هدایت شده از یک آیه در روز
☀️2) روایت شده است که امام حسن عسگری توضیحاتی درباره آیه « كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُميتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُون» (بقره/۲۸) ارائه میدادند که کسی از ایشان پرسید: آیا در قبر نعمت و عذابی هست؟!
حضرت توضیحاتی درباره زندگی پس از مرگ دادند تا بدینجا رسید که فرمودند:
همانا مومنی که ولایت حضرت محمد ص و خاندان پاک وی را پذیرفته و حضرت علی ع را بعد از حضرت محمد ص به عنوان امام خویش گرفته که او را اسوه خود قرار داده و سخنان وی را راست و کارهای وی را صواب بشمرد و با اطاعت از ذریه پاک وی در امور دین و سیاستش به طاعت وی گردن نهاده، هنگامی که آن امر الهی که برگشتپذیر نیست و آن قضای الهی که مانعی جلوی آن را نتواند بگیرد سررسد و ملک الموت و اعوانش نزد او حاضر شوند، کنار سر خود حضرت محمد ص رسول الله را در سویی و حضرت علی ع سید اصیاء را در سوی دیگر بیابد و کنار پای خود امام حسن ع سبط پیامبر را در سویی و امام حسین ع سید الشهداء را در سوی دیگر؛ و در پیرامون خود بعد از آنان خوبان از خواص و محبین آنها که سروران این امت – بعد از سروران اهل بیت حضرت محمد ع – هستند را ببیند؛پس این مومن بیمار به آنان بنگرد و آنان را خطاب قرار دهد البته به نحوی که خداوند صدایش را از گوش افرادی که در محضر وی هستند در پرده بدارد همان گونه که رویت ما اهل بیت ع و رویت خاصان ما را از چشم ایشان در پرده بدارد تا ایمانشان بدین سبب از ثواب بیشتری برخوردار شود به خاطر شدت سختیهایی که در آن واقعاند.
آنگاه این مومن گوید: پدر و مادرم به فدایت ای پیامبرِ رب العزة، پدر و مادر به فدایت ای وصی پیامبر رحمت؛ پدر و مادرم به فدایتان ای دو دردانه حضرت محمد ص و شیران وی؛ ای دو فرزندان و دو بط وی، ای دو سرور جوانان اهل بهشت و مقربان رحمت و رضوان خدا. خوش آمدید ای جماعت حوبان اصحاب حضرت محمد ص و علی ع و دو فرزند ایشان، چقدر شوق من به شما زیاد است و چقدر الان از دیدنتان خرسندم. ای رسول الله ص! این ملک الموت است که نزدم حاضر شده و من در این مطلب که نزد او جلالت قدری دارم به خاطر اینکه شما و برادرتان در کنارم هستید شک ندارم.
رسول الله ص میفرماید:بله همین طور است. سپس رسول الله ص به ملک الموت نگاهی میکند و میفرماید: ای ملک الموت تو را به سفارش خداوند در خصوص احسان به دوستداران و موالیان و خادمان و ترجیحدهندگان ما سفارش میکنم.
پس ملک الموت میگوید: یا رسول الله! به او بگو بدانچه برایش در بهشتها آماده شده است بنگرد.
پس رسول اله ص به او فرماید:به بالا بنگر! و او نگاه میکند به چیری که عقلها بدان احاطه نیابد و در شمارش و حساب نگنجد.
سپس ملک الموت گوید: چگونه مدارا نکنم با کسی که چنین پاداشی در انتظارش است؛ و این حضرت محمد ص و یارانش زیارتکنندگان اویند؟! یا رسول الله! اگر نبود که خداوند مرگ را به عنوان گردنهای مقدر فرموده که رسیدن به آن بهشتها جز با گذر کردن از این گردنه حاصل نمیشود هرگز روحش را نمیگرفتم؛ ولیکن این خادم و دوستدار شما اسوهاش خود شما و سایر پیامبران خدا و اولیای او هستند که به حکم خداوند متعال طعم مرگ را چشیدهاند.
سپس حضرت محمد ص میفرماید: ای ملک الموت! پس کار این برادرمان را به تو سپردیم و در مورد او سفارش به نیکی میکنیم.
آنگاه ایشان ایشان و همراهانشان به عمق بهشتها رفعت میگیرند و پرده و حجاب از جلوی چشم آن مومن بیمار کنار میرود و آن مومن آنان را در آن مقام رفیع – پس از آنکه [لحظاتی قبل] نزد او بودند میبیند؛ و میگوید: ای ملک الموت! زود باش؛ زود باش؛ روحم را بگیر و مرا اینجت معطل نکن؛چرا که تحمل فراق حضرت محمد ص و عترت وی را ندارد؛ مرا به آنان ملحق کن.
آنگاه است که ملک الموت روحش را بگیرد و [از بدن] بیرون کشد همان گونه که مو را از آرد جدا کنند؛ و اگر شما چنین به نظرتان میآید که او در شدت و سختی است، حقیقتا سختیای نیست و او در آسایش و لذت است. و چون داخل قبرش شود ...
👇ادامه حدیث👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه حدیث۲
[حضرت در ادامه توضیحاتی درباره عالم قبر و نکیر و منکر و ... میدهند تا بدینجا میرسند که:]
رسول الله فرمود: اما اگر با اولیای ما دشمن و به دشمنان ما دوست بود و در زمره کسانی بود که به ضدیت با ما افتخار میکنند چون ملک الموت نزدش بیاید تا روحش را برکشد خداوند برای آن فاجر سرورانش که اطاعت آنان را به جای اطاعت خداوند برگزیده بود را ممثل گرداند که در انواع عذابها بسر میبرند چنانکه دیدن آنها نزدیک است وی را هلاک کند و دائما از عذاب آنان بهرهای به وی رسد که تحملش را ندارد. پس ملک الموت به او گوید: ای فاجر کافر! اولیای خدا را به نفع دشمنان خدا رها کردی؟! پس امروز مشکلی از تو را رفع نخواهند کرد و هیچ راه فراری نداری؛ پس چنان عذابی بر وی وارد شود که اگر کمترین آن بر تمام اهل دنیا تقسیم شود همه را هلاک کند. سپس وقتی در قبر گذاشته شود ...
📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص212-215
👇متن حدیث👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️3) از امام صادق ع روایت شده است که به یکی از یاران خاص خود فرمودند:
به خدا سوگند! فقط از شماست که عملى پذيرفته مىشود، و به خدا سوگند! شمایید که مورد مغفرت قرار می گیرید و به خدا سوگند! ميان هر يك از شما و اینکه به آرزويش برسد و خوشحال شود و چشمش روشن گردد، فاصلهاى نيست مگر آنكه جان او به اين جا برسد، و با دست مباركش به گلويش اشاره فرمود.
سپس فرمودند: چون چنين شود و شخص در حال احتضار باشد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم و حضرت على عليه السّلام، جبرئيل و ملك الموت نزد او حاضر شوند. سپس حضرت على عليه السّلام [در برخی نقلها: جبرئیل] به او نزديك شده و فرمايد: اى رسول خدا! اين شخص، ما [شما] اهل بيت را دوست مىداشت او را دوست بدار.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مىفرمايد: اى جبرئيل! اين شخص، خدا، رسول خدا و اهل بيت رسول خدا را دوست مىداشت، او را دوست بدار وبا وی مدارا کن.
جبرئيل به ملك الموت گويد: اين شخص، خدا، رسول خدا ص و اهل بيت رسول خدا را دوست مىداشت، او را دوست بدار و با وى مدارا كن.
سپس ملك الموت به او نزديك شده، مىگويد: اى بندۀ خدا! برات آزادى خود را گرفتى؟ امان نامه برائت خود را از آتش گرفتى؟ در زندگى دنيا به عصمت كبرى چنگ زدى؟
سپس امام فرمود: خداوند به او توفيق داده و بر سخن گفتن توانايش مىكند و شخص در اين حال مىگويد: آرى!
ملك الموت مىگويد: آن چيست؟
شخص مىگويد: ولايت على بن ابى طالب عليهما السّلام.
ملك الموت مىگويد: راست گفتى، آنچه را كه از آن مىترسيدى، خداوند تو را از آن ايمن ساخت، و آنچه را كه به آن اميد داشتى، دريافتى، بشارت باد تو را به همراهى با گذشتگان نيكو و همراهى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، على و فاطمه عليهما السّلام. سپس با مهربانى و نرمى جان او را مىگيرد...
حضرتش فرمود: هرگاه كافر در حال مرگ مىافتد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، على عليه السّلام، جبرئيل و ملك الموت عليهما السّلام بر بالينش حاضر شوند. پس حضرت على عليه السّلام [در برخی نقلها: جبرئیل] به او نزديك شده به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مىفرمايد: اى رسول خدا! اين شخص، ما [شما] اهل بيت را دشمن مىداشت، او را دشمن بدار.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مىفرمايد: اى جبرئيل! اين شخص، خدا، رسول او و اهل بيت رسول خدا را دشمن مىداشت، او را دشمن بدار.
سپس جبرئيل مىگويد: اى ملك الموت! اين شخص، خدا، رسول خدا و اهل بيت رسول خدا را دشمن مىداشت، او را دشمن بدار. و بر او سختگيرى كن.
سپس ملك الموت به او نزديك شده، مىگويد: اى بندۀ خدا! برات آزادى خود را گرفتى؟ امان نامه برائت خود را از آتش گرفتى؟ در زندگى دنيا به عصمت كبرى چنگ زدى؟
مىگويد: نه!
ملك الموت مىگويد: بشارت باد تو را - اى دشمن خدا!- به غضب خداى متعال و عذاب و آتش دوزخ. هان كه از آنچه كه مىترسيدى، بر تو نازل خواهد شد. سپس با سختى جان او را مىگيرد ...
📚الزهد، ص81-83؛
📚 الكافي، ج3، ص131
✅قریب به روایت فوق، قبلا روایتی در جلسه 900 (حدیث۱ http://yekaye.ir/al-fajr-89-29/) گذشت.
👇متن حدیث👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
روایات در این مضمون که مومن و کافر در حین مرگ پیامبر ص و اهل بیت ع را میبیند بسیار است؛ تا جایی که در بسیاری از کتب حدیثی ما بابی گشوده شده با عنوان «بَابُ مَا يُعَايِنُ الْمُؤْمِنُ وَ الْكَافِر» و احادیث متعددی در این موضوع آمده (چنانکه فقط در کتاب شریف کافی ج3، ص128-135، ۱۶ روایت ناظر به این مضمون آمده است) که از معروفترین روایات این موضوع روایت حارث همدانی است و قبلا فرازی از آن روایت مفصل (در جلسه ۵۵۵، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-67/) بیان شد و اکنون فراز دیگری تقدیم میشود که در همان زمان اهل بیت ع توسط شاعر اهل بیت (حمیری)به صورت شعر درآمد و بدین جهت در بسیاری از کتب شیعه و سنی روایت شده است:
☀️۴) اصبغ بن نباته میگوید: حارث همدانی همراه با عدهای از شیعیان بر امیرالمومنین ع وارد شدند و و حارث مریض بود و به زحمت و کشان کشان راه میآمد. امیرالمومنین ع به او رو کردند – و او در دیدگان ایشان منزلتی داشت- و فرمودند ...
ای حارث! به تو بشارت میدهم که – سوگند به کسی که دانه را شکافت و میوه را بیرون آورد - حتما دوست و دشمنم مرا خواهند شناخت در موقعیتهای متعددی: حتما مرا خواهند شناخت هنگام مرگ، و هنگام عبور از صراط، و هنگام مقاسمه [= تقسیم کردن]
گفتم: مولای من! مقاسمه چیست؟
فرمود: تقسیم کردن آتش جهنم! که همانا من آن را به نحو صحیح تقسیم کنم [قسمت و سهم هرکس را آن طور که سزاوارش است به او بدهم!] و بگویم این دوست من است و این دشمن من ...
و این همان واقعهای است که سید حمیری در کتابش به شعر درآورد و گفت:
سخن حضرت علی ع به حارث چه عجیب بود؛ و چه اعجوبههایی آن را با خود آوردند؛
ای حارث همدانی هرکس بمیرد مرا ببیند؛ خواه مومن باشد یا منافقی که به رو افتاده؛
او مرا بشناسد و من هم او را بشناسم؛ به اوصاف و اسم و کارهایی که انجام داده؛
و تو هم در صراط مرا خواهی شناخت؛ پس از لغزیدن و افتادن آنجا نگران نباش؛
چرا که در آن تشنگی تو را سیراب خواهم کرد؛ از آب خنکی که عسل در برابر شیرینیاش بیمزه است؛
و به آتش وقتی که به سراغت بیاید بگویم؛ که او را رها کن و این مرد را نگیر؛
او را رها کن و به او نزدیک مشو چرا که؛ ریسمان او به ریسمان وصی متصل است.
📚الأمالي (للطوسي)، ص626؛
📚الأمالي (للمفيد)، ص4-7؛
📚بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص4-5
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَهْدِيٍّ الْكِنْدِيُّ الْعَطَّارُ بِالْكُوفَةِ وَ غَيْرِهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَمْرِو بْنِ طَرِيفٍ الْحُجْرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ، عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ، عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ، قَالَ: دَخَلَ الْحَارِثُ الْهَمْدَانِيُّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فِي نَفَرٍ مِنَ الشِّيعَةِ وَ كُنْتُ فِيهِمْ...
وَ أُبَشِّرُكَ- يَا حَارِ- لَيَعْرِفُنِي، وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، وَلِيِّي وَ عَدُوِّي فِي مَوَاطِنَ شَتَّى، لَيَعْرِفُنِي عِنْدَ الْمَمَاتِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمُقَاسَمَةِ.
قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا الْمُقَاسَمَةُ، يَا مَوْلَايَ؟
قَالَ: مُقَاسَمَةُ النَّارِ، أُقَاسِمُهَا قِسْمَةً صِحَاحاً، أَقُولُ: هَذَا وَلِيِّي، وَ هَذَا عَدُوِّي...
قَالَ جَمِيلُ بْنُ صَالِحٍ: فَأَنْشَدَنِي السَّيِّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ فِي كِتَابِهِ:
قَوْلُ عَلِيٍّ لِحَارِثٍ عَجَبٌ / كَمْ ثَمَّ أُعْجُوبَةٍ لَهُ حَمَلَا
يَا حَارِ هَمْدَانَ مَنْ يَمُتْ يَرَنِي / مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قُبُلًا
يَعْرِفُنِي طَرْفُهُ وَ أَعْرِفُهُ / بِنَعْتِهِ وَ اسْمِهِ وَ مَا فَعَلَا
وَ أَنْتَ عِنْدَ الصِّرَاطِ تَعْرِفُنِي / فَلَا تَخَفْ عَثْرَةً وَ لَا زَلَلًا
أَسْقِيكَ مِنْ بَارِدٍ عَلَى ظَمَأٍ / تَخَالُهُ فِي الْحَلَاوَةِ الْعَسَلَا
أَقُولُ لِلنَّارِ حِينَ تُعْرَضُ / لِلْعَرْضِ دَعِيهِ لَا تَقْبَلِي الرَّجُلَا
دَعِيهِ لَا تَقْرَبِيهِ إِنَّ لَهُ / حَبْلًا بِحَبْلِ الْوَصِيِّ مُتَّصِلا
@yekaye
☀️ 5) ابوحمزه ثمالی میگوید:به امام باقر ع عرض کردم: با ما هنگام مرگ چه خواهند کرد؟!
فرمود: به خدا سوگند بین شما و اینکه جایگاه خودش در قبال خداوند و موقعیتش نزد ما را به چشم ببیند و چشمش بدین سبب روشن شود فاصلهای نیست جز اینکه جانش بدینجا رسد؛ و با دست خود به حلقوم خویش اشاره کرد. سپس فرمود: ای ابوحمزه! میخواهی بشارتی به تو بدهم؟!
گفتم: فدایت شوم؛حتما!
فرمود: وقتی که چنین شود رسول الله ص و حضرت علی ع نزد او بیایند و بر بالینش بنشینند و آنگاه رسول الله ص به او فرماید: آیا مرا میشناسی؟ من روسل الله ص هستم. به نزد ما بیا که آنچه پیش روی توست بهتر از آن چیزی است که پشت سر میگذاری؛ اما آنچه از آن میترسید دیگر از آن ایمن شدی و آنچه بدان امید داشتی به سویت هجوم آورده. ای روح به سوی روح خدا و رضوان او بیرون آی.
سپس حضرت علی ع هم شبیه این سخنان رسول الله ص را به او بگوید.
سپس اام ع فرمود: ای ابوحمزه! آیا دلیل این مطلب را از کتاب الله به تو نشان بدهم؟ همان آیهای که میفرماید: «آنان که ایمان آوردند و دائما تقوا پیشه میکردند [انان را بشارتی است در زندگی دنیا؛ و بشارتی در آخرت]» (یونس/62-64)
📚تفسير العياشي، ج2، ص: 126
📚در همین راستا مراجعه کنید به روایاتی که قبلا در ذیل آیات پایانی سوره فجر (جلسه ۸۹۸ حدیث۳ http://yekaye.ir/al-fajr-89-27/ و جلسه ۸۹۹، حدیث2 http://yekaye.ir/al-fajr-89-28/ و جلسه ۹۰۰، حدیث۱ http://yekaye.ir/al-fajr-89-29/ ) گذشت.
@yekaye
☀️6) ایوب از امام صادق ع روایت میکند که فرمودند:
همانا شدیدترین وضعیتی که برای دشمن شما – همان کسی که از این امر [ولایت ما] بیزار است- پیش میآید آن هنگامی است که جانش بدینجا رسد؛ و با دست به حنجره خود اشاره کردند. سپس فرمودند:
همانا مردی از خاندان عثمان نسبت به حضرت علی ع دشنامگو بود؛ یکی از نزدیکانش که گاه سراغ ما میآمد برایم تعریف کرد که وقتی که در بستر احتضار افتاده بود مرتب میگفت: مرا با آنها چکار؟!
گفتم: فدایت شوم؛ مقصودش چه بود؟!
فرمود: به خاطر آن عذابی بود که با آن مواجه شده بود. آیا این سخن خداوند تبارک و تعالی را نشنیدهای که فرمود: «ولى چنين نيست [که آنان پنداشتهاند]؛ به پروردگارت قَسَم كه ايمان نمىآورند، مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمى كه كردهاى در خویش هيچ تنگى و ناراحتى نسبت به آنچه تو حكم دادهاى، نیابند و كاملًا سرِ تسليم فرود آورند.» (نساء/65) هیهات؛ هیهات! به خدا سوگند چنین نخواهد شد هرچند که اهل نماز و روزه باشد؛ مگر اینکه ثبات این مطلب [= قبول ولایت] در دل حاصل شود.
📚الزهد، ص85
@yekaye
☀️7) روایت شده که از امام صادق ع پرسیده شد که چرا گاه میبینیم که شخص در حال مرگ اشکش جاری میشود؟
فرمودند: آن به خاطر این است که به دیدار رسول الله ص نائل گردیده و آنچه بسیار خوشحالش کرده دیده است [یعنی این اشک شوق است]. سپس فرمودند: آیا ندیدهای که گاه شخصی بسیار خوشحال میشود و اشک از چشمانش سرازیر میگردد در حالی که میخندد.
📚الزهد، ص83؛
📚 الكافي، ج3، ص133 ؛
📚 معاني الأخبار، ص236 ؛
📚 علل الشرائع، ج1، ص307
@yekaye
روایات در زمینه حضور پیامبر ص و امامان بر بالین شخص در حال وفات بقدری زیاد است که جای تردید برای هیچ منصفی نمیگذارد با این حال، خوب است به دو روایت زیر هم توجه شود که اولی به یک معنا مستند قرآنی این روایات را نشان میدهد که این برای امتهای قبلی هم بوده است؛ و دومی نشان میدهد که اطلاق این روایات متعدد بر رویت پیامبر اکرم ص توسط عموم انسانها مقید به مسلمانان نمیشود:
☀️8) الف. از امام صادق ع از پدرشان روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
ای علی! همانا تو شباهتی با حضرت عیسی بن مریم داری که خداوند متعال در موردش فرمود: «و از اهلِ كتاب، كسى نيست مگر آنكه پيش از مرگ خود حتماً به او ايمان مىآورد، و روز قيامت [حضرت عيسى ع نيز] بر آنان شاهد خواهد بود.» (نساء/159). ای علی! هیچ شخصی نیست که به حضرت عیسی تهمت زده باشد مگر اینکه قبل از مرگش به او ایمان آورده، حق را در مورد وی اذعان میکند در جایی که دیگر سودی برایش ندارد؛ و تو هم همین طوری؛ دشمنت نمیمیرد مگر اینکه در لحظه مرگ تو را میبیند و این مایه غیظ و حزن او خواهد بود به طوری که بح اینکه حق از آن تو بوده اقرار میکند و حق را در مورد تو اذعان میکند در جایی که دیگر سودی برایش ندارد؛ اما ولیّ و دوست تو، همانا تو را در لحظه مرگ میبیند پس شفیع و بشارتدهنده و مایه چشمروشنی او خواهی بود.
📚تفسير فرات الكوفي، ص116
☀️8) ب. از امام صادق ع روایت شده است که در مورد آیه «و از اهلِ كتاب، كسى نيست مگر آنكه پيش از مرگ خود حتماً به او ايمان مىآورد» (نساء/159) فرمودند:
مقصود حضرت محمد است که صلوات خداوند بر او و اهل بیتش باد؛ هیچ یهودی و نصرانیای نمیمیرد مگر اینکه میفهمد که ایشان رسول الله ص است در حالی که به ایشان کافر بوده است.
📚الأصول الستة عشر، ص250؛
📚تفسير العياشي، ج1، ص284
✅لازم به ذکر است که در ذیل همین آیه سوره نساء روایات متعددی ناظر به این مضمون آمده که ان شاء الله ذیل این آیه بحث خواهد شد.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ»
بسیار میشود که انسان چیزی را بالعیان میبیند که کاملا خلاف دلخواهش است اما برای تغییر آن هیچ تواناییای ندارد؛ این موقعیتها اگر گرفتاریای در حد مرگ برای خود ما پیش آید، انقطاع کامل الی الله پیش میآید و انسان مخلصانه به خدا رو میکند (فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّين؛ عنکبوت/۶۵). اما اگر برای دیگری رخ داده باشد چطور؟ شاید این لحظات بهترین وقت باشد که به ناتوانی و فقر خود در محضر خداوند پی ببریم و به خود آییم.
📜حکایت📜
در انجیل برنابا باب ۱۹۷ آمده است:
عیسی جواب داد: به من بگو یوحنا؛ صاحبخانهای بود که تبرخوبی به یکی از خادمانش داد تا بیشهای را که جلوی منظرهی [مقابل] خانهاش را گرفته بود ببُرد. اما کارگر تبر را فراموش کرد و گفت: اگر آقا به من تبر کهنهای داده بود، براحتی میتوانستم بیشه را ببُرم. ای یوحنا، به من بگو که آقا چه گفت؟ مسلما او خشمگین شده، تبَر کهنهای را گرفته و بر سر او بکوبد و بگوید: «ای احمق فرومایه! من به تو تبر خوبی دادم که با آن میتوانستی بیزحمت بیشه را ببُری؛ اما تو این تبری را میخواهی که انسان باید با زحمتِ زیاد با آن کار کند و تمام آنچه بریده شود هدر رفته و هیچ فایدهای ندارد؟! من میخواهم این چوبها را به طریقی ببری که [حاصل] کارت خوب باشد» آیا این طور نیست؟
یوحنا در جواب گفت: همانا درست است در نهایت درستی.
آن وقت عیسی فرمود: «خدای میفرماید: سوگند به هستی خودم، که ابدی هستم، همانا من تبَر خوبی به هر انسان دادهام و آن مشاهده صحنه دفن یک مرده است. پس هر کس از این تبَر خوب استفاده کند، بیشه گناه را از دل خویش بیزحمت برخواهد کند. پس آنها وقتی شایستگی حیات ابدی را به خاطر کارهای خوبشان بدیشان بدهم لطف و رحمت مرا درمییابند. اما کسی که آن را فراموش میکند نابودشدنی است؛ با این که بارها میبیند که غیر او میمیرد باز میگوید که اگر میتوانستم زندگی پس از مرگ را ببینم، کارهای خوب میکردم. پس همانا خشم من بر او فرود آید و هر آینه او را به مرگ ابدی خواهم زد تا دیگر خیری نیابد.
پس آن گاه عیسی فرمود: «ای یوحنا، چه بزرگ مزیت دارد کسی که از افتادن دیگران بیاموزد که چگونه باید بر دو پای خود بایستد.»
📚متن فوق بر اساس کتاب «متن کامل انجیل برنابا؛ ترجمه سعید کریمپور» ص۷۹۳-۷۹۴ است که متن روانتری بود. این کتاب اول بار در زبان فارسی به دست حیدرقلی سردار کابلی ترجمه شده که متن ترجمه وی از این فصل از این کتاب را در لینک زیر میتوانید مشاهده کنید:
🌐https://fa.wikisource.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84_%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7/%D9%81%D8%B5%D9%84_%DB%B1%DB%B9%DB%B7
@yekaye