eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه تدبر4️⃣ 📝نکته تخصصی : رواج بیشتر تمسخر در میان زنان؟! آیا از این آیه می توان نتیجه گرفت که زمینه مسخره کردن در میان زنان بیش‌تر است؟ و اگر هست، چرا چنین است؟ علی‌رغم اینکه احتمال فوق احتمالی جدی است اما با توجه به اینکه احتمال رقیب وجود دارد (قول الف) نمی‌توان قاطعانه این موضع را به اسلام نسبت داد و خوب است بررسی شود که در روان‌شناسی تجربی این مطلب چقدر قابل قبول است. 🤔البته شاید در همین استظهار فوق هم مناقشه شود که اگر قرار بود بر خصلت روانشناختی زن تاکید شود اقتضای کلام این بود که زن را مفرد بیاورد و مثلا بفرماید «لا امرأة من امرأة»، اما فرمود «وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ»؛ که چه‌بسا دلالت دارد که در خصوص زنان هم وقتی در جمع قرار بگیرند در معرض این گناه خواهند بود؛ و از این رو یک خصلت روانشناسی نیست. 🤔اما به نظر می‌رسد این مناقشه وارد نباشد زیرا اولا شأن نزول این آیه نقضی بر این مناقشه است؛ بویژه مواردی که شأن نزول آن را این معرفی کرده که عایشه، ام‌سلمه یا زینب بنت خزیمه را (یعنی یک نفر یک نفر را) مسخره می‌کرده است. و ثانیا چه‌بسا چون مسخره کردن اساسا در مقابل دیگران انجام می‌شود تعبیر «جمع» آمده است؛ یعنی همین مواردی هم که یک نفر داشته مسخره می‌کرده است اما حتما دیگرانی بوده‌اند که مسخره کردن نزد آنان انجام می‌شده و آنان هم با سکوت خود در زمره مسخره کنندگان قرار می‌گیرند و خداوند با آوردن تعبیر جمع خواسته آنان که حضور دارند و کاری نمی کنند را نیز مذمت کند (الكشاف، ج‏4، ص368 )؛ به عبارت دیگر، با اینکه هم کلمه قوم و هم کلمه نساء بر جماعت دلالت دارد، اما [بویژه به خاطر تحلیلی که درباره چرایی این نهی در خود آیه آمده که: «شاید آنان بهتر از شما باشند»] این نهی منحصر به این نیست که حتما مسخره کنندگان جماعتی باشند، بلکه هر فردی هم که اقدام به تمسخر کند مشمول این نهی واقع می‌شود، بویژه که غالبا این طور است که یک فرد است که مسخره می‌کند و بقیه در پی این تمسخر او می‌خندند که عملا تایید کار او را کرده‌اند؛ و از این رو به این حیث می‌توان آنان را نیز در زمره مسخره‌کنندگان دانست. (البحر المحيط، ج‏9، ص517 ) و از این رو، حتی اگر بخواهد به این خصلت به لحاظ فردی تاکید کند ناچار است به حضور وی در جمع اشاره کند. و ثالثا در مورد کسانی که مسخره می‌شوند هم تعبیر جمع (قوم و نساء) آورد، و واضح است که این آیه در جایی که فقط یک نفر را مسخره کنند هم شامل می‌شود؛ پس به همین ترتیب است که جمع آودن تعبیر در مورد مسخره‌کنندگان لزوما دلالت بر اقدام جمعی ندارد. 🤔نکته دیگر اینکه از اینکه متعلق تمسخر در زنان را هم با تعبیر «من نساء» بیان کرد چه‌بسا بتوان نتیجه گرفت که مسخره کردنی که در میان زنان رایجتر است مسخره کردن زنان است، نه مطلق مسخره کردن دیگران؛ یعنی اگر آیه صرفا فرموده بود «لا یسخر بعضکم بعضا» صرف تمسخر افراد نسبت به همدیگر مورد توجه بود؛ اما اینکه هم «قوم من قوم» را آورد و هم «نساء من نساء» نشان می‌دهد آن تمسخرهای شایع‌تر که باید برای جلوگیری از آنها اهتمام ویژه داشت، یکی تمسخرهای قومیتی است و دیگری خصوص تمسخرهایی که زنان نسبت به هم دارد؛ نه صرف تمسخرهایی که زنان انجام می‌دهند. @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 5️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ ... وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ‏ ...» با اینکه آیه با خطاب «یا أیها ...» شروع شد، و فرازهای بعدی آیه هم با نهی به مخاطب همراه است (از خودهایتان عیب‌جویی نکنید، و القاب [زشت] بر همدیگر نگذارید) اما نهی از بحث مسخره کردن را به صورت غایب آورد و به جای اینکه بگوید همدیگر را مسخره نکنید، فرمود: قومی قوم دیگر را و زنان همدیگر را مسخره نکنند. چرا؟ ◾️الف. از مهمترین اقداماتی که با ورود دین به عرصه جامعه رقم خورده است برقراری پیوند برادری است بین کسانی که با هم دشمن بودند (وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا؛ آل عمران/۱۰۳)؛ که در آیه قبل هم بدان اشاره شد (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ). اگر رابطه بین مسلمانان را رابطه برادری (که اساسش بر محبت و دوستی و حفظ حرمت متقابل است) بدانیم مسخره کردن کاملا برخلاف آن است؛ گویی کسانی که همدیگر را مسخره می‌کنند اصلا قبول نکرده‌اند که برادرند. از این رو، چه‌بسا بحث را از خطاب به غایب برد که گویی اگر مسلمانی مسلمان دیگری را مسخره کند شایسته مخاطب قرار گرفتن هم نیست. ◾️ب. شاید چون می‌خواهد بر دو محور مهمی تاکید کند که متاسفانه مسخره کردن آن عرصه‌ها بیشتر رواج دارد (یعنی یکی مسخره کردن قومیتها نسبت به هم؛ و دیگری مسخره کردن در میان زنان)، بحث را از حالت خطاب درآورد تا بتواند به نام گرو‌هایی که بیشتر در معرض ارتکاب این گناه هستند تاکید نماید. ◾️ج. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 6️⃣«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» اینکه بعد از بيان برادرى و صلح و آشتى در آيات قبل، از مسخره كردن نهى شده است نشان می دهد [چه بسا] مسخره، كليد فتنه، كينه و دشمنى است. 📚تفسیر نور، ج‏9، ص187 @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 7️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی‏ أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ» عبارت «شاید آنان [که مسخره شدند] از اینها [که مسخره می‌کنند] بهتر باشند» («عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ» و «عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ») چه دلالتی دارد؟ 🌴الف. این تعبیر، بیان حکمت نهی از تمسخر دیگران است (الميزان، ج‏18، ص322 ؛ البحر المحيط، ج‏9، ص517 )؛ و نشان می‌دهد ريشه‏ مسخره كردن، احساس خودبرتربينى است كه قرآن اين ريشه را مى‏خشكاند و مى‏فرمايد: نبايد خود را بهتر از ديگران بدانيد، شايد او بهتر از شما باشد (تفسير نور، ج‏9، ص187). 🌴ب. چه‌بسا اینجا «یکونوا» به معنای «یصیروا» باشد؛ چرا که وقتی کسی دیگری را مسخره می‌کند غالبا نقطه ضعفی در او یافته است که خودش ندارد؛ و آیه می‌خواهد هشدار دهد که مسخره نکنید، زیرا در همان جهتی که مسخره کردید چه‌بسا آنان از شما بهتر شوند (مفاتيح الغيب، ج‏28، ص108 )؛ که در این صورت این مضمون که در برخی از احادیث آمده که اگر کسی دیگری را به خاطر امری سرزنش [یا مسخره] کند از دنیا نمی‌رود مگر به اینکه به همان امر مبتلا می‌شود (مثلا حدیث ۷) کاملا تفسیری بر این آیه خواهد بود. شاید بر اساس این تحلیل است که برخی از این فراز آیه نتیجه گرفته‌اند که: ما از باطن و سرانجام مردم آگاه نيستيم، پس نبايد ظاهربين، سطحى‏نگر وامروزبين باشيم. (تفسير نور، ج‏9، ص187) 🌴ج. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 8️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی‏ أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» 📝 در قرآن اگر آیاتی که در آنها از کلماتی با ماده «هزء» و «سخر» (در معنای مسخره کردن، نه در معنای تسخیر و تسلط) و «همز» و «لمز» و «نبز» استفاده شده در قرآن را مرور کنیم جمعا با ۴۴ آیه مواجه خواهیم شد. ▪️در این میان مهمترین مطلبی که در آنها مورد توجه قرار گرفته (یعنی در 40 آیه)، این است که: انسانهایی هستند (به طور خاص: کافران و منافقان) که پیامبران، آیات و وعده‌های الهی و مومنان را مسخره می‌کنند و ثمره این مسخره کردنشان را بدانها یا در دنیا و یا در آخرت به خودشان برمی‌گردد؛ و بویژه در قیامت مورد تمسخر الهی و تمسخر مومنان قرار خواهند گرفت. در واقع، مساله تمسخر کردن به عنوان یکی از ویژگی‌های جهنمیان بقدری بارز است که در یکی از این آیات تصریح می‌شود که بزرگترین مایه حسرت انسان در قیامت این است که شخص در زمره مسخره کنندگان [آیات و وعده های الهی] بوده است (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ في‏ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرينَ؛ زمر/۵۶) . ▪️از ۴ موردی که باقی مانده می‌توان سه مورد دیگر را هم با ملاحظاتی به همین موارد بالا مرتبط دانست: یکی آیه‌ای است که خداوند به پیامبرش وعده می‌دهد که ما تو را در قبال کسانی که مسخره می‌کنند کفایت خواهیم کرد (إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ؛ حجر/95) که این مضمون هم به نحوی در راستای همان آیاتی است که می‌فرماید ما آنها را مسخره خواهیم کرد و لذا می‌توان آن را هم در زمره آیات فوق می‌توان قرار داد. دیگری آیه‌ای است که درباره داستان گاو بنی‌اسرائیل است که آنان وقتی دستور خداوند به ذبح گاو را می‌شنوند به ایشان عرض می‌کنند که آیا ما را مسخره می‌کنی (وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ؛ بقرة/6)؛ که اینها هم گویی خودشان آیه و دستور خداوند را مسخره کرده‌ و جدی نگرفته‌اند که مرتب سوالاتی کردند که کار بر آنها سخت گرفته شد. و سومی هشداری است که وقتی خداوند دستوری داد آن را جدی بگیرید؛ نه اینکه آیات خدا را مسخره بگیرید و بدانها عملا بی‌اعتنایی کنید (وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ؛ بقرة/231). @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر 8️⃣ ( در قرآن) ▪️تنها یک آیه می‌ماند که همین آيه ۱۱ سوره حجرات است که خطابش مستقیما متوجه مومنان است و آنان را از اینکه همدیگر را مسخره کنند برحذر می‌دارد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ». اگر این آیه را با سایر آیاتی که درباره مسخره کردن در قرآن کریم ناظر شده است می‌توان نتیجه گرفت که 🤔مسخره کردنی که در دنیا رخ می‌دهد، یکی از عادات دشمنان دین (اعم از خارجی: کافران؛ و داخلی: منافقان) است که عموما از جانب آنها نسبت به پیامبران، آیات و دستورات الهی رخ می‌دهد؛ و اگر نسبت به مومنان هم هست از زاویه ایمان آنهاست؛ ولی این آیه سوره حجرات تنها موردی است که مومنان دارند همدیگر را مسخره می‌کنند؛ و واضح است که آنان همچون منافقان نیستند که مومنان را به خاطر ایمانشان مسخره کنند؛ بلکه اشاره به اخلاق زشتی است که این اخلاق در درجه اول خصلت کافران و منافقان است، اما برخی از مومنان هم بدان آلوده می‌شوند؛ و شاید بدین جهت است که قرآن با نارحتی در آخر آیه ابراز می‌دارد که «چه بعد است نام فسق بعد از ایمان آوردن» و می فرماید اگر کسی که به این رذیله متصف شد اگر توبه نکند در زمره ظالمان است؛ و ظالم بودن وصفی است که خداوند عموما آن را برای کافران (مثلا: وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُون‏؛ بقره/۲۵۴) و منافقان (مثلا: أَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون‏؛ نور/۵۰) دانسته است. 📝ثمره با توجه به مقدمات فوق چه‌بسا بتوان گفت: مسخره کردن دیگران – حتی در جایی که مسخره‌کننده نمی‌خواهد دین و ایمان شخص مقابل را مسخره کند - بقدری زشت و دارای آثار مخرب است که انسان مسلمان و مومنی که مرتکب این عمل در حق برادر ویا خواهر ایمانی خود می‌شود اگر از این کاری که کرده توبه نکند به خاطر این عملش در عداد کافران و منافقان قرار خواهد گرفت. @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 9️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی‏ أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ» در تفسیر نور، در ذیل این آیه مطلبی با عنوان «ريشه ‏هاى تمسخر» آمده که می‌خواهد برخی از عللی که قرآن کریم برای مسخره کردن برشمرده را گردآوری کند. خوبی بحث مذکور این است که مطلب را به صورت موضوعی (نه بر اساس کلیدواژه‌هایی خاص) تعقیب کرده؛ و به نظر می‌رسد اگر با این نگاه یکبار کل قرآن مرور شود بتوان موارد دیگری به فهرست ایشان افزود. در اینجا ۸ موردی که آنجا مطرح شده (تفسير نور، ج‏9، ص185-186) (با اصلاحات مختصری: که همه افزوده‌ها داخل کروشه است) تقدیم می‌شود تا انشاء الله زمینه باشد که موارد دیگر هم بدان افزوده شود. 📝ریشه‌های 🌵1. گاهى مسخره كردن برخاسته از ثروت است كه قرآن مى‏فرمايد: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ» (همزه، 1- 2) واى بر كسى كه به خاطر ثروتى كه اندوخته است، در پيش رو يا پشت‏سر، از ديگران عيب‏جويى مى‏كند. [اگر آیه بعد نیز توجه شود: «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَه‏» ریشه مسخره کردن ثروت‌اندوزی‌ای است که مبتنی بر دنیاطلبی و دل به دنیا خوش کردن است] 🌵2. گاهى ريشه‏ استهزا، علم و مدرك تحصيلى است كه قرآن درباره اين گروه مى‏فرمايد: «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» (غافر/83) آنان به علمى كه دارند شادند و كيفر آنچه را مسخره مى‏كردند، ايشان را فرا گرفت. 🌵3. گاهى ريشه‏ مسخره، توانايى جسمى است. كفّار مى‏گفتند: «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً» (فصّلت/15) كيست كه قدرت و توانايى او از ما بيشتر باشد؟ 🌵4. گاهى انگيزه‏ مسخره كردن ديگران، عناوين و القاب دهان پر كن اجتماعى است. كفّار فقرايى را كه همراه انبيا بودند تحقير مى‏كردند و مى‏گفتند: «ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا» (هود/27) ما پيروان تو را جز افراد اراذل نمى‏بينيم. 🌵5. گاهى به بهانه تفريح و سرگرمى، ديگران به تمسخر گرفته مى‏شوند. 🌵6. گاهى طمع به مال و مقام، سبب انتقاد همراه با تمسخر از ديگران مى‏شود. گروهى، از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درباره‏ى زكات عيب‏جويى مى‏كردند، قرآن مى‏فرمايد: «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ» (توبه/58) ريشه‏ اين انتقاد طمع است، اگر از همان زكات به خود آنان بدهى راضى مى‏شوند، ولى اگر ندهى همچنان عصبانى شده و عيب‏جويى مى‏نمايند. 🌵7. گاهى ريشه‏ مسخره، جهل و نادانى است. هنگامى كه حضرت موسى براى حل اختلاف و درگيرى دستور كشتن گاو را داد، بنى‏اسرائيل گفتند: آيا ما را مسخره مى‏كنى؟ موسى عليه السلام گفت: «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ» (بقره/67) به خدا پناه مى‏برم كه از جاهلان باشم. يعنى مسخره برخاسته از جهل و نادانى است و من جاهل نيستم. 🌵8. گاهى سرچشمه تمسخر، رياكارى و بهانه ‏گيرى و شخصيت ‏شكنى است. «يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقاتِ وَ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ» (توبه/79) @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 🔟 «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی‏ أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ» 📜حکایت نقل شده که ابن عباس درباره این سخن مجرمان در قرآن کریم که: «يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها: ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ صغیره و کبیره‌ای (=هیچ کوچک و بزرگی) نیست که فروگذار کرده باشد» (کهف/۴۹) گفته است: مقصود از صغیره، لبخند تمسخرآلود به مومن است؛ و مقصود از کبیره، قهقهه زدن در چنین موقعیتی است. مجموعة ورام، ج‏1، ص113 @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 1️⃣1️⃣ «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ» ابتدا مومنان را از تمسخر همدیگر برحذر داشت، و سپس «و از خودتان عیب‌جویی نکنید»؛ و در ادامه فرمود: «و القاب [زشت] بر همدیگر نگذارید». شاید کسی گمان کند که این دو تعبیر اخیر بر همان مسخره کردن دلالت دارند و فقط دارد تکرار می‌کند. اما این خلاف بلاغت است و از این رو اغلب مفسران سعی کرده‌اند وجه تفاوت اینها را بیان کنند: 🌴الف. محور تفاوت در دو فعل مسخره کردن و لمز (عیب‌جویی کردن) است. آنگاه تفاوت در این است که: 🌿الف.۱. این سه مورد به ترتیب از عام به خاص است: مسخره کردن عامترین حالت است، سپس لمز است که هر مسخره کردنی است که رو در رو باشد ولو با اشاره ؛ و سپس لقب گذاشتن است که حالت خاصی از این مسخره کردنِ رو در روست 📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏10، ص233-234 🌿الف.۲. مسخره کردن با هر بهانه و در حضور و غیاب ممکن است و بیشتر صبغه مادی دارد، اما لمز و عیب‌جویی ناظر به یافتن عیبی واقعی در شخص مقابل و به رخ کشدن آن است؛ و لقب زشت گذاشتن هم اگرچه با هر بهانه‌ای ممکن است اما بسیاری از اوقات کسی که شخصی را با لقب زشتی که بدان معروف شده لزوما قصد تمسخر وی را ندارد؛ از این رو به نظر می‌رسد نسبت اینها عام و خاص من وجه است، نه عام و خاص مطلق؛ در واقع اگرچه هرسه اینها به نحوی به تمسخر کردن برمی‌گردند اما در هریک از زاویه‌ای مورد تاکید است: اولی خود مسخره کردن و خندیدن به دیگران مورد توجه بوده، دومی اینکه درصدد یافتن و آشکار کردن عیب دیگران باشیم مورد توجه است (صرف نظر از اینکه با این کارمان قصد تمسخر هم داشته باشیم یا خیر)، و سومی اینکه از القاب زشت در مورد دیگران استفاده کنیم مورد توجه است (ولو این استفاده کاملا به عنوان یک عادت اجتماعی انجام شود و نه قصد تمسخر باشد و نه عیبی واقعی در او باشد). 🌿الف.۳. ... 🌴ب. تفاوت اینها در متعلق آنهاست؛ در اولی متعلق تمسخر را با تعبیری ناظر به «دیگران» مطرح کرد و در دومی با تعبیری ناظر به «خودتان»، و سومی در گذاشتن «لقب»؛ آنگاه: 🌿ب.۱. در گام اول با تعبیر «چه‌بسا آنان از شما بهتر باشند» خواست شدت بد بودن این را گوشزد کند؛ در مرتبه دوم با عبارت «انفسکم» آورد که مرتبه پایین‌تری است؛ و در اینجا مخاطب را همانند خود افراد (نه بهتر از آنها) معرفی کرد 📚مفاتيح الغيب، ج‏28، ص108 البته به نظر می‌رسد تعبیر «شاید از شما بهتر باشند» تعبیری ضعیف‌تر از «خودتان» است؛ زیرا در اولی به هر حال شخص دیگر در مقام مقایسه با گوینده است اما در دومی گویی دیگری‌ای در کار نیست و شخص با خودش چنین می‌کند. 🌿ب.۲. تمام مواردی که در تدبر ۱۲ مطرح خواهد شد می توان تبینی برای این حالت باشد. @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 2️⃣1️⃣ «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ» اینکه انسان اهل مراقبه و محاسبه باشد و عیوب خویش را رصد و شناسایی کند قطعا کار خوبی است و واضح است که عیب‌جویی مذموم آنجاست که انسان درصدد کشف و ابراز عیب دیگران برآید. با توجه به اینکه خود فعل «لمز» هم عملا ناظر به شخص دیگر است، چرا در قرآن کریم این تعبیر ناظر به خود مطرح شده و فرموده است «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُم» (حجرات/۱۱)؟ 🌴الف. آوردن کلمه «انفسکم» به منزله اشاره به حکمت این نهی است 📚الميزان، ج‏18، ص322 و مقصود این است که عيب‏جويى از مردم، در حقيقت عيب‏جويى از خود است. 📚تفسير نور، ج‏9، ص187 یعنی کل مؤمنان را به منزله نفس واحد قلمداد کرده که عیب‌جویی از همدیگر به مثابه عیب‌جویی از خودشان است 📚ابن عباس و قتاده؛ به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص204 ؛ الكشاف، ج‏4، ص369 ؛ البحر المحيط، ج‏9، ص517 ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏10، ص234؛‌ چنانکه شبیه این کاربرد در جای دیگری با تعبیر «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُم‏« (نساء/۲۵) یا «اقْتُلُوا أَنْفُسَكُم‏» (بقره/۵۴؛ نساء/۶۶) مشاهده می‌شود. به تعبیر دیگر، با توجه به اخوتی که در آیه قبل در میان مسلمانان برقرار شده است عیب برادر به برادرش برمی‌گردد و کسی که عیب برادرش را بیان کند در واقع عیب خویش را بیان کرده است 📚مفاتيح الغيب، ج‏28، ص109 🌴ب. چه‌بسا می‌خواهد بگوید نقل عيب ديگران، عامل كشف عيوب خود است. 📚تفسير نور، ج‏9، ص187 یعنی از دیگران عیب‌جویی نکنید که آنان هم از شما عیب‌جویی خواهند کرد 📚مفردات ألفاظ القرآن، ص747 و با این عملتان باب عیب‌جویی در جامعه را باز می‌کنید و با توجه به اینکه در هرکس بالاخره عیبی وجود دارد، همین موجب می‌شود که عیوب خودتان هم آشکار شود. 📚مفاتيح الغيب، ج‏28، ص109 🌴ج. چه‌بسا می‌خواهد افراد فاسق را از بحث خارج کند؛ یعنی عیب کسانی که مانند خودتان متدین‌اند را آشکار نکنید؛ اما بیان عیب فاسق- بویژه اگر بازدارنده وی یا دیگران از انجام آن کار باشد- مشکلی ندارد 📚مجمع البیان، ج‏9، ص202 ؛ الكشاف، ج‏4، ص369 ؛ البحر المحيط، ج‏9، ص517-518 🌴د. چه‌بسا «انفسکم» قرینه باشد که نهی «لاتلمزوا» اشاره به لازمه عمل است، نه خود عمل؛ یعنی مقصود این است که کاری انجام نکنید که در معرض عیب‌ گرفتن دیگران قرار گیرید؛ زیرا کسی که کاری انجام دهد که از او عیب‌جویی کنند به منزله کسی است که از خودش عیب‌جویی کرده است 📚الكشاف، ج‏4، ص369 ؛ البحر المحيط، ج‏9، ۵۱۸ 🌴ه. چه‌بسا «انفسکم» به مثابه کل مجموعی در نظر گرفته شده و مراد این است که از تک تک خودتان در مجموع عیب‌جویی نکنید؛ به این بیان که اگر تک تک شما به عیب‌جویی روی آورد هریک از شما همان طور که عیب‌جویی کرده مورد عیب‌جویی هم واقع شده است؛ پس از خودتان عیب‌جویی کرده‌اید 📚مفاتيح الغيب، ج‏28، ص109 🌴و. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 3️⃣1️⃣ «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» لقب نامی است غیر از نام اصلی انسان (که از ابتدا بدان نام نامیده شده بود)؛ و مفسران از صحابه تاکنون اتفاق نظر دارند که نهی این آیه ناظر به مواردی است که خود شخص از این نامیده شدن کراهت دارد و یک نحوه تحقیر برایش محسوب می‌شود، مانند اینکه: ▪️قبلا کافر یا یهودی بوده باشد و الان او را با تعبیر «ای کافر» یا «ای یهودی» خطاب کنند (به نقل از ابن مسعود و قتاده و عکرمه و حسن بصری و مجاهد)؛ ▪️یا در گذشته مرتکب کاری شده و از آن توبه کرده اما امروز با اشاره به همان کار لقبی به او بدهند (به نقل از ابن عباس)؛ ▪️یا با تعابیر توهین‌آمیزی مانند «کره خر» و «توله سگ» و ... کسی را صدا بزنند (به نقل از عطاء)؛ 🔸‌وگرنه در مواردی که شخص لقب خوبی دارد و بدان افتخار هم می‌کند این نهی اصلا شامل وی نمی‌شود 📚(مجمع البيان، ج‏9، ص204 ؛ الميزان، ج‏18، ص322 ؛ الكشاف، ج‏4، ص369-370 ؛ البحر المحيط، ج‏9، ص518 ؛ الدر المنثور، ج‏6، ص91-92 ). 🔸باید گفت شأن نزولی هم که گذشت موید این معناست؛ 🔸و شاهد مهم دیگر آن است که در برخی احادیث توصیه شده که برای خودتان و فرزندانتان کنیه بگذارید و وجهش را این دانسته‌اند که شخص با این کنیه معروف شود تا دیگر کسی لقب زشتی برای او نگذارد (حدیث۱۷) ؛ 🔸و حتی گفته‌ شده يكى از كارهاى مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از بعثت تغيير نام افراد و مناطقى بود كه داراى نام زشت بودند (اسد الغابة، ج3، ص76؛ ج4، ص362؛ به نقل از تفسیر نور، ج۹، ص۱۸۶). @yekaye