فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شهیدانه
🔸️روزمون رو با سلام به شهدا شروع کنیم...
🌹شهید محمود کاوه
رفیق؛شهدا دست یافتنی ترین الگو هستند،پس از این موقعیت استفاده کن..رفیق شهید،شهیدت میکند..🌷
#شهیدمحمودکاوه🕊
#رفیق_شهیدم
#شهید
🥀🥀🥀🥀🥀
🌺🌺🌺
#ستارگان_درخشان
کد: #۰۳خ۲۰
#خادمین_شهدا_حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_بسیج_فریدن
هر روز قرآن بخون ،حتی شده یه صفحه
یا یه آیه . خیلی تو روحت اثر میذاره .
اما وقتی با معنی میخونی تو فکرت هم
اثر میذاره :)
. شهید حججی
"شاید تلنگر"
🐚🌿🕊
#ستارگان_درخشان
کد: #۰۳خ۲۰
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_بسیج_فریدن
"اهمیت تشکیلات در دین"
✍️ما معمولاً از غربت اهل بیت (ع) یاد میکنیم، اما از منشأ آن حرفی نمیزنیم. از قدرت امام زمان ارواحنا له الفداه، یاد میکنیم ولی تصریح نمیکنیم که این قدرت ناشی از تشکیلات مؤمنین است. 🤔
در روایتها صراحتاً داریم که یاران حضرت طبقهبندی میشوند و بعد ۳۱۳ نفر نیروی برجسته برای حلقه اول هستند.
🤨 مسلم است که نمیتوانند این افراد با هم یک ارتباط تشکیلاتی یک ارتباط سازماندهی شده نداشته باشند. وقتی که شما ویژگیهای اصحاب حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداه را میشنوید، میبینید که اینها اینگونه نیستند که فقط نسبت به حضرت ارادت و اطاعت داشته باشند، اینها نسبت به یکدیگر هم موضع دارند و یک جمع منسجم هستند.
"شاید به درد خورد😁"
🐚🕊🌿
#ستارگان_درخشان
#مجموعه_تشکیلاتی
کد: #۰۳خ۲۰
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_بسیج_فریدن
" کمی تأمل "
کشاورز مخلصی بود که اسب پیری داشت و از آن در کشت و کار مزرعه خود استفاده میکرد.
یک روز اسبِ کشاورز به سمت تپهها فرار کرد.
همسایهها در خانه او جمع شدند و به خاطر بد شانسیش به همدردی با او پرداختند.
کشاورز به آنها گفت: شاید این بدشانسی و به خاطر اعمال بدم بوده و شاید هم خیری در آن نهفته است، فقط خدا میداند.
یک هفته بعد، اسب کشاورز با یک گله اسب وحشی از آن سوی تپهها بازگشت.
این بار مردم دهکده به او بابت خوش شانسیش تبریک گفتند.
کشاورز گفت: شاید این خوش شانسی بوده و شاید بدشانسی، فقط خدا میداند.
فردای آن روز وقتی پسر کشاورز در حال رام کردن اسبهای وحشی بود از پشت یکی از اسبها به زمین افتاد و پایش شکست.
این بار وقتی همسایهها برای عیادت پسر کشاورز آمدند، به او گفتند: چه آدم بد شانسی هستی.
کشاورز باز هم جواب داد: شاید این بدشانسی و به خاطر اعمال بدمان بوده و شاید هم خیری در آن نهفته است، فقط خدا میداند.
چند روز بعد سربازان ارتش به دهکده آمدند و همه جوانان را برای خدمت در جنگ با خود بردند، به جز پسر کشاورز که پایش شکسته بود.
این بار مردم با خود گفتند: کشاورز راست میگوید، ما هم نمیدانیم شاید اینها خوش شانسی و خیری در آن نهفته است و شاید هم بدشانسی است؛ فقط خدا میداند.
🕊🐚🌱
#ستارگان_درخشان
کد: #۰۳خ۲۰
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_مقاومت_بسیج_فریدن
✍️بریمادامه داستان شبانه
هرشب یه قسمت...
زن ،زندگی آزادی
قسمت هفتم
دخترها هر کدامشان روتخت های خود دراز کشیده بودند و در عالم خود غرق بودند و سکوت بین آنها حکمفرما بود، گویی سکوت سخنی گیراتر از هر حرفی بود
گهگاهی با تکان های کشتی اندکی تکان می خوردند و در این لحظه صدای الی بلند میشد و چیزی میپراند.
سحر غوطه ور در افکارش بود متوجه نبود که تاریکی شب سیاه به روشنایی روز گره خورده، داشت فکر میکرد به راستی که جولیا درست و صادقانه گفته و با اینکه خارج شدن این دخترا غیر قانونی بود ، اما شرایطی فراهم شده بود که کوچکترین ناراحتی برایشون پیش نیاد.
دیشب که با سه دختر همسفرش صحبت می کرد متوجه شد که هر کدام از اینها داستانی برای خودشون دارند ، قصه ی زندگی هر کدام متفاوت بود و هیچ شباهتی با هم نداشت، اما انگار از این زمان همراهی شان ، داستان زندگیشان شبیه به هم خواهد شد.
چون هر سه دختر توسط جولیا و گروهش به خارج از کشور برده میشدند.
سارینا و نازگل و سحر آینده ای روشن را میدیدند و اصلا به این فکر نمی کردند که دلیل اصلی جولیا به کمک کردن به آنها و تامین نیازهایشان چی هست؟ ولی الی نظرش فرق میکرد و مابین حرفهایش مدام عنوان میکرد: ببینید دخترا، من میدونم زیر کاسه جولیا یه نیمکاسه هست یا به قول قدیمیا گربه در راه خدا موش نمیگیره، جولیا از خروج خودمون به خارج کشور حتما یه نیتی داره که به نفع خودش و یا گروهش هست...
سحر سرش را بالا آورد و تخت روبه رویش را کهکسی جز الی نبود ،نگاهی انداخت و متوجه شد ،الی هم که مثل او تخت بالایی را انتخاب کرده بود، خیره به سقف کابین پلک نمیزد.
سحر نفسش را آرام بیرون داد و آهسته گفت: الی....هی الی...
الی به پهلو خوابید و همانطور که چشمایش را می مالید گفت: هعی روزگار!! چته دختر چی میگی؟؟
سحر خیره به صورت کشیده و سبزه ی الی و چشمهای بادامی میشی رنگش گفت: دیشب میگفتی جولیا یه هدفی داره از بردن ما به لندن، به نظرت هدفش چیه؟ من یه ذره نگران شدم.
الی خنده ریزی کرد و گفت: چیه باحرفم دلشوره به دلت انداختم؟! بعدم الان دیگه آب از سرت گذشته، نگرانی را بزن کنار دل بده به دریا...مثل این کشتی
سحر با صدای لرزان گفت: تو رو خدا اگر چیزی میدونی بگو، ما تازه اول راهیم، الان که میرسیم ترکیه، اگر بفهمم واقعا خطری تهدیدم میکنه دوباره این راه رفته را برمیگردم
الی دستش را زیر سرش زد و گفت: چی میگی دختر؟ دلت خوشه...ببینم مدارک داری؟ پول داری که برگردی؟؟ مگه همیطو الکی هست...
سحر آهی کشید و...
ادامه دارد....
به قلم ط حسینی
📿سجادهینمازشب، امشب را با نام مبارک همه شهدای والامقام علی الخصوص
🌸 شهید عزیز محمود کاوه🌸
پهن میکنیم و #ثواب نماز امشب
را به محضر مبارک ایشان تقدیم میکنیم..
❤️خدایا ماروهم جزو نمازشب خوان ها قرار بده🙏
💜خدایا در دفـتر حـضور و غـیاب ، ضیافت امشب...حـضورمان را بـپذیر و جایگاهمان را در کلاس بـندگی ات در ردیـف بـهترین هـا قـرار ده .
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
به جمع نماز شبی ها بپیوندید
﷽
✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃
#سلام_امام_زمانم
#امام_زمان
#دعای_تعجیل
🍃🌹🍃
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
#امام_حسین علیه السلام
#سلامصبحبخیر
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی زیباست...
شما یک تماس از مهدی فاطمه دارید ، لطفا پاسخ بدهید ☝