eitaa logo
یاران ولیعصر
196 دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
23.2هزار ویدیو
521 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عارفین
🌼امام حسين عليه السلام : شُكرُكَ لِنِعمَةٍ سالِفَةٍ، يَقتَضي نِعمَةً آنِفَةً شكرگزارىِ تو بر نعمت گذشته ، زمينه ساز نعمتِ آينده است 📚نزهة الناظر صفحه 80 👉 @arefin_org
هدایت شده از غریب قریب
🔻آیت الله میر سید علی یثربی : من اگر چه روضه خوان نیستم، ولی افتخار می کنم که خاک قدم روضه خوان هارا سرمه چشمم کنم. 🏴 @e_arbaeen
✍مرحوم آیت‌‌الله میرزا علی آقا قاضی طباطبائی: تمام خرابی‌ها از جمله وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است. و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیّل ماندن در دنیا...پس اگر می‌خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاءالله تعالی باشید. ✾📚 @Dastan 📚✾
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🔆سه تا و چه سه تایی! 🌱سفیان به حضور امام صادق علیه‌السلام آمد و عرضه داشت: «ای فرزند پیامبر! ازآنچه خداوند به تو آموزش داده است، چیزی به من بیاموز.» فرمود: 💫1. هر وقت در برابر گناه قرار گرفتی، بر تو باد به استغفار گفتن. 💫2. زمانی که نعمت‌ها به تو روی‌آور شدند، بر تو باد به شکر کردن. 💫3. زمانی که ناراحتی‌ها و غصّه‌ها به تو روی آوردند، بگو: «لا حولَ و لا قُوَّه الّا بالله» 🌱سفیان درحالی‌که داشت خارج می‌شد، می‌گفت: «سه تا! و چه سه تایی!» 📚کشکول شیخ بهایی، ص 388 ✨✨امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «اندرزها، زداینده‌ی چرک از جان‌ها و جلا دهنده‌ی دل‌ها هستند.» 📚غررالحکم، ج 2، ص 546 ✾📚 @Dastan 📚✾
🥀🔅🥀🔅🥀🔅🥀🔅🥀 🔆پدر و دختر 🍂پسر حاتم طائی یعنی عدی، اوّل با پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم دشمنی می‌کرد. وقتی پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم امام علی علیه‌السلام را به‌به قبیله طی فرستاد، عدی فرار کرد و خواهرش سفانه باقی ماند و اسیر شد. علی علیه‌السلام او را نزد پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم آورد. پس سفانه نزد پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم از پدرش چنین تعریف کرد: 🍂او آقای قوم بود، اسیر را آزاد می‌کرد، جنایتکار را می‌کشت، همسایه‌ها را نگهداری می‌کرد، اطعامِ طعام می‌نمود و هیچ صاحب حاجتی را رد نمی‌کرد. 🍂پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «ای دختر! این صفات مؤمنین است. اگر پدرت اسلام می‌آورد، بر وی رحمت می‌آوردیم.» پس فرمود: «او را رها کنید که پدرش مکارم اخلاق را دوست می‌داشت؛ بر عزیزی که ذلیل شد و ثروتمندی که بینوا گشته، ترحّم کنید!» پس به قبیله خود بازگشت و به برادرش عدی 🍂گفت: «با جود تر و کریم‌تر از او ندیدم، صلاح آن است تا نزدش بروی تا ذلیل نشوی.» عدی خدمت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم آمد و اسلام آورد. 🍂دختر حاتم آن‌قدر همانند پدرش صاحب انفاق و بخشش بود که روزی حاتم به او گفت: «هرگاه دو کریم در مالی با هم جمع شوند، مال را تلف می‌کنند. یا من کریم باشم یا تو!» گفت: «ای پدر! من جود را از تو یاد گرفتم.» 📚نمونه معارف، ج 4، ص 20 -مستطرف، ج 1، ص 169 🌱🌱پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «دست‌ها بر سه دسته‌اند: درخواست کننده، دهنده، مُمسک (بخیل)؛ و بهترین دست‌ها، دست دهنده می‌باشد.» 📚الکافی، ج 4، ص 43 ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃 🔆دفع ملخ 🌾روزی عالم زاهد، مرحوم آیت‌الله کوهستانی در اتاق نشسته بودند. مردی نفس‌زنان خدمت ایشان می‌رسد و می‌گوید: «آقاجان بدبخت شدم. در زراعت‌های اطراف «زاغمرز» ملخ‌ها حمله کردند و در حال نابود کردن مزارع هستند و به‌زودی به مزرعه‌ی ارباب من می‌رسند و حقّم از بین می‌رود.» ایشان سر را پایین انداختند و مشغول ذکر شدند و بعد فرمودند: 🌾«بروید! به زمین شما لطمه‌ای وارد نمی‌شود.» فردا آن مرد با چهره‌ای شاد وارد شد و دست آقا را بوسید و تشکر کرد و گفت: 🌾«تمام زمین‌های اطراف را ملخ‌ها نابود کردند؛ فقط زراعت من به دعای شما سالم ماند. هنگامی‌که ملخ‌ها به زمینم حمله کردند. فوجی از گنجشکان، انگار که مأموریت داشتند هر یک ملخی در منقار گرفته و پرواز کردند.» بر قله‌ی پارسایی، ص 247 ✨✨پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «ثَلاثُ صَفاتٍ مِنَ صِفَةِ اللّه: الثِّقَةُ بِاللّهِ فی کلِّ شَی وَالغِنابِهِ عَنْ کلِّ شَی وَ الاِفْتِقارُ اِلَیهِ فِی کلِّ شی: اولیای الهی دارای سه صفت می‌باشند؛ به خدا در هر چیزی اعتماد دارند، از هر چیزی بی‌نیاز می‌باشند و در هر چیزی به خدا نیازمند می‌باشند.» 📚تفسیر معین، ص 181 -بحار، ج 20، ص 103 ✾📚 @Dastan 📚✾
: ⭕️ این وصیت‌نامه را بیست‌بار بخوانید! ▶️ رهبر معظم انقلاب: یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ ازجان‌گذشته‌ی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّت‌نامه دارد. او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیّت‌نامه‌اش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خوانده‌ام. 📝 گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید ۱۹ ساله، ناصرالدین باغانی 🔹اینجانب ناصرالدین باغانی بنده‌ی حقیر در درگاه خداوندم. چند جمله‌ای را به رسم وصیت می‌نگارم: 🔸سخنم را درباره‌ی عشق آغاز می‌کنم. ما را به جرم عشق موأخذه می‌کنند‌. گویا نمی‌دانند که عشق گناه نیست! امّا کدام عشق؟ 🔹خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمی‌کرد، پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه! 🔸به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم، امّا همه‌ی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم. 🔹بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری. 🔸فهمیدم در این مدت که فکر می‌کردم عاشق تو هستم اشتباه می‌کرده‌ام، این تو بودی که عاشق من بوده‌ای و من را می‌کشانده‌ای! 🔹اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می‌آمدم. ولیکن وقتی توجه می‌کنم می‌بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتاده‌ام ولی باز مستقیم آمده‌ام؛ حال می‌فهمم که این تو بوده‌ای که به دنبال بنده‌ات بوده‌ای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کرده‌ای و هر شب به انتظار او نشسته‌ای تا بلکه یک شب او را ببینی. 🔸حالا می‌فهمم که تو عاشق صادق بنده‌ات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود؛ عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر. 🔹آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می‌کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق می‌نشستی. اما من بدبخت ناز می‌کردم و شب خلوت را از دست می‌دادم و می‌خوابیدم! اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر می‌کردم که با پای خود آمده‌ام 🔸وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنه‌ی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نرد عشق ببازی. من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می‌کردم. 🔹آخر تو بزرگ بودی و من کوچک؛ تو کریم بودی و من ل‍ئیم؛ تو جمیل بودی و من قبیح؛ تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم... 🔻امّا شهادت چیست؟ 🔸آن هنگام که رزمنده‌ای مجاهد، بسوی دشمن حق می‌رود و ملائک به تماشای رزم او می‌نشینند و شیطان ناله بر می‌آورد و پای به فرار می‌گذارد و ناگهان غنچه‌ای می‌شکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام می‌توانیم داد؟ 🔹شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید می‌تواند شهادت را درک کند. 🔸شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد. شهید در این دنیا قبل از این که به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی‌توانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصل‌شان نیز نمی‌توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می‌کند. اگر شهید باشید شهید را می‌شناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمی‌کند که نمی‌کند. 🔹برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهیدان به حال شما غصه می‌خورند، و از این در عجبند و حیرت می‌کنند که چرا به فکر خود نیستید! 🔸به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شده‌اید نه برای ماندن در قفس! این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید... ✍️وصیت نامه شهید ناصرالدین باغانی 🌷شادی روح همه شهدا مخصوصا این شهید عزیزصلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم ✾📚 @Dastan 📚✾
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨✨ ♨️♨️ماجرای عنایت امام حسین (ع) به یک جوان از زبان حجت الاسلام عالی ✾📚 @Dastan 📚✾
🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾 🔆سرباز مُنفق 🍁معن بن زائده شیبانی کسی بود که در انفاق و جود، در زمانش بسیار معروف بود. او در زمان بنی امیّه با آن‌ها رابطه داشت تا این‌که حکومت بنی امیّه منقرض شد و خلافت به بنی‌عباس رسید، او از ترس، خود را پنهان کرد. بالاخره اندیشید و صورت خود را مدتی در آفتاب نگه داشت تا رنگش سیاه شود، پس لباسی از پشم پوشید و هیأت خود را تغییر داد و سوار شتری شد و به قصد یکی از دهستان‌ها از بغداد بیرون آمد. 🍁همین‌که از دروازه‌ی حرب خارج شد؛ مردی سیاه چهره از سربازان این باب، دنبالش آمد و جلوی شترش را گرفته و گفت: «تو معن بن زائده هستی که خلیفه منصور دوانیقی در جستجوی توست، کجا فرار می‌کنی؟» 🍁معن گفت: ای مرد! من آن کس نیستم. سرباز گفت: خوب تو را می‌شناسم. معن هر چه کرد خود را معرفی نکند، نشد. پس گردن بند قیمتی که با خود داشت، به سرباز داد و گفت: «اگر مرا پیش خلیفه ببری، بیش از این جایزه به تو نخواهد داد، گردن بند را بگیر و مرا ندیده حساب کن.» سرباز سیاه چهره، گردن بند را گرفت و نگاهی کرد و گفت: 🍁راست گفتی، قیمت این رشته چند هزار دینار است؛ بدان حقوق من در هر ماهی بیست درهم می‌باشد؛ ولی این جواهر را به تو می‌بخشم و تو را نیز رها می‌کنم تا بدانی که با انفاق تر و سخاوتمندتر از تو هم پیدا می‌شود؛ تنها از بخشش‌های خودت خوشت نیاید. ✨گردن بند را در دست معن گذاشت و در کناری ایستاد و گفت: اکنون هر کجا مایلی برو! معن گفت: مرا شرمنده کردی، ریختن خونم بهتر از این کار بود؛ هر چه اصرار کرد که او جواهر را بگیرد، نپذیرفت معن از او جدا شد و به راه خود ادامه داد. 📚پند تاریخ، ج 4، ص 45 -تاریخ بحیره 🍃🍃پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «دست‌ها بر سه دسته‌اند: درخواست کننده، دهنده، مُمسک (بخیل)؛ و بهترین دست‌ها، دست دهنده می‌باشد.» 📚الکافی، ج 4، ص 43 ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱 🔆قُمری عاشق محی الدّین عربی گوید: پدرم یا عمویم، نمی‌دانم کدام‌یک به من خبر داد صیّادی را دیده که قُمری وحشی ماده‌ای را شکار کرده بود. قُمری نر چون دید که آن شکارچی، قمری ماده را سر بریده است، گشتی بر آسمان زد، پرواز کرد و اوج گرفت؛ ما به او می‌نگریستیم تا جایی که از دیدگان ما پنهان شد. پس دیدیم بال‌هایش را به یکدیگر گره‌زده و خود را در آن پنهان کرد و سرش را از آن بیرون آورد و همچون کینه‌توزان، در عشق عزیزش خود را به زمین کوبید و در دم جان داد. 📚فتوحات مکیه، ج 2، ص 347 -آینه سالکان، ص 147 ✾📚 @Dastan 📚✾
✨توصیه های اخلاقی آیةالله علامه حسن زاده آملی (مدّظلّه): ❶ با خلق خدا مهربان باش. ❷ ازسخنان ناهنجار گرچه به مزاح باشد برحذرباش. خلاف مگو، گرچه به مطایبت باشد. ❸ از قسم خوردن هم اگر چه به راست، احتراز کن. ❹ چه ایستاده‌اى دست افتاده‌گیر و تا مى‌توانى نماز را در اول وقت به‌ جاى آر. انسان بیدار همواره کشیک نفس مى‌کشد و پاسبان حرم دل است و واردات و صادرات دهان خود را مى‌پاید و دار هستى را کارخانه‌اى بزرگ مى‌یابد که با عمّال بى‌شمار «و ما یعلم جنود ربک الا هو» مدثر/31 ✾📚 @Dastan 📚✾
تعلقات را کم کنید زواید را حذف کنید بنشین و بگو، این نقدار از برای من کافی است و بیشتر از این، خودم را به بازی نمی گیرم!! پیشه باشید به مال دیگران نداشته باشید 💫استاد صمدی آملی 📘معرفت نفس / مجلس ۵۳ ✾📚 @Dastan 📚✾