📚داستان کوتاه
روزی پدر و پسری بالای تپهای خارج از شهرشان ایستاده بودند و آن بالا همان طور که شهر را تماشا میکردند با هم صحبت میکردند.
پدر میگفت: اون خونه را میبینی؟
اون دومین خونهایه که من تو این شهر ساختم.
زمانی که اومدم تو این کار فکر میکردم کاری که میکنم تا آخر باقی میمونه...
دل به ساختن هر خانه میبستم و چنان محکم درست میکردم که انگار دیگه قرار نیست خراب شه...
خیالم این بود که خونه مستحکمترین چیز تو زندگی ما آدماست و خونههای من بعد از من هم همینطور میمونن.!!
اما حالا میدونی چی شده؟
صاحب همین خونه از من خواسته که این خونه را خراب کنم و یکی بهترش را براش بسازم...
این خونه زمانه خودش بهترین بود ولی حالا...!
این حرف صاحبخونه دل منو شکست ولی خوب شد...
خوب شد چون باعث شد درس بزرگی را بگیرم....
درسی که به تو هم میگم تا تو زندگیت مثل من دل شکسته نشی و موفقتر باشی...
پسرم تو این زندگی دو روزه هیچ چیز ابدی نیست، تو زندگی ما هیچ چیزی نیست که تو بخوای دل بهش ببندی جز خالقت.
چرا که هیچچیز ارزش این را نداره و هیچکس هم چنین ارزشی به تو نمیتونه بده...
"فقط خدایی که تو را خلق کرده ارزش مخلوقش را میدونه و اگر دل میخوای ببندی همیشه به کسی ببند که ارزشش را بدونه و ارزشش را داشته باشه "
◼️ @de_bekhand ◼️
🔴پیش شرط تأثیرو تربیت والدین بر کودکان این است که خود آنها عامل به مسائل و احکام دینی باشد و پیش شرط عامل بودن والدین، باور قلبی آنها به آموزههای الهی است.
در تعالیم دینی آمده است که در یک مورد اجازهی ریا داریم، آن هم هنگام آموزش اخلاق به فرزندانمان است؛ یعنی انجام اعمال دینی در معرض دید کودک باشد تا او نیز به آن سمت و سو تشویق شود؛ مانند خواندن نماز در کنار فرزند و یا کمک به نیازمندان توسط کودک.
پس چنانچه فرزند ما بر خلاف آموزههای دینی رفتار میکند، باید علت را در خودمان جستجو کنیم و ببینیم کجا اشتباه کردهایم؟ اگر والدین معتقد نباشند که نماز، کلید رستگاری و خوشبختی آدمی است، در نتیجه برای آموزش نماز به فرزندان نیز وقت نمیگذارند.
هنگام نماز، پدر و مادر هر دو باید به نماز بایستند. اگر مادر به نماز بایستد، ولی پدر مشغول کار دیگری باشد، بچه با خود میگوید: گویا نماز خیلی مهم نیست، چون پدر نخواند و طوری هم نشد! در واقع آنچه که به کوچکترها درس میدهد، «رفتار» بزرگترهاست، نه «گفتار» آنها.
👈بدانیم اگر در حضور فرزندان خود کتاب زندگی یعنی قرآن را مطالعه نکنیم، کودک نیز در آینده این کار را نمیکند. اگر قرآن به دست گرفتن فقط به سفرهی عقد و مجلس ختم خلاص شود، هیچ اثری نخواهد داشت.
◼️ @de_bekhand ◼️
📚حکایتهای پندآموز «پاداش دسته گل اهدایی»
یکی از کنیزان امام حسین علیه السلام خدمت حضرت رسید،سلام کرد و دسته گلی تقدیم آن حضرت نمود. حضرت هدیه آن کنیز را پذیرفت و در مقابل به او فرمود:تو را در راه خدا آزاد کردم.
انس که ناظر این برخورد انسانی بود از آن حضرت با شگفتی پرسید:چگونه در مقابل یک دسته گل بی ارزش او را آزاد کردی؟! چون ارزش مادی یک کنیز به صدها دینار طلا می رسید.
حضرت با تبسمی حاکی از رضایت خاطر بود فرمود:خداوند اینگونه ما را ادب کرده،چون در قرآن کریم می فرماید:وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا
اگر کسی به شما نیکی کرد او را نیکی و با رفتار شایسته تری پاسخ دهید.
📖سوره نساء آیه۸۶
و من فکر کردم،از هدیه این کنیز بهتر این است که در راه خدا آزادش کنم.
📚بحار جلد۴۴ صفحه۱۹۴
◼️ @de_bekhand ◼️
12.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#محرم
#امام_حسین
بین من و تو
فاصله
تنگاتنگ است
در قاب دلم
عکس تو رنگارنگ است
در سینه ی ما
هیچ بُتی راه ندارد
چون کشور دل غیرِ حسین
شــــــاه نــــــدارد
◼️ @de_bekhand ◼️
🌳نبی اکرم صلی علی الله علیه وآله:
خداوند متعال برای برادرم، علی بن ابی طالب، فضائلی قرار داده که جز خدا نمیتواند آنها را شمارش کند؛
هرکس یکی از فضائل او را در جایی بنویسد، تا زمانی که نشانهای از آن نوشته به جا بماند، ملائکه برایش استغفار می کنند؛
هر کس به فضیلتی از فضائل علی گوش دهد، خداوند گناهانی را که او با گوش خود مرتکب شده، میبخشد؛
و هر کس به نوشتهای بنگرد که فضائل علی در او نوشته شده است،خداوند گناهانی را که بیننده آن فضیلت با چشمانش مرتکب شده میبخشد.
📕بحار؛ ج۳۸،ص۱۹۶
◼️ @de_bekhand ◼️
💌وقتی شرایط به نظر خوب نمیآید، به ستایش خداوند ادامه دهید.
سپاسگزار باشید. که او هوای شما را دارد و مشکلاتتان را برطرف میکند. هر بار که خواستید گله و شکایتی کنید. به خاطر داشته باشید که الان زمانی هست که باید ایمانتان را به خداوند نشان بدهید و به او ثابت کنید که به او اعتماد دارید.
💚سپاسگزاری از خداوند همان طناب نجاتی است که شما را از گودال مشکلات نجات میدهد و به سمت حل مشکل هدایت میکند.
◼️ @de_bekhand ◼️
🪴﷽🪴
دیروز در جلسه مصاحبه استخدام پرسیدم: شغل پدر؟
گفت: شغلشان آزاد است.
گفتم: یعنی چه؟
گفت: مقداری زمین کشاورزی دارند و در کار ادوات کشاورزی هم هستند.
گفتم: یعنی فروشنده ادوات کشاورزی هستند؟
گفت: نه! متعلق به خودشان است.
گفتم: متوجه نمی شوم!!
گفت: تراکتور دارند.
گفتم: همه اینها که گفتی ، یعنی این که پدر کشاورز هستند؟
گفت: بله.
گفتم :خوب چرا از اول نمی گویی پدرم کشاورز است؟! خوب من هم بچه کشاورز هستم. این را با افتخار بگو!
یادم افتاد چند وقت قبل در موسسه با یکی از خانم های جوان منشی صحبت می کردم .
پرسیدم: پدر چکار می کنند؟
با شعف و افتخار گفت: پدرم پیک موتوری است.
منزلمان دور است. من هر روز صبح ترک موتور پدر می نشینم و یک ساعت طول می کشد تا به محل کارم برسم.
بعد خندید و گفت: من خیلی خوشبختم؛ به نظرتان چند تا دختر هستند که هر روز صبح قبل از کار این امکان را داشته باشند که یک ساعت تمام پدرشان را بغل کنند؟
اشک در چشمانم جمع شد و آرام گفتم:
آفرین دخترم! آفرین! خدا پدرت را حفظ کند!
💌احساس خوشبختی و یا بدبختی، تنها در نوع نگرش و نگاه ما نسبت به دنیا و اتفاقات آن است.
◼️ @de_bekhand ◼️
حدود ۲۲۵ میلیون سال طول میکشد تا خورشید یک دور پیرامون کهکشان راه شیری بچرخد این مدت زمان یک سال کیهانی نام دارد. آخرین باری که خورشید دراین نقطه بوده دایناسورها روی زمین بودهاند!!!
◼️ @de_bekhand ◼️
آیا می دانستید💡
در گذشته یکی از کسب های پر درآمد یخ فروشی در فصل تابستان بود، از آنجاییکه هنوز خبری از یخچال ها و کارخانه های یخ سازی مدرن نبود، تنها منبع تهیه یخ مردم در فصل تابستان همین یخ فروش ها بودند.
یخ مورد نیاز به دو طریق تهیه می شد، روش اول این بود که یخ های طبیعی را از کوهستان ها با کمک چهارپایان به شهر های مجاور کوهستان می آوردند و آن را مصرف می کردند.
در روش دوم که در شهرهای بزرگ و پرجمعیت مانند تهران مورد استفاده قرار می گرفت به این صورت بود که، در نقاط مناسب و به دور از آفتاب دیواری به ارتفاع هشت الی ده متر رو به شمال ساخته می شد که در زیر آن حوضچه های کوچکی احداث می شد و در کنار آن در سمت جنوب گودالی به عنوان یخچال و محل نگهداری یخ حفر می شد، در فصول سرد حوضچه ها با آب پر می شدند و چون شب فرا می رسید این آب ها یخ می زدند و صبح ها یخ ها را می شکنند و در گودال می ریختند این یخ ها به تدریج روی هم انباشته می شدند و با گذشت زمان و با کمک سرما گودال پر از یخ می شد و یخ مورد نیاز در فصل تابستان تهیه می شد.
هرگاه زمستان سالی به اندازه کافی سرد نبود، کار تهیه یخ با مشکل مواجه می شد و یخ سازان می گفتند امسال "یخش نگرفت "که این اتفاق باعث ورشکستگی آنها می شد.
اصطلاح "یخش نگرفت "کنایه از بدشانسی و بد اقبالی است که شخص با وجود تلاش در اثر پیشامدی غیر قابل پیش بینی از رسیدن به هدفش باز می ماند.
◼️ @de_bekhand ◼️
داستان کوتاه
بنده شاکر کیست؟
امام صادق علیه السلام فرمود: در زمان های گذشته، در میان بنی اسرائیل، عابری زندگی می کرد، که از امور دنیا محروم بود، و در وضع بسیار دشواری زندگی می کرد، همسرش آنچه داروندار داشت، در تأمین زندگی او مصرف کرد، و دیگر آهی در بساط نماند و عابد و همسرش روزهائی را با گرسنگی بسر بردند. تا اینکه همسرش مقداری نخ را که ریشه بود، پیدا کرد و به شوهرش داد، تا به بازار ببرد، و با فروش آن غذائی تهیه کند.
عابد آن را به بازار برد، وقتی به بازار رسید، دید بازار تعطیل است، و خریدارها جمع شده اند، و مأیوس بر می گردند، عابد با خود گفت، دریا نزدیک است، بروم در آنجا وضو بگیرم و دست و صورتم را بشویم، تا بلکه راه نجاتی پیدا شود، کنار دریا آمد، دید صیادی تور به دریا می اندازد و ماهی می گیرد اتفاقاً تورش را به دریا انداخت و کشید و تنها یک ماهی پلاسیده و بی ارزشی، در میان تور افتاده بود، عابد به صیاد گفت، این بسته نخ را به این ماهی می فروشم، صیاد، با کمال میل قبول کرد، عابر آن ماهی را برداشت و به خانه آمد، و جریان را به همسرش گفت.
همسر، ماهی را گرفت و مشغول پاک کردن و بریدن آن شده تا برای پختن آماده کند، ناگهان در شکم ماهی مرواریدی گرانبها یافت، شوهرش را خبر کرد، شوهر آن مروارید را به بازار برد و آن را به بیست هزار درهم فروخت. و سپس آن پول کلان را که در دو کیسه بود به منزل آورد، در همین لحظه، فقیری به در خانه آمد و تقاضای کمک کرد، عابد به فقیر گفت: بیا و این یک کیسه را بردار و ببر، فقیر خوشحال شد و یک کیسه را برداشت و برد.
همسر عابد گفت: سبحان الله، ما خودمان در حالی که در سختی و دشواری فقر بسر می بریم، نصف سرمایه ما رفت. چند لحظه نگذشت که فقیر دیگری آمد و تقاضای کمک کرد، عابد به او اجازه ورود داد، تا به او نیز کمک کند، او وارد خانه شد و همان کیسه درهم را که فقیر قبلی برده بود، آورد و در جای خود نهاد و به عابد گفت: کل هنیا مریئا...: از این روزی، بخور، گوارا و نوش جانت باد من فرشته ای از فرشتگان خدا هستم، پروردگار تو خواست بوسیله من تو را امتحان کند تو را شاکر و سپاسگزار یافت.
📗 داستان دوستان، ج 3
✍ محمد محمدی اشتهاردی
◼️ @de_bekhand ◼️
#کودکانه
❌بچه ها را بين مخصوصا دو تا چهار سالگی به صورت مستقیم تصحيح نكنيد.
اگر كلمه ای را اشتباه كرد بعد از يک ساعت ميشه كلمه درست را تو جمله ای بدون اشاره به اشتباه كودک استفاده كرد.
اشتباه كودک را به رخش نكشيد يا به روشون نياريد. اين ترس باعث ترمز روانی ميشه و كودک را از پيشرفت باز می داره.
◼️ @de_bekhand ◼️