🔹 فَأَمْسِكُوهُنَّ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «مسک» را برخی در اصل به معنای «حبس کردن» دانستهاند، مانند «أَمَّنْ هذَا الَّذي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ» (ملک/۲۱) یا «فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ» (نساء/15)؛
▪️و برخی معنای اصلی آن را «درآویختن به چیزی» (وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر؛ ممتحنه/۱۰) ویا «حفظ کردن آن» (وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ؛ حج/۶۵) معرفی کردهاند؛
▪️و برخی هم تلفیقی از این دو معنا را، یعنی «حبس کردن»ی که همراه با «حفظ کردن» باشد، که نقطه مقابل رها گذاشتن (إرسال) است، دانسته اند.
▪️این ماده وقتی به باب إفعال میرود، دلالت بر نگهداشتنی دارد که فاعل آن مورد توجه خاص است، یعنی زاویه اقدام کردن شخص برای نگهداشتن بیشتر مورد توجه است الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ؛ بقره/۲۲۹) که اسم فاعل آن «مُمسِک» است (فَلا مُمْسِكَ لَها، فاطر/۲؛ ٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ، زمر/۳۸)
▪️اما وقتی به باب تفعیل میرود، عمدتاً نگه داشته شدن از زاویه مفعول (آنچه حفظ و نگه داشته میشود) مورد توجه است؛ چنانکه «وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» (اعراف/۱۷۰) به معنای کسانی است که خودشان را مقید به ضوابط کتاب آسمانی میکنند.
▪️و وقتی به باب استفعال میرود به معنای درصدد حفظ و تمسک کردن به چیزی برآمدن میباشد «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» (التحقيق، ج۱۱، ص۱۱۱) که اسم فاعل آن «مستمسِک» میشود (أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ؛ زخرف/۲۱).
🔖جلسه 702 http://yekaye.ir/al-fater-35-2/
@yekaye
🔹 يَتَوَفَّاهُنَّ
قبلا بیان شد که
▪️«تَوَفّی» از ماده «وفی» است که دلالت میکند بر اینکه چیزی ویا کاری به حد تمام و کمال خود برسد؛
▪️چنانکه کلمه «وفاء» به معنای عهد را به پایان رساندن و به مفاد آن کاملا عمل کردن میباشد و
▪️«استوفی» هم به معنای امری را به نحو کامل گرفتن است به نحوی که چیزی از آن فروگذار نشود [در فارسی هم میگوییم کار را به نحو مستوفَی انجام داد].
▪️درباره اینکه چرا قبض روح کردن انسان را «توفی» میگویند برخی گفتهاند بدین جهت که «توفی» دریافت کامل است و تمام حقیقت انسان روح است که در هنگام مرگ بتمامه دریافت میشود.
🔖جلسه 181 http://yekaye.ir/an-nisa-004-097/
@yekaye
🔹 الْمَوْتُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «موت» را در اصل به معنای از بین رفتن قوت و توانایی چیزی دانسته اند و به لحاظ معنایی «مَوت» درست نقطه مقابل «حیات» است. «ممات» (إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ؛ اسراء/۷۵) هم مصدر دیگری برای این ماده است که به همین معنای «موت» می باشد.
▪️به کسی که مرده باشد «مَیِّت» گویند (يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ؛ روم/۱۹) که جمع آن «أموات» (وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ؛ فاطر/۲۲) و «موتی» (كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتی؛ بقره/۷۳) است. اما کسی که در حال مرگ است را «مائت» گویند و در مورد آیه «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» (زمر/۳۰) هم گفتهاند این به لحاظ آینده است. و کلمه «مَیِّت» گاه به صورت مخفف هم به صورت «مَيْت» بیان میشود (أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ، انعام/۱۲۲؛ بَلْدَةً مَيْتاً، زخرف/۱۱ و زخرف/۱۱)
🔖جلسه 722 http://yekaye.ir/al-fater-35-22/
@yekaye
☀️1) الف. از امام باقر ع درباره این سخن خداوند که میفرماید: «و آنان که فحشائی [به بار] آورند از زنان شما...»، فرمودند:
این آیه نسخ شده است؛ و آن «راه» [که در ادامه آیه میفرماید: مگر اینکه خداوند راهی برای آنها قرار دهد] همان «حدود» [مجازاتهای شرعی تعیین شده برای زناکار] است.
☀️ب. ابوبصیر میگوید: از امام صادق ع درباره این آیه سوال کردم که میفرماید «و آنان که فحشائی [به بار] آورند از زنان شما ... یا خداوند برایشان راهی قرار دهد.»
فرمودند: این نسخ شده است.
گفتم: چگونه؟
فرمودند: روال چنین بود که اگر زنی مرتکب فحشا میشد و چهار شاهد بر او اقامه میگردید؛ او را داخل در خانهای میکردند و با او سخن نمیگفتند و همنشین نمیشدند و فقط خوردنی و نوشیدنی برایش میآوردند تا بمیرد.
گفتم: پس اینکه فرمود «یا خداوند برایشان راهی قرار دهد» چطور؟
فرمود: آن راه همان تازیانه و سنگسار و زندانی کردن در خانه است...
✅ادامه این حدیث در جلسه بعد خواهد آمد.
📚تفسير العياشي، ج1، ص227؛ مجمع البيان، ج3، ص34
☀️الف. عن جابر عن أبي جعفر ع في قول الله «وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ» إلى «سَبِيلًا» قال: منسوخة و السبيل هو الحدود.
☀️ب. عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ «وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ» إِلَى «سَبِيلًا».
قَالَ هَذِهِ مَنْسُوخَةٌ. قَالَ قُلْتُ كَيْفَ كَانَتْ قَالَ كَانَتِ الْمَرْأَةُ إِذَا فَجَرَتْ فَقَامَ عَلَيْهَا أَرْبَعَةُ شُهُودٍ أُدْخِلَتْ بَيْتاً وَ لَمْ تُحَدَّثْ وَ لَمْ تُكَلَّمْ وَ لَمْ تُجَالَسْ وَ أُوتِيَتْ فِيهِ بِطَعَامِهَا وَ شَرَابِهَا حَتَّى تَمُوتَ قُلْتُ فَقَوْلُهُ «أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا» قَالَ جَعَلَ السَّبِيلَ الْجَلْدَ وَ الرَّجْمَ وَ الْإِمْسَاكَ فِي الْبُيُوتِ ...
☀️ج. از امام باقر ع روایتی طولانی نقل شده که در فرازی از آن میفرمایند:
و سوره نور بعد از سوره نساء نازل شده است؛ و آنچه این را نشان میدهد آن است که خداوند عز و جل در سوره نساء فرمود «و آنان که فحشائی [به بار] آورند از زنان شما، پس علیه آنان چهار تن از خودتان [= مسلمانان] را به گواهی طلبید؛ پس اگر شهادت دادند، پس آنان را در خانهها باز دارید [= حبس کنید] تا اینکه مرگ آنان را دریابد یا خداوند برایشان راهی قرار دهد.» و این راه همان است که خداوند عز و جل [در سوره نور] فرمود که: «سورهای که آن را نازل کردیم و واجب نمودیم و در آن آیاتی رورشنگر فروفرستادیم؛ مرد زناکار و زن زناکار، هریک از آن دو را صد تازیانه بزنید و در مورد آن دو، رأفتی در دین خدا شما را نگیرد، اگر که به خدا و روز آخرت ایمان دارید؛ و باید که بر عذاب آن دو، عدهای از مومنین شاهد باشند.» (نور/1-2)
📚الكافي، ج2، ص33
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ آدَمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ [أُ]نَاساً تَكَلَّمُوا فِي هَذَا الْقُرْآنِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ» الْآيَةَ فَالْمَنْسُوخَاتُ مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ وَ الْمُحْكَمَاتُ مِنَ النَّاسِخَاتِ؛
... وَ سُورَةُ النُّورِ أُنْزِلَتْ بَعْدَ سُورَةِ النِّسَاءِ وَ تَصْدِيقُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ فِي سُورَةِ النِّسَاءِ «وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا» وَ السَّبِيلُ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِين»
@yekaye
☀️2) روایت شده است که وقتی آیه «مرد زناکار و زن زناکار، هریک از آن دو را صد تازیانه بزنید» (نور/2) نازل شد، پیامبر ص فرمود:
این را دریابید؛ این را دریابید! خداوند راهی برای آن زنان قرار داد: اگر مجرد با مجرد باشد صد تازیانه و یک سال تبعید؛ و اگر متاهل با متاهل باشد، صد تازیانه و سنگسار.
📚مجمع البيان، ج3، ص34؛ فقه القرآن، ج2، ص368؛ عوالي اللئالي، ج1، ص237
لما نزل قوله «الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ» قال النبي ص:
خذوا عني خُذُوا عَنِّي قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ السَّبِيلَ؛ الْبِكْرَ بِالْبِكْرِ جَلْدُ مِائَةٍ وَ تَغْرِيبُ عَامٍ؛ وَ الثَّيِّبُ بِالثَّيِّبِ جَلْدُ مِائَةٍ وَ الرَّجْم.
@yekaye
یک آیه در روز
942) 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْك
.
1️⃣ «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً»
این آیه در مقام حکم اولیهای است برای زنانی که مرتکب فحشاء شوند.
حکم اولیه آنان این بوده که در صورتی که با شهادت چهار شاهد وقوع عمل فحشاء از آنان اثبات میشد، آنان محکوم به حبس مادام العمر بودند، تا زمانی که حکم جدیدی از جانب خداوند بیاید، که چنانکه شیعه و سنی در احادیث متعددی روایت کردهاند حکم جدید، آیات سوره نور بود که «حدود» یعنی مجازاتهای شرعی این گونه افراد را مشخص کرد.
چنانکه دیدیم در آیات قبل، برخی احکام ازدواج و ارث را مطرح کرد و از این آیه سراغ برخی از مجازاتهای کسانی که در زمینه مسائل جنسی مرتکب حرام میشوند میرود. درباره ارتباط این آیه با آیات قبل گفتهاند:
🍃الف. در آیات قبل تاکیدات فراوانی داشت بر پرهیز از ظلم به زنان و رفتار نیک با آنان، که اگر نمیتوانید عدالت را رعایت کنید بیش از یک زن نگیرید، مهریهشان را بتمامه پرداخت کنید، سهمشان از ارث را به آنها بدهید و محرومشان نکنید؛ و ...؛ اکنون بر برخورد با شدت عمل در خصوص ارتکاب فحشاء از سوی آنان تاکید می کند که این هم نوعی احسان در حق آنهاست، از باب سعادت اخروی خودشان؛ و برای اینکه توهم نکنند که اکنون که خداوند رویه احسان با آنها را توصیه کرده، آنان میتوانند بیمبالات شوند و اسلام دیگر در هیچ جا با آنان سختگیرانه برخورد نمیکند.
(البحر المحيط، ج3، ص555)
🍃ب. قبلا اشاره شد که بحث آیات سوره نساء ناظر به محوریت خانواده است در شکلگیری جامعه؛ ابتدا به سراغ احکام درون خانواده رفت (که هم حکم ازدواج و هم ارث ناظر به روابط افراد درون خانواده است) و اکنون با یک شیب ملایم دارد وارد بحثهای بیرون از خانواده میشود؛ زیرا ارتکاب فاحشه آنجایی است که فرد به جای اینکه نیاز جنسی خود را در خانواده رفع کند، این را به بیرون از حریم خانواده میکشاند.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
942) 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْك
.
2️⃣ «وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ»
درباره اینکه مقصود از فاحشه که این زنان مرتکب آن شدهاند چیست، دو دیدگاه مطرح شده است:
🍃الف. #زناکاری (یعنی رابطه جنسی نامشروع با مرد) که اغلب مفسران همین را مطرح کردهاند.
🍃ب. #مساحقه (یعنی رابطه جنسی بین دو زن)، که برخی از مفسران مانند ابومسلم (محمد بن بحر الاصبهانی) (به نقل از مجمعالبیان، ج3، ص34؛ و فقه القرآن، ج2، ص376) و مقدم بر او، مجاهد (به نقل از البحر المحيط، ج3، ص555) این دیدگاه را برگزیدهاند.
📝بحثی درباره شمول مفاد این آیه
به نظر میرسد این دو قول درباره آیه قابل جمع است و دلیلی ندارد که قبول یکی را به معنای انکار دیگری بدانیم. از شواهدی که بر این دیدگاه اخیر است این است که این آیه درباره «زنان» است و آیه بعد که درباره مردان است، با تعبیر «الذان» که به معنای «دو مرد» است، به کار رفته؛ پس آن آیه که درباره مردان است، ناظر به لواط است؛ و این آیه درباره مساحقه.
از ابومسلم که این نظر را داده، نقل شده که یکی از مبنایاش این بوده که وی نسخ در خود قرآن را منکر است (به نقل از البحر المحيط، ج3، ص556) و از این رو، حکم این آیه را غیر از حکم آیات سوره نور میدانسته است ؛ و چیزی که میتواند موید او باشد این است که ظاهر عبارت «اینکه خدا راهی برای آنان قرار دهد» نوعی تخفیف است نه سختگیری بیشتر، در حالی که احکامی مانند صد تازیانه و سنگسار خیلی شدیدتر از حبس است؛ پس اینها ناظر به دو فضا میباشد؛ و بر این اساس، مقصود از راهی که خداوند قرار دهد، این است که آنان با امکان ازدواج راه مشروعی برای رفع نیاز آنان قرار دهد (به نقل از فقه القرآن، ج2، ص386)؛ و میتواند مقصود از این تعبیر مجازاتهایی میباشد که برای مساحقه توسط پیامبر ص عنوان شده است.
مهمترین اشکالی که بر او گرفتهاند این است که این تفسیر از آیه برخلاف اجماع است (مجمعالبیان، ج3، ص34)، اما وی پاسخ داده که «مجاهد» که از تابعین است این نظر را داشته، پس اجماعی در کار نبوده است؛ و برخی نیز بر همین اساس این ظهور در آیه را پذیرفتهاند (البحر المحيط، ج3، ص556)؛ و پاسخ دیگری که به نفع او میتوان داد این است که بر اساس قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، اینکه عدهای یک معنا را برای آیهای بیابند منطقا دلیل نمیشود که معنای دوم را باطل بدانیم؛ بلکه چهبسا هر دو مطلب درست باشد. حتی اگر استعمال لفظ در بیش از یک معنا را نپذیریم، با توجه به اینکه کلمه «فاحشه» درباره روابط جنسی میباشد کاملا محتمل است که این آیه ناظر به مطلق روابط جنسی زنان باشد، چه رابطه جنسی با مرد (زنا) و چه رابطه جنسی با زن (مساحقه)؛ بویژه که کلمه «فاحشه» در قرآن هم درباره زنا به کار رفته است (وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً؛ اسراء/32) و هم درباره لواط و مساحقه (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ؛ عنکبوت/28)
@yekaye
یک آیه در روز
942) 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْك
.
3️⃣ «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ»
برخی از مفسران بر این باورند که این حکم ناظر به زنان متاهل است زیرا تعبیر «من نسائکم» و نه «من النساء» را به کار برده است. (به نقل از مجمعالبیان، ج3، ص34)
🤔اما چنین تخصیصی قابل دفاع نیست؛ بلکه ظاهرا اینجا «کُم» ناظر به کل امت است؛ یعنی «زنان مربوط به امت شما»؛ و اینکه تعبیر «نسائکم» به معنای غیر همسران باشد در قرآن کریم موارد دیگری هست که به معنای مطلق زنان است، مانند آیه مباهله که برای حضرت زهرا تعبیر «نسائنا» را به کار برد «وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ» (آلعمران/61) یا داستان کشتن پسران و زنده نگه داشتن دختران توسط فرعونیان «آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ» (بقره/49 و ابراهیم/6)
@yekaye
یک آیه در روز
942) 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْك
.
4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...»
اثبات فحشاء، نیازمند شهادت دادن چهار نفر است؛ و حتی در مورد زنان، حداقل چهار شاهد مرد باید در کار باشند (مجمع البيان، ج3، ص34)
در این آیه ضمیر «کم» و صیغه «شهدوا» که هر دو برای جمع مذکر است دلالتی بر اینکه شاهدان باید مذکر باشند، دارد (هرچند که این ظهورش تام نیست زیرا در جایی که هم مرد و هم زن در کار باشد باز تعبیر جمع مذکر میآید) و این ظهور با روایات متعدد و شواهد تاریخی تثبیت میشود.
📝بحث #اجتماعی_حقوقی
💢 ظرایفی درباره حدود و تعزیرات در اسلام💢
چرا در اثبات فحشاء، شهادت چهار شاهد، آن هم شاهد مرد لازم است، در حالی که در مسائل مهم دیگر، حتی قتل، با دو شاهد مطلب اثبات میشود؟
🍃الف. براى حفظ آبرو و شرف ديگران، اسلام براى اثبات زنا، چهار شاهد مقرّر كرده است، و حتّى اگر سه شاهد گواهى دهند، هر سه شلّاق مىخورند، ولى براى اثبات قتل، دو شاهد كافى است.
(تفسير نور، ج2، ص256)
🍃ب. هدف از اجرای این حکم، بیش از آنکه اجرای یک #مجازات_حقوقی باشد، #اصلاح_فرهنگی جامعه است. در واقع، با قرار دادن این حکم، کار اصلیای که رخ میدهد، این است که قبح عمل حفظ میشود، تا اینکه این افراد مجازات شوند؛ زیرا می دانیم شهادت دادن در جایی است که اصل عمل مشاهده شده باشد و اینکه چهار مرد عادل پیدا شوند که با چشمان خود شاهد وقوع چنین واقعهای باشند تنها در صورتی ممکن خواهد بود که قبح عمل چنان از بین رفته باشد که چنین کاری کاملا علنی واقع گردد.
👈شاهد دیگر بر این مدعا تعبیر «فان شهدوا» است که در سه تدبر بعد توضیح داده خواهد شد.
@yekaye
یک آیه در روز
. 4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...» اثبات فحشاء، نیازمند ش
.
5️⃣ «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ»
نفرمود که «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ، فَأَمْسِكُوهُنَّ»، بلکه دو کار دیگر را واسطه کرد: یکی اینکه چهار شاهد شهادت طلب کنید و دیگر اینکه اگر شهادت دادند چنین مجازات کنید.
این تعابیر بخوبی نشان میدهد که اجرای مجازات و حدود در زمینه فحشاء، منوط به شهادت است، نه منوط به صرف وقوع و تحقق فحشاء؛ و این از منتهای خداوند است که اصل را بر اغماض و چشمپوشی و سهلگیری قرار داده است. (المیزان، ج4، ص234).
✅این مطلب نیز شاهد دیگری است بر این مدعا که هدف از اجرای این حکم، بیش از آنکه اجرای یک #مجازات_حقوقی باشد، #اصلاح_فرهنگی جامعه است. در واقع، با قرار دادن این حکم، کار اصلیای که رخ میدهد، این است که قبح عمل حفظ میشود، نه اینکه لزوما هرکس این کار را کرد مجازات شوند؛ زیرا شهادت دادن چهار مرد عادل بر چنین واقعهای تنها در صورتی ممکن خواهد بود که قبح عمل چنان از بین رفته باشد که چنین کاری کاملا علنی واقع گردد.
@yekaye
یک آیه در روز
. 4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...» اثبات فحشاء، نیازمند ش
.
6️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا»
بعد از اینکه فرمود «طلب شهادت کنید»؛ نفرمود «و بر آنان واجب است که شهادت دهند»؛ بلکه فرمود: «اگر شهادت دادند ...»
این نشان میدهد گواهى بر زنا واجب نيست. (تفسير نور، ج2، ص256)
✅این نیز شاهد دیگری است بر اینکه هدف از اجرای این حکم، بیش از آنکه اجرای یک #مجازات_حقوقی باشد، #اصلاح_فرهنگی جامعه است.
@yekaye
یک آیه در روز
. 4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...» اثبات فحشاء، نیازمند ش
.
7️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا َأَمْسِكُوهُنَّ»
در قضاوت در مورد حکم زناکار نباید قاضی به علم خود قناعت کند، بلکه گواهى لازم است. (تفسير نور، ج2، ص256)
✅این نیز شاهد دیگری است بر اینکه هدف از اجرای این حکم، بیش از آنکه اجرای یک #مجازات_حقوقی باشد، #اصلاح_فرهنگی جامعه است.
@yekaye
یک آیه در روز
. 4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...» اثبات فحشاء، نیازمند ش
.
8️⃣ «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً»
ظاهر بسیاری از روایات و نظر بسیاری از مفسران آن است که حکم این آیه توسط آیات ابتدایی سوره نور نسخ شده است؛
در مقابل، دو دیدگاه قرار دارد:
🍃الف. این حکم ناظر به مساحقه بوده و از این رو نسخ نشده است. (تدبر 2) که بر همین اساس میتوان گفت حکم عام (مطلق روابط جنسی نامشروع زنان) بوده و فقط آن مقدارش که ناظر به زنا بوده نسخ شده است.
🍃ب. چون در خود آیه اشاره شده که «أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً» پس نسخی رخ نداده است؛ زیرا نسخ در جایی است که حکمی قطعی بیان میشود و سپس حکم بعدی میآید و آن حکم را برمیدارد؛ اما اینجا با همین تعبیر در خود آیه اشاره شده است به محدود و موقت بودن این حکم، و اینکه این حکم برداشته خواهد شد.
(به نقل از مجمع البيان، ج3، ص34)
@yekaye
یک آیه در روز
. 4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...» اثبات فحشاء، نیازمند ش
.
9️⃣ «فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ»
در این آیه به جای تعبیر «حبس» از تعبیر «نگهداشتن در خانه» استفاده شده است. چرا؟
🍃الف. ناظر است به همان اغماض و سهلگیریای که خداوند در این مجازات قرار داده و در تدبر قبل اشاره شد
📚(المیزان، ج4، ص234).
🍃ب. كيفر زن زناكار، حبس در «خانه» است، نه زندانهاى عمومى، كه ممكن است فساد بيشتر بياموزد. در واقع، حبس زن در خانه، براى آن است كه افراد جامعه را فاسد نكند و از ازدواج محروم بماند و ميدانى براى لذّت پيدا نكند.
📚(تفسير نور، ج2، ص256)
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
942) 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْك
.
.
🔟 «فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ»
براى سالم سازى و پاكسازى جامعه، گاهی حبس مجرم لازم است.
(تفسير نور، ج2، ص257)
@yekaye
943) 📖 وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحيماً 📖
💢ترجمه
و آن دو نفری از شما که مرتکب آن کار [= فحشاء] شوند، پس تنبیهشان کنید؛ پس اگر توبه کردند و درستکار شدند، آنگاه از آنان صرف نظر کنید؛ زیرا خداوند همواره بسیار توبهپذیر و مهریان بوده است.
سوره نساء (4) آیه 16
1398/5/11
30 ذیالقعده 1440
@yekaye
🔹 فَآذُوهُما
▪️ماده «أذی» در اصل دلالت دارد بر چیزی که انسان از آن خوشش نمیآید و آرام و قرار ندارد، چنانکه به شتری که به خاطر درد آرام و قرار ندارد، «بعير أَذٍ» و «ناقةٌ أَذِيَةٌ» گویند (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص78).
▫️برخی توضیح دادهاند که اصل این ماده در خصوص ضرر دیدن و متضرر شدن به کار رفته است (مجمع البيان، ج2، ص518 ) و دیگران تاکید کردهاند که نه هرگونه ضرر، بلکه ضرری است که به یک موجود زنده (حیوان یا انسان) وارد شود (مفردات ألفاظ القرآن، ص72) و از آن آزار بیند (كتاب العين، ج8، ص206)
▪️کلمه «أذی» در اصل مصدر بوده است (اذیت شدن) که تدریجا در خصوص «هر چیزی که مایه آزار میشود» به کار رفته است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص65؛ مجمع البيان، ج2، ص518): «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقرة/264) «لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً» (بقره/262) «لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذىً وَ إِنْ يُقاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبارَ» (آل عمران/111) «لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثيراً» (آلعمران/186) «وَ دَعْ أَذاهُمْ» (احزاب/48)
▫️و کاربرد آن در مواردی مانند «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ» (بقره/196) «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ» (بقره/222) «إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضی» (نساء/102) نشان میدهد که در این ماده خود ضرر دیدن و آزار کشیدن موضوعیت دارد نه اینکه حتما تعمدی از جانب کسی باشد.
▪️فعل رایج این ماده، فعل آن در باب افعال است که متعدی بوده و به معنای ضرر زدن، آزار رساندن و اذیت کردن میباشد: «وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ: هُوَ أُذُنٌ» (توبة/61)، «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» (توبة/61)، «و لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسى»(أحزاب/69»، «وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا» (أنعام/34»، «و قال: لِمَ تُؤْذُونَنِي» (صف/5) و در آیه «وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما» (نساء/16) ظاهرا از این باب به کار رفته که باید این افراد چنان تنبیه شوند که بر آنان سخت بیاید و موجب آزار و ناراحتی آنان شود تا دوباره به ارتکاب آن روی نیاورند.
📿ماده «أذی» و مشتقات آن 24 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹 تابا ؛ تَوَّاباً
قبلا بیان شد که
▪️ماده «توب» در اصل به معنای رجوع و بازگشت میباشد که غالبا در مورد رجوع از گناه به کار میرود.
▫️وقتی این کلمه در مورد انسان به کار میرود به معنای رجوع انسان از گناهان به سوی خداست و لذا غالبا با حرف اضافه «الی» میآید (تاب الی الله)؛
▫️اما وقتی در مورد خدا به کار میرود، با تعبیر «علی» میآید (تاب الله علی عبده) که به معنای این است که خداوند از موضع بالا و البته با فضل و رحمت و مغفرتش به جانب بندهاش برمیگردد. تعبیر «تاب الله علیه» را غالبا به معنای «خدا توبهاش را پذیرفت» دانستهاند و برخی به معنای «اعطای توفیق توبه از جانب خداوند» دانستهاند
و حق این است که در هر دو معنا به کار میرود و در قرآن کریم هم مواردی به وضوح در معنای اول (فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ؛ مائده/۳۹) و مواردی به وضوح در معنای دوم (تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا؛ توبه/۱۱۸) و در مواردی دوبار در یک آیه و ظاهرا هربار به یکی از این دو معنا به کار رفته است: «لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذينَ اتَّبَعُوهُ في ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزيغُ قُلُوبُ فَريقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِ» (توبه/۱۱۷).
▪️«تواب» هم صیغه مبالغه از «توبه» است، که هم در مورد بنده (بقره/۲۲۲) و هم در مورد خداوند (بقره/۳۷ و ۵۴ و ۱۲۸ و ۱۶۰، توبه/۱۰۴ و ۱۱۸) به کار میرود؛ که در اولی به معنای انسانی است که زیاد توبه میکند و دومی به این جهت به خداوند گفته میشود که مرتب توبه بندگان را میپذیرد و بسیار به آنها توفیق توبه میدهد.
▫️برخی گفتهاند این مبالغه در کثرت قبول توبه از جانب خدا است [یعنی مبالغه در کمیت] و میتواند منظور این است که گناهان بسیار عظیم را هم میبخشد [مبالغه در کیفیت].
🔖جلسه 227 http://yekaye.ir/al-baqarah-2-37/
@yekaye
🔹 أَصْلَحا
قبلا بیان شد که
▪️ماده «صلح» و کلمه «صلاح» نقطه مقابل «فساد» میباشد و این تقابل در بسیاری از آیات قرآن مد نظر قرار گرفته است؛ مثلا: «الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ» (شعراء/۱۵۲) «وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ» (اعراف/۱۴۲) «إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ» (یونس/۸۱) «وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها» (شعراء/۵۶) «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِح» (بقره/۲۲۰)؛
▫️هرچند گاهی در مقابل «صلاح» از تعبیر «سیئة» استفاده شده است؛ مثلا «خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً» (توبه/۱۰۲)
▪️ همچنین «صُلح» هم از همین ماده، و به معنای زدودن نفرت و دشمنی بین دو نفر (یا دو گروه) است.
▪️در واقع، «صلاح» را یک نحوه استقامت ناشی از حکمت، دانستهاند؛ خواه همراه با نفع باشد یا ضرر؛ البته در مورد ضرر در جایی به کار میرود که نهایتا نفعی برای شخص داشته باشد؛ همچنین گفته شده که «صلاح» تغییر حالت به وضعیتی است که آن وضعیت استقامت داشته باشد و «صالح» کسی است که حال خود را به چنین وضعی تغییر میدهد و لذاست که در مورد خود خداوند تعبیر «صالح» به کار نمیرود.
▪️«صلاح»، تاحدودی به مفاهیم «صحت» (سلامتی) و «خیر» (خوبی) نزدیک است؛
🔸تفاوتش با «صحت» این است که صلاح را غالبا در مورد ذات (انسان صالح) و فعل (عمل صالح) به کار میبرند؛ اما «صحت» را غالبا در مورد جسم؛ و
🔸تفاوت «صلاح» با «خیر» در این است که خیر بیشتر دلالت بر حُسن و سرور دارد (البته جایی که سرور باشد اما کار نیکویی محسوب نشود، «خیر» گفته نمیشود) لذا مثلا ممکن است در مورد «بیماری» تعبیر اینکه «صلاحش در این است» به کار رود، اما اینکه بیماری «خیر» است به کار نمیرود؛ مگر به صورت «افعل تفضیل» و در مقام مقایسه (که مثلا بگویند الان بیماری برای او بهتر (=خیر) از سلامتی است) که اینجا در همان معنای «صلاح» به کار رفته است.
🔖جلسه 406 http://yekaye.ir/al-ankaboot-29-9/
@yekaye
🔹فَأَعْرِضُوا
قبلا بیان شد که
▪️ماده «عرض» در معانی متعددی به کار رفته، اما ظاهرا میتوان همه آن معانی را به یک معنای واحد برگرداند؛
▫️برخی آن معنای واحد را «عرض» (پهنا) (جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْض؛ حدید/۲۱)، در مقابل «طول» (درازا) دانستهاند و
▫️برخی آن را «در مرآی و منظر و در معرض دید قرار دادن» معرفی کردهاند
چنانکه «عَرَضَ يَعْرِضُ عَرْضاً» به معنای عرضه شدن و در معرض دید قرار دادن یک کالا بوده، از این جهت که عرْضِ آن در معرض دید قرار میگرفته است؛ و یا از این جهت که عرْض خود را در راستای عرْض آن قرار داده است.
▪️«عُرْضَة» به چیزی که برای برخورد و مواجهه با چیز دیگر آماده میشود گویند (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ؛ بقرة/۲۲۴) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۵۹)
▪️«إعراض» به معنای روگردان شدن است (وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ؛ انعام/۳۵)، از این جهت که گویی روی را از کسی برمیگردانی و با عرض و پهلو خود با او مواجه میشوی و اسم فاعل آن «مُعرِض» میشود (فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضينَ؛ مدثر/۴۹)
▪️«تعریض» (وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساء؛ بقره/۲۳۵) کلامی است که دو وجه (یا راست و دروغ، یا ظاهر و باطن) داشته باشد در واقع، به معنای دووجهی و به کنایه سخن گفتن [دو گونه عرضه کردن] است.
🔖جلسه 682 http://yekaye.ir/al-kahf-18-100/
@yekaye