📕 رمان اختصاصیِ #جنایت_خاموش
📖 قسمت۲۱
مرضیه خانم محکم دست بچه را گرفت و به طرف خودش کشید:
-آروم بگیر نیلا، باز شروع کردی؟! شرمنده الهام جان، والله دیگه نمیدونیم با این بچه چهکار کنیم؛ بس که پرخاشگره و رفتارهاش غیر عادی، مدرسه که میره روزی نیست که پسرم و عروسم رو نخوان و شکایت نکنن، مهمونی که میره بچههای مردم رو کتک میزنه، مکافاتی داریم باهاش...
بین صحبت کردن یکریز مرضیه، صدای آسانسور بلند شد:
-طبقهی پنجم.
الهام با نیمنگاهی، خداحافظی سریعی کرد و بیرون آمد و با همان سرعت مستقیم به طرف آپارتمانش رفت و با زحمت کلید را از کیفش بیرون آورد و در را باز کرد و به سمت اتاق بچه رفت. آوا را که روی تختش گذاشت و به سالن برگشت و روی مبل نشست تا نفسی تازه کند، از آن سوی اپن نگاهی به آشپزخانهی ریخت و پاشیده انداخت و یادش آمد که برای نهار چیزی حاضر نکرده است. با خودش گفت:
-من که سیرم از صبح هم سوسیستخممرغ برای آوا هست؛ دیگه حوصله ندارم چیزی درست کنم؛ بذار همین رو بخوره.
نگاهی به ساعت دیواریِ قاب سیاه روی دیوار انداخت، عقربههای بلند و باریک روی صفحه سفید،. دو و نیم بعد از ظهر را نشان میدادند؛ دوباره یادش آمد که هنوز به پیام فروشگاه شادیما پاسخی نداده است. گوشی را گرفت و دایرکت اینستاگرام را باز کرد و نوشت:« سلام برای فردا ساعت چهار بعد از ظهر وقت دارم؛ البته برای شما هزینه، یکم بیشتر از چیزی هست که توی استوری نوشتم، چون تبلیغ مواد غذایی به اون صورت ندارم»
بعد گوشی را به کناری انداخت و روی مبل دراز کشید.
ادامه دارد ⬅️
نویسنده✍ سفیرِ ستارهها
📕 رمان اختصاصیِ #جنایت_خاموش
📖 قسمت۲۲
از خستگی مچاله شد و چشمانش را بست و دیگر چیزی نفهمید... .
توی یک سالن بزرگِ پر از جمعیت نشسته بود. گویا جشن بزرگی برای فرد بسیار مهمی ترتیب داده بودند. سن با روکش مخملی قرمز تزئین شده بود و چپ و راستش پر از گلهای رنگین بود. مجری قد بلند و لاغر که کت و شلوار مشکی به تن داشت با لبخند از پشت میکروفون شروع به صحبت کرد:
- حضار عزیز هم اکنون میخوام موفقترین بانوی بلاگر دنیا رو به شما معرفی کنم.
تماشاچیها هورا و سوت کشیدند.
مجری دوباره با هیجان ادامه داد:
-اون کسی نیست جز... بگم؟!
هزاران نفر فریاد زدند:
-بگو، بگو!
هیجان و جیغ و هورای جمعیت به اوج خودش رسیده بود که مجری پس از سکوتی کوتاه، بلند به حرف آمد:
-اون کسی نیست جز بانو الهام، مادر کودک دوستداشتنی و معروف آوا جان! ازشون خواهش میکنیم تشریف بیارن روی سن و برای ما از راز موفقیتشون بگن.
صدای سوت و کف میلیونها نفر در تالار عظیم بلند شد. الهام در حالی که قلبش از شدت هیجان نزدیک بود از سینه بیرون بیاید در میان تشویق تماشاچیان از جای برخاست و چپ و راست پیراهن گرانقیمت خود را بالا گرفت و مشتاقانه پای بر روی فرش قرمزی که از بین صندلی های تماشاچیان تا جایگاه گسترده شده بودگذاشت؛ ولی قدم اول را که برداشت صدای مهیب شَتَلقی رویایش را از او ربود و سراسیمه چشم باز کرد و خود را روی مبل خانه دید.
ادامه دارد ⬅️
نویسنده✍ سفیرِ ستارهها
🌷🌹❤️#لطیفه😊😁
لطیفه حجاب
🌷🌹❤️
دقت کردین #دلمه چقدر خوشمزه تر از #کوفته است؟
موادشون هم یکی است!
خوشمزگی #دلمه از #پوشش اوست!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خواهرم #دلمه باش نه #کوفته...
نخند#حجابتو رعایت کن..😂😂😂😂
🔹🔸🔹🌷🌹🌷🌷🌷🌷🌹🌹
#احکامشرعی🌷🌹🌷🌹🌷
#احکام_عفت
#احکامحجاب
پوشش بر#زن و مرد بخاطر حفظ عفت وپاکدامنی واجب شده.
لذا درمورد #زنی که پوشش کامل دارد اما بخاطر پوشیدن لباسجذب،🚶♀️ برجستگیهای اندامش پیداست #عفت رعایت نشده و باید پوشش خود را اصلاح کند.
و یا در مورد #مرد هم همینطور...
🔶موضوع وجوب شرعی #حجاب و #پوشش اسلامی در آیه 59 سوره #احزاب و آیه 31 سوره #نور وارد شده است.📖
احکام
احکام شیرین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
🖤 دلمان خون شد🖤
شهادت هفت تن از هم وطنانمان در حمله تروریستی توسط داعشی های داخلی و رگبار بستن مردم بیگناه را در شهر ایذه و اصفهان تسلیت میگوئیم/
لعنت به شما که به اسم #زن_زندگی_آزادی
خون به دل مردم ایران کردید...
062.mp3
1.53M
•°🌱
•
#حدیثگرافی✨
امامصادق(علیهالسلام):
هر کس سوره اسراء را
در هر شب جمعه بخواند
نمی میرد تا آن که
زمان قائم آل محمد علیه السلام
را درک کند و از یاران او بشود...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فڪرشوبڪن . .
روبہگنبدشنشستۍ؛
بہشنگاهمیڪنۍ!
دستخودتنیست
یہوبغضمیڪنۍ . .
میبارۍ!
هقهقمیڪنۍ:)!
یھواینوسطمیخندۍ؛
حرفمیزنۍ
بازگریتمیگیره . .
اشڪاتمیشنیادگاریت
بہسنگفرشاۍڪربلا . .
قشنگہ نہ!؟
همچینصحنہاۍنصیبمون[انشاءالله]🖐🏽
#شب_جمعه_است
#هوایت_نکنم_میمیرم
🌸🍃
#چآدرانه ❣
مےگویم : حجـ✨ـاب...
مےگوید : لااکــراه فی الدین🙁
(هیچ اجبارے در دین نیست)
گویے فــراموشش شده...
" قد تبین الرشد من الغی " را...
(این که راه راست از راه غلط ، روشن شده است)
مےگویم :
آرامــش زن در حجــاب نهفته است...😌
هدایت شده از دیده بان مردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچهها؛ خداروشکر به مردم نخورد...!
روحانی بسیجی حجتالاسلام والمسلمین وکيل پور که درحال برقراری امنیت در یکی از محلههای تهران بود، هنگام خلع سلاح نارنجک دستساز که همراه یک اغتشاشگر بود، نارنجک در دست این روحانی بسیجی منفجر شد و به احتمال زیاد دستش قطع خوهد شد
لحظات اولیه فداکاری و جراحت حاج تقی وکیل پور در اغتشاشات چند روز اخیر (۲۴ آبان ۱۴۰۱)
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
🌐 به دیـــــــده بــــــان بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/691208313Ce043051afa
.
🔴هر دو موتورسوار،
هر دو با اسلحه کلاش، هر دو ترور کور، هر دو کاملاً شبیه هم؛ یکی در ایذه، یکی در اصفهان.
👈دستور و نقشه کار یکی بوده،
👈ولی ضدانقلاب میگوید
👈ایذه کار خود نظام است،
👈اصفهان نه. چرا؟
👈چون شلیک کور تروریستها
👈در ایذه به مردم خورده،
👈در اصفهان به نیروهای امنیتی