هدایت شده از یاسید الشهداءعلیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت چند آیه #قرآن
اردوغان دیروز اعلام کرد روابط تجارت با اسرائیل را پایان دادیم
این یک دورغ بزرگ برای فریب افکاری عمومی و مسلمانان جهان است طی29 روز اخیر صادرات ترکیه به یونان67 درصد افزایش یافته است این افزایش صادرات همان کالاهای صادراتی ترکیه به اسرائیل است که توسط بنادر یونان انجام میشود!!
https://eitaa.com/joinchat/220856983C16fa657493
37.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناوشهید نادر مهدوی نیروی دریایی سپاه وارد اقیانوس ها شد
https://eitaa.com/joinchat/220856983C16fa657493
🌴🇮🇷🌷🇵🇸🌷👆👌
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ #استوری
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه...
🏴سیاهپوشی حرم مطهر رضوی در آستانهی شهادت امام صادق علیه السلام.
28.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 جلوی بچهها چطوری لباس بپوشیم؟
🔻 خدا رحمت کند آیت الله مجتهدی را، میگفت خدا گفت پدر و مادر محرم است، خدا گفت خاله و عمه و مادر و خواهر محرم هستند، نگفت زنِ آدم است.
به نام محرم یک چیزهایی در خانه میپوشیم که... خانم محترم، خواهر بزرگتر، خدا گفت تو محرم هستی، اما نگفت که زن این آدم هستی.
🔹️ خدا گفت پدر و عمو و دایی و داداش محرم هستند، اما نگفت که شوهر آدم است. به نام محرم در خانه، شلوارک و کوتاهتر و اینها میپوشید.
🔴 میخواهید روشنفکر بازی در بیارید، تو از کل دنیای غرب فقط همین رو ارث بردی؟
برای اینکه به دنیا بگوید من خیلی اروپایی هستم، اینجوری با رکابی و شلوارک میگردد. یعنی دیگه اینها اینقدر پیشرفت کردن، بیشتر از این از آنها انتظار نداشته باشیم.
خب برادر من، خدا گفت محرم، نگفت شوهر آدم، لذا حریم را حفظ کنید.
" استاد دوست محمدی"
⚠️ ما در کرامت، برایتان از اندیشه های مختلف تربیتی می گوییم، چراکه نگاه نقادانه ی شما ارزشمند است. ⚠️
🔸 "کرامت؛ کانون رشد و آموزش مربی تراز انقلاب اسلامی"
🇮🇷
🌴 #احترام_سادات
🌷آمدم چادر فرماندهی گروهان، تورجی نشسته بود. طبق معمول به احترام سادات بلند شد. گفتم: شرمنده محمد آقا! من با یکی از دوستام قرار دارم. باید برم مرخصی و تا عصر برمیگردم. بی مقدمه گفت: نه! نمیشه! گفتم: رفیقم منتظر منه. دوباره با جدیت گفت: همین که شنیدی. با تمام احترامی که برای سادات داشت اما در فرماندهی خیلی جدی بود.
🌷عصبانی شدم. وقتی داشتم از چادر بیرون می آمدم، با ناراحتی گفتم: شکایت شما رو به مادرم میکنم. هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم، با پای برهنه دوید دنبال من. دستم را گرفت و گفت: این چی بود گفتی؟ به صورتش نگاه کردم. خیس اشک بود....
🌷بعد ادامه داد: این برگه مرخصی، سفید امضا کردم. هر چقدر دوست داری بنویس اما حرفت رو پس بگیر. گفتم: به خدا شوخی کردم، اصلاً منظوری نداشتم. با دیدن حال و گریه ی او، خودم هم بغضم گرفت.
🌹خاطره اى به ياد فرمانده شهید محمدرضا تورجی زاده
(راوی: رزمنده دلاور سید احمد نواب)
🇮🇷
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی زیباست
شدیداً ارزش یک بار نگاه کردن و داره
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
🇮🇷