هدایت شده از یک آیه در روز
۲۱) مسعده از امام صادق ع روایت کرده که فرمودند:
شخصی از پدرم (امام باقر ع) پرسید: آیا میشود که ایمان فقط با دل باشد نه با زبان؟
امام باقر ع فرمودند: اگر این طور بود که میگویی آنگاه جنگیدن با مشرکان بر ما حرام بود؛ زیرا – طبق گمان تو- نمیدانستیم که چهبسا در باطنشان ایمان باشد. این سخن مخالف آن است که پیامبر ص کسانی را که نزدشان میآمدند که اسلام بیاورند امتحان میکرد و از آنان بیعتهای اکید می گرفت و شروطی میگذاشت.
مسعده ادامه داد: و کسی که چنین ادعایی کند حتما کافر شده است؛ البته از حیثی که خودش نمی داند.
📚قرب الإسناد، ص48
هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ أَنَّهُ قَالَ لَهُ رَجُلٌ: إِنَّ الْإِيمَانَ قَدْ يَجُوزُ بِالْقَلْبِ دُونَ اللِّسَانِ؟
فَقَالَ لَهُ: «إِنْ كَانَ ذَلِكَ كَمَا تَقُولُ فَقَدْ حَرُمَ عَلَيْنَا قِتَالُ الْمُشْرِكِينَ؛ وَ ذَلِكَ أَنَّا لَا نَدْرِي- بِزَعْمِكَ- لَعَلَّ ضَمِيرَهُ الْإِيمَانُ فَهَذَا الْقَوْلُ نَقْضٌ لِامْتِحَانِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَنْ كَانَ يَجِيئُهُ يُرِيدُ الْإِسْلَامَ، وَ أَخْذِهِ إِيَّاهُ بِالْبَيْعَةِ عَلَيْهِ وَ شُرُوطِهِ وَ شِدَّةِ التَّأْكِيدِ».
قَالَ مَسْعَدَةُ: وَ مَنْ قَالَ بِهَذَا فَقَدْ كَفَرَ الْبَتَّةَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَم.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹- اسلامِ مساوی یا برتر از ایمان!
در نکات ادبی اشاره شد که اسلام گاه در معنایی معادل ایمان و گاه بسیار برتر از ایمان عادی هم به کار رفته است.
این مطلبی است که در خود قرآن کریم نیز مکرر مشاهده میشود. مثلا در خصوص آیاتی که در معنای مساوی به کار رفته میتوان به آیاتی همچون «وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بي وَ بِرَسُولي قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُون» (مائده/۱۱۱) و «إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُون» (نمل/۸۱) اشاره کرد و در خصوص آیاتی که در معنای برتر از ایمان عادی به کار رفته میتوان از آیاتی همچون « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون» (آل عمران/۱۰۲) و «وَ وَصَّى بِها إِبْراهيمُ بَنيهِ وَ يَعْقُوبُ يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛ أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون» (بقره/۱۳۲-۱۳۳) یاد کرد.
این مطلبی است که در احادیث نیز مشاهده میشود و برای اینکه ذهنیت یکسویه نسبت به احادیث پیدا نکنیم به نظر رسید مناسب است که در پایان این فراز، نمونههای مختصری از این گونه کاربرد واژههای اسلام و ایمان در احادیث تقدیم شود.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲۲) محمد بن مسلم میگوید از امام باقر ع درباره آیه «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» (آل عمران/۱۹) پرسیدم.
فرموند: دین در اینجا همان ایمان است.
📚تفسير العياشي، ج1، ص166
عن محمد بن مسلم قال سألته عن قوله: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»؟ فقال: الدين فيه الإيمان.
عن محمد بن مسلم عن أبي جعفر ع قال: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»؛ قال: يعني الدين فيه الإيمان.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️ ۲۳) روایت شده راهبی به نام شمعون که از نوادان یکی از حواریون حضرت عیسی ع بود خدمت پیامبر ص رسید و سوالات فراوانی از ایشان کرد و نهایتا به ایشان ایمان آورد.
در فرازی از گفتگوی ایشان آمده است:
گفت: به من درباره علامت اسلام بگو.
فرمود: ایمان است و علم و عمل.
گفت: علامت ایمان چیست و علامت علم چیست و علامت عمل چیست؟
فرمود: علامت ایمان چهار چیز است: اقرار به توحید خداوند و ایمان به او و ایمان به کتابهای او و ایمان به پیامبرانش.
و اما علامت علم هم چهار چیز است: علم به خدا و علم به دوستدارانش و علم به واجباتش و مراقبت از آنها تا [درست] ادا شود؛
و اما عمل، نماز است و روزه و زکات و اخلاص.
📚تحف العقول، ص19
فِي جُمْلَةِ خَبَرٍ طَوِيلٍ وَ مَسَائِلَ كَثِيرَةٍ سَأَلَ النبي ص عَنْهَا رَاهِبٌ يُعْرَفُ بِشَمْعُونَ بْنِ لَاوَى بْنِ يَهُودَا مِنْ حَوَارِيِّ عِيسَى ع فَأَجَابَهُ عَنْ جَمِيعِ مَا سَأَلَ عَنْهُ عَلَى كَثْرَتِهِ فَآمَنَ بِهِ وَ صَدَّقَهُ وَ كَتَبْنَا مِنْهُ مَوْضِعَ الْحَاجَةِ إِلَيْهِ وَ مِنْه
قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنْ عَلَامَةِ الْإِسْلَامِ؟
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: الْإِيمَانُ وَ الْعِلْمُ وَ الْعَمَلُ.
قَالَ: فَمَا عَلَامَةُ الْإِيمَانِ وَ مَا عَلَامَةُ الْعِلْمِ وَ مَا عَلَامَةُ الْعَمَلِ؟
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَمَّا عَلَامَةُ الْإِيمَانِ فَأَرْبَعَةٌ الْإِقْرَارُ بِتَوْحِيدِ اللَّهِ وَ الْإِيمَانُ بِهِ وَ الْإِيمَانُ بِكُتُبِهِ وَ الْإِيمَانُ بِرُسُلِهِ؛
وَ أَمَّا عَلَامَةُ الْعِلْمِ فَأَرْبَعَةٌ الْعِلْمُ بِاللَّهِ وَ الْعِلْمُ بِمُحِبِّيهِ وَ الْعِلْمُ بِفَرَائِضِهِ وَ الْحِفْظُ لَهَا حَتَّى تُؤَدَّى؛
وَ أَمَّا الْعَمَلُ فَالصَّلَاةُ وَ الصَّوْمُ وَ الزَّكَاةُ وَ الْإِخْلَاص.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲۴) عمار بن ابی الاحوص میگوید: به امام صادق ع عرض کردم: نزد ما اقوامی هستند که امیرالمومنین ع را قبول دارند و او را بر همه مردم برتری میدهند؛ ولی آنچه ما در فضل شما بیان میکنیم ابراز نمیدارند. آیا رابطه ولایی با آنان داشته باشیم؟
فرمودند: بله؛ فی الجمله. آیا چنین نیست که نزد خداوند چیزی هست که نزد رسول الله ص نیست؛ و برای رسول الله ص چیزی هست که برای ما نیست؛ و نزد ما چیزی هست که نزد شما نیست؟ و نزد شما هم چیزی هست که نزد غیر شما نیست؟
همانا خداوند اسلام را بر هفت قسمت قرار داد: بر صبر و صدق و یقین و رضا و وفا و علم و حلم. سپس آن را بین مردم تقسیم کرد. پس کسی که نزد او این هفت سهم قرار داده شود کامل الایمان است که بار را به دوش کشیده است؛ سپس نزد برخی یک سهم و برخی دوسهم و برخی سه سهم و برخی چهارسهم و برخی پنج سهم و برخی شش سهم و برخی هفت سهم قرار داد و نباید بر کسی که یک سهم دارد دوسهم را تحمیل کرد و بر کسی که دو سهم دارد سه سهم را و ... که در این صورت بار سنگینی بر دوششان گذاشته و آنها را متنفر خواهید کرد؛بلکه با آنان مدارا کنید و راه ورود را برایشان آسان نمایید.
بگذار برایت مَثَلی بزنم که از آن عبرت میشود گرفت. شخص مسلمانی بود که همسایه کافر داشت. این کافر با آن مومن ابراز دوستی کرد و این مومن محبت آن کافر را به اسلام جلب کرد و دائما برایش از زیباییهای اسلام گفت و آ» را محبوبش کرد تا اینکه وی اسلام آورد.
صبحدم که شد سراغش رفت و او را به مسجد برد تا با هم نماز صبح را به جماعت ادا کنند. چون نماز تمام شد به او گفت: کاش بنشینیم و ذکر خدا بگوییم تا آفتاب طلوع کند. پس وی در کنارش نشست. سپس گفت: کاش قرآن یاد بگیری تا ظهر شود و اگر امروز را روزه بداری هم بهتر است. پس همراه وی ماند و روزه گرفت تا نماز ظهر و عصر را هم خواندند. سپس گفت: اگر صبر میکردی که نماز مغرب و عشاء را هم بخوانیم بهتر بود. پس با وی نشست تا نماز مغرب و عشا را هم بجا آوردند. سپس برخاستند در حالی که او را در نهایت توانش به کار گرفته بود و فوق طاقتش بر وی حمل کرده بود. چون فردا شد صبح دوباره سراغش رفت و میخواست همانند روز قبل انجام دهد. در زد و گفت: بیا تا به مسجد برویم. وی پاسخ داد: از من صرف نظر کن زیرا این دین بقدری سخت است که من طاقتش را ندارم.
پس افراد را از جا بدر نکنید. آیا نمیدانستی که حکومت بنیامیه با شمشیر و سختگیری و ستم است، و حکومت ما با مدارا و الفت گرفتن و وقار و تقیه و حسن همجواری و خویشتنداری و تلاش؟! پس مردم را به دینتان و بدانچه خودتان در آن هستید راغب سازید.
📚الخصال، ج2، ص354
@yekaye
👇سند و متن حدیث👈
https://eitaa.com/yekaye/10378
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲۵) روایت شده که امیر المؤمنین (ع) فرمودند:
هر آینه من نَسَب اسلام را به وجهی بیان كنم كه هیچ كس پیش از من و بعد از من جز به مانند آن بیانی نداشته باشد.
همانا اسلام همان تسلیم است و تسلیم همان یقین است و یقین همان تصدیق است و تصدیق همان اقرار است و اقرار همان عمل است و عمل همان ادا کردن است. به راستی مؤمن دینش را از رأی خود به دست نیاورده؛ بلکه از پروردگار برایش آمده و وی آن را دریافت كرده است. همانا مومن یقین خود را در عمل خود مینماید و كافر هم انكار خود را در عمل خود ارائه میكند.
سوگند بدان كه جانم به دست او است كه آنان امر خود را نفهمیدند، پس از شما انكار كافران و منافقان که در اعمال بدشان [منعکس شده] است عبرت بگیرید.
📚الكافي، ج2، ص45-46
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَا يَنْسُبُهُ أَحَدٌ قَبْلِي وَ لَا يَنْسُبُهُ أَحَدٌ بَعْدِي إِلَّا بِمِثْلِ ذَلِكَ:
إِنَّ الْإِسْلَامَ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمَ هُوَ الْيَقِينُ وَ الْيَقِينَ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقَ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارَ هُوَ الْعَمَلُ وَ الْعَمَلَ هُوَ الْأَدَاءُ؛ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَمْ يَأْخُذْ دِينَهُ عَنْ رَأْيِهِ وَ لَكِنْ أَتَاهُ مِنْ رَبِّهِ فَأَخَذَهُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يُرَى يَقِينُهُ فِي عَمَلِهِ وَ الْكَافِرَ يُرَى إِنْكَارُهُ فِي عَمَلِهِ.
فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا عَرَفُوا أَمْرَهُمْ فَاعْتَبِرُوا إِنْكَارَ الْكَافِرِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ بِأَعْمَالِهِمُ الْخَبِيثَةِ.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲۶) از اصبغ بن نباته، گفت: امیرالمؤمنین (ع) در خانه خود یا در قصر حكومتی كوفه در انجمن ما این خطبه را خواند و فرمان داد تا در نامه نگارش شد و بر مردم خوانده شد،
و در روایت دیگر چنین آمده كه ابن كوّاء، از امیرالمؤمنین (ع) شرح اسلام و ایمان و كفر و نفاق را پرسید و آن حضرت در پاسخ فرمود:
اما بعد، به راستی كه خدا تبارك و تعالی اسلام را قانون گزارد و دستورهای آن را برای هر كه در آن آید آسان كرد و اركانش را در برابر هر كه با آن نبرد كند عزیز ساخت، آن را عزتی برای کسی که بدان گردن نهند قرار داد و مایه سلامتی برای هر كه در آن در آید، و هدایتی برای كسی كه بدان اقتداء كند و زیوری برای کسی كه آن را بر تن کند و عذری برای کسی كه بدان در آویزد و دستاویزی برای هر كه بدان چنگ زند و ریسمانی برای هر كه بدان تمسک جوید و برهانی برای هر كه بدان سخن گوید و نوری برای هر كه از آن تابش جوید، كمكی برای هر كه از آن کمک خواهد و گواهی برای هر كه با آن به ستیزه بر خیزد و پیروزیای برای هر كه آن را حجت خود سازد و دانشی برای هر كه آن را فرا گیرد و حدیثی برای هر كه آن را روایت كند و حكم قاطعی برای هر كه بدان قضاوت كند، و بردباریای برای هر كه تجربه اندوزد و جامهای برای هر كه تدبّر كند و فهمی برای هر كه تفطن یابد و یقینی برای هر كه عقلورزی كند و بصیرتی برای هر كه تصمیم گیرد و نشانهای برای هر كه نشانه جوید و عبرتی برای هر كه پند پذیرد و نجاتی برای هر كه آن را درست شمارد و آرامشی برای هر كه به اصلاح گراید و وسیله نزدیكی [به خدا] برای هر كه تقرب خواهد و مایه اعتمادی برای هر كه توكل کند و آسودگیای برای هر كه كار خود به خدا واگذارد و جایزه برای هر كه نیکویی پیشه کند و خیری برای هر كه بشتابد و سپری برای هر كه شكیبا باشد و لباسی برای هر كه تقوی ورزد و پشتوانهای برای هر كه رشد یابد و پناهگاهی برای هر كه ایمان آورد و امنیتی برای هر كه تسلیم [خدا] شود و امیدواریای برای هر كه راست گوید و بینیازیای برای هر كه قناعت ورزد.
پس آن حق است: راهش هدایت است، و اثرش بزرگواری، و وصفش خوبی، آن روشنترین برنامه است، و منارههایش تابان، چراغهایش درخشان، هدفش بسیار بلند، و میدان مسابقه اش سهلالوصول، که [اسبان مسابقه] در آن جمع شوند، و جائزه را زود بدهد، انتقامش دردناك است، و ساز و برگش كامل، و سوارکاران آن ارجمند.
پس ایمان برنامه آن است، و اعمال صالح منارههایش، و فقه [= فهم عمیق] چراغهایش، و دنیا میدان مسابقهاش، و مرگ نهایتش، و قیامت جمعکننده افرادش، و بهشت جائزهاش، و دوزخ انتقامش، و تقوی ساز و برگش، و نیکوکاران سوارکارانش.
پس با ایمان به [وجود] اعمال صالح استدلال شود و با اعمال صالح، فقه [= فهم عمیق] آباد گردد، و با فقه از مرگ بهراسند و با مرگ دنیا به پایان رسد و با دنیا از قیامت گذر شود و با قیامت به بهشت نزدیك شود، و بهشت مایه حسرت جهنمیان است، و جهنم موعظهگر تقواپیشگان، و تقوی بنیاد ایمان.
📚الكافي، ج2، ص49-50
@yekaye
👇سند و متن حدیث👈
https://eitaa.com/yekaye/10381
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه احادیث تاویلی
☀️۳۰) الف. از امام کاظم ع روایت شده که فرمودند:
مردم سه قسماند: عرب و موالی و قلدر! اما عرب ماییم؛ اما موالی کسانیاند که ولایت ما را پذیرفتند؛ و اما قلدر کسی است که از ما تبری جوید و با ما دشمنی ورزد.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
ما [اهل بیت ع] قریش هستیم؛ و شیعیان ما «عرب» هستند و دشمنان ما «عجم»اند.
☀️ج. معمر بن خثیم از امام باقر ع روایت کرده که فرمودند:
ما عرب هستیم و شیعیان ما از مایند و بقیه مردم «همج»اند.
سوال کردم: همج چیست؟
فرمود: پشه [شپش].
☀️د. یعقوب بن شعیب میگوید: به امام صادق ع عرض کردم: دائما افرادی که ادعای پیوستن به ما [ادعای شیعه بودن] دارند به کسانی که خداوند با اسلام بر آنها منت گذاشته میگویند: ای نبطی! [نبطیها آن دسته از اهل مصر بودند که طرفدار فرعون بودند در مقابل پیروان حضرت موسی].
فرمودند: ما اهل بیت هستیم و نبطی از ذریه حضرت ابراهیم؛ همانا آنها دو نبط [= آبی که ابتدا از چاه بیرون میکشند] بودند از نبطِ آب و گِل؛ و آن ضرری به ذریهاش نمیزد؛ آنان قومی بودند که علم را استنباط کردند؛ پس ما همانانیم.
☀️ه. از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:
کسی که در اسلام زاده شود عرب است؛ و کسی که با رغبت به اسلام وارد شود برتر از کسی است که بناچار در آن وارد شده است؛ و موالیای که در سرزمین خود اسیر و مسلمان شود همان موالی است.
☀️و. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
حَسَب و نَسَب انسان رفتارش است و شرف مال است و کرامت تقوا.
☀️ز. از امام باقر ع روایت شده است:
کسی که در سرزمین اسلام آزاد به دنیا بیاید عرب است؛ و کسی که عهدی بسته و بدان وفا کند موالی رسول الله ص است؛ و کسی که با رغبت به اسلام وارد شود وی مهاجر است.
📚معاني الأخبار، ص403-405
@yekaye
👇سند و متن احادیث👈
https://eitaa.com/yekaye/10389
🔹حدیث زیر بخوبی نشان میدهد که چگونه این گونه احادیث مورد سوءاستفاده واقع میشده است:
☀️۳۱) روایت شده که شخصی به امام صادق ع عرض کرد: مردم میگویند کسی که عرب خالص ویا موالی صریح نباشد از فرومایگان است.
فرمودند: موالی صریح چیست؟
گفت: کسی که پدر و مادرش به اسارت و بردگی گرفته شده باشند. [یعنی چون اسیر یک طائفه خاصی از عرب شدهاند، پس بدان طائفه ملحق میشوند].
فرمودند: چرا چنین میگویند؟
گفت: میگویند به خاطر این سخن رسول الله ص که: موالی هر قومی از همانها محسوب میشود.
فرمودند: سبحان الله! آیا این مطلب به تو نرسیده است که رسول الله ص فرمود: من مولای هرکسی هستم که مولایی ندارد؛ و من مولای هر مسلمان عرب و عجمی هستم؟ پس آیا کسی که موالی رسول الله ص است از خود رسول الله ص نیست؟
سپس فرمود: کدام شریفتر است؟ کسی که از نفس رسول الله ص است یا کسی که ملحق به اعرابیجِلفی میشود که پشت پای خود بول میکرد [کنایه از اینکه آداب اولیه طهارت و فرهنگ را هم رعایت نمیکرد].
سپس فرمودند: کسی که با رغبت وارد اسلام شود برتر از کسی است که از روی ترس وارد شود؛ و منافقان از روی ترس وارد شدند اما موالی با رغبت وارد شدند.*
✳️*پینوشت:
بنیامیه میخواستند با استناد به این گونه احادیث نبوی نژادپرستی عربی خود را تقویت کنند و فقط عربهای اصیل و کسانی که به نحوی مستقیما توسط یک عرب اسیر گرفته شده و به جامعه اسلامی ملحق شده بودند مسلمان واقعی بدانند (شبیه نژادپرستی یهودیان که فقط کسانی که رابطه خویشاوندی با یهود برقرار کنند را یهودی محسوب میکنند)؛ و بدین ترتیب بسیاری از ایرانیان را که خودشان با طوع و رغبت مسلمان شده بودند فرودست قرار دهند. ظاهرا امام صادق ع با این بیان دارند توضیح میدهند که اسلام ایرانیانی که خودشان با رغبت مسلمان شدهاند بهتر است از اسلام این بنیامیه و سایر عربهای قریش که بعد از فتح مکه و فقط از روی ترس مسلمان شدند.
📚معاني الأخبار، ص405
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَیئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»
این آیه بوضوح بین اسلام و ایمان فرق میگذارد:
عدهای ادعای ایمان میکنند؛ اما حقیقتا ایمان وارد دلهایشان نشده و فقط مسلماناند؛ یعنی چون در ظاهر اقرار به اسلام کردهاند حکم مسلمانی بر آنان بار میشود و مانند مسلمانان با آنان رفتار میشود (ازدواج با آنان جایز است؛ حکم بازار مسلمین بر طهارت و حلیت کسب و کارهایشان حمل میشود؛ و ...)، اما مؤمن به معنای دقیق کلمه محسوب نمیشوند؛ هرچند مؤمن محسوب نشدنشان بدین معنا نیست که اگر اعمال خوبی انجام دهند پاداش نخواهند دید.
📝نکته تخصصی #دینشناسی
تفکیک اسلام و ایمان در این آیه دلالت آشکاری دارد که اسلام هم برای دنیای انسانها برنامه دارد و هم برای آخرت؛ و به تفاوت این دو حیثیت توجه دارد:
▪️یک برنامه ظاهری برای دنیای انسانها دارد، که در مقام اجرای این برنامه، مسلمان بودن (اظهار ظاهری اسلام) را کافی میداند؛
▪️در عین حال، برنامه اصلیاش را متناسب با آخرت انسانها تنظیم کرده، و افراد باید از سطح اسلام گذر کنند و ایمان بیاورند تا به مزایای واقعی این برنامه برسند.
در واقع اسلام برنامهای آورده که با مدیریتی در زندگی دنیوی ما، وضعیت اخروی ما را سامان دهد؛ اما در عین حال به اقتضائات متفاوت این دو هم توجه دارد.
🔸 توجه به این نکته چند ثمره مهم دارد:
🌴الف. نباید به خاطر توجه به هریک، دیگری را نادیده گرفت؛ یعنی
گاه برخی چنان بر ابعاد دنیوی برنامه اسلام (که در آن تاکید خاصی بر رعایت ظواهر و مناسک و حقوق ظاهری هست) تاکید میکنند که گویی صرف همین ظواهر کافی است؛
و از آن سو، برخی چنان بر ابعاد اخروی برنامه اسلام (با محوریت ایمان و نیت درونی) تاکید میکنند که گویی این ظاهر هیچ اهمیتی ندارد و میتوان آن باطن را بدون این ظاهر به دست آورد!
🌴ب. در عین اینکه اینها دو حیث متفاوتند اما بشدت درهمتنیدهاند، تا حدی که در ادامه آیه توضیح میدهد اینکه ایمان در دل کسی وارد نشده باشد بدین معنا نیست که کارهایش در آخرت هیچ خاصیتی ندارد؛ بلکه همین شخص اگر از خدا و رسولش اطاعت کند ذرهای از اعمالش هدر نخواهد رفت؛
و در احادیث هم توضیح داده شده که چگونه گناه از حیث اثر اخرویش، گاه انسان را از ایمان بیرون میبرد و گاه حتی از اسلام هم بیرون میبرد؛ یعنی اسلام آوردن حتی در وضعیت اخروی هم آثاری دارد (حدیث۱۵).
از سوی دیگر، این توجه توأمان، تفاوت مهمی بین برنامه دنیوی اسلام با سایر مکاتبی که برنامهای برای زندگی دنیوی انسان ارائه میکنند نیز ایجاد میکند.
در واقع، اسلام برنامه دنیویاش کاملا مستقل از ابعاد اخرویش نیست؛ از این رو، این گونه نیست که مساله ایمان در ابعاد زندگی دنیوی و برنامهای که اسلام برای زندگی دنیوی ارائه میدهد نقشی نداشته باشد؛ بلکه بالعکس، بقدری این دو بعد درهمتنیده است که علیرغم اینکه در این آیه بین ایمان آوردن و اسلام آوردن تفکیک شده، اما در همین قرآن بارها و بارها کسانی با تعبیر «مؤمن» مورد خطاب واقع شدهاند، که صرفا از همین ظاهر اسلام برخوردارند
(این تکتهای است که در تدبر بعد به تفصیل درباره آن توضیح داده خواهد شد).
📝تفاوت بنیادین #احکام_شریعت و #قوانین_حقوقی
بخاطر همین توجه توأمان به اسلام و ایمان، احکامی که در @علم_فقه ارائه میشود، با اینکه در بسیاری از عرصهها در ظاهر متکفل همان عرصههایی است که در #علم_حقوق غربی مورد توجه است، اما تفاوتی بنیادین با آن دارد:
🤔شریعت اسلام برای ضمانت اجرای خود، عنصر ایمان را نیز به نحوی در معادلات خود وارد میکند؛ که بی توجهی به این نکته سوءتفاهمهای فراوانی را در مقام تحلیل احکام شریعت در پی دارد.
مثلا در علم حقوق مدرن وقتی قانونی گذاشته میشود مهمترین عنصری که برای کارآمدی قانون در نظر گرفته میشود ضمانت اجرای بیرونی آن است به طوری که اگر در قانونی ضمانت اجرای بیرونی لحاظ نشود آن را قانونی لغو و ناکارآمد میشمرند. اما در احکام شریعت، بسیاری از قوانین، با اینکه جنبه حقوقی دارد، اما ضمانت اجرایش در ایمان اشخاص تعقیب میشود.
برای اینکه این تفاوت بهتر فهم شود شاید مثال زیر مناسب باشد.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر ۱ (تفاوت بنیادین #احکام_شریعت و #قوانین_حقوقی)
برای اینکه این تفاوت بهتر فهم شود شاید مثال زیر مناسب باشد.
بر اساس آیهای از قرآن کریم، یکی از اختیارات مدیریتی مرد در خانواده، این است که اگر خوف نشوز از جانب زن پیش آمد و اقدامات عقلایی برای برگرداندن وی به وضعیت مطلوب خانوادگی موفق نبود مرد حق تنبیه دارد (وَ اضْرِبُوهُن؛ نساء/۳۴)؛ و البته در شریعت اسلام محدودیتهای شدیدی برای اجرای این تنبیه قرار داده شده، از جمله اینکه این تنبیه صرفا در حد تنبه باشد نه خشونتورزی، مثلا اگر ضربه به حدی باشد که جایش سرخ شود جایز نیست و مرد باید دیه بدهد؛ یا ... . این حکم شرعی تنبیه، تفاوت مهمی با جواز حقوقی تنبیه دارد که غفلت از آن موجب انتقادات فراوانی به این حکم شده است.
قبلا درباره ابعاد مختلف و چرایی این حکم و پاسخ به شبهات مربوطه، به تفصیل بحث شد (تدبرهای جلسه ۹۶۲ https://yekaye.ir/an-nesa-4-34/)؛ در اینجا فقط سراغ این انتقاد میخواهیم برویم که میگویند وقتی باب تنبیه برای مرد باز شد باب خشونتورزی برای مرد باز شده و از این جهت است که ما شاهد برخوردهای خشنی از جانب مردان هستیم.
پاسخ این شبهه با توجه به همین تفکیک معلوم میشود؛ یعنی اگر این تفکیک درست فهم شود معلوم میگردد که این قانون اجازه خشونتورزی نمیدهد و خشونتهای رخداده ربطی به این قانون ندارد، چنانکه در بسیاری از کشورهای غیرمسلمان، که این قانون وجود ندارد، گزارشهای شدیدتری از خشونتها مشاهده میشود:
💢توضیح مطلب اینکه:
در مجازاتهای حقوقی، چون ضمانت اجرا صرفا بیرونی است، همواره شاکی (ولو شکایت مدیر یک موسسه از کارمند خود) باید غیر از قاضی (و مجری حکم) باشد؛
اما در اینجا که اسلام میخواهد اختلافات داخل خانواده به بیرون کشیده نشود، و اجرای حکم (و لذا قضاوتی که منجر به صدور حکم شود) را به خود مدیر خانواده داده، ضمانت اجرای اینکه مرد از این حد تعیینشده تجاوز نکند، همان است که خود اسلام به وی آن جواز را داده است. یعنی اگر مردی بخواهد با استناد به این حکم شرعی همسرش را تنبیه کرد در ادامه همان آیه به وی میفرماید که حد و حدود را رعایت کن اگر از این حد تجاوز کردی دیگر حکم مرا عمل نکردهای و تهدید میکند که خداوند با علوّ خویش ناظر بر وضع شماست.
به تعبیر دیگر، اگر مردی بدون توجه به حکم اسلام میخواهد زنش را کتک بزند و خشونتورزی پیشه کند، چه اسلام این حکم را بدهد یا ندهد کار خودش را میکند؛ و اگر بخواهد به استناد جوازی که اسلام در خلوت (یعنی بدون مراجعه به دادگاه) به وی داده، اقدامی بکند، همان کسی که به وی جواز داده در خلوت وی هم ناظر بر اعمال وی است و خود شخص بخوبی میداند که اگر بخواهد به استناد حکم شارع عمل بکند اجازه ندارد به افق خشونتورزی وارد شود.
🤔اینجاست که بخوبی معلوم میشود که اگرچه شریعت بین اسلام و ایمان تفکیک میکند، اما این گونه نیست که در عرصه احکام حقوقیای که قرار میدهد با ایمان افراد کاری نداشته باشد.
@yekaye
#حجرات_14