eitaa logo
🇵🇸شعرومداحی(امین)🇮🇷
256 دنبال‌کننده
543 عکس
1.1هزار ویدیو
3 فایل
ارتباط باادمین کانال @Yasyaali
مشاهده در ایتا
دانلود
سیر و سلوک من شده آواره بودن بی "چاره" بودن با وجود چاره بودن هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم کاری به جز زانو بغل کردن ندارم من دوست دارم کوچه‌گرد شب شدن را شب تا سحر دلواپس زینب شدن را رفتند اما یک نفر دوروبرم بود آن یک نفر هم سایۀ پشت سرم بود گشتم ولی این شهر پروانه ندارد انگار جز طوعه کسی خانه ندارد این شهر بی‌درد است، یک زن اهل درد است طوعه پناهم داد، خیلی طوعه مرد است چه مردم نامهربانی داشت کوفه ای کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته این چند روز آن‌قدرها دندان شکسته اینجا وفا دارد، وفاهای دروغی بازار هم دارد، چه بازار شلوغی! بازار، دنبال وفا رفتم، جفا داشت اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت حالا که دستم بسته شد یاد علی‌ام معلوم شد امروز داماد علی‌ام از بام نه از چشمشان افتادم آخر دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟! گفتم سرم را طوعه می‌گیرد به دامان اما سرم را کوفیان دادند طفلان مانند قربانی تنم را می‌کشیدند دست مرا بستند و از پا می‌کشیدند می‌خواستم خونم به پای رب بریزد گل در مسیر محمل زینب بریزد... https://eitaa.com/joinchat/2388131865C19eff35def
عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم همچو اسماعیل به فرمان خدا رامت شوم حاجیان اندر دیار کعبه گشتند مهمان میزبان من بیا تا من که مهمانت شوم عید قربان است و هر که میدهد قربانی اش آرزو دارم که قربانی قربانت شوم عید روزه رفت و قربان، میرسد نوروز هم روز نوروز میرسی تا سبزی خوانت شوم باغبان از شوق گلبن میرود در خواب مست گلشن باغم بیا تا مست مستانت شوم دشت ها و باغها  پر لاله و سنبل شده تا به کی خواهی که مجنون بیابانت شوم https://eitaa.com/joinchat/2388131865C19eff35def
غیر مُشتی غنچه‌ی پرپر چه باقی مانده است از بهار، ای باغبان! دیگر چه باقی مانده است عشق را در من دمیدی کاش می‌دیدی ز من بعد از آن طوفان ویرانگر چه باقی مانده است! تا «چهل» پیمانه نوشیدم ولی معلوم نیست از شراب عمر در ساغر چه باقی مانده است زنده‌ایم اما از این رنجی که نامش زندگی‌ست غیر تکراری ملال‌آور چه باقی مانده است عشق بعد از مرگ هم بی‌اعتنا از من گذشت رد پایش بر مزارم گرچه باقی مانده است https://eitaa.com/joinchat/2388131865C19eff35def
چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن 👂 به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن ...👁👁 💞🙏💞 اللهم عجل لولیک الفرج استجب الان دعانا 🌹🙏🌹
چشم دل باز کن که جان بینی   آنچه نادیدنی است آن بینی گر به اقلیم عشق روی آری   همه آفاق گلستان بینی بر همه اهل آن زمین به مراد    گردش دور آسمان بینی آنچه بینی دلت همان خواهد   وانچه خواهد دلت همان بینی                                      آنچه نشنیده گوش آن شنوی وانچه نادیده چشم آن بینی تا به جایی رساندت که یکی   از جهان و جهانیان بینی با یکی عشق ورز از دل و جان   تا به عین‌الیقین عیان بینی که یکی هست و هیچ نیست جز او           💫  وحده لااله الاهو 💫  اللهم الرزقنا خیر الدنیا و الاخرت 🍃🙏🍃
مثلِ نسیمی سرزده، آهسته از در تو بیا محضِ پریشان کردنم، شوخ و پریشان مو بیا با رقصِ دامن چین به چین، بردار پا را مرمرین بگذار منت بر زمین، نازک خرام آهو بیا با عشوه و ناز و ادا، بر شانه ات گیسو رها شنگ و قشنگ و دلربا، چون کبکِ دالاهو بیا ای نوبهارِ دلبری! ای دلرباتر از پری! از باد چون دل می بری، با دامنی شب بو بیا یکه سوار و یک تنه، چون شورِ نور از روزنه تا قصر ماه و آینه، خوش نقش و زیبا رو بیا تن نقره و بالا بلا، الماس پلک و مو طلا سرپنجه یاقوت از حنا، با تاجِ شهبانو بیا بر پرده یِ ناز سحر، با شوقی از دریاچه تر تا موجِ تحریرِ قمر، چون دسته دسته قو بیا جانم فدایِ جانِ تو، دارم دلی از آنِ تو تا من شوم قربانِ تو، با خنجرِ ابرو بیا ای دلبرِ افغانی ام! من مولویِ ثانی ام سویِ دلِ تهرانی ام، از بلخ با هوهو بیا حالا که شعرم شد عسل، وا کرده بر رویم بغل تا بیت بیتِ این غزل، مشتاق و "به به"گو بیا https://eitaa.com/joinchat/2388131865C19eff35def
نگارا عید قربان است قربانت شوم یا نه؟ ...نگفتی جان من آیا که مهمانت شوم یا نه؟ برای طوف کویت جامه ی احرام بربستم گدای دوره گرد گوشه ی خوانت شوم یا نه؟ جوابم را بده تا کی خودت را تیره می آری هلال عید یا چون گل بدامانت شوم یا نه؟ بجای تحفه ای عیدی تمام شب در این فکرم ثناگوی تو یا مرغ خوش الحانت شوم یا نه؟ چو ساغر بر کف ات آیی کنار من بیآسایی شراب ساغر و دیوانه مژگانت شوم یا نه!! https://eitaa.com/joinchat/2388131865C19eff35def
بیستون بود و تمنای دو دوست. آزمون بود و تماشای دو عشق. در زمانی که زعشق ، ناله می‌زد " شیرین" ، تیشه می‌زد "فرهاد"! نه توان گفت به جانبازی فرهاد ، افسوس، نه توان کرد ز بی جانی "شیرین" ، فریاد. کار "شیرین" به جهان عشق برانگیختن است! کار فرهاد برآوردن میل دل دوست خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن خواه با کوه در آویختن است. رمز شیرینی این قصه کجاست؟ که نه تنها شیرین، بی‌نهایت زیباست آنکه آموخت به ما درس محبت می‌خواست جان چراغان کنی از عشق کسی به امیدش ببری رنج بسی به وصالش برسی یا نرسی سینه بی عشق مباد یک نفسی فريدون_مشیری https://eitaa.com/joinchat/2388131865C19eff35def
باید امشب به نگاه تو فقط سر بزنم سر به آن خلوتِ چشمانِ تو آخر بزنم همچو یک کفترِ عاشق به غزالِ نگهت آخر ای معجزه ی خوبِ خدا پَر بزنم صحبت از رویِ تو و حُسنِ تو زیبا کنم و دائماً خانه ی دیدارِ تورا در بزنم همچو حافظ شوم و بر درِ میخانه ی تو معتکف گشته و هی حرفِ معطر بزنم تا بخندی زِ لبت جامِ غزل نوشم و هی سر به آن جامِ جم و ساقی و ساغر بزنم بوسه بر مردمک و پلکِ تو زیبا زنم و طعنه حتّی به عسل ،قند و به شِکَّر بزنم شاعری نیست بجز این‌که به فرمانِ دلم باید امشب به نگاهِ تو فقط سر بزنم https://eitaa.com/joinchat/2388131865C19eff35def
خنده ات خلوتِ تزویر مرا جارو کرد عاقبت شعر و غزل دستِ دلم را رو کرد قسمت این بود که رسوا کُندم چشم تو یا زد و بندی که قلم با خم آن ابرو کرد آینه بار دگر دسته گلی داد به آب ماه را دیده و با ماه تو رو در رو کرد ساحل آبی آرام ...چه می دانستی آنچه طوفان تو با قایق و با پارو کرد قاصد بوسه ی تو دیر رسید اما آن نوشداروی لبت کار دو صد دارو کرد https://eitaa.com/joinchat/2388131865C19eff35def
معشوقه حافظ ، کرونا گرفته 🥴🥴 گفتم غم تو دارم گفتا کرونا دارم 😷😷 گفتم که ماه من شو گفتا نفس ندارم 😷😷 گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز گفتا برو عقبتر احساس سرفه دارم 😷😷 گفتم که برخیالت راه نظر ببندم گفتاچقدر نفهمی من حوصله ندارم 😷 گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر شوی گم آسودگی بیابم 😷😷 گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد گفتا که حسُ حال شعر و سخن ندارم 😷😷 گفتم که نوش لعلت مارا به آرزو کشت گفتا به لب فراوان آلودگی بدارم 😷😷 گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد؟ گفنا چه گویی ازدل؟ من درد سینه دارم 😷😷🤒 گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد گفتا مرا بغل کن تا جان تو در آید!!! 😷😷😷
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به تصویر ِ پروفایلش ببخشم کل ایتا را اگر راضی شد الحمد و نشد اینبار بسم الله کنم ریمو همه نسوان ز جمله یاس و بیتا را گمانم با چنین کاری شود راضی وگرنه که دوباره باز میچینم دُم ِ حوری و گیتا را برای جلب او اصلا دیلیتی میزنم عمری ببخشم بر عطایش من لقا و شور اینجا را به دست آرم دلش را تا که فرصت دارم و دارد به عشقش یاد میگیرم پریدنهای نینجا را اگر شد راضی از من او به این افعال زیبایم به فرمانش کنم خالی ز دل معشوقه سیتا را و یا اصلا به دنبالش دویدن میکنم آغاز گذارم پشت سر حتما پلنگ و ببر ِ چیتا را عجب شعری شد این قصه گمانم اشتباهی شد قرار این بود از اول او به دست آرد دل ما را نه اینکه من به دست آرم دل او را به تنهایی برای خاطر من پس بزن آن دست و هورا را و اما بعد... اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را بگیرم در عوض از او بجز دل کل اعضا را عجب دنیای برعکسی شده هیهات و واویلا بگیرند از تو دل جایش دهی ملک هویدا را الا یا ایها الحافظ که میبخشی به یک خالی زمین و ملک اجدادی سمرقند و بخارا را بدان بعد از تو ایران شد پر از خون شهیدانی که جان دادند در راه وطن جان ِ مسمّا را گذشتند از تمام هستی از روی جوانمردی که بنشانند در جایش عدوی بی سر و پا را ببخش آنرا که خود داری نه از ملک سلیمانی که مشتی خاک ایرانم بیارزد صد حمیرا را