eitaa logo
🇵🇸شعرومداحی(امین)🇮🇷
256 دنبال‌کننده
543 عکس
1.1هزار ویدیو
3 فایل
ارتباط باادمین کانال @Yasyaali
مشاهده در ایتا
دانلود
بى تو بى فايده و بى هيجان است جَهان مثل يك پنجره كه منظره اش ديوار است ..
🌸بسیجی ایستاده چون کوه طور است بسیجی بحری از صبر و غرور است 🌸اعدوا ماستطعتم آیه‌ای در بیان حکمت ارگان نور است 🌸بسیجی حافظ فرهنگ اسلام بسیجی بهر ایرانش غیور است 🌸نرید ان نمن وعده ای که زمان قطعی اش صبح ظهور است 🌸بسیجی وارث آن ارض موعود همان قُولِ کتبنا فی‌الزبور است 🌸بسیجی عاشق خط مقدم شهادت شربتی پاک و طهور است 🌸ولا تحسب شهیدان مردگانند کنار خاکشان عطر حضور است @yas_ya_ali
*چرانماز صبح از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است* : «در حدیثی از امام صادق -علیه‌السلام- آمده است : سؤال شد «چرا کعبه را کعبه نامیدند؟» فرمودند: «چون مربع است و چهارگوش » پرسیدند: «چرا مربع شد؟» فرمودند: «چون مقابل بیت‌المعمور در آسمان چهارم است و آن نیز چهارگوش است.» پرسیدند:«چرا بیت‌المعمور مربع شد؟» فرمودند: «چون محاذی عرش خداست که آن نیز چهارگوش است» پرسیدند: «چرا عرش چهارگوش شد؟» فرمودند: «چون از ۴ کلمه ای که این کلمات ۴ ستون و ارکان بنای اسلام است، تشکیل شده.: سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» می‌دانید وقتی داریم نماز می‎خوانیم، موقع ذکر تسبیحات اربعه، مرتبه‌ی اولش در واقع داریم دور خانه‌ی خدا طواف می‌کنیم؟ و دومین باری که تکرار می‌کنیم دور بیت‌المعمور؟ و مرتبه سوم رسیدیم به عرش خدا و داریم عرشش را طواف می‌کنیم!؟ و اما کی می‌داند چرا آخر نماز سلام می‌دهیم؟ چون توی رکعات قبل نمازمان، رسیدیم به عرش خدا! حالا آن‌جا، توی عرش داریم پیامبر -صلی‌الله علیه و آله- و بندگان صالح خدا را می‌بینیم و سلام می‌دهیم! السلام علیک ایها النّبی و رحمة الله و برکاته.....السلام علینا و علی عبادلله الصالحین.....السلام علیکم و رحمة الله و برکاته «حالا می‌خواهم آن راز اصلی را بشما بگویم!» در نماز ظهر، ۲ مرتبه؛ نماز عصر، ۲ مرتبه؛ نماز مغرب، ۱ مرتبه؛ نماز عشاء، ۲ مرتبه. جمعا ۷ مرتبه. یعنی یک طواف کامل! در شبانه روز یک مرتبه دور خانه‌ی خدا طواف می‌کنیم! هر طوافی هم که با نماز بعدش کامل می‌شود. این‌جاست که آن دو رکعت نماز صبحمان، می‌شود همان دو رکعت نمازی که بعد از طواف، پشت مقام ابراهیم می‌خوانیم و اَعمال‌مان تکمیل می‌شود انشاءالله عزیزان! مراقب باشیم نمازصبحمان قضا نشود هرکس نماز صبحش عمدا قضا شود جزو غافلین محسوب میشود 💝الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج💝 @yas_ya_ali
روایت دردناک دختر سوری از ماندن در محاصره داعشی‌ها پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی افتاد و من نبودم خودتان را بکشید از پدرم پرسیدم چرا ؟؟ گفت چون اگر خودتان را نکشید داعشیها بلایی سرتان میاورند. که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید. فردای انروز چند خانواده از خانواده های منطقه به دست داعش اسیر شدند که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها را سربریده و دختران و زنان را برده بودند.اینجا بود که مجبور شدیم یکی از خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی افتاد همان همه ما را بکشد و در بعد هم خودش را بکشد..و در اخر برادرم که 12 سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که این کار را انجام دهد و ما نه شب داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین و سختترین شرایط روحی بودیم و مادرم با گریه به برادرم میگفت که اسلحه را از خودت جدا نکن چون هر لحظه ممکن است که اوضاع جوری شود که از ان استفاده کنی و نگذاری که ما زنده به دست این داعشیهای کافر بیافتیم و میگفت پسرم نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی ما را میکشند..چند روزی را با این اوضاع بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز بعد داشتم نماز صبح میخواندم که شلیک گلوله در روستا شروع شد و درگیری خیلی شدید بود همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه را به دست گرفته بود مادرم گفت هر وقت بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت بعد هم خودت..درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه.در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد مادرم گفت چی شده.پدرم گفت ما درگیر نشدیم ایرانیها امدند و با داعشیها در گیر شدند میخواهند محاصره روستا را بشکنند تا ما را از این کفار نجات بدهند. یکساعت بعد محاصره شکسته شد. خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی روستا با دیدن نیروهای ایرانی از خوشحالی گریه شوق میکردیم و بالاخره این کابوس حقیقی تمام شد.انروزها را هیچ وقت فراموش نمیکنیم که چگونه شب را به صبح و روز را به شب میرساندیم.. 😔😔😔😔😔😔😔😔😔 بـــــیــــــاد حاج قاسم عزیز و همه سربازان حاجی به یاد همه اوناهای که اسلام براشون مرز نداره و از همه هستی شون گذشتن برای حفظ اسلام واقعی هدیه به روح بلند شهدای مدافع حرم و سلامتی رزمندگان اسلام صلوات @yas_ya_ali
تو مرا شعر شرابی تو مرا واژه نابی و تو را سطر به سطر حرف به حرف باید خواند تو سرود دل بی تاب منی و تو سرمستی ایام منی ای تو از هر چه نسیم آرام تر وه چه زیبا و دل آرایی تو با تو همراه شدن وه که چه شورانگیز است و در این کهنه رواق با تو ماندن چه خیال انگیز است تو بخوانی همه چلچله ها مست صدایت و همه شب پره ها مست و رهایند با تو حتی بتوان راه به آن عالم بالا بردن وه چه زیبا ، چه خیال انگیزی تو به تسخیر نیائی و چه آزادی تو و همین آزادی و رهایی تو از هر چه تعلق ، زیباست.. .@yas_ya_ali
تو دیوار طلا پیدا کردی؟ معلم جغرافیمون آدم خاصی بود ، قد کوتاه با کفشای نوک تیز و چهره جدی و بد اخلاق یه روز ده نفرو بیرون کشید و گفت آقا محمد خان قاجار از سال چند تا چند میزیست هیچکس بلد نبود همه را برد توی سالن و رو به دیوار ، گفت هرکس سرشو برگردونه یا پس گردنی میخوره یا با این کفشای نوک تیز میخوابونم پشت پاش خلاصه زل زدیم به دیوار من عین مجسمه شدم ولی بقیه فضولیشون گل میکرد سری از سر کنجکاوی برمیگردوندن هر ۹ نفر نفله شدن هرچقدر صبر کرد من چشم از دیوار برنداشتم با نوک کفشش که عین خنجر بود محکم کوبید تو ساق پام و گفت : پدرسوخته تو دیوار طلا پیدا کردی؟ @yas_ya_ali
حال آدم که دست خودش نیست عکسی می‌بیند ، ترانه‌ای می‌شنود ، خطی می‌خواند ... اصلا هیچی هم نشده یکهو دلش ریش می‌شود . . . حالا بیا وُ درستش کن آدمِ دلگیر منطق سرش نمی‌شود برای آنها که رفته‌اند آن ها که نیستند ، می‌گرید دلتنگ می‌شود حتی برای آنها که هنوز نیامده‌اند . . . دل که بلرزد دیگر هیچ چیز سرِ جای درستش نیست . این وقت ها انگار کنار خیابانی پر تردد ایستاده‌ای تا مجال عبور پیدا کنی هم صبوری می‌خواهد هم آرامش که هیچکدام نیست ! آدم تصادف می‌کند با یک اتوبوس خاطره‌های مست . . . @yas_ya_ali
شوری در دل من. بودش تابه سحر. شمعِ محفل ما. شد خانه بدر. تو را دگر ندارم. شکسته شد دل فگارم. بیا ببین که ریشِ ریشم. اسیر بندِ ودست خویشم. گشت سایه تو همرنگ گوهر. خم شد تن تو چون ماه وقمر. چشتِ بچشم من چو وا شد. غربیه بود و آشنا شد. در بزم شب میخندیدی. با جام می میرقصیدی. سر زبان تو عسل بود. سروده های تو شکر بود. شوری در دل من. بودش تا به سحر. شمع محفل ما. شد خانه بدر. بیا گلم که مبتلایم. شکستهِ شد تن صدایم. @yas_ya_ali
دختری داشت کتاب می‌فروخت؛ معشوقه‌اش را دید که به ‌سویش میاید، در این حال پدرش در نزدیکش ایستاده بود. به معشوقه‌اش گفت : آیا به‌خاطر گرفتنِ کتابی‌ که نامش " آیا پدر در خانه‌ هست" از يورگ دنيل نویسنده آلمانی، آمده‌ای؟ پسر گفت: خیر! من به‌خاطر گرفتنِ کتابی به اسم "کجا باید ببینمت" از توماس مونیز نویسنده انگلیسی، آمده‌ام. دختر در پاسخ گفت: آن کتاب را ندارم، اما می‌توانم کتابی‌ به نام " زیرِ درختِان سيب" از نویسنده آمریکایی، پاتریس اولفر را پيشنهاد كنم. پسر گفت: خوب است و اما؛ آیا می‌توانی فردا کتابِ "بعد از ۵ دقیقه تماس میگیرم" از نویسنده بلژیکی، ژان برنار را بیاوری؟ دختر در پاسخش گفت:بلی! باکمالِ میل، ضمنا توصيه ميكنم کتاب " هرگز تنها نمی‌گذارمت" از نویسنده فرانسوی میشل دنیل را بخوانى. بعد از آن ... پدر گفت: این كتاب ها زیاد است، آیا همه‌اش را مطالعه خواهد کرد؟! دختر گفت: بلی پدر، او جوانى باهوش و کوشا است. پدر گفت: خوب است دخترِ دوست‌ داشتنی‌ام؛ در اينصورت بهتر است کتابِ "من کودن نیستم" از نویسنده هلندى فرانک مرتینیز را هم بخواند. و تو هم بد نيست کتاب "براى عروسی با پسر عمه‌ات آماده شو" از نویسنده روسی، موریس استانكويچ را حتما بخوانی..!!!🙂🤣 @yas_ya_ali
باتوبهتر مےشودنطق وڪلامم یاحسین ڪن قبول از راه دورعرض سلامم یاحسین صبح وظهر وعصر وشامم هردقیقہ دم بہ دم نام توباشد فقط ذڪرمدامم یاحسین @yas_ya_ali
دنیای منی ای همه ی دار و ندارم رفتی و شدی بغض که من سخت ببارم پاییز شده رنگ من خسته و غمگین زرد است تمام لحظاتی که دچارم ای معجزه ی عشق کجایی که ببینی کفتار شب افتاده به جان دل زارم بعد از تو فروریخته گلبرگ امیدم پر پر شده آن خاطره ها روی مزارم در گوشه ی تنهایی خود،غرق سکوتم از شعر و صدای غزلم واهمه دارم... @yas_ya_ali