عَنِ الصّادِقِ عليه السلام فى قَوْلِهِ تَعالى
«إنَّ قُرْآن الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً » قالَ; يَعْنى صَلاةُ الْفَجْرِ تَشْهَدُها مَلائِكَةُ اللَّيْلِ وَ مَلائِكَةُ النَّهارِ، فَإذا صَلَّى الْعَبْدُ الصُّبْحَ فى طُلُوُعِ الْفَجْرِ اُثْبِتَتْ لَهُ مَرَّتَينِ أثْبَتَها مَلائِكةُ اللَّيْلِ وَ مَلائِكَةُ النَّهارِ. ;
امام صادق عليه السلام در مورد گفتار خداوند متعال كه قرآنِ فجر مشهود است فرمود
يعنى نماز صبح كه فرشتگان شب وفرشتگان روز شاهد آن هستند. پس هنگامى كه انسان نماز صبح را در طلوع سپيده بجا آورد دوبار براى او ثبت مى شود هم فرشتگان شب و هم فرشتگان روز براى او مى نويسند.;
مفتاح الفلاح :10
عَنِ النَّبىِّ صلي الله عليه و آله قالَ
; لَئِنْ أقعُدُ مَعَ قَوْمٍ يَذْكُرُونَ اللّه َ بَعْدَ صَلاةِ الْغَداةِ، أحَبُّ إلىَّ مِنْ أرْبَعَةٍ مُحَرَّرينَ مِنْ وُلْدِ إسْماعيلَ. ;
پيامبر عظيم الشأن صلي الله عليه و آلهفرمود
چنانچه همراه گروهى كه بعد از نماز صبح ذكر خدا مى كنند بنشينم پيش من محبوبتر است از چهار نفر آزاد شدگان از فرزندان اسماعيل.;
مستدرك الوسائل 5: 59 ح 10
یکسری از اساتید کمتر در دانشکده حضور دارند. دانشجوهای آنها را هم کمتر میبینید. امّا اساتیدی که بیشتر حضور دارند، دانشجوهایشان دائماً با آنها هستند. گروه کاربرد پرتوها همینطور است. پنج شنبه، جمعه، ساعت ده شب، ساعت یازده شب، ماه رمضان، شب قدر هر زمان ما از جلوی محل کار آنها رد میشدیم، میدیدیم که ماندهاند و دارند پروژههایشان را انجام میدهند. این به خاطر پشت کار خود دکتر بود. دانشجوها که ایشان را میدیدند علاقهمند میشدند به روشی که ایشان برای کسب علم داشتند و همین الگو را برمیداشتند.
شهید دکتر مجید شهریاری
کتاب شهید علم، جلد اول، ص47
شب قدر دوتایی احیا گرفتیم. فرداش بود که درد زایمانم گرفت. محمد می خندید، می گفت «با این احیای دیشب، از الآن معلومه این بچه چی می شه. »
یادگاران، جلد 16 کتاب شهید محمد علی رهنمون، ص 54
شب قدرِ سال 66 در کمپ 7 بودیم. عراقی ها تهدید کرده بودند که: « حق بیدار ماندن و نماز خواندن ندارید »! چند نفر از بچه هایی که برنامه های فرهنگی را سیاست گذاری می کردند، مخفیانه دور هم جمع شدند. اگر در مقابل دشمن عقب نشینی می کردیم، قدم های بعدی را هم جلو می گذاشتند. قرار شد که ساعت 12 نیمه شب بچه های همه ی آسایشگاه ها بلند شوند و نماز صد رکعتی را شروع کنند.
ساعت 11 شب، کم کم سربازها با چوب و کابل وارد اردوگاه شدند. آن شب تعدادشان زیادتر شده بود. آن ها شروع کردند به قدم زدن. گویا منتظر بودند. من اولین نفری بودم که در آسایشگاهمان نماز را شروع کردم. در رکعت اول بعد از حمد سوره ی کافرون خواندم. دو رکعت اول که تمام شد، می خواستم از پشت پنجره چیزی بردارم؛ یک مرتبه جاسم، سرباز عراقی پشت گردنم را گرفت. جاسم گاوی هیکل بزرگی داشت. او مرا کشید جلوی نرده های پنجره و تا می توانست، به من زد.
من هم از لج او مثل کسی بودم که نماز می خواند. تمام اذکار را می گفتم. این باعث شد که بچه های دیگر نمازشان را ادامه دهند. آن شب عراقی ها ربع ساعت فشار آوردند. وقتی مستأصل شدند، گفتند: « نماز بخوانید، اما آهسته تر »! دشمنان عقب نشینی کردند و دوستان صد رکعت نماز لیله القدر را با آرامش خواندند.
راوی: فریبرز خوب نژاد
منبع: کتاب قصه ی نماز آزادگان، صفحه:217
یادم هست بعد از گذشت یک سال از شهادت فرزندم محمد در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان و شب احیاء ما به مزار ـ مرقد یک امامزاده ـ در نزد یکی روستا رفته بودیم تا در آنجا مراسم شب قدر را برگزار کنیم هنوز ساعتی از افطار نگذشته بود که یکی از زنهای روستا به نام گلشاه که همسر یک رزمنده بود به شتاب به طرف من آمد و گفت که مادر شهید محمد غفوری کدام یک است؟ من جلو رفتم و گفتم: من هستم. آن زن در حالی که گریه میکرد گفت: شما میدانید که شوهر من ـ عظیم عمرانی ـ حدود چند روزی است که نه نامهای داده و نه خبری از او به ما رسیده است به همین خاطر من اعصابم به هم ریخته بود و دخترم که کار بدی انجام داده بود را کتک مفصلی زدم و از فرط ناراحتی هر دو نزدیک غروب به خواب رفتیم که ناگاه متوجه شدم کسی به پنجره میکوبد. گفتم: تو کیستی؟ گفت: من محمد غفوری هستم. گفتم: مگر شما سال گذشته شهید نشدهاید. ایشان جواب داد چرا من شهید شدهام اما ما شهیدان هیچ وقت نمیمیریم. بعد گفت: تو ناراحت نباش شوهرت تا ده روز دیگر به روستا بر میگردد من خیلی خوشحال شدم ایشان ادامه دادند که برای این خبر خوشی که به شما دادهام همین الان بلند شو و به مزار برو و به مادرم بگو که امشب سالگرد شهادت من است چون من در بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال گذشته شهید شدهام، به او بگوئید به روستا بیاید و هدیهی شهادت مرا بدهد.گفتم: هدیه شهادت چیست؟ گفت: روضه برایم بخواند و برای اهل بیت (ع) گریه و زاری کند در همان حال یکدفعه از خواب بیدار شدم و به محض بیدارشدن به اینجا آمدم تا خبر را به شما بدهم تا من هم در قبال خبر خوش پسرتان کاری کرده باشم. من به روستا برگشتم و به مداح روستا که در مسجد روضه میخواند سفارش کردم از پسرم محمد نیز یادی بکند و خواستهی او را به اجابت رساندیم. و گفتهی ایشان مبنی بر اینکه تا ده روز دیگر شوهر آن زن میآید درست بود.
شهید محمد غفوریاحمدی
منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
شب احیا بود. عملیات هم نزدیک. بچه ها جمع شده بودند که قرآن سر بگیرند هرکی یک گوشه توی حال خودش بود و گریه می کرد. وسط مراسم یکی بلند شد و با گریه و زاری گفت« برادر ها ! من دیشب خواب امام زمان را دیدم. گفت برو به بچه ها بگو هرچه زود تر بکشن عقب. » رفتند با یکی از بچه ها، توی یک چادر تنها گیرش آوردند و کتک مفصلی بهش زدند.
یادگاران، جلد هشت کتاب شهید ردانی پور، ص 47
الإمامُ الرِّضا عليه السلام عن آبائهِ عليهم السلام
في أوَّلِ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ يُغَلُّ المَرَدَةُ مِن الشَّياطينِ، و يُغفَرُ في كُلِّ لَيلَةٍ سَبعينَ ألفا ، فإذا كانَ في لَيلَةِ القَدرِ غَفَرَ اللّه ُ بمِثلِ ما غَفَرَ في رَجَبٍ و شَعبانَ و شَهرِ رَمَضانَ إلى ذلكَ اليَومِ إلاّ رجُلٌ بَينَهُ و بَينَ أخيهِ شَحناءُ ، فيَقولُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ ; أنظِروا هؤلاءِ حتّى يَصطَلِحوا .;
امام رضا عليه السلام ـ به نقل از پدران بزرگوار خود ـ فرمود
در شب اول ماه رمضان شيطان هاى سركش به غل و زنجير بسته مى شوند و در هر شبى هفتاد هزار نفر آمرزيده مى شوند و در شب قدر خداوند به اندازه اى كه در ماه رجب و شعبان و ماه رمضان تا آن هنگام (شب قدر) آمرزيده است، مى آمرزد مگر مردى را كه ميان او و برادرش دشمنى و كينه اى باشد. پس خداوند عزّ و جلّ فرمايد; اينان را بگذاريد (مهلت دهيد) تا زمانى كه با هم آشتى كنند.;
بحار الأنوار : 75 / 188 / 11.
الإمامُ زينُ العابدينَ و الإمامُ الباقرُ عليهما السلام ـ كانا يَدعُوانِ بهِ في كُلِّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ـ
اللّهُمّ صَلِّ على محمّدٍ و آلِهِ ، و وفِّقْني فيهِ لِلَيلَةِ القَدرِ على أفضَلِ حالٍ تُحِبُّ أن يَكونَ عَلَيها أحَدٌ مِن أوليائكَ و أرضاها لَكَ .;
امام زين العابدين و امام باقر عليهما السلام ـ در هر روز ماه رمضان با اين دعا ـ مى گفتند
بار خدايا! بر محمّد و آل او درود فرست و مرا توفيق ده تا در شب قدر بهترين حالتى را كه دوست دارى هر يك از دوستان تو داشته باشند و بيش از هر حالى مورد رضايت توست، داشته باشم.;
الإقبال : 1/204.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام
الغُسلُ في سَبعةَ عَشرَ مَوطِنا ; ليلةِ سَبعةَ عَشرَ مِن شهرِ رَمَضانَ ، و ليلةِ تِسعَةَ عَشرَ ، و ليلةِ إحدى و عِشرينَ ، و ليلةِ ثَلاثٍ و عِشريـنَ و فيهـا يُرجـى ليلـةُ القَـدرِ ، و غُسـلُ العِيدَينِ ، و إذا دَخَلتَ الحَرَمَينِ ،و يومٍ تُحرِمُ ، و يومِ الزِّيارَةِ ، و يومٍ تَدخُلُ البيتَ ، و يومِ التَّروِيَةِ ، و يومِ عَرَفةَ ، و إذا غَسَّلتَ مَيِّتا و كَفَّنتَهُ ، أو مَسِستَهُ بعدَ ما يَبرُدُ ، و يومِ الجُمُعَةِ ، و غُسلُ الكُسوفِ إذا احتَرَقَ القُرصُ كُلُّهُ فَاستَيقَظتَ و لَم تُصَـلِّ فعلَيكَ أن تَغتَسِلَ و تَقضِيَ الصلاةَ ، و غُسلُ الجَنابَةِ فَريضَةٌ .;
امام باقر عليه السلام
غسل در هفده مورد مى باشد; در شب هفدهم و شب نوزدهم و شب بيست و يكم و شب بيست و سوم [ماه رمضان] كه در اين شبها [يا شب بيست و سوم] احتمال شب قدر مى رود و غسل عيدين (فطر و قربان) و در هنگام داخل شدن به حرمين (خانه خدا و حرم پيامبر خدا) و در روز زيارت [خانه خدا و طواف آن] و روزى كه داخل كعبه مى شوى و روز ترويه (هشتم ذى حجّه) و روز عرفه (نهم ذى حجّه) و هرگاه ميّتى را غسل دهى و كفن كنى، يا بعد از آن كه بدنش سرد شده باشد، بدنت با او تماس پيدا كند و روز جمعه و غسل خورشيد گرفتگى در صورتى كه تمام قرص خورشيد بگيرد و از خواب بيدار شوى و نماز به جا نياورده باشى. در اين صورت بايد غسل كنى و نماز را قضا كنى و [بالاخره ]غسل جنابت واجب است.;
وسائل الشيعة : 2/937/4.
قالَ الصّادِقُ عليه السلام
رَأْسُ السَّنَـةِ لَيْلَةُ الْقَـدْرِ يُكْتَبُ فيها ما يَكُونُ مِنَ السَّنَةِ اِلَى السَّنَةِ. ;
امام صادق عليه السلام فرمود
آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آينده نوشته مى شود.;
وسائل الشيعه، ج 7، ص 258 ح 8.
10.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان | یادمان شهدای شلمچه
بسم الله الرحمن الرحیم
(اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيْهِ أَبْوابَ الجِنانِ، وَأَغْلِقْ عَنِّي فِيْهِ أَبْوابَ النِّيْرانِ، وَوَفِّقْنِي فِيْهِ لِتِلاوَةِ القُرْآنِ، يا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ المُؤْمِنِينَ.)
«خدایا در این روز برای من درهای بهشت را بگشای، و درهای آتش دوزخ را ببند، و مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما، ای فرود آورنده وقار و سکینه بر دلهای اهل ایمان.»
مکتب زینبیون شهید حاج قاسم سلیمانی خواهران انقلابی