eitaa logo
زیست مهدوی
44 دنبال‌کننده
748 عکس
321 ویدیو
32 فایل
از آموزه‌های علوی، تا حکومت مهدوی
مشاهده در ایتا
دانلود
موضوع: امام شناسی در نهج البلاغه(۱۴) 🔵 ويژگیهای اهل بيت (علیهم السلام) 💠 ما از درخت سرسبز رسالتيم و از جايگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستيم، ما معدن های دانش و چشمه سارهای حکمت الهی هستيم. ياران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند و دشمنان و کينه توزان ما در انتظار کيفر و لعنت خداوند به سر می برند. 📒 ، خطبه ۱۰۹ ، بند ۸
🌹سهم : نامه ۱۰ تا نامه ۹ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه دیگری به معاویه در سرزمین صفین در سال ٣٦ هجری پیش از آغاز نبرد؛ 1⃣ افشای چهره معاويه 🔻چه خواهی كرد آنگاه كه جامه های رنگين تو كنار رود؟ كه به زيبايی های دنيا زينت شده است؟ دنيا تو را با خوشی های خود فريب داده و تو به دعوت آن پاسخ داده ای؛ فرمانت داد و اطاعت كردی، همانا به زودی تو را وارد ميدان خطرناكی می كند كه هيچ سپر نگهدارنده ای نجاتت نمی دهد. ای معاويه! از اين كار دست بكش و آماده حساب باش و آماده حوادثی باش كه به سراغ تو می آيد، به گمراهان فرومايه گوش مسپار، اگر چنين نكنی به تو اعلام می دارم كه در غفلت زدگی قرار گرفته ای، همانا تو ناز پرورده ای می باشی كه شيطان بر تو حكومت می كند و با تو به آرزوهايش می رسد و چون روح و خون در سراسر وجودت جريان دارد. معاويه! از چه زمانی شما زمامداران امت و فرماندهان ملت بوديد؟ نه سابقه درخشانی در دين و نه شرافت والایی در خانواده داريد، پناه به خدا می برم از گرفتار شدن به دشمنی های ريشه دار، تو را می ترسانم از اينكه به دنبال آرزوها تلاش كنی و آشكار و نهانت يكسان نباشد. 2⃣ پاسخ به تهديد نظامی 🔻معاويه! مرا به جنگ خوانده ای، اگر راست می گویی مردم را بگذار و به جنگ من بيا و دو لشكر را از كشتار بازدار، تا بدانی پرده تاريك بر دل كدام يك از ما كشيده و ديده چه كس پوشيده است؟ من ابوالحسن، كُشنده جدّ و دایی و برادر تو در روز نبرد بدر می باشم كه سر آنان را شكافتم، همان شمشير با من است و با همان قلب با دشمنانم ملاقات می كنم، نه بدعتی در دين گذاشته و نه پيامبر جديدی برگزيده ام، من بر همان راه راست الهی قرار دارم كه شما با اختيار رها كرده و با اكراه پذيرفته بوديد. 3⃣ پاسخ به خونخواهی دروغين معاويه 🔻خيال كردی به خونخواهی عثمان آمده ای؟ در حالی كه می دانی خون او به دست چه كسانی ريخته شده، اگر راست می گویی از آنها مطالبه كن! همانا من تو را در جنگ می نگرم كه چونان شتران زير بار سنگين مانده، فرياد و ناله سرمی دهی و می بينم كه لشكريانت با بی صبری از ضربات پياپی شمشيرها و بلاهای سخت و بر خاك افتادن مداوم تنها مرا به كتاب خدا می خوانند در حالی كه لشكريان تو كافرند و در انكار از بيعت كنندگان پيمان شكنند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : نامه ۱۰ تا نامه ۹ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به معاويه در سال ٣٦ هجری 1⃣ افشای دشمنی های قريش و استقامت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) 🔻خويشاوندان ما از قريش می خواستند پيامبرمان (صلی الله علیه و آله وسلم) را بكشند و ريشه ما را بركنند و در اين راه انديشه ها از سر گذراندند و هر چه خواستند نسبت به ما انجام دادند و زندگی خوش را از ما سلب كردند و با ترس و وحشت به هم آميختند و ما را به پيمودن كوه های صعب العبور مجبور كردند و برای ما آتش جنگ افروختند، اما خدا خواست كه ما پاسدار دين او باشيم و شرّ آنان را از حريم دين باز داريم، مؤمن ما در اين راه خواستار پاداش بود و كافر ما از خويشاوندان خود دفاع می كرد، ديگر افراد قريش كه ايمان می آوردند و از تبار ما نبودند، يا به وسيله هم پيمانهايشان و يا با نيروی قوم و قبيله شان حمايت شده و در امان بودند، هرگاه آتش جنگ زبانه می كشيد و دشمنان هجوم می آوردند پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) اهل بيت خود را پيش می فرستاد تا به وسيله آنها، اصحابش را از سوزش شمشيرها و نيزه ها حفظ فرمايد، چنانكه عبيده بن حارث در جنگ بدر و حمزه در احد و جعفر در موته، شهيد گرديدند. كسانی هم بودند كه اگر می خواستم نامشان را می آوردم، آنان كه دوست داشتند چون شهيدان اسلام شهيد گردند، اما مقدّر چنين بود كه زنده بمانند و مرگشان به تأخير افتاد، شگفتا از روزگار، كه مرا همسنگ كسی قرار داده كه چون من پيش قدم نبوده و مانند من سابقه در اسلام و هجرت نداشته است، كسی را سراغ ندارم چنين ادعایی كند، مگر ادعاكننده ای كه نه من او را می شناسم و نه فكر می كنم خدا او را بشناسد، در هر حال خدا را سپاسگزارم. 2⃣ افشای ادعای دروغين معاويه در خونخواهی عثمان ♦️اينكه از من خواستی تا قاتلان عثمان را به تو واگذارم، پيرامون آن فكر كردم و ديدم كه توان سپردن آنها را به تو يا غير تو ندارم، سوگند بجان خودم، اگر دست از گمراهی و تفرقه برنداری، به زودی آنها را خواهی يافت كه تو را می جويند، بی آنكه تو را فرصت دهند تا در خشكی و دريا و كوه و صحرا زحمت پيدا كردنشان را بر خود هموار كنی و اگر در جستجوی آنان برآیی بدان كه شادمان نخواهی شد و زيارتشان تو را خوشحال نخواهد كرد، و درود بر اهل آن. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(70).mp3
8.26M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز نود و چهارم : نامه ۱۰ تا نامه ۹ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات مهم نامه ۱۰ تا نامه ۹.mp3
3.52M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۱۰ تا نامه ۹ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۹۳) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش گفت : « هر چه بود تمام شد ایرینا ، به خیر گذشت ، با دستگیر شدن سارقان ، دیگر خطری ما را تهدید نمی کند . حالا ما می توانیم برگردیم به مسکو.» ایرینا پرسید : « اگر آنها همدستان دیگری داشته باشند چه ؟ » کشیش پاسخ داد : « نه ! آنها فقط دو نفر بودند و حالا هم دستگیر شده اند و چون پیش از این مرتکب قتل شده اند ، باید تا ابد در زندان باشند . پس نگران نباش ، به زودی بر می گردیم سر خانه و زندگی مان.» ایرینا گفت : « خدا خودش به خیر گرداند این آخر عمری چه دل شوره هایی باید داشته باشیم. » کشیش نفس عمیقی کشید . ضربان قلبش آرام شده بود و از شدّت سرگیجه و سوزش زیرپوست ، کاسته می شد. فکر کرد خبری که پروفسور به او داده بود ، در واقع خبر بدی نبوده است ؛ چه بسا اگر این اتّفاق نمی افتاد ، معلوم نبود او و ایرینا چه سرنوشتی در پیش داشتند و تا کی باید دور از خانه ، در بیروت بمانند. حالا می توانستند بدون هیچ احساس خطری برگردند . کشیش با این فکرها آرامش خود را بازیافت . احساس کرد پس از یک ماه که فقط به خواندن کتاب گذشته بود ، دلش برای مسکو و برای کلیسا تنگ شده است . خریدها و سوقاتیها که یولا و کتابهایی که کشیش خریده بود ، توی چمدان و ساک دستی آنها جا نمیشد . سرگئی چمدانی مشکی رنگ خریده بود و دو ساعتی قبل از حرکتشان به طرف فرودگاه آمده بود تا سوقاتی ها را توی آن بریزد کشیش بقچهٔ کتاب قدیمی اش را داخل آن گذاشت و گفت : « این چمدان محکم تر و امن تر از ساک دستی و چمدان خودمان است. » ایرینا به سرگئی نگاه کرد و گفت : « می بینی سرگئی ؟ همهٔ فکر و ذکرش شده کتابهای قدیمی ! » بعد رو به کشیش گفت : « همین کتاب هاست که ما را به این روز انداخته ! » کشیش قبایش را تا کرد ، روی بقچهٔ کتاب قدیمی گذاشت و گفت : « ندیده بودم هیچ وقت از کتابهای من شکایتی کنی ایرینا ؛ چشمت خورده به پسر و عروست ، سر کتابهای من غُر می زنی ؟! » ↩️ ادامه دارد...
🔵 ارزش فراگیری حکمت 💠 حكمت را هر كجا كه باشد فراگير، گاهی حكمت در سينهٔ منافق است و بی تابی كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينهٔ مؤمن آرام گيرد. 📒 ، حکمت ۷۹
هدایت شده از سفیر
🚨 آیا همه می‌توانند زیارت کنند؟ 💠حجت‌الاسلام حقانی نقل می‌کند زمانی که ضریح مطهر حضرت امام رضا علیه‌السلام در حال تعویض بود، در خدمت مقام معظم رهبری به پابوسی امام هشتم مشرف شدیم. مقام معظم رهبری برای زیارت در کنار مرقد آن امام همام علیه‌السلام، مشغول راز و نیاز بودند. چون ضریح را برداشته بودند، حضور در کنار قبر، رنگ و بوی دیگری داشت.  💠 بعد از پایان راز و نیاز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، آقای واعظ طبسی به ایشان عرض کرد، آقازاده ها هم بیایند نزدیک‌تر تا از نزدیک امام علیه‌السلام را زیارت کنند. معظم له فرمودند: پس بقیه چی؟! این دقت را همواره حضرت آقا دارند. ایشان امتیاز ویژه و خاصی را برای فرزندانشان قایل نیستند. در آن روز هم فرمودند: اگر بقیه افراد می‌توانند از نزدیک قبر امام هشتم علیه السلام را زیارت کنند، فرزندان من هم بیایند. پس از بیان آقا، همه توفیق حضور یافتند. عجب روز به یاد ماندنی بود!  🆔 @sireh_agha
🌹سهم : نامه ۸ تا نامه ۴ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به جرير بن عبدالله بجلی، فرستاده امام به سوی معاویه، در سال ٣٦ هجری 🔹وادار ساختن معاويه به بيعت 🔻پس از نام خدا و درود، هنگامی كه نامه ام به دستت رسيد، معاويه را به يكسره كردن كار وادار و با او برخوردی قاطع داشته باش، سپس او را آزاد بگذار در پذيرفتن جنگی كه مردم را از خانه بيرون می ريزد، يا تسليم شدنی خواركننده، پس اگر جنگ را برگزيد، امان نامه او را بر زمين كوب و اگر صلح خواست از او بيعت بگير، با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : یکی از پاسخ های امام (علیه السلام) در اواخر جنگ صفین در سال ٣٨ هجری به معاويه است. 🔹افشای چهره نفاق معاويه و مشروعيّت بيعت 🔻پس از نام خدا و درود، نامه پندآميز تو به دستم رسيد كه دارای جملات به هم پيوسته و زينت داده شده كه با گمراهی خود آن را آراسته و با بدانديشی خاص امضاء كرده بودی، نامه مردی كه نه خود آگاهی لازم دارد تا رهنمونش باشد و نه رهبری دارد كه هدايتش كند، تنها دعوت هوسهای خويش را پاسخ گفته و گمراهی عنان او را گرفته و او اطاعت می كند، كه سخن بی ربط می گويد و در گمراهی سرگردان است. (از همين نامه است) همانا بيعت برای امام يك بار بيش نيست و تجديد نظر در آن ميسر نخواهد بود و كسی اختيار از سرگرفتن آن را ندارد، آن كس كه از اين بيعت عمومی سر باز زند، طعنه زن و عيب جو خوانده می شود و آن كس كه نسبت به آن دودل باشد منافق است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه امام به معاویه، که پس از جنگ جمل در سال ٣٦ هجری، توسط جریربن عبدلله فرستاده شده 🔹علل مشروعيت حكومت امام (علیه السلام ) 🔻همانا كسانی با من بيعت كرده اند كه با ابابكر و عمر و عثمان با همان شرايط بيعت نمودند، پس آنكه در بيعت حضور داشت نمی تواند خليفه ای ديگر برگزيند و آنكه غايب است نمی تواند بيعت مردم را نپذيرد و همانا شورای مسلمين از آن مهاجرين و انصار است، پس اگر بر امامت كسی گرد آمدند و او را امام خود خواندند، خشنودی خدا هم در آن است. حال اگر كسی كار آنان را نكوهش كند يا بدعتی پديد آورد، او را به جايگاه بيعت قانونی باز می گردانند، اگر سر باز زد با او پيكار می كنند زيرا كه به راه مسلمانان درنيامده، خدا هم او را در گمراهيش وامی گذارد. به جانم سوگند، ای معاويه اگر دور از هوای نفس، به ديده عقل بنگری خواهی ديد كه من نسبت به خون عثمان پاك ترين افرادم و می دانی كه من از آن دور بوده ام، جز اينكه از راه خيانت مرا متّهم كنی و حق آشكار را بپوشانی، با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به اشعث بن قیس، فرماندار آذربایجان، این نامه پس از جنگ جمل در شعبان سال ٣٦ هجری در شهر کوفه نوشته شد. 🔹هشدار از استفاده ناروای بيت المال 🔻همانا پست فرمانداری برای تو وسيله آب و نان نخواهد بود، بلكه امانتی است در گردن تو. بايد از فرمانده و امامت اطاعت كنی؛ تو حق نداری نسبت به رعيت استبداد ورزی و بدون دستور به كار مهمی اقدام نمایی، در دست تو اموالی از ثروتهای خدای بزرگ و عزيز است و تو خزانه دار آنی تا به من بسپاری ، اميدوارم برای تو بدترين زمامدار نباشم، با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به يكی از فرماندهان نظامی در سال ٣٦ هجری، برخی نوشته اند به عثمان بن حنیف فرماندار بصره نوشته شد. 🔹روش گزينش نيروهای عمل كننده 🔻اگر دشمنان اسلام به سايه اطاعت باز گردند پس همان است كه دوست داريم و اگر كارشان به جدایی و نافرمانی كشيد با كمك فرمانبرداران با مخالفان نبرد كن و از آنان كه فرمان می برند برای سركوب آنها كه از ياری تو سر باز می زنند مدد گير، زيرا آن كس كه از جنگ كراهت دارد بهتر است كه شركت نداشته باشد و شركت نكردنش از ياری دادن اجباری بهتر است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(71).mp3
6.94M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز نود و پنجم : نامه ۸ تا نامه ۴ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات مهم نامه ۸ تا نامه ۴.mp3
3.96M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۸ تا نامه ۴ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
🌹 سهم : نامه ۳ تا نامه ۱ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به امام (علیه السلام) خبر دادند که شريح بن حارث، قاضی امام، خانه ای به ٨٠ دینار خریده او را احضار کرده، فرمود: 1⃣ برخورد قاطعانه باخيانت كارگزاران 🔻به من خبر دادند كه خانه ای به هشتاد دينار خريده ای و سندی برای آن نوشته ای و گواهانی آن را امضا كرده اند.(شريح گفت: آری ای اميرمؤمنان. امام (علیه السلام ) نگاه خشم آلودی به او كرد و فرمود) ای شريح! به زودی كسی به سراغت می آيد كه به نوشته ات نگاه نمی كند و از گواهانت نمی پرسد، تا تو را از آن خانه بيرون كرده و تنها به قبر بسپارد. ای شريح! انديشه كن كه آن خانه را با مال ديگران يا با پول حرام نخريده باشی، كه آنگاه خانه دنيا و آخرت را از دست داده ای. اما اگر هنگام خريد خانه نزد من آمده بودی، برای تو سندی می نوشتم كه ديگر برای خريد آن به درهمی يا بيشتر رغبت نمی كردی و آن سند را چنين می نوشتم: 2⃣ هشدار از بی اعتباری دنيای حرام 🔻اين خانه ای است كه بنده ای خوارشده و مرده ای آماده كوچ كردن آن را خريده، خانه ای از سرای غرور، كه در محله نابودشوندگان و كوچه هلاك شدگان قرار دارد، اين خانه به چهار جهت منتهی می گردد. يك سوی آن به آفتها و بلاها، سوی دوّم آن به مصيبتها و سوی سوّم به هوا و هوسهای سست كننده و سوی چهارم آن به شيطان گمراه كننده ختم می شود و در خانه به روی شيطان گشوده است. اين خانه را فريب خورده آزمند، از كسی كه خود به زودی از جهان رخت برمی بندد، به مبلغی كه او را از عزّت و قناعت خارج و به خواری و دنياپرستی كشانده، خريداری نموده است. هرگونه نقصی در اين معامله باشد، بر عهده پروردگاری است كه اجساد پادشاهان را پوسانده و جان جباران را گرفته و سلطنت فرعونها چون (كسری) و (قيصر) و (تبع) و (حمير) را نابود كرده است. 3⃣ عبرت از گذشتگان 🔻و آنان كه مال فراوان گرد آوردند و بر آن افزودند و آنان كه قصرها ساختند و محكم كاری كردند، طلاكاری نمودند و زينت دادند فراوان اندوختند و نگهداری كردند و به گمان خود برای فرزندان خود گذاشتند، اما همگی آنان به پای حسابرسی الهی و جايگاه پاداش و كيفر رانده می شوند، آنگاه كه فرمان داوری و قضاوت نهایی صادر شود (پس تبهكاران زيان خواهند ديد.) به اين واقعيتها عقل گواهی می دهد هرگاه كه از اسارت هوای نفس نجات يافته و از دنياپرستی به سلامت بگذرد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
🌹 سهم : نامه ۳ تا نامه ۱ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به مردم كوفه پس از پیروزی بر شورشیان بصره در ماه رجب سال ٣٦ هجری، که کوفیان نقش تعیین کننده داشتند. 🔹تشكر از مجاهدان از جنگ برگشته 🔻خداوند شما مردم كوفه را از سوی اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله سلم) پاداش نيكو دهد، بهترين پاداشی كه به بندگان فرمانبردار و سپاسگزاران نعمتش عطا می فرمايد، زيرا شما دعوت ما را شنيديد و اطاعت كرديد، به جنگ فرا خوانده شديد و بسيج گرديديد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به مردم كوفه به هنگام حرکت از مدینه به طرف بصره، در سال ٣٦ هجری 🔹افشای سران ناكثين 🔻از بنده خدا، علی اميرمؤٔمنان، به مردم كوفه كه در ميان انصار پايه ای ارزشمند و در عرب مقامی والا دارند. پس از ستايش پروردگار، همانا شما را از كار عثمان چنان آگاهی دهم كه شنيدن آن چونان ديدن باشد. مردم بر عثمان عيب گرفتند و من تنها كسی از مهاجران بودم كه او را به جلب رضايت مردم واداشته و كمتر به سرزنش او زبان گشودم، اما طلحه و زبير آسان ترين كارشان آن بود كه بر او یورش برند و او را برنجانند و ناتوانش سازند، عايشه نيز ناگهان بر او خشم گرفت، عدّه ای به تنگ آمده او را كشتند، آنگاه مردم بدون اكراه و اجبار با من بيعت كردند. آگاه باشيد، مدينه مردم را يكپارچه بيرون رانده و مردم نيز برای سركوبی آشوب از اوفاصله گرفتند، ديگ حوادث آشوب به جوش آمده و فتنه ها بر پايه های خود ايستاد، پس به سوی فرمانده خود بشتابيد و در جهاد با دشمن بر يكديگر پيشی گيريد به خواست خدای عزيز و بزرگ. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(72).mp3
7.35M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز نود و ششم : نامه ۳ تا نامه ۱ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات مهم نامه ۳ تا نامه ۱.mp3
3.7M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۳ تا نامه ۱ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۹۴) 📚 انتشارات عهدمانا سرگئی دستش را گذاشت روی شانهٔ مادرش و گفت : « غصه نخور مادر ! مگر دوست پدر نگفته بود که دزدها قبل از خروج از خانه دستگیر شده اند ؟! پس نگران چه هستی ؟ » یولا گفت : « حالا که همه چیز به خیر گذشته است . این مدت که این جا بودید ، به ما خیلی خوش گذشت.» سرگئی گفت : « حالا یکی دو ساعتی وقت هست که راه بیفتم . بهتر است بنشینیم. » سرگئی و کشیش روی مبل نشستند . یولا به آشپزخانه رفت و ایرینا مشغول جمع کردن وسایل و بستن ساک دستی و چمدان ها شد . سرگئی رو به کشیش گفت : « حتماً خوشحالید که بر می گردید مسکو ؛ چون با خیال راحت می توانید کتابهایی را که خریده اید بخوانید و بعدش هم یک کتاب دربارهٔ علی بنویسید ؛ درست مثل دوستتان جرج جرداق . » کشیش گفت : « از من گذشته سرگئی . دیگر عمر چندانی باقی نمانده است ، اما به تو یک توصیهٔ جدی دارم و آن اینکه از خودت یک ماشین فعال و پربازده اقتصادی نساز . هر قدر هم که پول داشته باشی و از امکانات بالای زندگی بهره بگیری ، اما بی نیاز از غذای روح نیستی و کتاب ، غذای روح آدمی است . زمانی برای خودت در نظر بگیر و مطالعه کن ؛ مخصوصاً زندگی نامهٔ افراد بزرگ و نامدار جهان را بخوان و الگوی زندگی ات قرار بده. اگر تنها به یک ماشین بزرگ پول ساز تبدیل شوی ، مثل هر ماشین دیگری فرسوده خواهی شد و ماشینهای مدل بالاتر جایت را می گیرند . پس پسرم ! سرگئی عزیز ، طوری زندگی کن که علاوه بر بهره جویی از دنیا ، چیزی هم برای آخرتت ذخیره کنی . عیسی مسیح دنیا را کشتگاه آخرت می داند ؛ یعنی یک دهقان هر آنچه کشت می کند ، خودش به تنهایی همهٔ محصولاتش را نمی خورد ، او به اندازهٔ نیازش بر می دارد و بقیه را دیگران می خورند. ↩️ ادامه دارد...
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۹۵) 📚 انتشارات عهدمانا ... در کلام هیچ پیامبری ، کلامی چون کلام علی ندیدم که این همه به فکر مردم گرسنه و پابرهنهٔ جامعه باشد . علی گویا خدمت به مردم را بر خدمت به خود و خانواده اش برتری داده است . سعی کن راهی را که من در پیری شناختم ، تو در جوانی بشناسی . توصیه می کنم ، دربارهٔ علی مطالعه کنی. » سرگئی گفت : « چرا علی ؟ مگر مصلحان و مشاهیر بزرگ در تاریخ و فرهنگ خود کم داریم ؟ » کشیش گفت : « نه پسرم ، کم نداریم ؛ دربارهٔ آنها نیز بخوان ، اما بدان که مرتبه و مقام علی بین تمام آنها چیز دیگری است. همهٔ گلها زیبایند ، اما وقتی به گل فروشی می روی زیباترین و خوش بوترینش را انتخاب می کنی. » سرگئی گفت : « اما من به عنوان یک مسیحی ، چرا باید سراغ یک شخصیت مسلمان بروم ؟ » کشیش گفت : « از دین حصاری برای زندگی و اندیشه هایت نساز پسرم ! همهٔ ادیان الهی درون مایهٔ مشترکی دارند . تو می توانی مغز و درون مایهٔ سایر ادیان الهی را بشناسی و از آنها پیروی کنی . این را بدان سرگئی که خدای همهٔ ما یکی است و شاقول خدا بر روی اعمال ما می ایستد . » سرگئی گفت : « اما من دوستان مسلمان بسیاری دارم ؛ آن قدر که شما را شیفتهٔ علی می بینم ، آنها را ندیده ام . چگونه است مردی چون شما که از کودکی در خدمت کلیسا بوده ، از علی چنین یاد می کند و شیفتهٔ او می شود ، اما مسلمانان اغلب چیزی از علی نمی دانند ؟ » کشیش گفت : « ممکن است من تو را که پسرم هستی نشناسم، یا تو مرا که پدرت هستم نشناسی ؛ همانگونه که بسیاری از مسیحیان هم مسیح را نمی شناسند . برای همین است که می گویم باید حصارها را بشکنی و به انسانیت بندگان خدا ، بیش از آبشخور دینشان بها بدهی. » سرگئی گفت : « پس فردا که به مسکو برگشتی ، کنار تابلوی کلیسایت ، تابلوی دیگری هم نصب کن و بنویس : مسجد امام علی ! » کشیش این کنایهٔ سرگئی را به دل نگرفت و گفت : « اگر از امثال کسانی چون تو نمی ترسیدم ، حتماً این کار را می کردم . » ↩️ ادامه دارد...
🌹سهم : خطبه ۲۴۱ تا خطبه ۲۳۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : در این سخنرانی یاران را به جهاد دعوت می کند. 🔹تشويق برای جهاد 🔻خدا شکرگزاری را بر عهده شما نهاده و امر حکومت را در دست شما گذارده و فرصت مناسب در اختيارتان قرار داده است، تا برای جايزه بهشت با هم ستيز کنيد. پس کمربندها را محکم ببنديد و دامن همّت بر کمر زنيد که به دست آوردن ارزش های والا با خوش گذرانی ميسّر نيست. چه بسا خواب های شب که تصميم های روز را از بين برده و تاريکی های فراموشی که همّت های بلند را نابود کرده است. و درود خداوند بر سرور ما محمد(صلی الله علیه و آله)، پيامبر خدا و بر خاندانش، چراغ های روشنی بخش و رشته های محکم الهی و سلام فراوان بر آنها باد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄ 📜 : در سال ۳۵ هجری وقتی عثمان محاصره شد، ابن عباس را فرستاد که علی (علیه السلام) در مدینه نباشد و به باغات ینبع، "محلی در اطراف مدینه" برود که مردم به نام او شعار ندهند. امام رفت، وقتی احتیاج شدید به یاری داشت، پیغام داد و امام (علیه السلام) به مدینه برگشت. دوباره ابن عباس را فرستاد که علی (علیه السلام) از مدینه خارج شود، امام فرمود: 🔹نكوهش از موضع گيری ها ناروای عثمان 🔻ای پسر عباس! عثمان جز اين نمی خواهد كه مرا سرگردان نگه دارد، گاهی بروم و زمانی برگردم، يك بار پيغام فرستاد از مدينه خارج شوم، دوباره خبر داد كه باز گردم، هم اكنون تو را فرستاده كه از شهر خارج شوم. بخدا سوگند، آنقدر از او دفاع كردم كه ترسيدم گناهكار باشم. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : در این خطبه از جایگاه خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) سخن می گوید. 🔹فضائل اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) 🔻خاندان پيامبر(صلی الله علیه و آله) مايه حيات دانش و نابودی جهل اند. بردباری شان شما را از دانش آنها خبر می دهد و ظاهرشان از صفای باطن و سکوتشان از حکمت های گفتارشان با خبر می سازد؛ هرگز با حق مخالفت نکردند و در آن اختلاف ندارند. آنان ستون های استوار اسلام و پناهگاه مردم می باشند. حق به وسيله آنها به جايگاه خويش بازگشت و باطل از جای خويش رانده و نابود و زبان باطل از ريشه کنده شد. اهل بيت پيامبر(صلی الله علیه و آله) دين را چنانکه سزاوار بود، دانستند و آموختند و بدان عمل کردند، نه آنکه شنيدند و نقل کردند، زيرا راويان دانش بسيار امّا حفظ کنندگان و عمل کنندگان به آن اندکند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(73).mp3
7.72M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز نود و هفتم : خطبه ۲۴۱ تا خطبه ۲۳۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : خطبه ۲۴۱ تا خطبه ۲۳۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : درباره حَكمين دو داور عراق و شام و نکوهش کوفیان فرمود: 1⃣ وصف شاميان 🔻شاميان درشت خويانی پست، بردگانی فرومايه اند كه از هر گوشه ای گرد آمده و از گروههای مختلفی تركيب يافته اند، مردمی كه سزاوار بودند احكام دين را بياموزند و تربيت شوند و دانش فرا گيرند و كارآزموده شوند و سرپرست داشته باشند و دستشان گيرند و آنها را به كار مفيد وادارند. آنان نه از مهاجرانند و نه از انصار و نه آنان كه خانه و زندگی خود را برای مهاجران آماده كرده و از جان و دل ايمان آوردند. 2⃣ نكوهش از انتخاب حكم 🔻 آگاه باشيد كه شاميان در انتخاب حكم، نزديك ترين فردی را كه دوست داشتند برگزيدند و شما فردی را كه از همه به ناخشنودی نزديكتر بود انتخاب كرديد، همانا سر و كار شما با عبدالله پسر قيس است كه می گفت: "جنگ فتنه است بند كمانها را ببريد و شمشيرها را در نيام كشيد". اگر راست می گفت پس چرا بدون اجبار در جنگ شركت كرد؟ و اگر دروغ می گفت پس متّهم است. برای داوری عبدالله ابن عباس را رو در روی عمروعاص قرار دهيد و از فرصت مناسب استفاده كنيد و مرزهای دوردست كشور اسلامی را در دست خود نگهداريد، آيا نمی بينيد كه شهرهای شما ميدان نبرد شده؟ و خانه های شما هدف تيرهای دشمنان قرار گرفته است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : در كار خير شتاب كنيد 🔹سفارش به نيكوكاری 🔻پس عمل نيكو انجام دهيد حال كه زنده و برقراريد، پرونده ها گشوده، راه توبه آماده و خدا فراریان را فرا می خواند و بدكاران اميدِ بازگشت دارند عمل كنيد پيش از آنكه چراغ عمل خاموش و فرصت پايان يافته و اجل فرا رسيده و در توبه بسته و فرشتگان به آسمان پرواز كنند. پس هر كسی با تلاش خود برای خود از روزگار زندگانی برای ايام پس از مرگ، از دنيای فناپذير برای جهان پايدار و از گذرگاه دنيا برای زندگی جاودانه آخرت توشه برگيرد، انسان بايد از خدا بترسد زيرا تا لحظه مرگ فرصت داده شده و مهلت عمل نيكو دارد، انسان بايد نفس را مهار زند و آن را در اختيار گرفته از طغيان و گناهان باز دارد و زمام آن را به سوی اطاعت پروردگار بكشاند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات مهم خطبه ۲۴۱ تا خطبه ۲۳۷.mp3
4.3M
🔊 گزارش موضوعات مهم خطبه ۲۴۱ تا خطبه ۲۳۷ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : خطبه ۲۴۱ تا خطبه ۲۳۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : در این سخنرانی یاران را به جهاد دعوت می کند. 🔹تشويق برای جهاد 🔻خدا شکرگزاری را بر عهده شما نهاده و امر حکومت را در دست شما گذارده و فرصت مناسب در اختيارتان قرار داده است، تا برای جايزه بهشت با هم ستيز کنيد. پس کمربندها را محکم ببنديد و دامن همّت بر کمر زنيد که به دست آوردن ارزش های والا با خوش گذرانی ميسّر نيست. چه بسا خواب های شب که تصميم های روز را از بين برده و تاريکی های فراموشی که همّت های بلند را نابود کرده است. و درود خداوند بر سرور ما محمد(صلی الله علیه و آله)، پيامبر خدا و بر خاندانش، چراغ های روشنی بخش و رشته های محکم الهی و سلام فراوان بر آنها باد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄ 📜 : در سال ۳۵ هجری وقتی عثمان محاصره شد، ابن عباس را فرستاد که علی (علیه السلام) در مدینه نباشد و به باغات ینبع، "محلی در اطراف مدینه" برود که مردم به نام او شعار ندهند. امام رفت، وقتی احتیاج شدید به یاری داشت، پیغام داد و امام (علیه السلام) به مدینه برگشت. دوباره ابن عباس را فرستاد که علی (علیه السلام) از مدینه خارج شود، امام فرمود: 🔹نكوهش از موضع گيری ها ناروای عثمان 🔻ای پسر عباس! عثمان جز اين نمی خواهد كه مرا سرگردان نگه دارد، گاهی بروم و زمانی برگردم، يك بار پيغام فرستاد از مدينه خارج شوم، دوباره خبر داد كه باز گردم، هم اكنون تو را فرستاده كه از شهر خارج شوم. بخدا سوگند، آنقدر از او دفاع كردم كه ترسيدم گناهكار باشم. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : در این خطبه از جایگاه خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) سخن می گوید. 🔹فضائل اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) 🔻خاندان پيامبر(صلی الله علیه و آله) مايه حيات دانش و نابودی جهل اند. بردباری شان شما را از دانش آنها خبر می دهد و ظاهرشان از صفای باطن و سکوتشان از حکمت های گفتارشان با خبر می سازد؛ هرگز با حق مخالفت نکردند و در آن اختلاف ندارند. آنان ستون های استوار اسلام و پناهگاه مردم می باشند. حق به وسيله آنها به جايگاه خويش بازگشت و باطل از جای خويش رانده و نابود و زبان باطل از ريشه کنده شد. اهل بيت پيامبر(صلی الله علیه و آله) دين را چنانکه سزاوار بود، دانستند و آموختند و بدان عمل کردند، نه آنکه شنيدند و نقل کردند، زيرا راويان دانش بسيار امّا حفظ کنندگان و عمل کنندگان به آن اندکند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۹۶) 📚 انتشارات عهدمانا فرودگاه مسکو در آن وقت شب ، آن قدر شلوغ بود که هرکسی سعی می کرد ساک و چمدان هایش را بردارد و با عجله از سالن فرودگاه بزند بیرون . کشیش و ایرینا ، هر دو خسته و خواب آلود ، ساک و چمدان هایشان را برداشتند و راه افتادند به طرف در خروجی که پروفسور در آن جا انتظارشان را می کشید. بین راه ایرینا می خواست که ماجرای سارقان منزل را از زبان پروفسور بشنود و او همهٔ ماجرا را شرح داد، خدا را شکر چیزی از وسایل منزل به سرقت نرفته بود . پروفسور به کشیش نگاه کرد که داشت توی چمدان مشکی را می کاوید. کشیش هاج و واج به ایرینا نگاه کرد و گفت : « این خرت و پرت ها چیه توی چمدان؟» یک مشت لباس بچه و لوازم آرایش و دو سه مجسمهٔ برنزی کوچک از مریم مقدس که روزنامه پیچ شده بود و چند دست لباس زنانه که اول فکر کرد آنها را ایرینا خریده است ، اما وقتی ایرینا وسایل داخل چمدان را با دقت نگاه کرد ، گفت : « خدای من ! اینکه وسایل ما نیست ! نکند چمدان را اشتباه برداشته ایم ؟ » چمدان را با دقت نگاه کرد ، شبیه همان چمدانی که بود سرگئی خریده بود. - حالا چه کنیم ؟ این چمدان مال ما نیست ! کشیش نمی توانست به چیزی جز بقچهٔ کتاب قدیمی اش فکر کند، سرش پایین بود و به سر مجسمهٔ مریم مقدس که از لای روزنامه بیرون زده بود ، نگاه می کرد. ...کشیش وقتی به خود آمد که ایرینا صدایش زد : - حواست کجاست ؟ فردا باید برویم فرودگاه. شاید کسی که چمدان را برده برگرداند . کشیش حواسش جای دیگری سیر میکرد. ایرینا هر چه نگاهش کرد ، حرفی از او نشنید . در حالیکه به طرف اتاق خواب می رفت گفت : « تا صبح همان جا بنشین ! به درک که چمدان گم شد ! » بعد در اتاق را محکم پشت سرش بست . کشیش چون شبحی ساکت و بی حرکت ، کنار چمدان نشسته بود ، با قامتی خمیده و سری فروافتاده و چشم هایی فرو بسته. خواب بود یا بیدار ؟ مرده بود یا زنده ؟ ↩️ ادامه دارد...
🔵 ارزش تدوام کار 💠 چيز اندك كه با اشتياق تداوم يابد، بهتر از فراوانی است که رنج آور باشد. 📒 ، حکمت ۴۴۴