#سکوت_و_جدل ۲۴
خودشیفتـــگی؛
بزرگترین علت بیماری پرحرفی است.
میشه آروم آروم این ریشه رو درمان کرد،
و به سکوت رسید...
نترس،
تو هم میتونی ،
فقط کافیه که بخــــوای.
💞با کنترل خشم آرامش را بدست آورید 💕
گویند ابوعلی سینا هنگامی که در حال فرار از دست سربازان محمود غزنوی بود به شهر زیبای نیشابور رسید
بیرون شهر کنار قبرستان صدای شیون و زاری بلند بود و عده ای لااله الا الله گویان جنازه ای را به سوی قبرستان مشایعت میکردند.
جوان داغداری که در میان جمع جلب توجه میکرد
مویه کنان پدر را میخواند. پورسینا نزدیک شد
و از یکی از بدرقه کنندگان سئوال کرد
[ این میت کیست؟؟ ] مردی به وی گفت این مرده خواجه محمد نیشابوری از اعیان و سرشناسان نیشابور است که ساعتی پیش مرحوم شده است.
پورسینا از مشایعت کنندگان خواست تا جنازه را معاینه کند. این با مخالفت مواجه شد.
ولی صدر الدین جوان عزادار و پسر ارشد خواجه به وی اجازه داد به دستور پورسینا تاج کفن را باز کردند.
پورسینا به چهره میت نگریست. آینه ای از خورجینش بیرون آورده جلوی دهان میت گرفت با دست پلک میت را گشود و آستینش را جلوی چشم مرده به حرکت درآورد. آثار انعکاس نور در عدسی چشم میت مشهود بود. دستور داد تا جنازه را به خانه بازگردانند که مردم با این درخواست مخالفت نمودند.
ولی صدرالدین دستور پورسینا را اجرا نمود.
جنازه خواجه به خانه اش باز گردانده شد.
جنازه را به اطاقی بردند و بدستور پورسینا بجز صدرالدین و چند مستخدم کسی در اطاق باقی نماند.
بلافاصله کار را آغاز نمود.
ابتدا مخلوطی از فلفل سیاه و سفید را توسط یک نی به قوت تمام در حفره بینی میت دمید. پورسینا به چهره میت خیره شد. عکس العملی دیده نمیشد.
از کیسه همراهش روغن بنفشه بیرون آورد
و پیشانی میت را با آن مالش داد.
دوباره مخلوط فلفل سیاه وسفید را در بینی میت دمید لحظات به سرعت سپری می شدند و پورسینا
بی صبرانه منتظر عکس العمل خواجه بود
ناگهان میت عطسه ای خفیف کرد و لرزش خفیفی
بر لبانش پدیدار شد این علامت خوبی بود.
پورسینا به وجد آمد و دوبار ه مخلوط فلفل را در بینی خواجه دمید خواجه ناله ای کرد.
پورسینا بی درنگ از کیسه اش نیشدری بیرون آورد
و رگ پشت آرنج خواجه را درید کاسه ای زیر آن گذاشت قطرات خون سیاه به درون کاسه شروع به چکیدن کرد ابتدا آرام ولی کم کم بر سرعتش افزوده شد تا خون به رنگ قرمز درآمد خون تا نیمه کاسه کمی بالا آمد که پورسینا رگ را بسرعت بست صدرالدین که شاهد این صحنه محیر العقول بود کم مانده بود از شدت هیجان فریاد بکشد
که با اشاره پورسینا ساکت شد
بدستور پورسینا تمام بدن خواجه را با روغن بنفشه وروغن بادام مالش دادند و خود او نیز با ضرب بر کت و کول خواجه می کوبید از کیسه اش حبی بیرون آورد که بدان حب السلاطین گویند که از ترکیب هفتاد دارو حاصل می آید حب را با روغن زیت و تریاق فاروق مخلوط نموده در حلق خواجه ریخت قطرات عرق برصورت پورسینا نشسته بود و با بی صبری و دقت به صورت خواجه خیره شده بود چشمان تیز بینش تمام حرکات ولرزشهای اعضائ صورت خواجه را زیر نظر داشت در همین اثنا و در برابر چشمان حیرت زده صدرالدین خواجه محمد نیشابوری چشمان خود را گشود و آهی کشید صدرالدین پدر را در آغوش کشید و مانند ابر بهاری می گریست
پورسینا عرق از پیشانیش پاک نموده و از اطاق خارج شد نسخه ای نوشت و به اهل خانه سفارشاتی کرد [ او نباید بداند که مرده بوده و به قبرستان برده شده بوده است تا مدتها فقط اخبار فرحناک و مسرت بخش به وی بدهید ]
قصد رفتن نمود که صدرالدین با کیسه های زر بدنبالش دوان شد تا به وی تقدیم نماید پورسینا زرها را رد نمود وفرمود [ هرگز برای سیم وزر کسی را معالجه ننمودم وهدفم جز رضای خدا نبوده است ] سوار برمرکب خویش راهی شد و این در حالی بود
که مردمی که بیرون خانه اجتماع کرده بودند
به دنبالش دوان شدند
این گوشه ای از معجزات علمی پورسینا بود
نابغه ای که یکباره بر آسمان علم و دانش درخشید
و ناگهان نیز ستاره عمرش افول کرد
روحش شاد و یادش گرامی
در اخر رباعی زیبا از پورسینا را بخوانید:
ای کاش بدانمی که من کیستمی
سرگشته به عالم از پی چیستمی
گر مقبلم اسوده و خوش زیستمی
ورنه به هزار دیده بگریستمی
https://chat.whatsapp.com/BF6o1CsEh6PJp54N3A7BDb
#نماز_سکوی_پرواز ۶۶
اگه اهل رِفق ومدارا بامردم نیستی،
اگه دلت برای مشکلات دیگران،شور نمیزنه،
اگه دلت برای محبت دیگران جانداره،
یعنی نمازت،قدرت پرواز نداره!
به دادِخودت برس.
#استاد_شجاعی 🎤
✨💜💚🌹 نماز ستون دین است ❤️ ✨
السّلام علیک یا امیرَالمؤمنین علیبن ابیطالب
باسلام چه زیبا حاج آقا قرائنی دررابطه با حجاب می گه
⛔ توجه ، توجه ، توجه⛔
لطفا برای یک بار هم که شده متن مصاحبه ذیل را بخوانید :
_ *مارتین کوپر مخترع تلفن همراه از نحوه تعامل مردم با گوشی های هوشمند نگران است*
*توصیه مخترع تلفن همراه به کاربران چیست؟*
https://toranji.ir/2022/07/02/%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%B9-%D8%AA%D9%84%D9%81%D9%86-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%AD%D9%88%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF/
#بهترين_اعمال كريمان
#نهج_البلاغه
◽️مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ
🔴يكى از باارزش ترين كارهاى كريمان تغافل از چيزهايى است كه از آن آگاهند
📘#حکمت_222
زیارت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام( از راه بعید)
✅تفاخر به آباء و اجداد
✍️پیامبر گرامی اسلام صَلی الله عَلیه وَ آلهِ وَ سَلّم فرمودند: آفتِ بالیدن به خاندان، فخرفروشی و خودپسندی است. از امام صادق علیه السلام هم آمده است: مردی خدمت پیامبر خدا (ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! من فلان، پسر فلان هستم؛ و تا نُه پشت خود را بر شمرد. پیامبر خدا (ص) به او فرمودند: بدان که تو دهمین نفر آنان در دوزخ هستی! چنانچه از حدیث فوق بر میآید انسان هرگز نباید به آباء و اجداد خود تفاخر بنماید.
📚کتاب کافی، ج2، ص328
✨﷽✨
🚨 ماجرای عجیب قبر علّامه طباطبایی
✍حجت الاسلام محمد حسین اشعری نقل میکند امام خمینی بعد از رحلت علّامه طباطبایی فرمودند: درباره قبر ایشان هر کجا را صلاح میدانید اقدام کنید. به آقای مولایی هم دستور خواهیم داد. من به دنبال آقای مولایی آمدم تا محل قبر را تعیین کنیم. ایشان در کنار قبر مرحوم اشراقی جایی را معرفی کرد. من مخالفت کردم و گفتم علامه طباطبایی به عنوان مفسر و فیلسوف باید قبرش جایی باشد که مردم راحتتر و آشکارتر سر قبر ایشان بیایند. بعد جایی را که قبر فعلی ایشان است نشان دادم، ایشان گفت اینجا پایههای سقف است و تمام بتون آرمه است و قابل شکافتن نیست، من نپذیرفتم. ایشان گفت: حتی اگر بشود شکافت، اینجا قبر علماست و ما مجاز به شکافتن نیستیم. گفتم: این مسئله را حل میکنم. معمارها را بیاورید تا نظر بدهند که میشود شکاف داد یا نه. و ثانیاً آقای نجفی در وقت ساختن مسجد بالاسر فهرست قبور را برداشت. از ایشان میپرسیم که آیا قبر عالمی در اینجا هست یا خیر. آقای نجفی آمد گفت: تا آنجا که من صورت برداری کردهام اینجا قبر کسی نیست. با اصرار من بالاخره به این امر تن دادند و شب درها را بستند و قالی را کنار زدند و کارگر آوردند تا بشکافند. سنگ مرمر را برداشتند. موزائیک را هم برداشتند، خبری از بتون نبود. خاک و خاشاک را برداشتند یک مرتبه کلنگ به جای سخت برخورد کرد. آقای مولایی گفت: من عرض کردم اینجا بتون است. دقّت کردیم دیدیم به آجرهای بزرگ رسیدهاند آنها را برداشتند با کمال شگفتی دیدیم یک #قبر_آماده و ساخته آن جا هست بدون این که ذرهای چیزی از استخوان و غیره در آن باشد. آقای مولایی گفت: این واقعاً شبیه معجزه است و همانجا آقای طباطبائی را دفن کردند.
📙 کتاب مقالات و رسالات تاریخی،دفتر چهارم
✨﷽✨
💠انواع برخورد انسان با نعمتهای دیگران...
✅ آدم وقتی می بیند که دیگران نعمتی دارند، مثلاً یک کسی خانه، ماشینی، درآمدی، شکلی، جهیزیه ای، تجارت موفقی دارد، در انتخابات رأی می آورد و... چهار رقم برق او را میگیرد:
1⃣ «غبطه» می خورد.
می گوید: خوب نعمت دارد، الحمدلله! خدایا تو که به او دادی، نوش جانش! به من هم بده! این مثبت فکر می کند. به قول سیاسیون برد برد است.
2⃣ «حسادت» می کند.
میگوید: من ندارم، ان شاء الله او هم نداشته باشد. این فکر منفی است. باخت باخت است.
3⃣ «بخل» می ورزد.
می گوید: من داشته باشم، او نداشته باشد. این هم بد است.
4⃣ «ایثار» می کند.
می گوید: او داشته باشد، من نداشته باشم. مثل مادری که پتو را از روی خودش برمی دارد و روی بچه اش می اندازد. می گوید من سرما بخورم طوری نیست، این بچه سرما نخورد.
❌ ما باید حساب کنیم که خداوند اگر چیزهایی به دیگران داده است، در عوض چیزهایی دیگری به ما داده است که به آن ها نداده است. «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» (زخرف/32) «ما معيشت آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده ايم»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زندگی غربی
🎙استاد پناهیان