eitaa logo
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
1.1هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
429 فایل
هُوَالرَّزّاق 🌸🍃گـروه فرهنگـی_اجتماعی تمـدن سـازان نسـل ظـهـور🍃🌸 سخنی وحرفی درخدمتیم👇 @yazahra4565 📱پیجمون در اینستاگرام yazainab314 📢شرایط کپے ،تب و کارهای صورت گرفته شده @dokhtaran_Nassle_Zohor 🛍 کانال فروشگاه نسل ظهور @nassle_zohorr
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃آیت‌الله کشمیری↯ بعددیدن‌نامحرم‌این‌ذکرروبخونید ...🙃 یا خیر حبیب و محبوب صل‌علی‌محمدوآل‌محمدوعجل‌فرجهم ...♥️😌 تامعشوق‌حقیقی‌جای‌چهره‌نامحرم‌رو‌بگیره ...🌱 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @yazainab314
[• •] امروزدرفضاۍمجازۍمےتوانید افکاردرست‌وصحیح‌رامنتشر کنیدوبه‌معناۍواقعےکلمه‌جهادکنید! @yazainab314
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
‹💔🚶🏿‍♂›
نِمیگم‌احساس‌خوشبَختی‌نَکنـٰا نِمیگم‌بَدبختیـٰا وَلی‌اینو‌بِھت‌میگَم‌کِہ: چِجوری‌میخَند‌ی‌درحـٰالۍ‌کِه‌واسه‌خاطرِ گناه‌هات،‌یکی‌اَشک‌میریزِه... چِجوری‌خوش‌میگذَرونی، دَرحـٰالی‌کِه‌یه‌نفر‌بـٰا‌دل‌شِکسته‌نِگات‌میکنه... چِجوری‌آخه‌بیخیـٰالی‌! دَرحالی‌کِہ‌یِه‌نفر، تَمام‌فِر‌وخیالِش‌تویی‌.. گِرفتی‌چی‌شُد؟!💔 یِه‌نفردِلش‌میخواد‌بیاد، امّامـٰانِمیذاریم... اوشون‌کہ‌بھشون‌میگیم‌دلبر‌غـٰائب‌ مَنظورمـہ((:💔!" •• ‌‌ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ •‌𝖏𝖔𝖎𝖓↴ 「➜ @yazainab314
‍💔 ‌آهای‌بچه‌مذهبیا...! دمتون‌گرم‌که‌انقدر‌دارید‌فحش‌ می‌خورید و‌با‌جونتون‌پای‌نظامی‌که‌شهدا‌براش‌ خون‌دادند موندید...💔 بهتون‌میگن‌ساندیس‌خور؛کلی‌حرف‌های‌بد بهتون‌می‌زنند‌،قلبتون‌رو‌میشکونند‌ اما‌شماهمه‌رو‌به‌جون‌می‌خرید‌که‌مبادا این‌کشور‌به‌دست‌حرومیآ‌بیفته.... برادر‌وخواهر‌بسیجی‌من! [فحش‌شنیدن‌ازدشمن‌تحقیرنیست‌، اوج‌عزت‌است] اینجا.گناه.ممنوع📗🖇 •••━━━━━━━━━ 𝙹𝙾𝙸𝙽→ @yazainab314
4.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفقا هفته دیگه این موقع فاطمیس.....🖤 چقدر آماده ایم؟؟؟؟ چقدر دلامون آمادس؟؟ کم کم باید پیرهن مشکیا و لباسای نوکری مونو آماده کنیم.... امان از دل حیدر السلام علیک یا امیر المومنین علی ابن ابی طالب مولانا علی
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
یادمه یه نفری میگفت اگه من زمان جنگ امام حسین(ع) بودم حتما میرفتم و میجنگیدم و جونمو برا امامم میداد
کمک به جمهوری اسلامی کمک به امام زمان «عجل الله تعالی فرجه» است🍃🌱 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
『هر وقت دیدے گناه کردے و عین خیالت نبود... بدون از چشم خدا افتادے ولے اگھ گناه کردے غصھ خوردے بدون هنوز میخوادت′🍃🖤 [همین حالا استغفار کنیم . .] @yazainab314
ا؎‌ڪاش‌فـقط‌چـادر‌حـضرت‌زھـرارو‌سرمون‌نباشہ همـراش حـیا؎‌زهـرایـۍ عفافِ‌‌زهـرایـۍ نـگاهِ‌زهـرایـۍ ڪلـام‌زهـرایـۍ هم‌داشـتہ‌باشـیم ڪاش‌بہ‌خـودِمـون‌بـیـایـم‌وبہ‌ایـن‌نقطـہ‌بِـرِسیـم ڪہ‌چـادُرِ‌مـشـڪۍ‌حـضرت‌زَھـراصرفَاً‌یڪ‌‌چـادُر ساده‌مـشڪۍ‌نیـست...! یڪ‌دُنـیاپُـر‌اَز‌تڪالـیف‌واداب وا؎‌بہ‌حال‌ِمـاڪہ‌خـود‌راچـادُر؎‌میدانـیم‌واز‌آن‌ غافلیـم🚶🏻‍♀..! اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج @yazainab314
'هروقت‌مغرورشدی، هروقت‌مقام‌وپولی‌بہ‌دست‌آوردی، هروقت‌دیدی‌همہ‌بهت‌احترام‌میزارن، هروقت‌توی‌زندگی‌ودرست‌پیشرفت‌کردی، "باخودت‌‌زمزمہ‌کن..؛ [-هذامِن‌فَضلِ‌رَبی✨🙂] یادت‌نره‌هرچی‌داری‌ازفضل‌خداداری🖐🏻 ! 💭⃟🖤¦⇢ •°
💡 بهش‌میگی‌حجاب🧕🏻 میگه‌⤥ نمادفقره‌🤯 ولی... خودش‌یه‌شلوار‌پوشیده‌ همه‌جاش‌پارست☹️ آیااین‌نماد‌ثروته‌مثلا؟😐 -به خودمون بیایم 🤧 @yazainab314
ناراحت‌بود ): بهش‌گفتم‌محمدحسین‌چراناراحتۍ؟! گفت:خیلۍ‌جامعہ‌خراب‌شدھ، آدم‌بہ‌گناه‌مۍ‌افته.🔥 رفیقش‌گفت:خد‌اتوبہ‌رو‌ براۍ‌همین‌گذاشته... وگفتہ‌ڪہ‌من‌گناهاتون‌رو‌میبخشم... محمد‌حسین‌قانع‌نشد‌وگفت: وقتۍ‌یہ‌قطرھ‌جوهر‌مۍ‌افتہ‌ روآینہ،شایددستمال‌بردارۍ‌! وقطرھ‌روپاڪ‌کنۍ‌،ولۍ‌آینہ‌کدر‌میشه...💔(: شهیدمحمدحسین‌محمدخانی...🕊! 🌿 ↬💓🌿‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@yazainab314
یه ‌شعر خیلی زیبا 🙂❤️ (((دفترت رامیفروشی دخترم ؟))) باز شد درب کلاس و همچو رخش .. قامت استاد زد بر دٍیده نقش .. گفت بر پا مبصر و ، کلِّ کلاس .. پر شد از یک ترس و یک بیم و هراس .. درب را مبصر پس از یک لحظه بست .. دست بالا برد و در جایش نشست .. دیده گانی خشک و سرد و سخت گیر .. بود در سیمای این استاد پیر .. با تحکّم گفت برجا ای کلاس .. یک صدا گفتند آنها هم سپاس .. بعد از آن استاد با لبهای ریز .. گفت دفترهای انشا روی میز .. یک به یک سر زد به کل میزها .. باز گشت از پشت رخت آویزها .. سر زد و دید و سر جایش نشست .. چانه را انداخت در چنگال دست .. گفت جمعا از شماها راضی ام .. راضی از تدریسهای ماضی ام .. درس انشای شماها خوب بود .. هم مرتب بود و هم مرغوب بود .. گر چه این یک درصد از بین صد است .. این وسط اما یکی خیلی بد است .. آخرین بار تو باشد یاسمن .. پدرت فردا بیاید پیش من .. دفترت کلا سیاه است و کثیف .. با چه رویی می گذاری توی کیف ؟.. گر چه انشای تو زیبا بود و بیست .. نمره ات اما به جز یک صفر نیست .. زودتر بیرون برو از این کلاس .. تا نبینم صورتت را ناسپاس .. یاسمن اما فقط لبخند زد .. بغض را با خنده اش پیوند زد .. شرمگین بود و نگاهش غصه دار .. پشت لبخندش نگاهی بی قرار .. گفت بابایم پریشب گفته است .. دفتری در آرزویش خفته است .. آرزو دارد که مال من شود .. دفتر انشای سال من شود .. گر که قسمت بود و او کاری گرفت .. دستهایش را به دیواری گرفت .. چون حقوقش را بدادند و نخورد .. مثل آن قبلی که یکجا دزد برد .. پول صاحب خانه را باید دهیم .. بعد از آن هم نانوا آقا رحیم .. مانده ی بقالمان حاجی حبیب .. ذیحسابی های این مرد نجیب .. بعد از اینها هم که مادر ناخوش است .. کوره ی آجر پزی پشتش شکست .. بس که آجر برده در سرما و سوز .. شب نشد بی ناله هایش وصل روز .. کاش دارویی به مادر می رسید .. درد جانکاهش به آخر می رسید .. بعد از آن دیگر منم با دفترم .. مطمئنا دفترم را می خرم .. چون خریدم می نویسم توی آن .. تانباشد از سیاهی ها نشان .. نیست لازم تا کنم من بعد از این .. پاک مشق قبلی ام را نازنین .. بعد از آن بر دفتر و بر یاسمن .. آفرین میگویی ای استاد من .. با اجازه میروم پیش مدیر .. رو سیاهم من ، ببخش استاد پیر اشک در چشم معلم حلقه بست .. نرم نرمک بغض قلبش را شکست .. روی خود را برگرفت از بچه ها .. شانه می لرزید و بغضش بی صدا .. با همان چشمان بغض آلود گفت . وای از شهری که وجدانش بخفت . یاسمن، بانو،نمی خواهد نرو .. جای خود بنشین ودیگر پا نشو .. عینکم را شست اشک پاک تو .. سوختم از سینه ی صد چاک تو دفترت خوب و قشنگ است و تمیز .. حیف باشد مانده باشد روی میز .. مثل قران می گذارم بر سرم .. دفترت را می فروشی دخترم؟ گاهی اوقات شرایط اونطوری نیست که فکر میکنی.... @yazainab314