eitaa logo
- یـه‌کُنـــج‌ازحَـــرَم -
609 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2هزار ویدیو
27 فایل
‹بِسْــمِ‌رَبِّ‌حُ‌ـسین‌جـٰانم› 1401.2.11 #تابع‌قوانین‌ایتا. بی‌پناه‌‌که‌شدی‌صدایش‌‌کن او‌حسین‌ِ‌وِترالمَوتوراست‌ میداندتک‌وتنها‌شدن‌‌یعنی‌‌چه‌.. درآغوشت‌می‌گیرد🤍● کپی؟ -حلالت‌مومن،بھ‌شرط‌ِصلوتی‌برای‌مولا:)💚 @Rezvan_000🌱:)جانِ‌دلم
مشاهده در ایتا
دانلود
- بـسـم‌ـاللّٰـھ . .˘˘🌿!
5714915861.mp3
2.75M
↵دعاےعھـد . . ♥️! میون‌‌اشڪ‌هاودعاهاے . . . قشنگتون‌ماروفراموش‌نڪنیدᵕ.ᵕ🌱
♥️ سلامتی؛ ارمغانِ سلام است! و تـــو؛ جلوه‌ی تمام و کمالِ سلام! سَلامِ بر سلام؛ نورٌ علیٰ نور است برای آنان که به تلالؤ پسِ پرده‌ات نیز، دلگرمند... بر تـــو حضرت صاحب دلم؛ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
ان‌شاءاللّٰھ‌ظھورآقامون🌿^.^! . .( :🕊!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام زمان علیه‌السلام محیط به عالم وجود است. شما هم هر موقع گرفتاری دارید -چه گرفتاری مادی چه معنوی- 《یابن الحسن》 را فراموش نکنید. خودشان فرمودند: إنّا غيرُ مُهمِلين لِمُراعاتكُم و لا ناسينَ لِذِکرِكُم؛ من شما را رها نکردم و فراموشتان هم نکردم.🍃
آیات جنون... حاء، سین، یاء، نون 💔
همه کس نوکری ارباب... داغ کربلا تو رو دل نوکر نزار...
قراره رمان بزارم ✨⚡️
یه‌سلام‌بدیم‌به‌آقامون‌صاحب‌الزمان! السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🍃
مۍگفت:بیڪار نشین! زبونت‌بہ‌ذڪرخدابچرخہ؛ همینطورۍڪہ نشستے،هرکارۍڪہ‌میکنے هم‌ بگو . .!- یاران 🇮🇷 سربازان مثل
قراره رمان راض بابا رو بزارم 😊🍃
روزی دو پارت
••{🥀💔}•• 🥀 🌺راض بابا🌺 خاطرات شهیده راضیه کشاورز🥀 چیزی که راضیه را از دیگر همسالان خود متمایز می کرد رفتار و کردار او و تلاش هایش برای تبدیل شدن به بنده مخلص خدا بود. مادر راضیه کشاورز درباره ی تلاش های دخترش اینطور می گوید: 《 این شهیده بزرگوار مثل همه شما درس می‌ خواند، زندگی می‌ کرد، بازی می‌ کرد و ...، اما چیزی که او را به این درجه رساند، نکات ظریفی بود که در زندگیش رعایت می‌ کرد، نکاتی که کاری به سن و سالش نداشت، از سر تقوا و ایمان از سر مراقبت در رفتار‌های روزمره‌ اش بود و احترامی که برای بزرگترها؛ پدر و مادر و معلمان قائل بود و در کارهایش واقعاً مرد عمل بود، یعنی درست است که راضیه یک دختر بود، اما واجباتش جایی که باید رضای خدا را در نظر بگیرد، واقعاً مردانگی به خرج می‌ داد.》
🍃🌹 شما دختر من رو ندیدین؟ _چی؟ راضیه ؟ چِش شده؟ _باشه باشه الان خودمون رو می رسونیم. دستانش می لرزید که تلفن را قطع کرد. اول اطرافش را پایید و بعد همین طور که سوئیچ را از جاکلیدی برمی داشت حرف های مبهمی زد. وقتی حال تیمور را ديدم.ناگهان در تمام بدنم احساس سردی کردم‌. بدون هیچ سوالی به طرف اتاق رفتم و چادرم را از سر چوب لباسی کشیدم. همینطور که می دویدم بازش کردم و به سر انداختم. در ان لحظه بدون گفتن حرفی به مرضیه و علی که در اتاق بودند از خانه بیرون زدیم پله ها را دوتا یکی کردیم و سوار ماشين شدیم. تیمور بدون ملاحضه سرعتش را زیاد می کرد و با بوق زدن ماشین های مقابلش را کنار می کشید. مدام با چپ و راست شدن سریع ماشین تکان می‌خوردم. نمی‌دانستم چه بر سرش آمده است.راضیه سه ساعت پیش که از خانه بیرون رفت، حالش خوب بود. نگاهم را با شتاب از بین ماشین ها زد کردم و بعد رو به تیمور برگشتم. با وجود هوای بهاری از صورت رنگ پریده اش عرق می ریخت. _تو رو خدا درست بگو کی بود زنگ زد؟ چی گفت؟ _ نمی دونم یه مردی بود فقط گفت راضیه حالش بد شده. _خب نپرسیدی چش شده؟ _اون قدر سروصدا می اومد و هول شده بودم که حواسم نبود چیری بپرسم. دلشوره چند ماهه ام آخر نقاب از چهره برداشته بود دیشب وقتی از خانه پدر برگشتم به خاطر هول و ولای دلم به همه شان التماس دعا گفتم. ادامه دارد..... یاران مهدی زهرا (عج)
🍋 📒 وقتی هم سوار ماشین شدیم مدام آیه الکرسی می خواندم و بر می گشتم و بچه ها مخصوصا راضیه که پشت سر پدرش نشسته بود فوت میکردم در نگاهم زیباتر از همیشه شده بود.باهر نگاهی صلواتی می فرستادم تا چشمش نزنم. وقتی به خانه رسیدیم توانستم نفس راحتی بکشم و قبل از کاری پولی برای صدقه کنار گذاشتم امام این اضطراب قصد نداشت دست از سرم بردارد. به ساعت مچی ام که نه و نیم را نشانه گرفته بود نگاهی گذرا انداختمش دیگر راهی نمانده بود، اما هر چه نزدیک تر می شدیم حرکت کندتر می شد. تمام عرض خیابان را ماشین پوشانده بود. صدای آمبولانس ها که با فاصله ای کم از دور و نزدیک شنیده می شد دلشوره ی دلم را هم می‌زد به خیابان شهید آقایی رسیدیم‌ کمی که جلوتر رفتیم چند نفر مقابل ماشین ها ایستاده بودند و اجازه عبور نمی دادند. هر کس ماشینش را رها می کرد و می دوید. تیمور دکمه شیشه را فشرد و سرش را بیرون برد. _یا امام زمان! چه خاکی به سرمون شده؟ راضیه کجاست؟؟ ما با خبر بدحالی راضیه از خانه بیرون زده بودیم اما حادثه بزرگتری همه را به این جا کشانده بود. داشت بغضم سر باز می کرد که تیمور ماشین را وسط خیابان متوقف کرد. با اندک جانی که در تنم مانده بود دستگیره را کشیدم و چادرم را محکم در مشت گرفتم و شروع به دویدن کردم. از دور فقط سیاهی جمعیت دیده می شد. به چهار راه که رسیدم... ادامه دارد ......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم💚 💚بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ💚 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ 💚ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ 💚السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی 💚یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 💛🍃💛🍃💛🍃💛🍃
﷽ 『🦋🐬』 میان این همہ سنگ دنیا ... آنکہ گوهر مے شود دو خصلت دارد... 🌸اول آنڪہ شفاف است ڪینہ نمے گیـرد 🌸دوم آنڪہ تراشہ ے زندگے راتاب مے آورد...