eitaa logo
یاسین عصر
1.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
63 فایل
تنها کانال رسمی موسسه پژوهشی یاسین عصر 🌼محمدی دیگر در راه است...
مشاهده در ایتا
دانلود
یاسین عصر
نقد و تحلیل فیلم پلتفرم The Platform ✍ بقلم: پلتفرم فیلمی است که در ثانیه های اولیه میخش را میکوبد و ذهن را دچار سؤالاتِ شاید بی انتها میکند. نقد پلتفرم را میتوان هم از جنبه های شخصی و هم افکار عمومی بررسی کرد. پیشنهادم اینست که میتوانید خود را بجای تک تک افراد فیلمنامه همزاد پنداری کنید ؛ از سرآشپز سخت کوشِ جدی گرفته تا زنی که دو دهه برای سیستم کار کرده بود.... میتوانید پاسخ سؤالات فیلم را شخصأ و از نگاه فردی تان بگویید. * اما بدانید پاسخ های شما نماینده تام ایدئولوژی تان خواهد بود. این فیلم از نگاه بنده ؛ارائه دهنده ی عریان ِ ایدئولوژی گروهی است که نظم نوین جهانی را با پکیجی دروغین « از دموکراسی تا فمنیسم»القاء میکنند. پلتفرم یا حفره سیصد و سه و سه طبقه که هر طبقه آن دو نفر ، جمعآ ششصد و شصت و شش زندانی _بدون در نظر گرفتن جنسیت_با میل خود به آنجا رفته اند که حق دارند یک وسیله با خود به همراه ببرند. *گورنگ شخصیت اصلی داستان در کمال تعجب «کتاب» را انتخاب میکند ،کتاب نمادِ آگاهی و رشد فرهنگی جوامع است... اولین هم‌سلولی او « تریماگاسی» چاقویی با برندِ سامورایی پلاس که از تبلیغات تلویزیون خریده و بخاطر همان مرتکب جرم شده بود می‌باشد. مردی میانسال که با گورنگ شرط میکند اگر واژه « مشخصاً» را بکار نبرد پاسخ سوالاتش را خواهد داد.افرادی که تضاد شخصیتی دارند این واژه را نمی‌پسندند فی الواقع هر آنچه را که واضح باشد آنها را آزار میدهد. این فیلم با نشان دادن صحنه های کاملا خشن و خون آلود ذهن مخاطبانش را به یک سمت میکشاند؛« تنازع برای بقاء» ... بکش تا زنده بمانی... * پلتفرم زنجیره اقتصادی جهان را با ساختاری طبقاتی تلفیق می‌کند و با هایلایت کردن نظامِ یکسویه و بی رحمانه ی سرمایه داری،فطرت اصلی انسان ها را بصورت بیمار گونه ای به نمایش می‌گذارد. هنگامی که گورنگ مجبور به خوردن گوشت انسان میشود ، قلب تان شکسته خواهد شد زیرا او پیامبر و هادی داستان است که تن به قوانین حفره میدهد و ابعاد شخصیتی اش با زجر و رنج نادیده گرفته میشود... نویسنده با هوشمندی خاصی،مخاطب را درگیر مدیر یا رییس حفره میکند،مدیری با افکار بیمارگونه که با طراحی هندسی و منظم در پی ایجاد نظم و ارائه دو گزینه ی مرگ و زندگی است. تک تک دیالوگ ها اثرگذار و رمز آلود است و از نظر بنده شعار اصلی فیلم دیالوگ ِ:« تغییر بصورت خود جوش اتفاق می افتد...» می‌باشد. آیا حقیقتاً تغییرات با چنین چینشی، خود جوشانه روی خواهد داد؟ آنهم برای زندانیانی که هر ماه با گازِ خواب آور بدون میل و اراده به طبقه دیگری منتقل میشوند.از طبقه یک تا پنجاه غذا بصورت له شده و دست خورده موجود است ،اما از طبقه پنجاه به بعد_ که با تصور همه دویست طبقه است درحالیکه آخر فیلم سیصد و سی و سه طبقه کشف می‌شود _ عملاً طبقات پایین تر مرگِ رقت باری در انتظار شان است مگر با گوشتِ هم‌سلولی شان تغذیه کنند. دو شخصیت زن یکی « میهارو» که زنی آسیایی که در طبقات رفت و آمد میکند تا فرزندش را پیدا کند و از هیچ کشتاری ابا ندارد تا به هدفش برسد و در نهایت قبل از یافتن فرزندش کشته میشود. و دومین زنی است که کارمند همان سیستم است و تعارض شدید افکار و شخصیت اش به همراه سگش آنجاست تا دوران مرگ ناشی از سرطانش را طی کند او هم بطرز فجیعی کشته میشود. فرزند میهارو گویا دختر است که توسط گورنگ و همدستِ سیاه پوستش_ نماد صداقت و افراط گرایی دینی_ در آخرین طبقه که هیچ حیاتی نیست ناباورانه پیدا میشود! چطور یک کودک در طبقه ی مردگان زنده مانده است!؟ نویسنده هیچ پاسخی نمیدهد...گورنگ خود را فدا میکند تا دختر بچه را به طبقه اول بفرستد و پیام واضحی به مدیر اصلی حفره دهد... فیلم با مرگ منجی و نجات منجی آینده که یک زن خواهد بود _ قابل ذکر است در دهه اخیر تمرکز در فیلم های منجی گرایی فقط روی زنان است ،و القا میکنند منجی آخرالزمان یک زن خواهد بود_ به پایان می‌رسد. پایان باز فیلمنامه شما را در هبوطِ افکارتان رها میکند ... *پلتفرم استعاره ای است از بی عدالتی؛ بدون تاریخ انقضاء و بدون مرز 🔰با همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
🌺امام صادق علیه السلام: شیعه ما، کسی است که اگر از گرسنگی هم بمیرد از مخالفان ما چیزی نخواهد خواست. ✔️(قابل توجه مسئولین دولتی!!!) 🔰با همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
هدایت شده از یاسین عصر
💠پست آخر💠 ✔️همه با هم دعای فرج را زمزمه می کنیم: إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🌹 🍃🌸💖🌺🌷🌹💐🌸🌼🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9
هدایت شده از یاسین عصر
🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 💚 توسل امروز(روز چهارشنبه) 💚 🌹یا اَبَا الْحَسَنِ یا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ اَیُّهَا الْکاظِمُ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🌹یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ مُوسى اَیُّهَا الرِّضا یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🌹یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🌹 یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9
🔴چه کسانی که بر گردن خدا حق دارند؟ 🌼وقتی خداوند متعال در قیامت اعلام می کند: هر کسی که بر گردن من حق دارد، بلند شود. ❗️همه تعجب می کنند. 🌺از سوی خدا خطاب می آید: 🔰 هر کسی هنگام نزاع از خود بخشش نشان داده، تا مسأله اصلاح شود، بر گردن من حقی دارد. 🌹قرآن می فرماید: «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ(شوری 40)» خدا می فرماید: "اجرت بر من است" ً🔴 انسان باید خیلی کوچک باشد، که این مدال و این جایگاه را رها کرده و بگوید: نه ،من نمی بخشم ،من می خواهم دلم را خنک کنم!! ⛔️این عمل بسیار ناپسند است... 🔰با همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr 🌿🌿🌿🌿🌺🌺🌺🌿🌿🌿🌿 📚 برگرفته از سلسله سخنرانیهای تربیتی و اخلاقی حجة الاسلام سید حسن عاملی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | تشکیل ۲۰۰ پرونده برای متخلفان بورسی پور ابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس : 🔸️ آمار پرونده های تشکیل شده از تخلفات منتهی به جرم در بورس به ۲۰۰ پرونده رسیده است. 🔸️ بخشی از این پرونده ها هنوز به جمع بندی نرسیده و بخشی دیگر رسیدگی نشده است. 🔰با همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
ذوالنوری : تحریم‌ برطرف نشود ، دوربین ها جمع می شود رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی : 🔸️ اگر تحریم های نفتی و بانکی ایران برطرف نشود ، تمام دسترسی های آژانس طبق پروتکل الحاقی لغو می شود و ارتباط ما با آژانس در حد NPT خواهد شد. 🔸️ دوربین های آنان جمع آوری خواهد شد ، در قانون اخراج بازرسان آژانس پیش بینی‎ نشده است. 🔸️ حضور بازرسان به تناسب ماموریت شان در ایران است. 🔰با همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
🌐⚠️ آذری جهرمی با قرار وثیقه آزاد است رئیس مرکز روابط عمومی وزارت ارتباطات : 🔸 آذری جهرمی امروز به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار و در مورد اعلام جرم های دادستان کل کشور علیه او ، توسط بازپرس پرونده بازجویی شده است. پس از استماع و اخذ پاسخ ، بازپرس دستور آزادی وزیر ارتباطات با قرار التزام را صادر کرده و وی هم اکنون در محل کار حاضر است. 🔰با همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببينيد | اظهارات قابل تامل پور ابراهيمی در خصوص دستکاری نرم افزار‌های نظارتی ثبت تخلفات در بورس 🔰با همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
📌 خیلی جالب مقایسه یک خبر نگار آمریکایی... 🔰با همراه باشید👇 لینک در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/787611652C944ad0e6a9 در سروش👇 https://sapp.ir/yasinasr
رفتم پارکینگ اداره و سوار خودروی مگان که در اختیارم بود شدم. بدون راننده رفتم سمت محل وقوع حادثه. یعنی جایی که ماجرای عاصف و اون زن شروع شد. بعد از اینکه رسیدم به موقعیت مورد نظر، کمی اون اطراف قدم زدم و مغازه‌ها و دوربین‌های اطراف و چک کردم. یه قنادی بزرگی در موقعیت جغرافیایی محل حادثه دیدم که رفتم داخلش. وارد قنادی که شدم چهره آشنایی رو دیدم. دوستم محمدحسین بود. دیدم مشغول کار و رسیدگی به مشتری‌ هست و همزمان داره کارتن شکلات و توی یک ظرف حصیری بزرگ و خوشگل خالی میکنه. رفتم از پشت زدم روی شونه‌ش. گفتم: +چطوری مرد مرموز. برگشت نگام کرد. چشماش گرد شد. خندید و فورا اومد توی بغلم گفت: _سلاممممم ! چطوری محسنننننن. خوبی داداش؟ شوکه شدم دیدمت! چه عجب! یادی از ما کردی بی معرفت. اصلا معلومه کجایی مشتی؟ دوساله دنبالتم. شماره‌ت چرا خاموشه! +قربونت برم محمدحسین جانم. چقدر تپل شدی لامصب. فکر کنم اثر شیرینی‌ها و شکلاتاست. حاج آقا و حاج خانوم خوبن؟ _فدات شم مرد همیشه در سایه... این اصطلاحات «مرد مرموز» و «مرد همیشه در سایه» از دیالوگ هایی بود که در زمان دبیرستان بچه‌ها به من و محمد حسین داده بودن. محمد حسین خیلی مرموز بود و رفتارهای امنیتی داشت؛ منم که همیشه در سایه و تاریکی می‌نشستم و همه‌رو زیر نظر داشتم. بگذریم... محمد حسین و بردم بیرون مغازه. یه کم چرت و پرت سر هم کردم و بهش گفتم: +محمدحسین جان، یه سوال! حافظه دوربین‌های بیرون قنادی رو آخرین بار چه زمانی پاک کردید؟ _حدود چهار ماه قبل. +بسیار عالی. _چطور؟ اتفاقی افتاده؟ +میشه یه خواهشی کنم؟ _تو جون بخواه. کیه که نده. خندیدم گفتم: +میشه بی زحمت فیلم تاریخ «.../.../...» برام بریزی توی فلش و بهم بدی؟ _داری حساسم میکنی... چیزی شده؟ +حالا شاید بعدا اومدم و برات تعریف کردم. الان وقت ندارم. باید تا یک ساعت دیگه باشم جایی. _باشه! بیا بریم طبقه بالا، بشینیم توی دفتر برات بریزمش. رفتیم بالای قنادی که دفتر پدرش بود. نشستیم و مشغول خوردن چای و شیرینی‌های خوشمزه و داغ شدیم. محمد حسین تازه پدر شده بود و خدا بهش دوقلو داده بود. دوتا دختر به نام ترمه و ترنج. وقتی هم فهمید خانومم فوت شده، خیلی ناراحت شد و ...! فیلم تاریخ مذکور و برام ریخت توی فلش و بلند شدم ماچش کردم و دوکیلو شیرینی و کمی آجیل داد دستم و هرکاری کردم حساب کنه، نگذاشت. خداحافظی کردم زدم بیرون. سوار ماشین شدم و از منطقه مورد نظر دور شدم و رفتم یه گوشه‌ای توقف کردم. لب تاپ کاریم و روشن کردم، فلش و زدم به لب تاپ. از نیم ساعت قبل از اون تایمی که عاصف و دختره تصادف کنند تا تایم حادثه‌رو چک کردم، اما مورد مشکوکی ندیدم. چندبار صحنه رو دیدم، اما هرچی با خودم کلنجار می‌رفتم، نمی‌تونستم باور کنم که با اون تصادف، دختره دردش گرفته باشه و کارش به بستن آتل کشیده شده باشه. چند بار فیلم و بازیبنی کردم. رسیدم به بازبینی سوم. یه صحنه‌ای دیدم مشکوک شدم. «رستا خورد به ماشین عاصف و کمی پرت شد» «عاصف، خیلی جنگی از ماشین پیاده میشه» «همزمان یک نفر از داخل یکی از مغازه‌های نزدیک محل وقوع حادثه اومد بیرون رفت روی جدول نشست، عاصف و دختره‌رو زیر نظر گرفت» «بلافاصله دونفر به طور همزمان از اونور خیابون میان نزدیک رستا و ماشین» عه عه عه... چی داشتم میدیدم. چهارشاخ شدم روی لب تاپ. مجددا فیلم و زدم عقب و از زمانی که اون شخص از داخل هایپر میاد بیرون و میره لبه‌ی جدول میشینه رو چک کردم. تصویر و زوم کردم. چی داشتم میدیدم. خدای من. مرده از مغازه اومد بیرون رفت لبه‌ی جدول، بین یه پژو پارس و خودروی چانگان نشست. فیلم و زوم کردم روی هیکل و دستش که موبایل بود. نکته جالب اینجا بود که علیرغم اینکه همه سر و صدا میکردندو... اما اون داشت با خونسردی تمام، با گوشیش فیلم میگرفت. بازم زوم کردم، اما اینبار فقط روی چهره‌ش! خدای من! چی میدیدم. این دقیقا همون مردی بود که چندوقت قبلش نزدیک خونه امن با اون وضع ظاهری شل و ول، اما ادکلون کلایوکریستین و کتونی گرون قیمت دیده بودمش و بهش مشکوک شده بودم؛ و در رستوران هم در طبقه بالا از پشت سر اون و دیدم و مشکوک شدم، وَ بچه‌ها گمش کردن! ثانیه به ثانیه زوم میکردم و آنالیزیش میکردم. مرتیکه خیلی عادی نشسته بود و فیلم میگرفت؛ اماچیزی که عجیب‌تر بود این بود که دیدم با سوارشدن رستا در داخل خودروی عاصف، یه هویی غیبش زد. جل الخالق! پس اصلا گوشی درکار نبود که دختره کرد توی پاچه عاصف و گفت گوشیم گم شد بعداز تصادف. لب تاپ و خاموش کردم و گذاشتم روی صندلی، فورا گاز و گرفتم و رفتم سمت اداره. خیلی ذهنم مشغول بود. دائم در طول مسیر توی دلم با خودم حرف میزدم که قراره چه اتفاقی پیش بیاد. گزارشات و بردم خدمت حاج آقا سیف، اما چون باید میرفت شورای عالی امنیت ملی، چیزی نگفت و بهم گفت خبرت میکنم بیای صحبت کنیم.