eitaa logo
یاس کلیک(به خاطر تو)
70 دنبال‌کننده
3 عکس
3 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای درد تو درمان من، ای روی تو هجران من، آذین ببسته این غمت ویران کند سامان من با هر فروغ روی تو دل می شود روشن ضمیر ای آسمانی ماه تو، روشن کند زندان من از هجر تو من مانده ام، لیلی و مجنون خوانده ام صد دیده را گریانده ام، ای اشک سیل افشان من راهی نمانده تا کنم من از وصالت گفتگو بیرون شود غم از دلت، ای از غمت تالان من اشک بصر دارم به رخ، تا می نمایی ام تو رخ می سوزم از هجران تو، ای هجر بی پایان من در می شراب و مستی ام، در عشق تو سر مستی ام هستی تمام هستی ام، ای هست بی پایان من آسوده کن دل را ز غم، آسوده گردی از عدم مجنون صفت از بیش و کم، کم ناله کن نالان من گر شبرو است این طوسنم، دل را به دریا می زنم یا غرقه می سازد مرا، یا می دهد سامان من ۱۴۰۳.۰۵.۰۳. ۰۹:۴۱. "یسار"
من خادم این خانه ام و خانه ندارم از بهر خودم خانه و کاشانه ندارم کاشانه من بزم سر کوی حسین است آواره کوی وی و ویرانه ندارم ویرانه از آن تو شد و باز شد آباد از بهر تو من یک دل ویرانه ندارم ۱۴۰۳.۰۵.۰۳. ۱۲:۱۰. "یسار"
سالها پیچیده عطر عاشقی در دفترم من برای هجر یاران می نگارم دلبرم. می نویسم از رخ لیلا و درد هجر او تا به کی از این بلا سوزد تن خاکسترم شعله ور می سازد هر دم یاد او جان مرا خود بگو چون از غم طوفان و دریا بگذرم ساحلی خواهم که آسایم کنارش لحظه ای یک نفس آرام گیرم در کنارت دلبرم می‌کنم آواره کوه و بیابان خویش را تا بدانی من به تو از عالمی عاشق ترم مرگ را آسان تر از هجر رخت می دانم اش زانکه در مرگم بود دیدار حی داورم من تو را کردم طلب در روزگار تلخ خویش تا به شیرینی رسد کام دل درد آورم مست کن جان مرا بگذار از این عالم برون تا که راحت گردد این تن از بلای مضطرم می نویسم شعر تو در دفتر قلبم هنوز می کشی ما را در این شعر و غزل در دفترم ۱۴۰۳.۰۵.۰۴. ۱۲:۳۹. "یسار"
سوز دل بیابان بی قراری بلبل طوفندگی موج دریا همه نشان از هجران رخ زیبایی است که عمری است گریبان گیر دلهای بیقرار و جان‌های مشتاق وصال است باز آی و شانه مردانه ات را برای تسکین دردهایم حمایل کن دیگر طاقت ماندن ندارم و توان رفتن نگذار وصالت آرزویی باشد و حسرت دلی که جز تابش خورشید جمالت آرام بخش دیگری ندارد ۱۴۰۳.۰۵.۰۵. ۰۹:۲۳. "یسار"
تار گیسویش پریشان کرده در باد و نسیم تا بسازد خنجری از آن نگاه سهمگین بر زند بر قلب بیمارم دوباره بر کشد تصویری از خون شقایق در افق تا دور دست آری این سان می شود شرح جنون عاشقی را وصف کرد با عبور خط سرخی تا ورای زندگی ۱۴۰۳.۵.۰۶. ۱۴:۵۵. "یسار"
شاهکار زندگی هر انسانی نه نقاشی است نه شعر نه رمان یا یک بنای تاریخی عظیم بلکه شاهکار زندگی هر کس نیروی عشق پنهانی است که شاهکارها را خلق نموده اند. ۱۴۰۳.۰۵.۰۶. ۱۹:۱۴. "یسار"
عشق می آید و نمی رود می ماند در وجودت عاشق و معشوق شاید بیایند و بروند ولی عشق ماندگار است یا با وصالش یا با هجرانش وصالی در هیچ عشقی نبوده و نیست این هجران است که می ماند ماندگارترین درد ماندگارترین دلتنگی مامدگار ترین اشتیاق شوق وصال ۱۴۰۳.۰۵.۰۷.  ۲۲:۴۹.  "بسار"
شعر ما رنگ ارغوان دارد بهر عاشق شدن زبان دارد می رود با زبان دلتنگی عشق را همچنان گمان دارد مردم شهر تا ابد خوابند عاشق برگهای مردابند همچنان این مسیر خوشبختی در سخن رازها نهان دارد ماه از پشت ابرهای سیا گشته بر پهنه جهان چیره نور خورشید کرد پنهانش صبح فردا رخش عیان دارد ۱۴۰۳.۰۵.۰۷.  ۲۳:۴۲.  "یسار "
قالی سوخته در بزم تو قیمت دارد خیمه سوخته در رزم تو عصمت دارد کاش سوزد دل ما بهر عزای تو حسین که دل سوخته از بهر تو قیمت دارد. ۱۴۰۳.۰۵.۰۸. ۲۲: ۱۴. "یسار"
شده حال دل من مثل دل پر خونی که در افتاده به صحرای دل مجنونی قطره اشک من از خون دل ویران است که سپرده به من این داغ دل محزونی شاهکار من تنها شده یک درد و غمی که فتاده ز غم هجر رخ مه گونی کیست تا بر شکند مهر سکوتم بر لب تا بگویم سخن از داغ دل مجنونی ۱۴۰۳.۰۵.۰۹. ۱۴:۱۸ "یسار"
دوش در محفل رندان صنمی باده بدوش سخنی داشت مرا که ای ز می من مدهوش من تو را خواهم و تو خواهی ام ای صاحب رای چیست حال دل و این باده و آن باده فروش محفل انس همان محفل رندان است باز در وصال وی و هم باده چنین زار مکوش خود تو را خواهد و هم خواند و پیغام آرد تا توانی ز وصال رخ او باده بنوش ۱۴۰۳.۰۵.۱۰. ۱۲:۰۰. "یسار"
شجاع باش، غرور را کنار بگذار گونه های زیبایش را ببوس بگذار نفسش در نفست گره بخورد. دوست داشتن را از چشمانش بخوان و بر زبانت جاری کن بگذار حلاوت دوستی را از برق چشمانش بگیری و در کلامت جاری سازی آنوقت است که آغوش گشوده می شود برای در برگرفتن هم و فریاد دلتنگیِ یک عمر دوری و هجران و یک حسرت در دل مانده.‌.. این گونه دردهای هجران التیام می یابد با یک نگاه با یک دست دادن با یک بوسه از عمق جان ۱۴۰۳.۰۵.۱۱. ۱۱:۳۸. "یسار"