eitaa logo
یاسید الشهداءعلیه السلام
303 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
26.1هزار ویدیو
18 فایل
کانال عمومی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حاج قاسم 313@🇮🇷
1.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸اسفند هم از نیمه گذشت 🌸و صدای پای بهار کم کم داره میاد 🌸حال و هواتون همیشه بهاری 🌸زندگیتون گلبارون باشه همیشه 🌸صبحتون پراز شکوفه های بهاری ‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شب جمعه، دعای کمیل می خواند. اشک همه را در می آورد. بلند می شد. راه می افتاد توی بیابان ؛ پای برهنه. روی رملها می دوید. گریه می کرد. امام زمان را صدا می زد. بچه ها هم دنبالش زار می زدند. می افتاد. بی هوش می شد. هوش که می آمد، می خندید. جان می گرفت. دوباره بلند میشد. می دوید ضجه می زد. یابن الحسن یابن الحسن می گفت. صبح که می شد، ندبه می خواند. بیابان تمامی نداشت. اشک بچه ها هم. یادگاران، جلد هشت کتاب شهید ردانی پور، ص 60
هنوز نفس می کشید. از تو ی آتش که کشیدندش بیرون ؛ جزغاله شده بود. صوتش را نمی توانستی بشناسی. نمی توانست حرف بزند. خس خس می کرد. لب هایش تکان می خورد، ولی صدایش در نمی آمد. مصطفی سرش را نزدیک برد. گوشش را گذاشت روی لبش. انگار با هم درد دل می کردند. او می گفت، مصطفی گریه می کرد. نفس های آخرش بود. با چشم های نیمه بازش التماس میکرد. می گفت«من راهمین جوری دفن کنید. دلم می خواد همین جوری خدمت امام زمان برسم» یادگاران، جلد هشت کتاب شهید ردانی پور، ص 67
روزهای اول اسارت که تازه نخستین اردوگاه، یعنی موصلِ یک تشکیل شده بود، می خواستند کاری کنند که ما نماز نخوانیم؛ ولی ما نماز را به جماعت می خواندیم. آن ها پیشنماز را می بردند و شکنجه می کردند؛ یک نفر دیگر جلو می ایستاد. هر چه می گفتند: « این جا مسجد نیست، پادگان است»، فایده ای نداشت. در برنامه ی جلوگیری از نماز موفق نشدند. گفتند: « شما که اذان و اقامه می گویید، حق ندارید اشهد ان علیاً ولی الله بگویید »! خیلی تهدید کردند و فشار آوردند. هر کس که در اذان به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام شهادت می داد، کتک می خورد. می گفتند: « کجای قرآن نوشته، اشهد ان علیاً ولی الله؟ اگر در قرآن باشد، ما هم قبول داریم»! بچه های آزاده هم می گفتند: « کجای قرآن نوشته نماز صبح دو رکعت است؟ و ... » یک روز ساعت ده و نیم صبح همه را جمع کردند که با تهدید و تشر همین ممنوعیت را اعلام کنند. فرمانده ی عراقی به مترجم ایرانی گفت: « به این ها بگو هر کس از این به بعد در اذانش اشهد ان علیاً ولی الله بگوید، به شدت عقوبت می شود. » مترجم ایرانی به زبان عربی به افسر بعثی گفت: « من جرأت نمی کنم این را ترجمه کنم و به این ها بگویم. شهادت بر ولایت علی علیه السلام جزو اعتقادات این هاست. » به مترجم گفت: « باید بگویی»! گفت: « نمی گویم. » سیلی محکمی به گوش مترجم زد و او به ناچار ترجمه کرد. سه نفر از بچه ها بلند شدند و با عراقی ها بحث کردند. آن ها آن سه نفر را جلوی درِ بزرگ اردوگاه، کنارِ مقرشان بردند که شکنجه شان کنند. به دیگران هم گفتند که به آسایشگاه هایشان بروند. در همین لحظات بود که وقت اذان شد. ناگهان از آسایشگاه بانگ اذان در اردوگاه طنین افکند. آن سه نفر هم از همان جا اذان گفتند و با صدای بلند فریاد زدند: « اشهد ان علیاً ولی الله. » آن ها را به زندان بردند؛ اما باز وقت اذان، این فریاد بلندتر شنیده می شد. بعثی ها هر چه کردند، موفق نشدند نام امام علی و شهادت بر ولایت و امامت او را از اذان اردوگاه حذف کنند. چند روز بعد خسته شدند و دست کشیدند. راوی: علی اکبر هاشمی منبع: کتاب قصه ی نماز آزادگان، صفحه:144
هدایت شده از حاج قاسم 313@🇮🇷
سلام علی آل یس سلام پدر مهربانم❤️ با هر نفسے سلام ڪردن عشق است آقا بہ تو احترام ڪردن عشق است اسم قشنگت بہ میان چون آید از روے ادب قیام ڪردن عشق است 🤲 سلام بر قطب عالم امڪان🙏
هدایت شده از حاج قاسم 313@🇮🇷
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ ... یه سلام از راه دور به حضرت عشق... به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ®🌸🍃
هدایت شده از حاج قاسم 313@🇮🇷
«دنیا آدم را آهسته آهسته در کام خود فرو می برد؛ قدم اول را که برداشتی تا آخر میروی باید مواظبِ همان قدم اول باشی» ‎‎‌‌‎‎ ®🌸🍃
هدایت شده از حاج قاسم 313@🇮🇷
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷چهارشنبه های امام رضایی🌷❤️❤️❤️🌷اللهم عجل لولیک الفرج بحق امام رضا🤲😢😢