eitaa logo
•یٰاوَراݩِ‌گُمنٰامِْ‌إمٰاݦ‌زَمٰاݩ(عـج)•🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
3هزار ویدیو
305 فایل
•🍃←بِســمِ‌رَّبِ‌‌بَـقیَٖةَ‌الله→💫 گروه‌فرهنگےیاوران‌گمنام‌امام‌زمان(عج) چن‌ٺـانوجـووݩ دهه‌هۺـټادےوانـقلابے✌ تولدگروہ:1397/02/01(نیـمہ شعبـان❤) مطالب‌‌روتامیتونید‌انتشار‌بدید‌💛 اجرڪم‌عنداللہ🌿 چنل‌رسمے✌ کانال دوممون :) @afsaran_110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به قولِ محمود‌ دولت‌ آبادی: در این دنیای بزرگ، جایی هم آخر برای تو هست، راهی هم آخر برای تو هست.. درِ زنـدگانی را که گِل نگرفته‌اند!✨ عزیزدلم؟ ناامیـد نباشیـاا دنیا که به آخر نرسیده. به صلاحت بـاشه بهش میرسی، اگه نباشه به بهترش میرسی☺️🧡 منه کنکوری برای کنکوری های چنل و بروبچه های گروهمون بهترین هارو آرزو میکنم ان‌شاءالله سریع تر به اون برنامه ای که خدا براتون چیده برسید دیر یا زود آسون یا سخت به اون چیزی که بخواید میرسید بیاید صبور باشیم تلاش کنیم و توکل کنیم به اون بالایی🌱 خدا به اندازه تلاشت و سختی هایی که کشیدی سهمت رو بهت میده زندگی ما سراسر آزمون و اون کسی موفق که اُمید داره و ادامه میده..! خلاصه اصلا استرس نداشته باشید خدا هست و خدا هست و خدا هست🤩 فقط اینکه خیلی برا هم دعا کنیم🌈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چـقــدر دغـدغـہ دارے وصـال ســر برســد دوبـاره یـار سفــر ڪرده از سفــر برســد؟! ☁️🌿
•یٰاوَراݩِ‌گُمنٰامِْ‌إمٰاݦ‌زَمٰاݩ(عـج)•🇵🇸
┅┄「پسرک‌فلافل‌فروش」┅┄ #Part_1 #پسرک_فلافل_فروش اوایل كار بود ؛ حدود سال 1386 . به سختي مشغول جمع
┅┄「پسرک‌فلافل‌فروش」┅┄ فهمیدم چه چيزي ميخواهد بگويد ، تا آخرش را خواندم . از اين دقت نظر او خيلي خوشم آمد . اين برخورد اول سرآغاز آشنايي ما شد . بعد از آن بارها از هادی ذوالفقاری برای برگزاری يادواره‌ی شهدا و به خصوص يادواره‌ی شهيد ابراهيم هادی كمك گرفتيم . او بهتر از آن چيزی بود كه فكر ميكرديم ؛ جوانی فعال ، كاري ، پرتلاش اما بدون ادعا . هادی بسيار شوخ طبع و خنده رو و در عين حال زرنگ و قوی بود . ايده های خوبی در كارهاي فرهنگي داشت . با اين حال هميشه كارهايش را در گمنامي انجام ميداد . دوست نداشت اسم او مطرح شود . مدتی با چاپخانه های اطراف ميدان بهارستان همكاري ميكرد . پوسترها و برچسب های شهدا را چاپ ميكرد . زير بيشتر اين پوسترها به توصيه‌ی او نوشته بودند : جبهه‌ی فرهنگی ، عليه تهاجم فرهنگي ـ گمنام . رفاقت ما با هادی ادامه داشت. تا اينكه يک روز تماس گرفت . پشت تلفن فرياد ميزد و گريه ميكرد ! بعد هم خبر عروج ملكوتي سيد علی مصطفوی را به من داد . سال بعد همه‌ی دوستان را جمع كرد و تلاش نمود تا كتاب خاطرات سيد علی مصطفوی چاپ شود . او همه‌ی كارها را انجام ميداد اما ميگفت : راضی نيستم اسمي از من به ميان آيد . كتاب همسفر شهدا منتشر شد . بعد از سيد علی ، هادی بسيار غمگين بود . نزديكترين دوست خود را در مسجد از دست داده بود . هادی بعد از پایان خدمت چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن راهی حوزه علمیه شد . تابستان سال ۱۳۹۱ در نجف ، گوشه‌ی حرم حضورت علی ( ع ) او را دیدم . یک دشداشه‌ی عربی پوشیده بود و همراه چند طلبه‌ی دیگر مشغول مباحثه بود . ‌‌···------------------···•💖•···------------------··· 𝗝𝗼𝗶𝗻↴ ✨⃟📚 @yavaranegomnam_315 نشرخوبیهاصدقه‌جاریه🌿:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا