eitaa logo
- یـه‌کُنـــج‌ازحَـــرَم -
603 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2هزار ویدیو
27 فایل
‹بِسْــمِ‌رَبِّ‌حُ‌ـسین‌جـٰانم› 1401.2.11 #تابع‌قوانین‌ایتا. بی‌پناه‌‌که‌شدی‌صدایش‌‌کن او‌حسین‌ِ‌وِترالمَوتوراست‌ میداندتک‌وتنها‌شدن‌‌یعنی‌‌چه‌.. درآغوشت‌می‌گیرد🤍● کپی؟ -حلالت‌مومن،بھ‌شرط‌ِصلوتی‌برای‌مولا:)💚 @Rezvan_000🌱:)جانِ‌دلم
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر مردم مے‌دانستند که چہ‌فضیلتی‌ در زیآرت مرقد امام‌حسین علیہ‌السلام است‌‌از شوق‌زیآرت مے‌مردند . - امام باقر علیہ‌ السلام " .
روایت‌عشق توی سر شلوغی های روز قبل از حرکت کاروان، چند بار پشت سر هم تماس گرفت. نهایتاً جواب دادم. گفت من یک ساله نیت کردم اربعین پیاده بیام زیارت آقا! همسرم چند ماهی هست که ناخوش احواله. دیروز خبر دادند باید تا دو سه روز دیگه بره اتاق عمل... نیت کردم مبلغی رو به عنوان زیارت‌نیابتی به کاروان بدم. فقط خواهش میکنم از زائرین بخواید برای سلامتی همسرم توی حرم ها و توی مسیر و علی الخصوص زیر قبة سیدالشهداء دعا کنند و سلام ما رو به آقا برسونند... نذر کردم که اگه از اتاق عمل صحیح و سالم بیرون اومد سال دیگه با هم بیایم سفرعشق... - سفرعشق، برای خیلیا‌ شده سفرحسرت..! آقاجان! ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است.. ببین که در طلبت حالِ مَردُمان چون است... نوشتۀ؛حانیه اکبری
خارچشـم‌دشمنـان!
- حاج آقا يہ‌ سوال داشتم! + آیت‌الله‌بهجت : بفرماييد -حاج آقا چيکار کنم کہ‌از عبادت لذتــ‌ببرم؟ + آقا با همون لبخند زيباشون فرمودند : شما نميخواد کاري بکني کہ‌ از عبادت لذت ببري! شما لذت هاي ديگہ‌ رو ترک کن لذت عبادت خودش مياد سراغت.
بی هوا زمین خورد!نمی توانست باور کند که جامانده،باور نمیکرد که فراموشش کرده اند،هنوز جوانه امید در دلش زنده بود!زیر لب روضه میخواند و بی صدا اشک میریخت...!اگر او میطلبید الان تا فلان عمود پیاده روی کرده بود،پاهایش از شدت پیاده روی تاول زده بودند و روی پتوی کهنه و نخ نمایی غرق خواب بود! اصلا این ها هیچ...!دلش پر میکشید برای چای روضه و سینه زنی های پرشور،برای چادر روی سر کشیدن و بلند بلند گریه کردن! اما مگر لیاقت داشت؟!دنیایش شده بود هییت های تک نفره وگریه های بی صدا،دخترک خسته بود و آشفته!خسته از جاماندن و آشفته از بی لیاقتی اش! هرجور که حساب میکرد،الان باید در مشایه قدم برمیداشت و چای عراقی مینوشید،هرجور مه حساب میکرد الان باید چادر خاکی اش را تا میکرد و چشم های خسته اش را مهمان اندکی استراحت! نمی دانست چطور شد که جاماند،لحظه شماری ها کرده بود برای این ایام،چشمانش را بست و خود را مهمان رویایی شیرین کرد،رویایی شیرین تر از عسل!در رویایش هم در مشایه قدم برداشت و هم یک دل سیر زیارت کرد،تا توانست چای عراقی خورد و در بین الحرمین بی امان اشک ریخت! به قلم؛ ز.نیازی
ای پاسخ گرامی امن یجیب ها
[ الیس الله بکاف عبده ] آیاخداوند برای‌ بندھ‌اش کافے‌نیست ؟
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند ميگيرى همين راهى كه آمدى رو ادامه ندى و برگردى؟
^ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ^ قطعابا هرسختے‌ ، آسانۍ‌است 🤍 .
آن اُویسَم که شبی راهِ قَرَن را گم کرد با دلِ ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟! _سیدحمیدرضا برقعی