جاماندگان اربعین
👈ثبت نام ویژه خـــــــــادمین اسکان اربعین در مسجد مقدس جمکران🕌
📞شماره تماس:
۰۹۱۰۵۸۳۰۳۷۷
📱آیدی:
@yazahraa1397
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
28.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سفیران هدایت
مسیر عاشقی...
#سهشنبههایمهدوی از عمود 60 طریق المهدی تا باب الشهاده (مسجد مقدس جمکران)
✨✨✨✨✨
پیاده روی با قدم های کوچک و بزرگ تا رسیدن مقصد...
مقصدی متفاوت با حضور مهمانی از خاک دیگه
خاکی از جنس سوریه
مهمانی که با خود هدیه هایی کوچکی تقدیم به زائراش میکرد
هدیه ای کوچک اما سرنوشت ساز
#هئیت_شهیده_های_انقلاب
#موسسه_راه_بهشت_اطهر
https://eitaa.com/yazahraa_1363
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
https://eitaa.com/joinchat/2483749283C4a59ca3360
اجرای گروه سرود #دختران_زهرایی اینجا ببینید🙏
#خاطرات_اولین_اربعین
#قسمت_دهم
پشت سرش هم چند تا افسر عراقی بلند بلند به راننده ها با همان لحجه ی غلیظ عراقی چیزی می گفتند...
کمتر از چند دقیقه نگذشته بود که با دور زدن ماشین ها گرد و خاک همه جا را گرفت...
راننده ی ما که رسید به همون عربی گفت: باید برگردیم...
منظورش رو فهمیدیم می گفت: این مسیر نا امن!
مسیر رو بستن باید بر گردیم...
همسرم با همون پیرمرد همراهمون معترضانه گفتن یعنی چی برگردیم ما زائر حسینیم(ع) ...
با دست اشاره کرد که با افسر عراقی صحبت کنید چند نفر دیگه هم که زائر بودن با همسرم رفتن سمت افسر عراقی خلاصه به عربی به فارسی هر جوری بود گفتن میخواین بریم کربلا...
گفت: نمیشه این جاده ناامن! جاده اصلی هم به خاطر شلوغی یه طرفه است و ماشین ها دارن بر می گردن!
دلشکسته و مستأصل....
وسط بیابون خدا...
توی کشور عراق...
بدون دیدن شش گوشه ...
حالا می گفتن بر گردید مسیر بسته است!
مثل امسال که راه ها بسته است یه جوری توی دلم به آقا شکوه کردم که حالا درسته من بدم! درسته رسم ادب بلد نیستم جلوی شما!
درسته تمام طول سال ناخواسته با غیر شما و محرم و اربعین دم از شما میزنم همه اش درست!
اما...
اما...
آقا شما که خوبید...
رسم ادب و مهمون نوازیتون همه ی عالم میدونن...
آقا به خوبی خودتون نگاه کنید نه بدی من!
من به همه گفتم دارم میام زیارت شش گوشه !
برگردم چی بگم !
بگم راه بسته بود!
واشک بود...
اشک بود...
اشک...
پیرزن همراهمون گفت: هر چی خیره دخترم توکل به خدا کن...
چند نفر از زائرها عربهای همون منطقه بودن خیلی تند با همون افسر صحبت کردن اون افسر هم گفت: من نمی دونم برید جلو با فلانی صحبت کنید...
اونها که پیاده راهی شدن به سمت جلو!
همسرم هم گفت شما هم بیاین هر چی بشه با اینها باشیم امکان رفتنمون بیشتره...
ساک به دست توی خاکهای بیابون راه افتادیم...
عباس که راننده بود هم همراهمون اومد ببینه تکلیف چی میشه بر می گردیم یا می ریم...
نیم ساعتی پیاده رفتیم تا رسیدیم به محلی که جاده ی خاکی رو بسته بودن!
پر بود از نیروهای نظامی عراقی با تانک و تیربار و...
واقعا فضای وحشتناک و رعب آوری بود...
https://eitaa.com/yazahraa_1363
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
#خاطرات_اولین_اربعین
#قسمت_یازدهم
ما کمی دور تر ایستادیم همسرم همراه همون زائرهای عرب پیش افسر عراقی که نشونی اش رو داده بودن رفت ...
دو، سه ساعتی طول کشید در همین زمان تعداد زائرها بیشتر هم شد روی هم رفته پانزده شانزده نفر شده بودیم...
همه خسته و معطل!
بعد از کلی چونه زنیِ عربها به سبک خودشون، بالاخره راضی شد با یه ماشین وَن که می خواست بره کربلا مسافر بزنه از جاده ی اصلی که یه طرفه بود بریم ولی اتمام حجت کرد و گفت پای خودتون دیگه!
به زور داخل ماشین چپیدیم دیگه دم دمای غروب بود...
یه مقدار که از مسیر خاکی رو رفتیم رسیدیم جاده اصلی...
حالا طول و عرض این جاده فقط به اندازه ی یه ماشین بود یعنی جای سبقت هم نداشت بماند که بخواد از رو به رو هم ماشین بیاد!
کنار جاده هم فاقد شانه بود یعنی کامل شیب!
در نظر بگیرید از رو به رو، پشت سر هم اتوبوس می اومد بعد با توجه به اینکه بیشتر از یه ماشین هم جا نبود یکی باید می کشید توی خاکی و طبیعتاً اتوبوس نمی رفت تو خاکی !
جالبتر اینکه وقتی ماشین از رو به رو می اومد راننده ی ما مدام چراغ میداد راننده ی ماشین رو به رو هم مدام چراغ میداد تا بالاخره یکی بکشه کنار که متاسفانه ماشینی که می کشید کنار ما بودیم!
و دقیقا کج می شدیم در حد چپ کردن! از اونجایی که طعم تلخ چپ کردن اتوبوس رو هم چشیده بودم هر بار که ماشین توی شیب خاکی کامل کج می شد یاد همون صحنه می افتادم...
اینا یه طرف سرعت راننده غیر قابل وصف بود که شرایط رو بدتر می کرد!
در حدی که صدای زائرهای عرب هم بلند شد که به راننده می گفتن: ارحم ...ارحم...
دقیقاً اینجا بود که به چاله های هوایی هواپیما راضی شدم خدا می دونه چقدر توی این مسیر آیة الکرسی خوندم و فقط خدا خدا می کردم حرم ندیده نمیریم...
باید داخل این ماشین وَن می بودید تا مفهوم پرواز در روی زمین را با پوست و گوشتتون احساس کنید اصلا یه وضعی!
https://eitaa.com/yazahraa_1363
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
47.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤اصلا رقیه نه، مثلا دختر خودت؛ یک شب میان کوچه بماند، چه میشود ؟؟؟😭😭
🙏دست گناهکار مرا روز رستخیز، یک دختر سه ساله بگیرد، چه میشود ؟ 😭😭
✔️نذورات جهت برپایی موکب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
💳شماره کارت
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
5892107044828138
https://eitaa.com/yazahraa_1363
السلام علیک یا رقیه بنت الحسین علیه السلام🥀
پدرجان! کوثرت را میشناسی؟
گل نیلوفرت را میشناسی؟
نگاهی کن به حال و روزم امشب
ببینم دخترت را میشناسی!
🖤سلام و عرض قبولی عزاداریهای عزیزان🖤
برآنیم تا مراسم شهادت *حضرت رقیه سلام الله علیها* را در موکب دختران زهرایی، برگزار کنیم...
*حضورتان* و *دستان یاریگرتان* بر رونق مجلس خواهد افزود...
*شماره حساب ما*
💳شماره کارت
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
5892107044828138
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_زیارتی_ارباب
✨همین ساعت،همین لحظه، الان باید حرم بودم..
✨اگه دنیا به کامم بود، الان باید حرم بودم...
💌 بفرستید برای اونایی که این روزها دلتنگ زیارت امام حسین (علیهالسلام) هستند...
🔅السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
#به_تو_از_دور_سلام
#شب_جمعه
🏴یک عکس یک روضه 💔
دخترِ فاطمه ! بازار! خدارحم کند
چادرِ پاره و انظار خدا رحم کند
ظرفِ خاکسترِ یک عده هنوز آتش داشت
شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند
دست انداخت یکی پرده محمل را کَند
جلویِ چشم علمدار خدا رحم کند
یک نفر گفت اگر بغض علی را داری
سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند... 💔
ورود کاروان آل الله به شام بلا رابه ساحت مقدس امام عصر روحی فداه ،
واعضای محترم کانال تسلیت و تعزیت عرض مینماییم... 😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ندارم آروم که اربعین شد 🌹
خبر داری که عاشقت خونه نشین شد💔😭
#استورے
#اربعین🏴
#کربلا🖤
#ما_ملت_امام_حسینیم🥀
Meysam Motiei - Khabar Dari Ke Asheghet (128).mp3
8.15M
بدون شرح😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چادری شدن دختر ایرانی مقیم انگلیس در مقتل شهید علی وردی (خیابان ورزش) در
هیات دختران انقلاب
این دختر خانوم وقتی فیلم نحوه شهادت آرمان در صفحه دختران انقلاب را می بیند خانواده اش را از انگلیس رها میکند و میاد ایران و سراغ دختران انقلاب....به اتفاق دختران انقلاب و با بی تابی تمام و اشک چشم به ملاقات مادر آرمان میرود..... وقتی مادر آرمان برایش از ناراحتی آرمان به خاطر شنیدن خبر چادر کشیدن میگوید،تصمیم می گیرد موهایش را کامل بپوشاند و به حمدالله در هیات دختران انقلاب در مقتل شهید به دست خانواده شهید آرمان علی وردی چادری میشود...
✅و در آخر پیام این بانو به دنیا را به زبان انگلیسی ببینید...
#حجاب
#
همه با هم در حرکت عظیم هیئات مذهبی بانوان استان قم
دختران زینبی_بانوان حسینی
یکشنبه ۱۴۰۲/۵/۲۹
ساعت:۱۷:۰۰
میدان شهدا مصلی قدس بسمت حرم فاطمه معصومه سلام الله علیها
#در_زیر_خیمهاش_همه_یک_خانوادهایم
#خاطرات_اولین_اربعین
#قسمت_دوازدهم
بالاخره با کلی ذکر و دعا رسیدیم کربلا...
شب شده بود...
به خاطر ترافیک راننده جایی پیادمون کرد که پیاده تا حرم سه ساعتی فاصله بود...
خسته بودیم و گرسنه...
به عارفه کمی تنقلات دادم تا آروم بشه...
راه افتادیم سمت حرم...
دیگه اشتیاق به لب رسیده بود ولی هر چی می رفتیم نمی رسیدیم ...
توی مسیر خیلی از موکب ها جمع کرده بودن و مثل این سالها نبود تا چند روز بعد از اربعین هم باشن....
بعد از یک ساعت و یک ساعت و نیم پیاده روی رسیدیم تنها موکب ایرانی که مونده بود و داشت شام می داد...
هیچ وقت اون عدس پلو رو یادم نمیره غذای ایرانی برای من که چند روز غذا ندیده بودم یه توان مضاعف بود و حس خوب که باید توی موقعیتش باشی حسش را بفهمی...
بعد از عدس پلو انگار انرژی تزریق کرده باشن توی رگهام سرعتمون چند برابر شد...
یک ساعتی رفتیم هنوز به حرم نرسیده بودیم که پیرمرد همراهمون گفت جلوتر از این جایی برای اسکان الان پیدا نمیشه و همین اطراف باید جایی پیدا کنیم.
گوشه ی خیابون ایستادیم تا یه مکان برای اسکان پیدا کردیم البته اینم بگم خانواده های عراقی بودن که خیلی اصرار کردن بریم خونشون ولی اون موقع واقعا امنیت نبود و اینکه ما تنها بودیم همسرم با وجود ما ترجیح داد همون فندق بگیریم.
هر چند که لطف مردم عراقی را کم ندیدیم همین سال گذشته این موقع مهمون خونه هاشون بودیم اما با شرایط اون زمان باید احتیاط می کردیم.
وسایلمون را که جا دادیم راهی حرم شدیم و چه حرمی...
وقتی قراره برای اولین بار بری یه جایی دیدن یه شخص خیلی مهم دیدین چه حالی هستیم؟!
من همچین حالی داشتم...
یه نگاه به خودم می انداختم میدیدم نه لایق وصل و نه لایق دیدار!
یه نگاه به حرم می انداختم می دونستم ارباب کریم و دلبر ستار!
هنوز به بین الحرمین نرسیده بودیم و من غرق این افکار!
که بنرها و موکب های فعال کنار حرم توجهم را جلب کرد و پیام مهم و تاسف باری که می رسوندند!!!
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
https://eitaa.com/yazahraa_1363
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
سیدرضا+نریمانی-+یا+حسین+دوباره+نوکرا+جمع+میشیم-+اربعین-۱.mp3
11.74M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
تو مسیر میشه دید جنت الاعلی را
جلوه دولت مهدی زهرا رو ...❤️
بین راه ، هنر عشقه که می جوشه
همه دلها شده شش گوشه
سماور توی موکبا
داره به عشق تو میجوشه ...☕️
بسیار دلنشین 🥲💔
🎤 کربلایی سید رضا نریمانی
#اربعین
#امام_حسین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🧡 #بانو
چآدُر ِتو ، تلافی ِغروبۍ است ك ِدر آن ࢪوز
بھ زور چادر از سر ِزنان ِحرم ِپیامبر میکشیدند .
چادر ِتو ، میراث ِخون دلهاے خیمهنشینانِ ظهر عاشوراست .
وُ چادرسرکردنت ، به همین سادگۍ انتقامِ کربلاست .
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
🖤اصلا رقیه نه، مثلا دختر خودت؛ یک شب میان کوچه بماند، چه میشود ؟؟؟😭😭
🙏دست گناهکار مرا روز رستخیز، یک دختر سه ساله بگیرد، چه میشود ؟ 😭😭
✔️نذورات جهت برپایی موکب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
💳شماره کارت
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
5892107044828138
بسمه تعالی
برگزاری جلسه ششم مکالمه عراقی
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
با حضور ۱۵ نفر از فعالان گروه
ساعت ۹ الی ۱۱:۳۰
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی