eitaa logo
چهارشنبه های زهرایی.آتش به اختیار
2.3هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
99 فایل
|گروه جهادے چهارشنبه های زهرایے✨| -هیئت شهیـ🥀ـده های انقلاب -موسسه راه بهشت اطـ💞ــهر قم المقدسه خادم ڪانال : 09105830377 @yazahraa1397
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادمین✍✍✍ ❣ انتظار بهترین ها را داشته باشید. اگر انتظار بهترین ها را داشته باشید بهترین ها نصیبتان میشود😍 یاد بگیرید به جای شک کردن باور کنید. با این عمل قادرید هر عملی را وارد اقلیم ممکن ها نمایید.🍃🍃 💕قدرت ایمان معجزه میکند💕
ادمین✍✍ چرا زنان سن خود را کمتر از سن شناسنامه ای خود می دانند؟ چـون روزهایـی را کــه منتظر تولد کودکش بوده فقط با دلواپسی انتظار کشیده و زندگی نکرده چون شبهایی که فرزندش مریض بوده در کنار بستر او نشسته و گــریسته و زنـــدگـــی نــکــرده چـون زمانـی کـه فرزندش بیرون از خــانـه بوده تا لـحـظـه ورودش ، فقط بــه در چشم دوخــتــه و زنــــدگــــی نـــــکـــرده چــون بارهـا بـخاطر راحتی سایــر اعـضای خـانــواده خــواسته هـــا و نیازهــای خــود را نـادیده گـرفته و زندگی نکرده. او همه اینها را از زندگی کم کـرده و سپس سن خــود را حساب مـیـکـنـد حق بـا اوست و منصفانه نیست زمانـی را کـه بـرای دیـگـران زنــدگـی کـرده بــه حساب او بـگـذاریـم ✨🌺✨
کاپشن صولتی سکانس اول: هوا داشت سر می‌شد دست دخترک را گرفت و برای خریدن کاپشن راهی بازار شد چند کاپشن را امتحان کرد اما نه خودش پسندید و نه دخترک تا اینکه ناگهان دخترک درحالی که با انگشتش جایی را نشان می‌داد گفت صولتی صولتی... چشمان مادر رد انگشتان کوچک دخترش را دنبال کرد و برقی در چشمانش روشن شد، آره صورتی... سکانس دوم: خوشحال و شاد از بازار بیرون آمدند کاپشن صورتی را خریده بودند و به خانه بر می‌گشتند. قرار بود این کاپشن جدید را در مهمانی‌ها و مراسمات مهم بپوشد سکانس سوم: روز سیزدهم دی فرا رسید روز تجدید میثاق با سردار محل قرار، گلزار شهدا بود دخترک با خوشحالی کاپشن صولتی‌اش را آورد تا مادر تنش کند او دوست داشت زودتر به میعادگاه برود با آن قد کوچکش شعف بزرگی را به دوش می‌کشید آرزوی دل کوچکش هم‌بازی شدن با رقیه‌ی حسین بود برای همین باید کمی بزرگتر می‌شد، او اما عزمش را جزم کرده بود تا اندازه‌ی رقیه شود و شد سکانس پایانی: حالا کنار رقیه مشغول بازی است با آن گوشواره‌های قلبی‌ و کاپشن صولتی‌اش ✍🏻 زهرا کبیری پور ‌ زائران
جدی جدی نوبت ما دهه هشتادیا شده..!(:❤️‍🩹
تصویری از شهیده مریم سلطانی نژاد💔🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🇮🇷🖤🇮🇷🖤🇮🇷 همین‌قدر فهمیدم که با تو خونه نشستن شهادت نصیب هیچکس نخواهد شد از جهاد در راه حجاب تا حضور در مراسم حاج قاسم عزیز و خیلی کارهای دیگه که دوستان شهیده میدونن نشین تو خوته آرزوی شهادت کن بیا کف میدون کار کن @yazahraa_1363
-🥲❤️‍🩹🤌🏼!"...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشییع پیکر یک شهید در روستایی که‌ شهید ‌نداشت‌ 🔹مردم روستای کهنوج معزآباد در حالی که آرزوی حضور شهید گمنام را داشتند پیکر مطهر شهیده یعقوبی نخستین شهید این روستا را بر روی دستان خود تشییع کردند. 🔹شهیده زینب یعقوبی، ۱۶ سال بیشتر نداشت. این شهیده ۱۳ دی‌ماه امسال همزمان با چهارمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی برای زیارت مرقد مطهر این شهید بزرگوار راهی شد که متاسفانه در این انفجار تروریستی به شهادت رسید.
یه صوتی بود از حاج قاسم داشت تلفنی به یه بچه شهیدی میگفت انتقام باباتو گرفتم.. فقط حاجی بود که میدونست انتقام نگیری ده تا دیگه هم بعدش میزنن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نقشه شوم انگلیس برای زن ایرانی 🔹پاسخ زیبای مریلا زارعی به زنانی که خواهان آزادی حجاب هستند 🗓۱۷ دی ماه، سالروز اجرای طرح استعماری حذف حجاب به دست رضاخان در سال۱۳۱۴ هجری شمسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» 🌼آرامش یعنی؛ ✨قایق زندگیتان را، 🌼دست کسی بسپارید که، ✨صاحب ساحل آرامش است... 🌼در این صبح زیبای ✨ از خدای مهربان ... 🌼قشنگترین، آرامش‌بخش‌ترین، ✨و بهترین روز را برایتان آرزوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏مادر شهیده فائزه رحیمی: "چادراتون رو محکم‌تر سر کنید تا دشمنان ببینند و بمیرند" مادر شهیده در سالروز ننگین اعلام کشف از طرف رضاخان تیرخلاص را به دشمنان زد. https://eitaa.com/yazahraa_1363
خشت اول را اگر زهرا گذارد در بقیع؛ تا ثریا میرود دیوار ایوان حسن!🥺
اصلا گاهی قرار است درد به استخون برسد، تا به شما پناه بیاوریم ..