☀️7) امیرالمومنین ع بعد از به دست گرفتن خلافت، با شبهات معاویه که به بهانه قتل عثمان مطرح شده بود، مواجه شد. پیش از آغاز جنگ صفین، معاویه ابوالدرداء و ابوهریره را که از صحابه پیامبر بودند برای محاجه با حضرت فرستاد؛ و آنان در برابر استدلالهای حضرت پاسخی نداشتند.
📚(متن کامل این گفتگوها در كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص748-757 )؛
سپس بر منبر رفت و مردکی را که همراهش آمده بودند جمع کرد و ابتدا حمد و ثنای خداوند گفت و سپس فرمود:
ای مردم! مناقبِ من بیش از آن است که به حساب شود و به شمارش درآید؛ و آنچه خداوند در کتابش در این زمینه نازل کرده ویا رسول الله ص بدان سخن گفته برای فهمیدن مناقب من کافی است. آیا میدانید که خداوند در کتاب ناطق خود سبقتگیرنده به اسلام را در بیش از یک آیه بر کسانی که بر آنان سبقت گرفته شده برتری داد؛ در حالی که احدی از این امت در شتافتن من به سوی خدا و رسولش بر من سبقت نگرفته است؟
.گفتند: بله.
فرمود: شما را به خدا سوگند! آیا از رسول الله ص درباره این سخن خداوند عز و جل که میفرماید سوال نشد و رسول الله مفرمود که: خداوند این را در مورد پیامبران و اوصیای آنان نازل فرمود؛ و من برترین پیامبران خدا هستم و برادر و وصی من علی بن ابیطالب برترین اوصیاء هستند؟
پس حدود هفتاد نفر از کسانی که در جنگ بدر بودند، برخاستند؛ اغلب از انصار، و برخی هم از مهاجران، از جمله ابوهیثم تیهان، خالد بن زید، ابوایوب انصاری، و از مهاجران، عمار یاسر؛ و گفتند: ما شهادت میدهیم که این را از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شنیدیم.
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص758
@yekaye
☀️8) ابن مغازلی (عالم بزرگ شافعی، م483) در کتابی که در مناقب امیرالمومنین ع نوشته، صرف نظر از اینکه از سخنان خود امیرالمومنین ع و صحابه مانند زید بن ارقم روایاتی درباره تقدم امیرالمومنین ع بر دیگران آورده است، سه حدیث از رسول الله نیز در این زمینه روایت کرده است:
☀️الف. ابوایوب انصاری میگوید: از رسول الله شنیدم که فرمود:
فرشتگان هفت سال [فقط] بر من و علی ع صلوات میفرستادند؛ و این بدان جهت بود که غیر از او احدی همراه من نماز بجا نمیآورد.
☀️ب. انس بن مالک میگوید: از رسول الله شنیدم که فرمود:
فرشتگان هفت سال [فقط] بر من و علی ع صلوات میفرستادند؛ و این بدان جهت بود که شهادت دادن بر اینکه خدایی جز الله نیست و اینکه محمد ص بنده و رسول خداست، جز از جانب من و او به آسمان نرفت.
☀️ج. سلمان فارسی میگوید: از رسول الله شنیدم که فرمود:
اولین کسی از مردم که در حوض کوثر بر من وارد میشود اولین کسی از آنان است که اسلام آورد و آن همان علی بن ابیطالب ع است.
📚مناقب علي لابن المغازلي (ص38-44)
@yekaye
🔹ج.2) از زبان خود امیرالمومنین ع
☀️9) الف. آن گونه که ابوذر روایت کرده است امیرالمومنین ع در شورای شش نفرهای که خلیفه دوم برای تعیین جانشین خودش معین کرده بود، احتجاجاتی برای اثبات احقیت خود به خلافت میآورد مطرح شده است؛
یکی از آن موارد این است که خود را مصداق این آیه معرفی میکند و میفرماید:
آیا در میان شما غیر از من کسی هست که خداوند از او یاد کرده باشد آن گونه که مرا یاد کرد، آنجا که فرمود: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11)؛
آیا احدی از شما در شتافتن به سوی خدا و رسولش بر من سبقت گرفته است؟
گفتند: خیر.
📚 الأمالی (للطوسی)، ص549؛
📚المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام، ص352
☀️ب. از امام رضا ع از پدرشان امام کاظم ع از پدرشان امام صادق ع از پدرشان امام باقر ع از پدرشان امام سجاد ع از پدرشان امام حسین ع از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
آیه «السابقون السابقون» در مورد من نازل شد.
📚عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص65
@yekaye
☀️10) الف. از حضرت علی ع روایت شده که فرمود:
من بنده خدا و برادر رسول او هستم، من #صدّیق_اکبر هستم؛
کسی بعد از من این را نمیگوید مگر اینکه دروغگو و افترازننده است؛
همانا من هفت سال قبل از همه مردم با پیامبر ص نماز می خواندم.
📚مجمع البیان، ج5، ص98
سمعت علیا (ع) یقول:
أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ ص، وَأَنَا #الصِّدِّیقُ_الْأَكْبَرُ، لَا یقُولُهَا بَعْدِی إِلَّا #كَذَّابٌ مُفتَرٍ، صَلَّیتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِینَ
✅این روایت در منابع اهل سنت هم بارها آمده است؛
از جمله در
📚مصنف ابن أبی شیبة (م235) ج6، ص368
📚فضائل الصحابة (لأحمد بن حنبل، م241) ج2، ص586
📚سنن ابن ماجه (م273) ج1، ص44
📚الآحاد والمثانی (لابن أبی عاصم، م287) ج1،ص148
📚السنة (لابن أبی عاصم) ج2، ص598
📚السنن الكبرى (للنسائی، م303) ج7، ص409
📚خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (للنسائی) ص24
📚المستدرك على الصحیحین (للحاكم، م405) ج3، ص120
📚الكشف و البیان (ثعلبی م427)، ج5، ص85 و ج9، ص232
📚التفسیر المظهری (م1225)، ج6، ص98؛ ج9، ص199
☀️ب. حتی در برخی از روایاتی که در کتب اهل سنت آمده، بعد از اینکه حضرت فرموده که من #صدیق_اکبر هستم،
تصریح کردهاند که قبل از اینکه ابوبکر ایمان بیاورد و مسلمان شود من ایمان آوردم و مسلمان شدم:
📚الآحاد والمثانی (لابن أبیعاصم، م287) ج1، ص151
📚الكنى والأسماء (للدولابی، م310) ج2، ص904-905
📚الأوائل (لأبی عروبة الحرانی، م318) ص74
سَمِعْتُ عَلِيًّا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، عَلَى الْمِنْبَرِ وَهُوَ يَقُولُ: «أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ، آمَنْتُ قَبْلَ أَنْ يُؤْمِنَ أَبُو بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، وَأَسْلَمْتُ قَبْلَ أَنْ يُسْلِمَ»
در کتب اهل سنت روایات متعددی نقل شده که پیامبر اکرم ص این لقب را به حضرت امیر ع دادند؛
مثلا:
☀️ج. از ابوذر و سلمان روایت شده است که پیامبر اکرم ص دست حضرت علی ع را گرفت و فرمود:
همانا این اولین کسی است که به من ایمان آورده است و اولین کسی است که با من در روز قیامت دست می دهد؛ این همان #صدیق_اکبر است؛ این همان #فاروقِ این امت است که حق را از باطل جدا میکند؛ این یعسوب [=ملکه زنبور عسل، که همه زنبورها گرد او و گوش به فرمان اویند] مومنان است؛ در حالی که مال و ثروت، یعسوب ظالمان است.
📚المعجم الكبیر للطبرانی (6/ 269)
📚البحر الزخار =مسند البزار، ج9، ص342
📚ترتیب الأمالی الخمیسیة (للشجری)، ج1، ص188-189
أَخَذَ #رَسُولُ_اللهِ ص بِیدِ #عَلِی رَضِی اللهُ عَنْهُ، فَقَالَ: «إِنَّ هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی، وَهُوَ أَوَّلُ مَنْ یصافِحُنِی یوْمَ الْقِیامَةِ، وَهَذَا #الصِّدِّیقُ_الْأَكْبَرُ، وَهَذَا #فارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ، #یفَرَّقُ_بَینَ_الْحَقِّ_وَ_الْبَاطِلِ، وَهَذَا #یعْسُوبُ_الْمُؤْمِنِینَ، وَالْمَالُ یعْسُوبُ الظَّالِمِ»
📚شجری در جای دیگر همین کتاب (ج1، ص58) این حدیث را از امام کاظم از پدرانشان از خود حضرت علی ع روایت کرده است.
☀️د. حتی معاویه نیز به این مطلب اذعان کرده است:
شخصی نزد معاویه آمد و گفت: از نزد دروغگوترین، ترسوترین و بخیلترین مردم، یعنی علی ع نزد تو آمدهام.
معاویه اموال فراوانی به او بخشید، سپس با او خلوت کرد و گفت: وای بر تو، چگونه گفتی «دروغگوترین مردم»؛ در حالی که او اول کسی است که رسول الله را تصدیق کرد و اول کسی است که به خداوند ایمان آورد و او صدیق اکبر است؛ و چگونه گفتی «ترسوترین مردم» در حالی که عرب می داند که در میان خود از او شجاعتر ندارد؛ و چگونه گفتی «بخیلترین مردم»،در حالی که اندک زر و سیمی برای خود جمع نکرده.
وی گفت: اگر او این گونه است که میگویی، پس برای چه با او میجنگی؟
گفت: به خاطر اینکه گِلِ این انگشترِ [خلافت]، در زمین از مسیرش خارج شده! [کنایه از اینکه من دنبال حکومتم]
📚 بحر الفوائد المسمى بمعانی الأخبار (للكلاباذی، م380) ص314
...فَقَالَ لَهُ: وَیحَكَ كَیفَ قُلْتَ: أَكْذَبِ النَّاسِ وَهُوَ أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَ رَسُولَ اللَّهِ ص، وَأَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَهُوَ الصِّدِّیقُ الْأَكْبَرُ، وَكَيْفَ قُلْتَ: أَجْبَنِ النَّاسِ وَقَدْ عَلِمَتِ الْعَرَبُ أَنَّهُ لَيْسَ فِيهَا أَشْجَعُ مِنْهُ، وَكَيْفَ قُلْتَ: أَبْخَلِ النَّاسِ وَمَا جَمَعَ قَطُّ صَفْرَاءَ وَلَا بَيْضَاءَ؟
فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: إِنْ كَانَ كَمَا تَقُولُ فَعَلَامَ تُقَاتِلُهُ؟
فَقَالَ مُعَاوِيَةُ: عَلَى أَنْ تَجُورَ طِينَةُ هَذَا الْخَاتَمِ فِي الْأَرْضِ.
🤔با این حال، بسیاری از بزرگان اهل سنت تعبیر «الصدیق الاکبر» را فقط در مورد ابوبکر به کار میبرند؛
در حالی که در منابع اهل سنت (در تمام کتب تفسیری و حدیثیای که در الشامله موجود است) #هیچ_حدیث_نبوی (ولو روایت ضعیف و جعلی) هم یافت نمیشود که پیامبر اکرم ص، #ابوبکر را #صدیق_اکبر خوانده باشد.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️11) امیرالمومنین در خطبهای فرمودند:
اى مردم رنگارنگ، با دلهاى پريشان و ناهماهنگ. تنهاشان عيان، خِرَدهاشان از آنان نهان، در شناخت حق شما را مىپرورانم همچون دايهاى مهربان، و شما از حقّ مىرميد چون بزغالگان از بانگ شير غرّان. هيهات كه به يارى شما تاريكى را از چهره عدالت بزدايم، و كجى را كه در حق راه يافته راست نمايم!
خدايا! تو مىدانى آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود، و نه از دنياى ناچيز خواستن زيادت. بلكه مىخواستيم نشانههاى دين را به جايى كه بود بنشانيم، و اصلاح را در شهرهايت ظاهر گردانيم. تا بندگان ستمديدهات را ايمنى فراهم آيد، و حدود ضايع ماندهات اجرا گردد.
خدايا! من نخستين كسم كه به سوى تو روى آورد، و شنيد و اجابت كرد. در نماز كسى از من پيش نيفتاد جز رسول خدا، كه درود خدا بر او و آل او باد.
📚نهجالبلاغه، خطبه131؛ (ترجمه شهیدی، ص129)
و من كلام له ع و فیه یبین سبب طلبه الحكم و یصف الإمام الحق
أَیتُهَا النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَةُ وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ أَظْأَرُكُمْ عَلَی الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَ الْمِعْزَی مِنْ وَعْوَعَةِ الْأَسَدِ هَیهَاتَ أَنْ أُطْلِعَ بِكُمْ سِرَارَ الْعَدْلِ أَوْ أُقِیمَ اعْوِجَاجَ الْحَقِّ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یكُنِ الَّذِی كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَیءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِكَ فَیأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ لَمْ یسْبِقْنِی إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بِالصَّلَاة ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️ج.3) از قول ائمه اطهار ع
12) از امام صادق ع از پدرشان امام باقر ع از پدرشان امام سجاد ع روایت شده است که:
هنگامی که امام حسن ع با معاویه صلح کرد، با هم دیداری داشتند.
معاویه بالای منبر رفت و به امام حسن ع گفت پله پایینتر از او بنشیند و سپس گفت: ای مردم! این حسن فرزند علی ع و فاطمه س است، که ما را شایسته خلافت دید و خودش را شایسته خلافت ندید؛ و اکنون نزد ما آمده تا به میل خود با ما بیعت کند؛
سپس گفت: حسن! بلند شو [و سخن بگو].
پس امام حسن ع برخاست و خطبهای خواند که کاملا مدعای معاویه را باطل کرد؛ و در فرازی از آن فرمود:
... و رسول الله ص برای ابلاغ پیام برائت به مکه آن را به حضرت علی ع داد و فرمود: یا علی! این را تو ببر؛ زیرا به من دستور داده شد که این را کسی نباید ببرد جز خودم یا کسی که از من باشد، و آن کس تویی؛ پس علی ع از رسول الله بود و رسول الله ص از او بود؛
و نیز هنگامی که رسول الله ص بین او و برادرش جعفر بن ابی طالب و آزادشدهاش زید بن حارثه در مورد دختر حمزه قضاوت کرد به او فرمود: یا علی! همانا تو از منی و من از تو هستم؛ و همانا تو ولیّ هر مومن پس از من هستی.
پس پدرم در تصدیق رسول الله ص [بر همگان] سبقت گرفت و جانش را سپر او کرد؛ و همواره در هر موطنی رسول الله ص او را جلو میانداخت، و برای هر کار سختی او را میفرستاد، به خاطر اعتماد و اطمینانی که به او داشت، و برای اینکه میدانست او چه اندازه خیرخواه خدا و رسولش است،
و همانا او نزدیکترین نزدیکان به خدا و رسولش بود و خداوند عز و جل میفرماید: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) و پدرم سبقتگیرندهترینِ سبقتگیرندگان به سوی خدا و رسولش بود؛ و نزدیکترینِ نزدیکان به خدا و رسولش.
پس خداوند فرمود: «هرگز كسانى از شما كه پیش از فتح [مكه] انفاق كردند و جهاد نمودند [با دیگران] یكسان نیستند، آنها از حیث درجه بزرگترند» (حدید/10) و پدرم اولین آنها بود در اسلام و ایمان؛ و اولین نفر بود در هجرت و ملحق شدن به خدا و رسولش؛
و اولین آنان بود در اینکه در حدی که مییافت و وسعش میرسید انفاق میکرد؛ و خداوند فرمود «و كسانى كه پس از آنها آمدند مىگويند: پروردگارا، بر ما و آن برادران ما كه در ايمان از ما پيشى گرفتند ببخشاى، و در دلهاى ما كينهای نسبت به كسانى كه ايمان آوردهاند قرار مده، پروردگارا، بىترديد تو بسيار رئوف و مهربانى.» (حشر/10)
واین بدان سبب بود که احدی در ایمان بر او سبقت نگرفت؛ و نیز خداوند متعال فرمود: «و سبقتگیرندگان نخستین از مهاجران و انصار و كسانى كه به احسان از آنها پیروى كردند» (توبه/100)
پس او سبقت گیرنده بر جمیع سبقتگیرندگان بود؛ پس همان گونه که خداوند عز و جل سبقتگیرندگان را بر جاماندگان و عقلماندگان برتری داد، به همین ترتیب، سبقتگیرندهترین سبقتگیرندگان را هم سبقتگیرندگان برتری داد؛
و خداوند عز و جل فرمود: «آيا آب دادن به حاجيان و آبادسازى مسجد الحرام را همانند كسى قرار دادهايد كه به خدا و روز واپسين ايمان آورده است [و در راه خدا جهاد كرده؟!]» (توبه/19) و پدرم بود که به خدا و روز واپسین ایمان آورد بود و مجاهد واقعی در راه خداوند بود؛ و این آیه نیز در مورد او نازل شد. ...
📚الأمالی (للطوسی)، ص562-563
👇متن حدیث👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️13) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
سبقتگیرندگان چهارتناند: فرزند آدم که کشته شد [= هابیل]، سبقتگیرنده در امت حضرت موسی ع که همان مومن آل فرعون است؛ و سبقت گیرنده در امت حضرت عیسی ع که همان حبیب نجار است؛ و سبقتگیرنده در امت حضرت محمد ص که علی بن ابیطالب ع است.
📚مجمع البیان، ج9، ص325
عن أبی جعفر (ع) قال:
السابقون أربعة؛ ابن آدم المقتول، و سابق فی أمة موسی (ع) و هو مؤمن آل فرعون، و سابق فی أمة عیسی (ع) و هو حبیب النجار، و السابق فی أمة محمد ص علی ابن أبی طالب (ع).
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹د. بقیه ائمه ع هم جزء السابقوناند
☀️14) از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
ما سابقون در روز قیامتایم؛ ما اولِ اولینها از میان محاسبهشوندگان هستیم.
📚المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام (طبری م326)، ص324
عَنِ النَّبِيِّ (ص) أَنَّهُ قَالَ:
نَحْنُ السَّابِقُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ نَحْنُ أَوَّلَ الْأَوَّلِ مُحَاسَبُونَ.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️15) قبلا (جلسه 906، حدیث2) روایتی نقل شد که شخصی خدمت امام صادق ع عرض کرد که عامه [= اهل سنت] میپندارند که مسلمانان همگی جزء «آل محمد»اند!
حضرت توضیح دادند که به یک معنا دروغ گفتند و به یک معنا راست گفت: از این جهت دروغ گفتند که عموم مسلمانان، با اینکه موحدند و به نبوت پیامبر ص اقرار میکنند، اما در دینداریشان نقص و کوتاهی هست؛ و از این جهت راست گفتند که مومنان واقعی جزء آل محمد ص هستند هرچند پیوند خویشاوندی نداشته باشند؛
و سپس شروع به توضیح دادن نکاتی کردند.
در فرازی از آن روایت، امام به توضیح آیاتی میپردازند که در آنها تعبیر «امت» آمده، اما مقصود اصلی از آن اهل بیت میباشند؛
از جمله اینکه میفرمایند:
و خداوند در جای دیگری درباره همین امت فرمود «و بدين گونه شما را امتى وسط» یعنی عدل «قرار داديم، تا بر مردم شاهد باشيد و پيامبر بر شما شاهد باشد» (بقره/143) پس اگر گمان کردهای که خداوند، جل ثنائه، منظورش از این آیه همه موحدان از اهل قبله بوده، آیا فکر می کنی کسی که در دنیا گواهیاش را بر یک پیمانه خرما جاری نمیشود، خداوند گواهی او را در روز قیامت بر کل خلایق طلب میکند و آن را در مقابل امتهای گذشته قرار میدهد؟ اصلا، هرگز خداوند چنین چیزی را از خلایق قصد نکرده است.
و در جای دیگر، باز در مورد این امتی که مصداق [اجابت] دعای حضرت ابراهیم ع بود [ظاهرا اشاره به دعای ایشان که در ذریهاش امت مسلمی قرار دهد؛ بقره/128 ]، فرمود «شما بهترین امتی هستید که برای مردم بیرون آمدید» (آل عمران/110) اگر خداوند عز و جل مقصودش جمیع مسلمانان بود که آنان بهترین امتی هستند که بر مردم بیرون آمدهاند، مردمی که اینان بر آنها بیرون آمدهاند نمیشناسند که جمیع مسلمانان، که هستند [یعنی قبول ندارند که جمیع مسلمانان از آنان بهتر باشند]؛ اصلا، هرگز مقصود خداوند این افراد نادانی که گلهوار این سو و آن سو میروند نبوده است؛ لیکن مقصود خداوند آن امتی است که حضرت محمد ص در آن مبعوث گردید!
وی سوال کرد: پس همراه او جز حضرت علی ع کسی نبوده است؟!
امام صادق ع فرمود: همانا همراه حضرت علی ع، حضرت فاطمه س و امام حسن ع و امام حسین ع بودند، همان کسانی که خداوند هرگونه پلیدی را از آنان زدود و آنان را کاملا پاک نمود (احزاب/33) همان اصحاب کساء که قرآن بر تطهیر آنان شهادت داد؛
و خود رسول الله بتنهایی نیز یک امت بود؛ زیرا خداوند سبحان میفرماید: «به راستى ابراهيم امّتى بود فروتن و مطيع خدا و حقگرا» (نحل/120) پس ابراهیم بتنهایی یک امت بود، سپس خداوند بعد از پیریاش اسماعیل و اسحاق را به وی بخشید «و در ذریه آن دو، نبوت و کتاب» را قرار داد (حدید/26)؛ و این گونه بود که رسول الله ص هم بتنهایی یک امت بود؛
سپس خداوند به وی حضرت علی ع و فاطمه س را عطا فرمود؛ و آنان را با امام حسن ع و امام حسین ع کثرت بخشید همان گونه که حضرت ابراهیم ع را با حضرت اسماعیل ع و حضرت اسحاق ع کثرت بخشید، و امامتی را که جایگزین نبوت است در ذریهاش از فرزندان حسین بن علی ع قرار داد همان گونه که نبوت را در ذریه اسحاق قرار داد و سپس آن را با ذریه اسماعیل ع ختم فرمود؛ همان گونه که امامت ابتدا در حسن بن علی ع قرار داده شد به خاطر سبقت داشتنش، و خداوند عز و جل در این مورد فرمود: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) پس امام حسن ع سابق بر امام حسین ع بود؛
سپس خداوند عز و جل امامت را به فرزندان امام حسین ع منتقل کرد، همان گونه که نبوت را از فرزندان حضرت اسحاق ع به فرزندان حضرت اسماعیل ع منتقل فرمود؛ و امت به شهادت برای آنان و اینکه این جاری در مورد آنان است [که فقط اینها ذریه پیامبرند]، اجماع دارند و چنین اجماعی برای شهادت دادن بر احدی غیر از اینان وجود ندارد.
پس اگر کسی گفت: دلیل بر اینکه امامت از فرزندان امام حسن ع به فرزندان امام حسین ع منتقل شد چیست؟
با او خواهیم گفت: دلیل این انتقال، قرآن است.
و اگر گفت: چگونه میشود که این بر اساس سبقت گرفتن و طهارت از گناهانی که شخص را مستوجب عذاب میکند، و پس علمی که ابراز میدارد، میباشد؟
به او گفته شود: همانا امامت در گروی جمیع آن چیزهایی است که امت بدان نیاز دارد اعم از حلال و حرام و علم به خاص و عام و ظاهر و باطن و محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ کتاب الله، و نیز ظرایف علمی و تاویلات غریب آن.
👇ادامه حدیث 👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه حدیث 15
وی پرسید: چه دلیلی هست بر اینکه کسی امام نمیشود مگر اینکه عالم به این اموری باشد که فرمودید؟
فرمود: این سخن خداوند عز و جل در مورد کسانی که به آنان اجازه حکم کردن داده و آن را اهل این کار قرار داده است: «بهيقين ما تورات را فرو فرستاديم كه در آن هدايت و نور بود، پيامبرانى كه تسليم [فرمان خدا] بودند بر طبق آن براى كسانى كه يهودى بودند حکم مىكردند، و نيز ربّانیون [=علماى ربّانى] و أحبار [= عالمان یهود]» (مائده/44) پس ربانیون همان امامان، و نه پیامبران،اند [چون پیامبران را قبلش گفته بود، پس اینها غیر از پیامبراناند] که مردم را با علمشان تربیت میکنند و بدان جهت كه از آنها حفظ كتاب خدا خواسته شده بود و بر آن گواه بودند، (مائده/44) و نفرمود «بدان جهت که نمیدانستند»
و فرمود «بگو: آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟ جز اين نيست كه تنها صاحبان خرد ناب متذكر مىشوند» (زمر/9)
و فرمود «بلكه آن، آيات روشنى است در سينههاى كسانى كه به آنها علم داده شده است» (عنکبوت/49)
و فرمود «و آن را تعقل نمىكنند مگر عالمان» (عنکبوت/43)
و فرمود «و از ميان بندگان خدا تنها عالماناند که خشیت او را در دل دارند» (فاطر/28)
و فرمود «پس آيا كسى كه به سوى حق هدايت مىكند سزاوارتر است كه از او پيروى شود يا آن كس كه خودش را هم تا هدايت نكنند هدايت نمىيابد؟ شما را چه شده؟ چگونه حکم مىكنيد؟» (یونس/35).
پس اینها حجتی است بر اینکه کسی نمیتواند امام باشد مگر عالمانی که مردم بدانان نیازمندند و آنان در چیزی از حلال و حرام نیازمند مردم نیستند.
وی پرسید: پس برایم توضیح دهید درباره اینکه امامت از فرزندان امام حسن ع به فرزندان امام حسین ع منتقل شد که این چگونه بود و چه حجتی بر آن هست؟
فرمود: این سخن خداوند تبارک و تعالی که فرمود «جز این نیست كه خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر گونه پلیدی را بزداید و شما را یکسره پاكیزه گرداند.» (احزاب/33) این آیه در مورد آن پنج تن نازل شد و شهادت داد به پاکی آنان از شرک و پرستیدن بتها و پرستیدن هرچیزی غیر از خداوند؛ که اصل آن همان دعای حضرت ابراهیم ع بود آنجا که فرمود «و مرا و فرزندانم را حفظ کن از اینکه بتها را بپرستیم» (ابراهیم/35)
و آن پنج تنی که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شد عبارتند از رسول الله ص و حضرت علی ع و حضرت فاطمه س و امام حسن ع و امام حسین ع و آناناند که مقصود از دعای حضرت ابراهیم ع بودند؛ پس سرورشان رسول الله ص است؛ و حضرت فاطمه س زنی است که با آنان در این طهارت شریک بود با اینکه بهرهای از امامت نداشت و البته مادر امامان است؛
پس چون خداوند از پیامبرش قبض روح کرد، علی بن ابیطالب شایستهترین مردم به امامت پس از رسول الله ص بود به دلیل این سخن خداوند عز و جل که: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) و به خاطر این سخن رسول الله ص در مورد امام حسن ع وامام حسین ع که فرمود: «آن دو، سرور جوانان بهشتیاند و پدرشان از آنان بهتر است» ونیز فرمود «حسن ع و حسین ع اماماند، قیام کنند یا بنشینند، و پدرشان از آن دو بهتر است»؛ پس حضرت علی ع به امامت سزاوارتر بود از امام حسن ع و امام حسین ع زیرا وی سبقتگیرنده بر آنان بود؛
و چون از دنیا رفت، امام حسن ع به امامت سزاوارتر از امام حسین ع بود به خاطر همان سبقت که فرمود «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان ...» (واقعه/10)؛ و امام حسن ع سابق بر امام حسین ع بود و سزاوارتر به امامت؛
پس چون امام حسن ع به رحمت خدا رفت، جایز نبود که امامت را در فرزندان خودش قرار دهد در حالی که برادرش در طهارت نظیر خودش بود و او بدین سبب و نیز به سبب سبقتگرفتن، برتریای بر فرزندان امام حسن ع داشت؛ پس امامت به او منتقل شد؛
و چون وقت وفات امام حسین ع رسید جایز نبود که آن را به جای فرزندان خود، به فرزندان برادرش برگرداند، زیرا که خداوند عز و جل فرمود: «و اولواالارحام نسبت به يكديگر در كتاب خدا سزاوارترند» (انفال/75) و رابطه رَحِمی وی با فرزند خودش نزدیکتر بود تا با فرزند برادرش و از این رو فرزندان خودش سزاوارتر بودند. پس این آیه فرزندان امام حسن ع را خارج کرد و به نفع فرزندان امام حسین ع حکم نمود؛ پس این در میان آنان جاری است تا روز قیامت؛
والحمدلله رب العالمین.
📚دعائم الإسلام، ج1، ص35-38
@yekaye
👇متن حدیث👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️16) ادریس بن عبدالله می گوید
از امام جعفر صادق درباره تفسیر این آیه که میفرماید «چه چيز شما را به دوزخ درآورد؟ گويند: ما از مُصَلّین نبوديم.» (مدثر/42-43) سؤال كردم.
فرمودند: مقصود از این آیه، آن است كه ما نبودیم از پیروان امامانی كه خداوند تبارك و تعالی دربارهشان فرموده است:
«و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) آیا نمیبینی كه مردم آن اسبی را كه پشت سر اسبی که سبقتگیرنده بر همه است «مصلّی»* مینامند؟»
پس همین مقصود بود آنجا كه فرموده: «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» یعنی: نبودیم از پیروانِ آن سبقتگیرندگان.
✳️* معمول سواران عرب چنان بود که در میدان معارضه آمده گروها بسته، به جهت امتحان ، همه اسبان را برابر ایستاده کرده یکبارگی به هم میتاختند، هر اسبی که از همه اسبان پیش شود آن را مجلی گویند و هرکه عقب او باشد آن را مُصَلّی، و هرکه پس از مصلی باشد آن را مُسَلّی خوانند و از این ترتیب چهارم را تالی و پنجم را مرتاح و ... (لغت نامه دهخدا، ذیل کلمه «تالی»)
📚الكافی، ج1، ص419؛مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج4، ص330
عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ الْقُمِّی عَنْ إِدْرِیسَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ الْآیةِ «ما سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ. قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»؟
قَالَ عَنَی بِهَا لَمْ نَكُ مِنْ أَتْبَاعِ الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی فِیهِمْ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ». أَ مَا تَرَی النَّاسَ یسَمُّونَ الَّذِی یلِی السَّابِقَ فِی الْحَلْبَةِ مُصَلِّی فَذَلِكَ الَّذِی عَنَی حَیثُ قَالَ «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» لَمْ نَكُ مِنْ أَتْبَاعِ السَّابِقِینَ.
@yekaye
🔹ه. بقیه مومنان و شیعیان
☀️17) از امام صادق ع متن کامل خطبه معروف پیامبر اکرم ص در غدیر خم روایت شده است. بر اساس این نقل، ایشان در فرازی از این خطبه فرمودند:
ای مردم! همانا فضایل علی بن ابیطالب نزد خداوند عز و جل و آنچه از آن را که در قرآن نازل فرموده، بیش از آن است که در یک مجلس واحد بتوان آنها را برشمرد؛ پس هرکس شما را از آن باخبر ساخت آنها را به شما معرفی کرد، وی را تصدیق کنید.
ای مردم! کسی مه از خدا و رسولش و از علی ع و ائمهای که از آنان یاد کردم، اطاعت کند قطعا به رستگاری عظیمی دست یافته است.
ای مردم! «سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگانِ» (واقعه/10) به بیعت با او و یاری او و کسانی که در برابر امیرالمومنین ع بودن وی تسلیماند، آناناند که رستگارانند؛ «آنان مقرباناند، در بهشتهای نعمت» (واقعه/11-12)
📚 الإحتجاج (للطبرسی)، ج1، ص66؛
📚روضة الواعظين، ج1، ص99؛
📚الیقین باختصاص مولانا علی ع بإمرة المؤمنین، ص360؛
📚العدد القویة (لابن طاوس)، ص182
@yekaye
☀️18) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
سبقتگیرندگان پنج نفرند: من سبقتگیرندهی عرب هستم؛ سلمان سبقتگیرندهی فارس است؛صهیب سبقتگیرندهی روم است؛ بلال سبقتگیرندهی حبشه است؛ و خبّاب سبقتگیرندهی نبطیان [= مصر] است.
📚الخصال، ج1، ص: 312؛
📚لسان العرب، ج10، ص151
قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع:
السُّبَّاقُ خَمْسَةٌ فَأَنَا سَابِقُ الْعَرَبِ وَ سَلْمَانُ سَابِقُ فَارِسَ [الفُرْس] وَ صُهَيْبٌ سَابِقُ الرُّومِ وَ بِلَالٌ سَابِقُ الْحَبَشِ وَ خَبَّابٌ سَابِقُ النَّبْطِ.
@yekaye
☀️19) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
یکبار من و پدرم از منزل بیرون آمده بودیم و بین قبر و منبر [رسول الله ص در مسجدالنبی] رسیدم که به جماعتی از شیعیان برخوردیم. پس پدرم به آنان سلام کرد و فرمود:
همانا به خدا سوگند که من ریح [= بو] و روح شما را دوست دارم؛ پس با ورع [= پرهیزکاری] و اجتهاد [= تلاش] مرا یاری کنید و بدانید که همانا ولایت ما جز با ورع و اجتهاد به دست نمیآید. و هرکس از شما که به امامت بندهای سر نهاده، پس باید که به عمل او عمل نماید؛ همانا شما شیعه آل محمد ص هستید و شما انصار الله هستید؛ شما هم سبقتگیرندگان نخستین هستید و هم سبقتگیرندگان آخری، هم سبقتگیرندگان در دنیا و هم سبقتگیرندگان در آخرت به سوی بهشت؛ همانا ما بهشت را به ضمانت الهی و ضمانت رسول الله ص و اهل بیتش برای شما ضمانت کردیم؛ به خدا سوگند بر درجات بهشت، بیش از شما کسی نیست؛ پس برای رسیدن به درجات برتر آن بشتابید؛ همانا شمایید «طیّبون» [مردان پاک] و زنان شمایند «طیبات» [= زنان پاک] هر زن مومنی حوریهای بهشتی است و هر مومنی صدّیق است ...
📚الكافی، ج8، ص213؛
📚تفسیر فرات الكوفی، ص549
@yekaye
☀️20) الف. ابوعبیده حذاء میگوید:
از امام صادق ع شنیدم که میفرمود:
زراره و ابوبصیر و مححمد بن مسلم، از کسانیاند که خداوند متعال در موردشان فرمود «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11).
📚رجال الكشی، ص136؛ روضة الواعظین، ج2، ص290؛ الرجال (لابن داود)، ص157
☀️ب. و سلیمان بن خالد هم میگوید:
از امام صادق ع شنیدم که میفرمود:
هیچکس یاد ما و احادیث پدرم [احادیث ما] را زنده نکرد مگر زراره و ابوبصیر لیث مرادی و محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی؛ و اگر اینان نبودند کسی نبود که این را از عمق زمین بیرون کشد؛ اینان حافظ دین و امین پدرم در حلال و حرام خدا بودند؛ و ایناناند سبقتگیرندگان به سوی ما در دنیا و سبقتگیرندگان به سوی ما در آخرت.
📚رجال الكشی، ص136-137؛ روضة الواعظین، ج2، ص290
☀️ ج. و داود بن سرحان هم میگوید:
از امام صادق ع شنیدم که میفرمود:
همانا من با برخی صحبت میکنم و حدیث می گویم و او را از جدال و مراء در دین خدا برحذر میدارم و از قیاس نهی میکنم، سپس از نزد من بیرون میرود و حدیث مرا بر غیر معنای اصلیاش به تاویل میبرد. همانا به قومی را به پرداختن به علم کلام امر کردم و قومی را از این کار بازداشتم، اما هریک [این توصیه مرا] برای خویش تاویل کرد در حالی که در معصیت خدا و رسولش گام برمیداشت. اگر گوش میدادند و اطاعت می کردند نزد آنان اموری را ودیعه میگذاشتم که پدرم برای اصحابش به ودیعه مینهاد. همانا اصحاب پدرم زنده و مرده، زینت بودند؛ مقصودم زراره و محمد بن مسلم و نیز از جمله آنان است [ابوبصیر] لیث مرادی و برید عجلی؛ آناناند که قیام کننده به قسطاند؛ آناناند که گویندگان حقیقتاند؛ و آناناند: سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11).
📚رجال الكشی، ص170 و ص238-239
@yekaye
☀️21) از امام کاظم ع روایت شده که فرمودند:
هنگامی که روز قیامت شود منادیای ندا دهد: کجایند حواریون حضرت محمد بن عبدالله، رسول الله ص، که هرگز عهدشکنی نکردند و بر آن عهدشان ماندند؟
پس سلمان و مقداد و ابوذر غفاری برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون علی بن ابیطالب، وصی حضرت محمد بن عبدالله، رسول الله ص؟
پس عمرو بن حمق خزاعی و محمد بن ابیبکر و میثم تمار و اویس قرنی برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون حسن ع فرزند علی ع، و فرزند فاطمه ع، دختر حضرت محمد رسول الله ص؟
پس سفیان بن ابیلیلی و خذیف بن اُسَید غفاری برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون حسین بن علی ع؟
پس هرکس که با او به شهادت رسید و از او رویگردان نشد برخیزد.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون علی بن حسین ع؟
پس جُبَیر بن مُطعم و یحیی بن امطویل و ابوخالد کابلی و سعید بن مسیب برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون محمد بن علی ع و جعفر بن محمد ع؟
پس عبدالله بن شریک عامری و زراره بن أعین و برید بن معاویه بجلی و محمد بن مسلم ثقفی و [ابوبصیر]لیث بن بختری مرادی و عبدالله بن ابییعفور و عامر بن عبدالله بن جُذاعه و حُجر بن زائده و حمران بن اعین برخیزند.
سپس سایر شیعیان همراه با سایر ائمه ع روز قیامت برمیخیرند.
پس اینان اولین شیعهای هستند که وارد بهشت فردوس میشوند و اینان اولین سبقتگیرندگان و اولین مقربان و اولین از تابعیناند که خود را حواری قرار دادند.
📚الإختصاص (للمفید)، ص61-62؛
📚رجال الكشي، ص10 ؛
📚روضة الواعظين، ج2، ص283
@yekaye
☀️22) حسین بن عمر بن یزید میگوید:
بر امام رضا ع وارد شدم در حالی که هنوز در امامتش شک داشتم؛ و قبلش در بین راه که میآمدم، همراه با دوستم مقاتل بن مقاتل بودم، که در همان کوفه به امامت ایشان اذعان کرده بود. من به او گفته بودم: عجله کردی! او پاسخ داده بود: من بر این مطلب برهان و علم دارم.
به هر حال، به امام رضا ع عرض کردم: پدرتان از دنیا خدا رفت!
فرمود: بله، سوگند به خدا چنین است* و همانا او در همان درجهای است که رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین صلوات الله علیه میباشند؛ با این حال، در بقای پدرم چه کسی از من خوشبخت بود؟ [یعنی با این حال، مصیبت از دست دادن او خیلی سنگین است]
سپس فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) که عارف به امامت است وقتی امام ظاهر میشود.
سپس فرمود: رفیقت چه شد؟
گفتم: کی؟
فرمود: مقاتل بن مقاتل، همان که صورتی گرد و کشیده، محاسنی بلند و بینی برجستهای دارد. و فرمود: البته من او را ندیدهام و بر من وارد نشده است؛ لیکن او ایمان آورد و تصدیق کرد، از این روست که احو.الش را جویا شدم.
راوی میگوید: از نزد امام بیرون آمدم و به محل اقامتم برگشتم که دیدم مقاتل آنجا دراز کشیده است. او را تکان دادم [که بلند شود] و به او گفتم: مژدگانیای برایت دارم؛ اما نمیگویم تا اینکه صدبار حمد خدا را به جای آوری. او چنین کرد؛ و من هم قضیه را برایش تعریف کردم.
📚رجال الكشی، ص614-615
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
گفتیم در دو آیه، یک دوگانهای که به خودی خود قابل بررسی است (خوشیُمنی و شومی) محور قرار گرفت (و نفرمود: خوشیمنها و شومها)؛ و افراد از این حیث همنشینی با آن (اصحاب ...) مورد توجه قرار گرفتند؛ اما در اینجا از اسم فاعل استفاده کرد، ان هم در خصوص موضوعی (سبقت گرفتن) که اقتضای اولیهاش مقایسهای بودن است، نه اینکه به خودی خود قابل بررسی باشد.
چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد نشان دهد که حتی خوشیمنی و بدیُمنی چیزی غیر از حقیقت خود انسان است، لذا گفت اهل خوشیمنی، نه خوشیمنها؛ ولی اجتماعی بودن چنان در ذات انسان رسوخ دارد که سبقت گرفتن (در مقام مقایسه با دیگران بودن) مهمترین خصلت درونی انسانهاست؛ و لذا با اسم فاعل (که دلالت بر ثبوت صفت برای ذات دارد) تعبیر کرد.
🍃ب. ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
در تدبر 1 بیان شد که در دو آیه قبل، عبارت دوم را به صورت جمله تعجبیه آورد؛ اما در این آیه، به صورت مفرد. چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد بگوید آن گونه تعجبیای که در مورد خوشیُمنها و بدیُمنها مطرح است، در اینجا مطرح نیست. و این بدان علت است که:
🌱الف.1. شاید میخواهد بنیادین بودن تفاوت اینها با دو گروه قبل ار مورد تاکید قرار دهد و بگوید افق اینها بسیار بالاتر از دوتای دیگر است. در واقع، برای ما انسانها خوشیمن و شوم بودن مطرح است؛ و خدا در دو مورد قبل، می خواهد معیار ما برای خوشیمنی و شومی را به چالش بکشد؛ اما سابقون چنان بالاتر از تحلیلهای رایج ما هستند که اصلا در ذهن ما مطرح نبودند که معیاری داشته باشیم و بخواهد معیار با شنیدن معیارهای جدید تعجب کنیم.
🌱الف.2. ...
🍃ب. شاید میخواهد بفرماید مساله سابقون بقدری عظمت دارد که اصلا نوبت به استفهامی که حکایت از جهل مخاطب دارد هم نمیرسد. در واقع، در موارد قبل، درست است که آن استفهام تعجبی، دلالت بر عجز مخاطب از فهم حقیقت اصحاب میمنت و شومی داشت، اما چنین استفهامی در جایی مطرح میشود که مخاطب مدعی علم است و با این سوال، عجز وی را برملا می کنیم که اگر راست میگویی، بگو مثلا اصحاب میمنت چیست؟ اما در اینجا چنان است که گویی خود مخاطب از ابتدا بر نادانی خویش واقف است؛ مانند اینکه کسی از عالمی مساله دشواری را سوال کند که خودش هم میداند که آن عالم هرچقدر هم خوب توضیح دهد باز هم وی آن پاسخ را نمی تواند بفهمد؛ که در اینجا دیگر جای آن نیست که با استفهام عجز وی آشکار گردد. (مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج29، ص390 )
🍃ج. ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣«وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
در نکات ادبی اشاره شد که به لحاظ نحوی، کلمه «السابقون» اول مبتداست؛
اما کلمه «السابقون» دوم را
میتوان صرفا تاکید کلمه قبل دانست (که خبر این مبتدا، آیه بعد است: یعنی مراد آیه این است: «سابقون، تاکید می کنم: سابقون، آناناند که مقرباند»)، و
میتوان آن را خبر برای «السابقون» اول دانست، که در این صورت، چون «الـ» روی خبر آمده دلالت بر حصر (یا تاکید شدید) دارد.
چنین تعبیری وجوه متعددی میتواند داشته باشد، از جمله:
🍃الف. مبتدا چنان مشهور و آشکار است که در مورد آن توضیحی نیاز نیست؛ یعنی سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگاناند. غالبا مفسران مثال زدهاند به این شعر که «أنا أبو النجم و شعری شعری»
📚(مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج29، ص389)
اما شاید مثال بهتر آن این فراز از دعای امام سجاد ع باشد که به دعای ابوحمزه ثمالی معروف است: «كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ أَنْتَ أَنْت» (که قریب به این مضمون از امیرالمومنین ع هم روایت شده است: «إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا أَمْ كَيْفَ أَيْأَسُ مِنْكَ وَ أَنْتَ أَنْت»؛ البلد الأمين، ص316) ویا این فراز از ادعیه مسجد کوفه: «اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَنَا، أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ»
🍃ب. مبتدا چنان عظیم است که فوق آن است که هرگونه علم و احاطه وخبری در مورد او بتوان داد، چنانکه در مورد پادشاهی گفته شود: در مورد این پادشاه فقط همین را بگویم که او پادشاه است
📚 (مفاتيح الغيب، ج29، ص390 )
مثال بهتر این عبارت در دعای امام حسین ع در روز عرفه است که: «يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْكَ» (كتاب المزار (للمفيد)، ص163) ویا در برخی ادعیه آمده است: «أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ وَ ... أَنَّكَ أَنْتَ أَنْتَ، أَنْتَ اللَّهُ الْحَقُّ الْمُبِين» (تهذيب الأحكام، ج3، ص99)؛ یعنی همان که پیامبر اکرم ص فرمود «لَا أَبْلُغُ مَدْحَكَ وَ الثَّنَاءَ عَلَيْكَ؛ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِك» (الكافي، ج3، ص324)
🍃ج. میتواند دربردارنده این معنا باشد که سابقون در یک عرصه، همان سابقون در عرصه دیگرند، که آنگاه بر مصادیق متعددی میتواند تطبیق شود؛ مانند:
🌱ج.1. این سابقون که الان در این سوره میخواهیم مطرح کنیم، همان سابقونیاند که در آیات دیگر (مثلا در «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» فاطر/32) به اجمال نکاتی دربارهشان گفته بودیم.
🌱ج.2. یکی ناظر به سبقت در دنیا و دیگری ناظر به سبقت در آخرت باشد؛ مثلا: کسانی که برای پیروی از پیامبرانی که امامان هدایتند سبقت گرفتند همان کسانی اند که برای رسیدن به ثواب جزیل الهی سبقت خواهند گرفت.
📚 (جبائی، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325)
🌱ج.3. یکی ناظر به سبقت در عمل و دیگری ناظر به سبقت در دریافت پاداش باشد؛ مثلا: کسانی که در اطاعت خدا سبقت گرفتند، همینهایند که برای رسیدن به رحمت خدا و رسیدن به خیر سبقت میگیرند
📚(به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325).
✳️تبصره:
برخی بین این دو قول اخیر این گونه جمع کردهاند که: این دو ناظر به دو دسته سبقتی است که خداوند مطرح کرده است: سابقون اول، آن سبقت به سوی کارهای خوب در دنیاست که فرمود: «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» (فاطر/32) ویا «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ» (بقرة/148) ویا «أُولئِكَ یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ» (مؤمنون/61) و سابقون دوم ثمرهای است که بر این عمل آنان در آخرت مترتب میشود، چنانکه فرمود «سابِقُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ» (حدید/21)
📚(المیزان، ج19، ص116-117)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
درباره اینکه چه کسانی مصداق این آیهاند در روایات و نیز آرای مفسران افراد مختلفی مطرح شده، که در بحث احادیث اشاره شد که همه این دیدگاهها با هم قابل جمعاند؛ با این بیان که در یک تبیین کلی این اشاره به مراتب بالای ایمان است؛ که عبارتند از پیامبران الهی، امامان معصوم، و برترین پیروان پیامبران و امامان.
همانجا اشاره شد که بویژه درباره تطبیق آن بر شخص امیرالمومنین ع روایات فراوانی، هم در شیعه و هم در اهل سنت وارد شده است. در اینجا میافزاییم:
💢مرحوم عاملی نباطی (م877) در الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، (ج2، ص77-78) از عالمی به نام «الشیخ المرشد أبوعبدالله الحسین بن علی البصری» که ظاهرا از بزرگان اهل سنت است، نام میبرد که در «كتاب الإیضاح» استدلال جالبی برای اثبات اینکه حضرت علی ع، مصداق خاص و منحصر به فردِ «السابقون» است آورده است.
🌹وی ابتدا افرادی را که در عرصهای از عرصههای مورد اعتنای دین، از نظر علمای اهل سنت بر بقیه سبقت داشتهاند، فهرست کرده (سبقت در: اسلام آوردن، خویشاوندی با رسول الله ص، علم به کتابت، علم به سنت نبوی، علم قضاوت، جهاد، ورع و پرهیزکاری) و سپس نشان میدهد تنها کسی که در همه این فهرستها مشترک است حضرت علی ع میباشد. 🥀
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
7️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
📜حکایت📜
یکبار مامون چهل تن از بزرگان علمای حدیث و کلام اهل سنت را جمع کرد و خواست با آنان درباره اینکه حضرت علی ع برترین انسان پس از پیامبر ص است، بحث کند.
ابتدا آنان سعی کردند با روایات نبوی و بحثهای تاریخی استدلالاتی در رد این مدعا بیاورند، و مدعی بودند که ابوبکر و عمر از حضرت علی ع برترند.
وی بطلان تمام مدعیات آنان را نشان داد و آنان سرافکنده شدند و گفتن دیگر دلیلی نداریم.
سپس مامون شروع کرد به استدلال آوردن برای اثبات مدعای خود؛ و مطلب را این گونه شروع کرد:
مأمون گفت:
پس من از شما سؤال میكنم. به من بگویید روزی كه خداوند پیامبر را مبعوث گردانید كدام عمل، برترین کار بود؟
گفتند:
سبقت گرفتن به اسلام آوردن؛ زیرا كه خداوند فرموده است: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»
مأمون گفت:
آیا احدی را سراغ دارید که در اسلام آوردن بر حضرت علی ع سبقت گرفته باشد؟
گفتند:
علی (ع) وقتی اسلام آورد که نوجوانی بود که هنوز به تکلیف نرسیده بود؛ اما ابوبکر در میانسالی اسلام آورد و در سن تکلیف بود؛ و بین این دو فرق است.
مأمون گفت:
🔹بگویید ببینم، آیا اسلام علی (ع) با الهامی از جانب خداوند بود یا به دعوت پیامبر (ص)؟
▫️اگر بگویید با الهام بود، پس علی (ع) را بر پیامبر (ص) برتری دادهاید؛ زیرا كه پیامبر الهام نشد [یعنی بر اثر یک الهام غیبی نبود که اسلام آورد] بلكه جبرئیل از جانب خداوند متعال به عنوان دعوتکننده و شناساننده نزد او آمد؛
▫️و اگر بگویید با دعوت پیامبر ص بود، آنگاه آیا پیامبر ص به خاطر دلخواه خودش او را دعوت كرد یا به امر خداوند متعال؟
▫️اگر بگویید از جانب خود دعوت كرد، این خلاف آن چیزی است كه خدا پیامبرش را توصیف نموده است، در این آیه که: «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِینَ: و من از کسانی که چیزی را به خود میببندند [و به خدا نسبت میدهند] نیستم» (ص/86) و نیز این آیه که «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی؛ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحی: و او هرگز از روی هواى نفس سخن نمىگويد؛ آن نیست جز وحياى كه به او القاء مىشود» (نجم/3-4)
▫️و اگر از جانب خدا متعال بود، پس خداوند متعال به پیامبرش دستور داد که از میان همه نوجوانان، علی ع را دعوت کند و وی را بر همه آنها ترجیح دهد؛ پس با اعتماد به این مطلب و با آگاهی از تایید خداوند متعال، او را دعوت کرد.
🔹و شاهد دیگر اینکه بگویید ببنیم آیا جایز است که [خداوند] حکیم بر مخلوقات چیزی را تکلیف کند که طاقتش را ندارند (آیا تکلیف ما لا یطاق رواست)؟
▫️اگر بگویید بله؛ كافر شدهاید؛
▫️و اگر بگویید نه؛ پس چگونه جایز است پیامبر خود را به دعوت كردن كسی امر کند که آن شخص به خاطر کوچکی و خردسالی و ناتوانی اش، قبول مطلب برایش ممکن نباشد.
🔹و شاهد دیگر آنكه آیا سراغ دارید كه پیامبر احدی از اطفال خویشاوندان خود و غیر آنها را دعوت کرده باشد که آنان نیز مانند حضرت علی ع باشد؟
▫️اگر می دانید که غیر از علی ع را دعوت نکرد پس این نشاندهنده برتری حضرت علی ع بر جمیع نوجوانان مردم [که به خاطر نوجوان بودنش اسلام آوردنش کم ارزش شود]
(این گفتگو ادامه دارد؛ صرفا آن مقدارش که به این آیه مرتبط بود در اینجا آمد. ادامه آن را از اینجا و ترجمه آن را از اینجا میتوانید مطالعه کنید.)
📚عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص189-190
@yekaye
ضمن تسلیت شهادت امام موسی بن جعفر علیهماالسلام،
تقارن یاد ایشان با شروع سال جدید،
وتقارن این دو با روز جمعه را به فال نیک میگیریم
و از خداوند متعال خواهانیم که اکنون که با آمدن کرونا تاحدی از خواب غفلت بیدار شده و مرگ را جدی گرفتهایم،
به حق باب الحوائج علیهالسلام،
با ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف،
سال جدید را سال برآورده شدن حاجت همگان بگرداند.
@yekAaye