قرآن کریم و روایات دو برخورد متقابل با دنیا دارد. در بعضی از مواضع از دنیا تعریف می شود؛ آن هم چه تعاریفی! حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند:
«إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ ........
«همانا دنيا سراى راستى براى راست گويان، و خانه تندرستى براى دنيا شناسان، و خانه بى نيازى براى توشه گيران، و خانه پند، براى پندآموزان است. دنيا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الهى، فرودگاه وحى خدا و جايگاه تجارت اولیاء خداست كه در آن رحمت خدا را به دست آوردند و بهشت را سود بردند.... »
در نقطۀ مقابل در بعضی از مواضع از دنیا مذمت می فرمایند طوری که گویا هیچ فائده ای ندارد. مثلا خداوند متعال در دو آیه در قرآن کریم می فرماید: «وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» «و زندگانی دنیا جز وسیله ای برای فریب خوردن و فریفته شدن نیست.»
بالأخره تکلیف چیست؟ کدام یکی نتیجۀ نهایی و نگاه نهایی قرآن و روایات است؟
در پاسخ باید بگوییم دنیا خودش خنثی است. اگر به عنوان ابزار حرکت به طرف آخرت استفاده شود، یک امر ارزشی می شود. «مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَهِ» می شود. اما خودش به شکل مستقل یک امر ضد ارزشی است. یعنی موجب غفلت و خرابی است. در آیات و روایات هر جا از دنیا بد می گویند منظور دل بستگی به دنیا و غفلت از ما وراء اوست. هر جا که از دنیا مدح می کنند یعنی استفادۀ از دنیا برای حرکت به طرف آخرت و خداوند.