eitaa logo
یاران ولیعصر
205 دنبال‌کننده
23.5هزار عکس
27.9هزار ویدیو
575 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
😳 🙌 دستانت را بشور 🙌 اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد چون به [عزم] نماز برخيزيد صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد...مائده ۶ 💡دانشمندان در تحقیقاتشان به این نتیجه رسیده اند که شستن دستها با آب و صابون یکی از موثر ترین روشها برای مبارزه با ویروس های دستگاه تنفسی میباشد. 💡از ویروس ساده سرما خوردگی🤒🤧 گرفته تا ویروسهای خطرناکی ☠ که منجر به شیوع بیماری های واگیر دار میشوند. @tadabbor_quran
😂 این قسمت:حاج آقا قرائتی نیست، رفته!😟😀 🌴یکی از روزها قبل از عملیات «والفجر 8»، واحد فرهنگی، حاج آقا قرائتی معروف را دعوت کرد. بچه ها با شنیدن خبر آمدن حاج آقا؛ در پوستشان نمی گنجیدند.آقای قرائتی، چهره ی معروفی بود که بیش تر از او به خاطر برنامه های جمعه «درس هایی از قرآن» می شناختند. لذت دیدن چهره ی معروف تلویزیونی، آن هم از نزدیک، برایشان وسوسه انگیز بود. همه شان لحظه شماری می کردند که حاج آقا وارد حیاط صبح گاه پایگاه بشود. 🌴لحظه ی موعود رسید. بعد از مراسم سخنرانی، بچه ها برای اقامه ی نماز جماعت مغرب و عشاء به امامت حاج آقا آماده شدند. بچه ها که دیدن حاج آقا، آنها را راضیِ راضی نکرده بود، پی فرصتی بودند تا نزدیکتر بروند و او را در آغوش بگیرند و ببوسند. فرصت بعد از نماز را برای این کار مناسب دیدند. آقای قرائتی وقت کمی داشت و تقلا می کرد بعد از نماز، زود خودش را به برنامه ی بعدی برساند. برای همین نمی توانست با همه بچه ها روبوسی کند. حاج آقا که می دانست بعد از نماز، خاطر خواهاش، او را دوره می کنند، فوری نقشه ای به ذهنش رسید و خواست تا بچه ها سرشان را از روی سجده برنداشتند، از حسینیه بیرون برود. 🌴بعد از سجده، ستونی از ارادتمندهای آقای قرائتی تشکیل شد. بعضی ها هم می خواستند زرنگ بازی در بیاورند و از ته بیایند جلوی ستون. این کارشان با اعتراض جلویی ها روبرو شد. یکهو یکی از بچه ها از توی جمعیت صدا زد: آقای قرائتی نیست، آقای قرائتی رفته. آنها که جلوتر بودند، سرچرخاندند بیرون و دیدند حاج آقا سوار ماشین شده، راننده دارد به سرعت ماشین را به طرف دژبانی می راند. بچه ها تازه فهمیدند چه کلاهی سرشان رفت.🤣 @tadabbor_quran
هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
از افلاطون پرسيدند : شگفت انگيز ترين رفتار انسان چيست؟ پاسخ داد : از كودكى خسته مى شود براى بزرگ شدن عجله مى كند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود مى شود ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى كند طورى زندگى مى كند كه انگار هرگز نخواهد مرد و بعد طورى مى ميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است انقدر به آينده فكر مى كند كه متوجه از دست رفتن امروز خود نيست در حالى كه زندگى گذشته يا آينده نيست زندگى همين حالاست.... 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
دزدان سحرخیز! ❄️ داستان معروفی است از بوذرجمهر و پادشاه معاصرش انوشیروان. می‏گویند بوذرجمهر همیشه این پادشاه را به سحرخیزی نصیحت می‏کرد و خودش هم صبح زود می‏آمد؛ شاه هم خوشش نمی‏ آمد که به این زودی بیاید؛ آخرش گفت من یک نقشه‏ ای می‏کشم که این دیگر مزاحم نشود. ❄️ به افرادش گفت هنگام سحر که او از خانه‏ اش بیرون می‏ آید و حرکت می‏کند شما بروید تمام لباسهای او را و هرچه دارد از وی بگیرید که او دیگر این کار را نکند. همین کار را کردند. بین راه، هنوز هوا تاریک بود، او را گرفتند، لختش کردند، پولها و لباسهایش را گرفتند و رهایش کردند. ❄️ مجبور شد به خانه برگردد، لباس دیگر بپوشد، آماده بشود و بیاید. آن روز دیرتر از روزهای دیگر آمد. شاه از او پرسید تو چرا امروز دیر آمدی؟ گفت امروز حادثه‏ ای برایم پیش آمد. حادثه چیست؟ من با دزد برخورد کردم و دزد مانع شد، چنین و چنان کرد، رفتم خانه و بالأخره یک ساعت تأخیر شد. ❄️ گفت جنابعالی که می‏گفتید: «سحرخیز باش تا کامروا باشی»، چطور شد؟ گفت: دزد از من سحرخیزتر بود. پانزده گفتار، ص: 105 و 106 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
از عقابی پرسیدند: آیا ترس به زمین افتادن را نداری؟ عقاب لبخند زد و گفت: من انسان نیستم كه با كمی به بلندی رفتن تكبر كنم! من در اوج بلندی نگاهم همیشه به زمین است. 👳 @mollanasreddin 👳