منتظر بودیم به بهانه ای مدارس تعطیل شود
هر موقع در شرایط بحرانی مدارس را تعطیل نمیکردند، صدای اعتراض مان بالا میرفت
اما سه شنبه، تاریخ ۱۴۰۳/۰۳/۰۱
همه بچه ها
حتی آنهایی که گاهی اوقات به نشانه اعتراض غیبت میکردند، در کلاس حاضر شدند
به یکی از آنها گفتم: تو همیشه در همچین موقعیت هایی غیبت میکنی
چرا امروز اومدی؟
گفت:امروز احساس وظیفه کردم
آقای رئیسی شهید نشد که ما تعطیل شیم
شهید شد که ما پر قدرت تر ادامه بدیم
حقیقتا شرمنده شم...
✍️ هماطالبی
⚪️ #شهید_جمهور
🆔 @yazde_ghahraman
دو سه هفتهای برنامه ریختیم برای سفر.
یک روز قبل از سفر پیام داد: بچهها من میخوام برم تشییع پیکر شهدا...این نمازه خیلی برام مهمه.
سفرشان کنسل شد.
✍️ زهرا عسکری
⚪️ #شهید_جمهور
🆔 @yazde_ghahraman
یادم نمیره سفر اول ایشون به یزد بود. من باخبر شدم که سامانه ۱۱۱را راه اندازی کردن. بارها خودم نامه نوشتم وجواب گرفتم. حتی واسه مشکلات دوتا از همکارام که گزینش بهشون گیر داده بود از کار بیکار شده بودند. به جای همکارانم نامه نوشتم والان به دستور آقا برگشتن سر کار.
حتی یک بار هم یکی از اراذل اوباش اومد ، بیمارستان بامشت بینی همکارم و شکست. مثل اینکه خیلی پر وپارتی داشت وبا اینکه حکم جلبشو همکارم گرفته بود، باز دست از شرارت برنمیداشت. تا دادگاه میرفت اما راحت بایه وثیقه کوچیک ولش میکردند. یادم نمیره دوبار یا سه بار نامه نوشتم تا اینکه نامه از طرف ریاست جمهور ارجاع شد به اطلاعات امنیت یزد واین دفعه همکارم جواب گرفت. شخص خاطی مجبور شد باوالدینش برن محل کار ومنزل همکارم تا رضایت بگیرن. آخر سر مجبور به پرداخت دیه وخسارت شدند تا رضایت گرفتند. البته من خبر نداشتم یه نامه دیگه زدم ایندفعه از خود استانداری یزد زنگم زدند که جریان چیه ومن وصلشون کردم به همکارم ...
✍️ علی شمس الدینی
⚪️ #شهید_خدمت
🆔 @yazde_ghahraman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید جمهور در دل نوجوانان یزدی...
🆔 @yazde_ghahraman
هدایت شده از نقطه ویرگول؛ علی اصغر مرتضایی راد
⭕ادای دینی در حق راوی خونشریکی
جان پدر کجاستی
بعد از انفجار دانشگاه کابل در میان شهدا موبایلی را پیدا کرده بودند که ۱۴۲ تماس بی پاسخ داشت و یک پیام؛ متن پیام این بود:
"جان پدر کجاستی"
صبح بعد از خواندن این خبر حسابی به هم ریختم؛ پشت فرمان ماشین یک دوبیتی سرودم و برای محمد سرور فرستادم؛
چند روز بعد یکی از دوستان کلیپی را برایم فرستاد؛
محمد سرور در برنامه کتابباز شبکه نسیم با چشمان گریان و بغض، در حال خواندن دوبیتیام بود:
"چشمانمان نشستهبه در پس کجاستی
برگرد قصهام رسیده به سر پس کجاستی
اسپندهای مادرت همه دود هوا شدند
جانم به لب رسید جان پدر پس کجاستی"
ز دشت لیلا رفتی...
درگیر کرونا بود و مدام در فضای مجازی پیام میدادند که برای سلامتیاش دعا کنیم؛ دعا کردم اما فکر نمیکردم ماجرا جدی باشد.
تا این که صبح روز عید غدیر خم حامد بامروتنژاد برایم پیامی فرستاد؛
محمدسرور به رحمت خدا رفت، میتونی برای پوستر وفاتش یه دوبیتی بگی؟!
با بهت و بغض کلیپ برنامه کتابباز را چند بار دیدم و اشک ریختم و این دوبیتی را بر اساس اسامی کتابهایش سرودم:
مجنون شدی و ز دشت لیلا رفتی
مامور خدا و بودی و تنها رفتی
ای جان پدر، جان برادر بودی
آغوش گشودی و ز دنیا رفتی"
خونشریکی
بعد از فوتش حس میکردم باید کاری برای محمدسرور انجام دهم.
از دفتر راه تماس گرفتند که میخواهیم از آثار و نوشتههای مرحوم رجایی اثری تولید کنیم، میتوانی کمک کنی؟
با این که درگیر دو پروژه دیگر بودم با تمام وجود قبول کردم.
پژمان عرب و و علی ناصری قبلا مقالات مرحوم رجایی را گردآوری کرده بودند و من باید آنها را دسته بندی میکردم و دستی به سر و رویش میکشیدم.
در ظاهر کار سادهای به نظر میرسید، اما هرچه پیش رفتم سختی کار بیشتر رخ نشان داد. محمدسرور آدم کمی نبود، راوی خونشریکی بود و آوینی افغانستان؛ باید برایش سنگ تمام میگذاشتم و در روزهایی که هرکسی داشت تصویر ناقص دلخواهش از محمد سرور را ارائه میکرد، کاملترین تصویر از او را، از لابهلای مقالات و یادداشتهای پرتعدادش بیرون میکشیدم.
خواب
قرار بود ساعت ۱۴ رونمایی در نمایشگاه برگزار شود؛ برخی از دوستان و رفقا زحمت کشیده بودند و برای رونمایی خودشان را رساندهبودند؛ عارف جعفری گفت خانواده محمدسرور نتوانستند خودشان را به رونمایی برسانند؛ گفتم رونمایی را عقب بیاندازیم.
قرار شد رونمایی ساعت ۱۶ برگزار شود؛
با این که مراسم خلوت شد، اما ارزشش را داشت.
همسر و دو دخترش آمدند، گپ و گفت دلنشینی داشتیم.
همسر سرور از دغدغههای سرور گفت و نهایتا از خوابی که دخترش صبح دیده بود:
"دخترم صبح خواب پدرش را دیده، آنقدر آقای رجایی شاد و خوشحال بوده که قابل توصیف نیست.
من مطمئنم آقای رجایی خبر داشته که دوستانش زحماتش را به سرانجام رساندهاند."
#علی_اصغر_مرتضایی_راد
@noghtewirgool
🔹روایتشهیدجمهور
🔸روایت ۲
🔹ایکاشبرایعذرخواهیرفتهبودم...
🆔 @yazde_ghahraman
هدایت شده از اهالی کتاب
📚 کــتـــــابـــــــــ+ــبـــــــــــازی 🧩
🚦دوره تابستانه/ دوره ای جذاب، متفاوت و هیجان انگیز🤩
📌مهارت آموزی | کتابخوری | بازی و تفریح
ویژه برنامه ها | اردو | عملیات | و...
🧑🏻 ویژه پسران کلاس ششمی 💁
😊 زود باش! تا از دستت نره
🔍 مهلت ثبت نام:
فقط و فقط تا ۱۶ خردادماه
💡 ثبت نام از طریق:
ارسال عدد 🔟 به ۱۰۰۰۱۰۰۰۷۲
جا نمونیا🚶🏻♂️
🔗جهت کسب اطلاعات بیشتر: ۰۹۱۶۸۶۸۴۴۶۲
#اهالی_کتاب #بازی #دروازه_دانش #سازمان_فرهنگی_اجتماعی_ورزشی_شهرداری
╔═ 📚🧩 ════════╗
🍀 @ahaliketab | اهالی کتاب
╚═════════════
هدایت شده از هیات فتح خون
#اطلاعیه
#قرار_هفتگی
◾️ سخنران
🎙 حجتالاسلام دهقانی زاده
◾️ مداح
🎙 کربلایی علی میر شریف
🗓 چهارشنبه، نهم خرداد ماه
🕢 ساعت ۲۰
🏴 خیابان امام خمینی(ره)، کوچه ۳۹ ، حسینیه هنر یزد
➖➖➖➖➖
هیئت فتح خون
📌@fathe_khoon
🔸️هر پنجشــنبه متعلق به یک شهـید
🔹️شهــــــــید محــــــــمود ذوالفــــــــــقاری
🔹موضوع:حمــــــله اسرائیل به رفح و
آتش زدن ســـــــــرپناه مـــــــردم آنجا
🆔 @yazde_ghahrama
تو به ما یاد دادی؛
دست خالی هم میشود جنگید.
میشود یک نفر؛
یک دنیا را تکان بدهد.
🆔 @yazde_ghahraman
🔹روایتی از باراک اوباما در خصوص
رهبر کبیر انقلاب
🔸هفده سالم بود که تصـــویر مردی
با چشمانی نافذ...
🆔 @yazde_ghahraman
🔹برشـــــیازکتاببهچندخیاطماهــــــر
نیازمنــــــدیم
🔸قراربود۴۰۰۰دستلباسآمادهکنیم
وبهپادگان...
🆔 @yazde_ghahraman
📣آغاز ثبت نام کلاس های آموزشی
🔻 #پوستر_باز_شود | #رسانه_باشید
🏡 پذیرای شما هستیم در فضایی نوستالژی با هزینه ای مناسب 👌
و اما خبرخوب:🍀
هرجای یزد که باشید درمکان های مختلف مهمان شماییم🌹
🔅برنامه ما!
تلاش حداکثری برای تکثیر، اکسیر انقلاب اسلامی.🌱🌳
💵 جزو نفرات اول ثبتنام باشید، تشکر ویژه ما شامل حالتون خواهد شد.
♦️ اینجا در خدمتیم
🆔@Fatemehh7452
#اعزام_مربی
همراه ما باشید:
تکیه هنر ؛ واحد کودک و نوجوان حسینیه هنر
🆔 @yazde_ghahraman