🍀✾••┈┈•
کانال هوالله 🕋
https://eitaa.com/hooallah
هدایت شده از علیرضا اختیاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبر فوری
نتانیابو بستری شد
حمله قلبی ناشی از استرس شدید
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
14030813.pdf
10.18M
📰 #روزنامه_کیهان
🔰 تمام صفحات کیهان امروز در یک نگاه
@Kayhan_online
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
29.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رجزخوانی شنیدنی حسین طاهری
حسین طاهری در مراسم جشن میلاد پیامبر(ص) رجزی علیه رژیم صهیونیستی خواند.
شعر این اثر سروده محمد رسولی رئیس مرکز نوحه سازمان هیأت و تشکلهای دینی است.
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
"نسیه و وجه دستی داده میشود ٬ به قدر قوه"
در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران، دکان غذاخوری بود که بالای پیشخوان دکانش نوشته بود :
نسیه و پول نقد داده میشود، بقدر قوه...
هر وقت کودکانی که برای بردن غذا برای صاحبکارشان می آمدند
لقمه ای چرب و لذیذ از گوشت و کباب و ته دیگ زعفرانی درست میکرد و خود با دستانش بر دهان آنها میگذاشت و میگفت مبادا صاحبکارش به او از این غذا ندهد و او چشمش به این غذا بماند و من شرمنده خدا بشم...
این کاسب نمونه حاج میرزا عابد نهاوندی بود
معروف به "مرشدچلویی"
پیر مردی بلند قامت با چهره ای بسیار نورانی و خوشرو و با محاسنی سفید...
خدا رحمتش کنه...
🔺این روزها چقدر جای خالی این مرشدها حس می شه..
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
🔻چونان مار و عقرب
✍️ شادروان علی حجتی کرمانی
🔸در تمامی عمرم و با همۀ ارتباطی که با مجامع و حوزه های علمی و بزرگان علم و دین داشتم، مشاهده کردم که او (آیة الله سید رضا صدر) با بیت المال و وجوهات شرعیه چونان مار و عقرب رفتار می کرد.
🔹 خدایش او را مورد غفران و کرم واسعه اش قرار دهد که در چه مستوای پرشکوهی و در چه درجۀ متعالی و بلندی همانند دودمان با کرامتش به «دنیا و مال و مقام»! پشت پا زده بود و عزّت نفس، ایمان و و شرافتش را بر در ارباب بی وفا و بی مروّت دنیا، حتی یک «آن» قربانی نکرد، تا آنجا که در شکلی شگفت انگیز و بهت آور تا آخرین روزهای عمر با برکت، پربار و باثمرش، در سطحی پایین تر از زندگی یک «طلبۀ معمولی» می زیست و در مقاطع فراوانی از حیات انسانی ـ اسلامی پرشکوه و پر از فراز و نشیبش، حتی با عسرت روزگار می گذراند، و من در این متجاوز از ربع قرن که از نزدیک شاهد تمامی ابعاد و جوانب زندگی او بودم، کمتر دوره ای را سراغ داشتم که مقروض نباشد.
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆
👈 خاطره تکان دهنده آیت الله مصباح یزدی از عارف الهی میرزا عبدالعلی تهرانی
👈 امتحانات سخت دوران آخر الزمان
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
بخونید قشنگه😎📩
🌸بانوی محجبه ای در یکی از سوپر مارکت های زنجیره ای فرانسه خرید می کرد.
خرید که تموم شد برای پرداخت پول به سمت صندوق رفت🛒💶💵
صندوق دار یک خانم بی حجاب و اصالتا ایرانی بود...
(از اون عده افرادی که فکر می کرد روشن فکره بود)
صندوق دار نگاهی از روی تمسخر به او انداخت و همانطور که داشت بارکد اجناس رو با تکبر به گوشه ی میز می انداخت...
اما خانم محجبه که رو بند به چهره داشت خونسرد بودو چیزی نمیگفت
صندوق دار هم بیشتر عصبانی شد و گفت :
اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل داریم😖
این نقابی که تو زدی خودش یه مشکله که تو و امثال تو عاملش هستید😡
ما اینجا اومدیم برای زندگیو کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ😐
اگه می خوای دینت رو به نمایش بگذاری برو کشور خودت🤭👊🏻
🌸خانم محجبه اجناسی که خریده بود رو داخل نایلون گذاشت
و نگاهی به صندوق دار کرد😇🙃
رو بند رو از چهره برداشت و در پاسخ به خانم صندوقدار ( که از دیدن چهره اروپایی و چشمان سبز او جا خورده بود)
گفت: خانم عزیز من فرانسوی هستم😲 اسلام دین من است...🌹
اینجا هم وطنم
تو دینت را فروختی و من خریدم
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
35.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️فارَ التنور....
🔸اعتماد به خدا
🎤حجه الاسلام اسماعیل رمضانی
#اعتماد_به_خدا
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
www.vaezin.com - آیت الله ضیاءآبادی.mp3
4.38M
✅آیت الله ضیاءآبادی
🔻شاهدان اعمال انسان ها
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
🔹من از اول فکر نکردم که آخر چه می شود و به کجا می رسم؟
با نان خالی درس خواندیم اما رها نکردیم، فقط نیتم این بود که اول خودم با دین آشنا شوم، و اگر شد بعد از آن هم عده ای را با خدا و دین آشنا کنم.
🔹خدا را شکر که این ساختمان های چند طبقه و ماشین های گران قیمت برای ما نیست، اگر بود غصه داشتیم. میتوانستم بهترین منزل را بخرم اما به همین منزل قناعت کردم.
اگر این کار را می کردم شما طلبه ها نورانی نمی شدید.
🔸حبّ الدنیا راس کلّ خطیئة.
آقا شیخ حبیب الله گلپایگانی یک خانه سی چهل متری داشت.
اگر عالمی به علمش عمل نکند حال مناجات را از او می گیرند.
🔹 آیت الله بروجردی می فرمودند: آقایان! عوام مردم دلیل وبرهان محکمی بر عقایدشان ندارند، اعمال ما را نگاه می کنند. دلیلشان همین است؛ اگر اعمال ما خوب باشد در عقیده شان محکم می شوند، و الا عقایدشان سست می شود.
🔸اشتباه ما این است که فکر می کنیم اگر گناه کنیم در آخرت عذاب می شویم؛ اما هیچ خاری در دست انسان نمی رود مگر به واسطه گناه...
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
#داستان_آموزنده
🔆سخاوت شوهر زينب (علیه السلام )
عبداللّه بن جعفر برادرزاده على (ع ) و شوهر حضرت زينب (س ) بسيار با سخاوت بود، روزى وارد نخلستانى شد ديد غلام سياهى در آنجا كار مى كند، هنگام غذا براى غلام غذا آوردند، در اين هنگام سگى نزد آن غلام كارگر آمد، آن كارگر، يكى از نانها را نزد سگ گذارد و او خورد، سپس نان ديگر را نزد سگ گذارد و به اين ترتيب آنچه از غذا آورده بودند همه را جلو سگ نهاد و سگ همه را خورد.
عبداللّه به غلام گفت : غذاى تو همين بود، او گفت : آرى ، عبداللّه گفت : براى خود چيزى نگذاشتى و همه را به سگ دادى ، پس چگونه گرسنگى خود را رفع مى كنى ؟
غلام گفت : با همين حال گرسنگى ، روز را به پايان مى رسانم .
عبداللّه گفت : اين غلام از من سخاوتمندتر است ، غيرت و جوانمرديش نسبت به آن غلام سياه به جوش آمد و آن نخلستان را با تمام وسائل و لوازمش از صاحبش خريد و سپس غلام را نيز از صاحبش خريد و آزاد كرد و آن نخلستان را با آنچه در آن بود به آن غلام بخشيد.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگه بچه مدرسهای داری، حتماً ببین
💥یکی از فرزندان آیتالله بهجت میگوید: پدرم هربار بچههایم را راهی مدرسه میکردم این دعا را پشت سرشان میخواند...
✾📚 @Dastan 📚✾