eitaa logo
آلاچیق نورا🌝✨
440 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
41 فایل
"به نام خالق زیبایی ها" به کانال ما خوش آمدید«نورا»☘ پر از شعر🥺 عکس نوشته😍 روزمرگی😌 مذهبی🌱 نظامی👮🏻 فرهنگی📿 آموزشی👀 اَخبارِ روزِ دُنیا را به طور واضِح و دَقیق با ما دُنبال کُنید👌🏻 جهت ارتباط🕵🏻 @M_KZ_405 لینک کانال @yasalareshahidan313
مشاهده در ایتا
دانلود
اگهدنیابهکاممبود ؛ الانبایدڪࢪبلا می‌بودم .
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا کنه با دعاهات شهادتم رو بگیرم... 🎙حاج مهدی رسولی
عاشقان وقت نماز
است
✨🩷✨🩷💖💖💖 🩷✨🩷💖💖 ✨🩷💖 🩷 دوربین رو تحویل امانت داری حرم دادم و با یه قبض زرد رنگ به طرف بچه ها برگشتم اعصابم خط خطی و داغون بود فاطمه(فاطمه خانوم رفیق شفیق بنده): _فائزه چرا عین گوجه فرنگی قرمز شدی؟ حرف فاطمه شد تلنگری برای به رگبار بستن فاطمه و اون خادم حرم که تو گشت بود _هان! چیه! توقع داری عین گوجه فرنگی نشم؟! دختره ی عقده ای به هیچ کس کار نداشت اصل اومد گیر داد به این دوربین بدبخت من! فاطمه: _ بابا خواهر من ول کن حالا با گوشی عکس بگیری چی میشه حتما که نباید دوربین باشه _عه!، نکنه فکر کردی کیفیت عکس دوربین کنون و گوشیای چینی ما یکیه فاطمه: پیف پیف حالا هی کیفیت کیفیت نکن بابا دیگه گذشت رفت بیا بریم زیارت _الهی چادرت نخ کش بشه _الهی غذات بسوزه _الهی شوهرت کچل باشه _دختره عقده ای _چرا دوربینو گررررفتی مندل(مهدیه بانو دوست گرامی اینجانب): _خدا مرگت بده؛ زیارت خودت با این حرفایی که زدی باطل شد که به درک؛ زیارت ما روهم باطل کردی _عه! چه ربطی داره به زیارت؟ کی گفته باطله؟ _اصلا صبرکن الان میرم از اون حاج آقا که اونجا وایساده میپرسم فاطمه بدو بریم دست فاطمه رو گرفتم و به زور کشوندم سمت یه روحانی که با یه پسر وایساده بود توی یه قدمی شون ایستادیم از پشت _اوووم، سلام حاج آقا حاجی برگشت و ما با دیدن سیمای زیبای حاجی چشامونو درویش کردیم حاجی: سلام علیکم بفرمایید _عه ببخشید حاج اقا من یه سوالی داشتم حاجی: بفرمایید میشنوم _حقیقتش میخواستم بدونم اگه فوش بدی و نفرین کنی زیارتت باطل میشه؟! یهو یه نفر شروع کرد به خندیدن عه کی بود؟ فاطمه که نیس! منم که نیستم! حاجیم نیس! پس کیه؟ چشم چرخوندم دیدم عه این یارو قدبلندس که کنار حاجیه پشتش به ما بود و میخندید و شونه هاش از پشت می لرزید. _ببخشید آقا واسه چی میخندی؟ یارو قلد بلنده: _ برای اینکه زیارت رو اصولا میگن قبول نیست نه باطل شده! اینو گفت و برگشت طرف ما «وای خدا! »...
💖💖💖✨ 💖💖✨ 💖✨ 🩷 _خانووووم! حواستون کجاست؟! _بله آقا، من اصلا دوس دارم بگم باطل میکنه شما مفتشی؟ چشم قشنگه: نخیر مفتش نیستم،طلبه هستم و باید مشکلات دینی افراد رو حل کنم _عه! پس امامه ت کو؟ اصلا عبام نداری که! چشم قشنگه: یعنی بنظر شما هرکس لباس نداشته باشه طلبه نیس؟ _نه نیست چشم قشنگه: بابا خانوم شما عجب رویی دارید ها!! روحانی که تا اون موقع ساکت بود با صدایی که توش خنده موج میزد گفت : _عه ! جواد از تو بعیده! دخترگلم بی ادبی پسر منو ببخشید! اوه اوه فامیل در اومدن _عه چیزه یعنی چیزه... اهان یعنی میخواستم بگم نه بابا این چه حرفیه خداببخشه! روحانی: ممنون دخترگلم لطف کردی التماس دعا چشم قشنگه 😡 من 😜 روحانی😊 فاطمه 😐 با فاطمه به طرف بچه ها برگشتیم فاطمه:وااااایییی خاک تو سرم _عه خاک تو سر عُمَر چرا تو سر تو؟ فاطمه: بچه ها رفتن! حالا تو این شلوغی چجوری پیداشون کنیم؟ بدبخت شدیم فائزه! خدا لعنتت کنه! _فاطمه! مگه عصر حجره؟! بابا زنگ میزنیم پیداشون میکنیم دیگه! فاطمه: عه! راس میگی ها! زنگ بزن ببین کجان _از دست تو گوشیمو از جیب شلوارم بیرون آوردم _وااای فاطمه شارژ برقی نداشتم خاموش شده فاطمه: وای فائزه یه کاری کن برو از یکی گوشی بگیر؛ تورو خدا یک آن یه فکر به ذهنم رسید... حاج آقا و پسرشون آروم و متین به سمتشون حرکت کردم هنوز همونجا بودن _ببخشید حاج آقا حاجی: عه شمایید دخترم! بفرمایید _حقیقتش ما از دوستامون جدا شدیم حالاهم گوشیم شارژ نداره باهاشون تماس بگیرم میشه از گوشی شما استفاده کنم؟ حاجی: عه این چه حرفیه دخترم جواد جان گوشیتو بده تا تماسشونو بگیرن جواد(همون چشم قشنگه خودمون): _بله بفرمایید وقتی گوشیشو به طرفم گرفت دستامو بردم جلو برای گرفتنش که یهو یه لرزش کاملا ضایع افتاد توی دستام! به هر بدبختی بود گوشی رو از دستش گرفتم تا رسید دستم قفل شد دوبار زدم روی صفحه قفل روشن که شد نوشته بود •سید محمد جواد• وای خدا اونم سید هم هست _عه ببخشید قفل شد آقا سید آروم جوری که من نفهمم (البته ارواح عمش یجوری اتفاقا گفت من بفهمم) گفت : _از بس استخاره کردید موقع گرفتنش دیگه گوشی رو دوباره دستش دادم اونم رمز و زد و بهم پس داد؛ حالم بی خود و بی جهت گرفته بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اول صبحی یکم حس و حال خوب ببینیم😍👌 جانم فدای اولاد علی❤️