eitaa logo
حوزه مقاومت بسیج حضرت معصومه سلام الله علیها
294 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
269 فایل
" يَرَوْنَ‌مَقَامِی‌وَ‌يَسْمَعُونَ‌كَلاَمِی" جز تو با هر که حرف‌زدم صدایم را نشنید : )🌱 فضای مجازی ، قتلگاه است‌ و مدیون می‌شوید اگر از این فضا به نفع ِانقلاب استفاده نکنید . . . پل ارتباطی با ما: @ZzSADAT
مشاهده در ایتا
دانلود
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ نوید رو هر جا میتونید منتشر کنید... حرف دل همه ماست... برای اونایی که دارن مسخره میکنن... اونایی که ادعای انسانیت دارن و خوی حیوانیشون رو این روزها نشون میدن... به احترام مسئولی که توی میدونه باید ایستاد.. کد:
شهادت خادم‌الرضا، سید شهیدان اهل خدمت، آیت‌الله دکتر سید ابراهیم رئیسی و جمعی از همراهان انقلاب اسلامی را به محضر حضرت بقیه‌الله الاعظم (عج)، رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) و ملت شریف ایران، تبریک و تسلیت عرض می‌نماییم . برگزاری ختم صلوات صلوات هدیه به روح بلند شهید آیت الله سیدابراهیم رئیسی وهئیت همراه حلقه صالحین شهیده دادگستر کد:
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنیم سامری در فیسبوک قسمت_سی_هفتم صبح زود بود، احمد همبوشی به همراه حیدرالمشتت خودشان را به حوزه علمیه رساندند، امروز هم چون دیروز و چون روزهای گذشته برنامه ها داشتند و شبهه هایی که به عقل جن هم نمیرسید تراشیده بودند تا در اذهان عموم طلبه ها بیاندازند، آخر امروز جلسه ای عمومی بود که اکثر طلبه ها در آن حضور داشتند. آنها به سمت محل جلسه در حرکت بودند که از پشت سر کسی صدایشان کرد: احمدالحسن و حیدرالمشتت خودتان را به دفتر حوزه برسانید. دو دوست و همکار مکار نگاهی به هم کردند و بدون گفتن کلامی راهشان را کج کردند و به طرف دفتر حرکت کردند. تقه ای به در زدند، حیدر رو به احمد گفت: ابتدا من میروم، یا اللهی گفت وارد دفتر شد و در را پشت سرش بست، لحظات به کندی می گذشت و بالاخره بعد از گذشت دقایقی حیدر با لب و لوچهٔ آویزان از دفتر بیرون آمد و رو به احمد گفت: بفرما داخل، حساب و کتاب ما را گذاشتند روی دستمان و مهر اخراج به پرونده مان زدند، برو شاید این الطافشان شامل حال تو هم شد. احمد الحسن شانه ای بالا انداخت و گفت: امکان ندارد من را اخراج کنند، چون من به واضحی تو عَلَم طغیان بر نداشته بودم، نهایت یک توبیخ کوچک روی پرونده ام میزنند و با زدن این حرف داخل اتاق شد. و خیلی زود با صورتی که از خشم سرخ بود بیرون آمد. حیدر که حرف نگفتهٔ احمد را از حال و روز و حرکاتش می دانست، به او خیره شد و گفت: تو هم اخراج شدی درسته؟! احمد کیفش را به دست دیگرش داد و با دست چپ مچ دست حیدر را گرفت و همانطور که او را دنبال خود می کشید گفت: بیا دنبالم، من کاری می کنم که همهٔ اینها را سرجایشان بنشانم،حالا خواهی دید من برنده می شوم یا این علماااااااا‌.... ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنیم یامری در فیسبوک قسمت_سی_هشتم احمد همبوشی همانطور که حیدرالمشتت را به دنبال خود می کشید به طرف سالنی رفت که قرار بود جلسه در آن برگزار شود. چند نفر از طلبه ها با دیدن حرکات عصبی و تند همبوشی، کنجکاو شدند و به دنبالش روان شدند و همه با هم وارد سالن شدند. داخل سالن گویا مجلس تازه شروع شده بود و در صدر مجلس یکی از اساتید مجرب حوزه در حال تلاوت آیه ای از آیات قران بود. احمد همبوشی خود را به جایی که استاد بود،رسانید و گستاخانه سخن او که همان کلام خدا بود را قطع کرد و رو به جمع گفت: آهای کسانی که در این دنیای پر از آشوب و گمراهی رو به خواندن دروس سخت و طاقت فرسای حوزه آوردید و با شهریهٔ ناچیز طلبگی زندگی پر مشقّتی را میگذرانید، تاکی می خواهید دلتان را خوش کنید به خواندن آیات ظاهری قرآن، خواندی سطحی و بی نتیجه؟! تا کی خود را به ظواهر سرگرم می کنید و از عمق مطلب و از موضوع اصلی غافل هستید، آیا شما نمی دانید که چه کسی در این دنیای دون از همه مضطرتر است؟! آیا خبر ندارید که چه دردها کشیده و می کشد و ما غافل از آنیم... طلاب همگی با شنیدن این سخنان عجیب که از زبان احمدهمبوشی که کمابیش با او اعتقاداتش آشنایی داشتند، سراپاگوش شده بودند و خیره به همبوشی پلک هم نمیزدند. احمد همبوشی با لحنی تأثر انگیز ادامه داد: تا چند روز پیش من هم مثل شما در خواب غفلت و بی خبری بودم، تمام هم و غمم درس خواندنی سطحی و تلاش برای امرار معاش خود و خانواده ام بود؛ یک شب که خسته و نالان بودم روبه درگاه خدا آوردم،سجاده پهن کردم و به نماز ایستادم، در آن نماز عشق آنقدر گریه کردم که به محض دادن سلام، همانجا خواب رفتم...خواب که نه...خوابی که از صد بیداری ، واقعی تر بود، خود را در جایی سرسبز دیدم، آب و هوایی لطیف و در اطراف درختانی سرسبز که بلبلان بر شاخسار آن چه چه می زدند، به ناگه دیدم انگار شاخسار درختان شروع به تکان خوردن کرد و همهٔ شاخ و برگهای درختان چون شاخ و برگ بید مجنون سر فرود آوردند،پرندگان از شاخه ها به زیر آمدند و روی زمین به حالتی خاضعانه نشستند و در این هنگام نوری از دور پدیدار شد، جلوتر که آمد متوجه شدم آن نور، مردی زیبا با ابروهای کمان و چشمان درشت سیاه رنگ با خالی زیبا برگونه اش که چون ستاره می درخشید پیش چشمم قرار گرفت، آن مرد دستش را به سمت من دراز کرد و با صدایی که انگار ندای جبرئیل بود گفت: ای احمدالحسن چرا مردم را به ما نمی خوانی؟! من هاج و واج او را نگاه می کردم که بار دیگر آن مرد بزرگوار سوالش را تکرار کرد، من با لکنت گفتم: شما که هستید و من چرا باید مردم را به شما بخوانم؟! آن مرد لبخندی زد و گفت: تو حجت خدا را نمی شناسی؟! من حجت خدا بر تو و بر تمام مردم عالم هستم و تو را مأمور می کنم که مردم را به سوی من بخوانی... در این هنگام بغضی گلویم را چنگ زد و گفتم: یعنی من لیاقت آن را دارم که نائب امام زمانم باشم؟! امام زمان سری تکان داد و‌گفت: تو از همه به ما نزدیکتری و خود نمی دانی.. من از شنیدن این کلام در بهتی عجیب فرو رفتم که ناگهان با صدای فرزندم از خواب پریدم. آن روز بسیار فکر کردم اما باورم نمی شد که چنین سعادتی نصیبم شده باشد، پس به این خواب اعتنایی نکردم تا اینکه.... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🎞🎞🎞🎞🎞
ان‌شاءالله روز قیامت رأیم را به تو ای شهید عزیزم؛ کف دست می‌گیرم و در دادگاه الهی به بینشم مباهات می‌کنم. و با صدای بلند فریاد می‌زنم: خدایا من ابزار شفاعت دارم، من به یک شهید رأی دادم... کد:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹🍃🌹🍃🔹 ﷽ ✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃 🍃🌹🍃ـــــــــــــــــــــــ 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 🍃🌹🍃ــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا علی ابن موسی: اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🔹🍃🌹🍃🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا