از بیعت در غدیر تا کُشتار در کربلا
به قدر یک #جنگ_نرم فاصله بود!
#رسانه های دشـمن با بمباران اعتقـادی مردم،
حامیان علی را به دشمنان حسین مُبدّل کردند
http://eitaa.com/joinchat/1153040404C9300177263
هر چه این انتظار طولانی تر می شود؛
من هم بیشتر به تو دلبسته می شوم!
نمی دانم چه حکمتی است.
اما هم انتظار کشیدن برای تو را دوست دارم!
هم آمدنت را!
شیرینی وصال، کم از شور وصل نیست
گر عشق مقصد است، خوشا لذت مسیر
http://eitaa.com/joinchat/1153040404C9300177263
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون
آل عمران/۲۰۰
صبر بر 3 قسم است 🌺🌸🌺
صبر بر بلاءو مصیبت (اصبروا)
صبر بر گناه نکردن (صابروا)
صبر بر طاعت (رابطوا)
http://eitaa.com/joinchat/1153040404C9300177263
تبريك كه عيد و هلهله آمده است!
با "انفسنا" معامله آمده است
فرمود رضا كه برترين فضل عـلى
در مصحف حق مبـاهلـه آمده است
عيد سعيد مباهله مبارکباد🌷🌷
http://eitaa.com/joinchat/1153040404C9300177263
هدایت شده از آفتاب و سایهها
🍀 میشد این قدر عزیز نباشد برای پیامبر؛ که قرآن نگوید "اَنفُسنا"، که همه نگویند "اَنفُسنا"ی ماجرای مباهله، علی بود؛ جانِ پیامبر.
🍀 میشد با همسرش، با بچههایش، آن سه روز افطارشان را به مسکین و یتیم و اسیر ندهند، فقط قرآن دیگر "هَل اَتی علی الانسان" نداشت!
🍀 میشد آنقدر شجاعانه و دلیرانه نجنگد که قرآن حتی به ضربهی سمِّ اسبش قسم بخورد
"وَ العادیات ضَبحاً * فَالموریاتِ قَدحا"
🍀 میشد همهی شبهای شب، در بسترِ پیامبر نخوابد؛
میشد جانش را سپرِ بلای رسول نکند؛ فقط یکی از آیههای قرآن کم میشد!
"وَ مِن النّاس مَن یَشری نَفسه ابتغاء مَرضات الله"
🍀 میشد در رکوع، انگشترش را به آن فقیر انفاق نکند. فقط شاید یکی از آیههای قرآن نازل نمیشد؛
"اِنَّما ولیُّکُمُ الله… وَ یؤتونَ الزَّکوة وَ هُم راکِعون"
+ اصلاً شاید قرآنی نازل نمیشد!!
@aftabosayeha
در آن دلی که حُـبِّ تو باشد گنـاه نیست
اعمـالِ شیعیــانِ تـو آقــــا تبــاه نیست
ایـــل و تبــــارِ ما همگـی بنـــدهی تواَند
هرکس که بنــدهی تو نشد، سر به راه نیست
هرکس به مقتـــدا و امامی پنـــاه بَرد
ما را به جز امیــرِنجــف سرپنــاه نیست
✨مهدیعلیقاسمی
http://eitaa.com/joinchat/1153040404C9300177263
این فضای مجازی امروز از فضای حقیقی زندگی ماچند برابر بزرگتر شده بعضی ها اصلا درفضای مجازی تنفس میکنن؛ کودکان نوجوانان وجوانان هم سروکار دارند باانواع واقسام چیز ها،خب اینجا لغزشگاه است هیچ کس نمیگوید آقا جاده نکش اگر شما دریک منطقه ای جاده ای لازم دارید خیلی خب جاده بکش جاده اتوبانم بکش اما مواظب باش
#مقام_معظم_رهبری♥️
بنا به گفته حضرت آقا ما باید تواین میدان جنگ نرم حواسمونو کاملا جمع کنیم نه تنها باید حواسمون به خودمون باشه بلکه باید به اطرافیان وخواهر برادرهای کوچک ترازخودمونم باشه تامبدادراین دنیای پرخطرمجازی دچار لغزش بشن .....
http://eitaa.com/joinchat/1153040404C9300177263
از پیامبر(ص) نامِ برترین اصحابش را پرسیدند؛
پیامبر اسمِ چند نفر از اصحاب را نام برد، ولی نامِ علی(ع) در بینِ آنها نبود!
با تعجب پرسیدند، پس علی چه شد؟
پیامبر فرمود: شما از اصحابم سوال کردید،
علی جــانِ من است. 🌱
http://eitaa.com/joinchat/1153040404C9300177263
خلاصهی جلسهی ظریف و مکرون:
مکرون: باید به ما امتیاز بدید.
ظریف: موشکو بدم؟ هستهای بدم؟ یمنو بدم؟ عراقو بدم؟ کدومو بدم؟
مکرون: همه رو بده.
ظریف (رو به عراقچی): همشو بده.
(بیرون جلسه) روحانی: چقد طولش دادی! 😄😄
+ خدا از سرِ تقصیراتشون بگذره که نه به دنیای ما رحم کردن نه به آخرت!
#سیاسی
http://eitaa.com/joinchat/1153040404C9300177263
حکایت روحانی و مذاکره با ترامپ، حکایت اونیه که پوست موز دید، گفت عه! باز باید زمین بخورم😐
🌐👈 محمدرضاباقری
http://eitaa.com/joinchat/1153040404C9300177263
به عقیده ما ، بشر یک میلیون اشتباه ندارد ، بلکه تنها و تنها یک اشتباه مرتکب شده است و آن این است که هدف و ایده آل زندگی خود را نمیداند..!
#علامهجعفری
http://eitaa.com/joinchat/1153040404C9300177263
#داستانک
"داستان واقعی جوان فقیر کارگر و گوهرشاد خاتون"
"گوهر شاد" یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود.
"او می خواست در کنار "حرم امام رضا (ع)" مسجدى بنا کند."
به همه کارگران و معماران اعلام کرد؛ دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى "شرطش" این است که؛
فقط با "وضو" کار کنید و در حال کار با یکدیگر "مجادله و بد زبانى" نکنید و با "احترام" رفتار کنید. "اخلاق اسلامى" را رعایت و "خدا" را یاد کنید.
او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآوردند، علاوه بر دستور قبلى گفت؛
سر راه حیوانات "آب و علوفه" قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که "تشنه و گرسنه" بودند آب و علف بخورند.
بر آنها "بار سنگین" نزنید و آنها را "اذیت" نکنید. من "مزد شما را دو برابر مى دهم."
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به "مسجد" میرفت.
روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى "چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و "عشق گوهرشاد" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به "مرگ" نزدیک کرد.
چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را "جویا شد."
به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به "عیادت" او رفت.
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "ملکه گوهرشاد" برساند و گفت؛ اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست.
او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر "عکس العمل" گوهرشاد بود.
ملکه بعد از شنیدن این حرف با "خوشرویى" گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از "ناراحتى یک بنده خدا" "جلوگیرى" کنیم؟
و به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو من براى "ازدواج" با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد.
یکى اینکه "مهر" من "چهل روز اعتکاف" توست در این مسجد تازه ساز.
اگر "قبول" دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط "نماز و عبادت خدا" را به جاى آور.
و "شرط دیگر" این است که بعد از آماده شدن تو من باید از شوهرم "طلاق بگیرم."
"حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن."
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این "مژده" درمان شد و گفت؛ چهل روز که چیزى نیست اگر "چهل سال" هم بگویى حاضرم.
جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به "امید" اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و "وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد" باشد.
"روز چهلم" گوهر شاد "قاصدى" فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد.
قاصد به جوان گفت؛ فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه "منتظر" است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد.
جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به "نماز" پرداخته و حالا پس از چهل روز "حلاوت" نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد:
به گوهر شاد خانم بگویید؛
"اولا "از شما ممنونم و "دوم" اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم.
قاصد گفت؛ منظورت چیست؟!
"مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى؟!"
جوان گفت؛ آنوقت که "عشق گوهرشاد" من را "بیمار و بى تاب" کرد هنوز با "معشوق حقیقى" آشنا نشده بودم، ولى اکنون "دلم به "عشق خدا" مى تپد "و جز او" معشوقى" نمى خواهم.
من با خدا "مانوس" شدم و فقط با او "آرام" میگیرم.
اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند "آشنا" کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم.
گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد "مشهد" است.
http://eitaa.com/joinchat/1153040404C9300177263