یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
1️⃣2️⃣ «بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ»
ترجمه۳: بد است که با استفاده از تعابیر زشت در مورد مومنان موجب رنجش آنها شوید.
این معنا این فراز از آیه را به طور خاص در نسبت با سه عبارت قبلی قرار میدهد (نه همچون ترجمه ۱ حکمتی عامتر از این سه را بیان میکند، و نه همچون ترجمه ۲ فقط ناظر به عبارت پیش از خود است)؛
یعنی در این آیه ابتدا به سه نکته تذکر داده میشود: تمسخر همدیگر، عیبجویی، و لقب زشت گذاشتن؛
و گویی در این فراز میخواهد بگوید همه اینها مصداق استفاده از تعابیر زشت است برای مومنان، و این خیلی رویه بدی است که موجبات رنجش مومنان را فراهم کنید.
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
2️⃣2️⃣ «بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ»
ترجمه ۴: بد است که کسی که مسلمان شده همچنان دهانش به استفاده از سخنان زشت آلوده باشد.
این معنا این فراز از آیه را به طور خاص در نسبت با عبارت قبلی (لقب زشت گذاشتن) و تا حدودی با عبارت اول (تمسخر کردن) قرار میدهد؛ و تاکیدش بر گوینده کلام است؛
یعنی از نظر اسلام صرفا ناراحت و رنجش دیگران نیست که موجب شود کاری را مرتکب نشویم، بلکه کرامت خود انسان مومن هم به نحوی است که انجام برخی از امور دون شأن وی است.
از امیرالمومنین ع روایت شده است:
«مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ لَمْ يُهِنْهَا بِالْمَعْصِيَةِ: کسی که خودش نزد خویش کرامت و بزرگی یافت آن را با گناه پست و حقیر نمیگرداند».
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص440، ح۷۶۱۶؛ غرر الحكم و درر الكلم، ص634؛ ح 1076
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
9️⃣1️⃣ «بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ»
بد است که کسی بعد از اینکه ایمان آورده، مرتکب فسق و سزاوار نام فاسق شود.
وقتی فرمود بد است، یعنی اگر چنین شد دیگر مومن نیست؟ یا هنوز مومن است؟
اساسا آیا ایمان و فسق قابل جمع شدن است؟
📝بحث #کلامی: #مومن_فاسق❗️
اینکه آیا ایمان با فسق و گناه (بویژه گناه کبیره)قابل جمع است یا خیر، از مسائل جنجالی اسلام از همان آغاز بودهاند.
▪️خوارج اصرار داشتند که کسی که مرتکب گناه کبیره شود و توبه نکند مسلمان نیست؛ و
▪️ظاهرا معتزله هم به این قول متمایل بوده و ذیل این آیه تعابیری دارند که گویی آیه هشدار می دهد که بین ایمان و فسق جمع نمیشود (مثلا: ر.ک: نظر زمخشری در الكشاف، ج4، ص370-371 و توضیح ابوحیان برای سخن وی و رمانی در البحر المحيط، ج9، ص518 ).
▪️از آن سو مرجئه می پنداشتند که هیچ نسبتی بین ایمان و فسق نیست و بدترین فاسق اندک خدشهای به ایمانش وارد نمیشود.
🔸در این میان، شیعه بر این باور است که اگرچه روح فسق با روح ایمان ناسازگار است، اما چنین نیست که هرکسی با ارتکاب هر فسق و گناهی از زمره مومنان کاملا خارج شود؛ بلکه ایمان امری ذومراتب است که اتفاقا در بسیاری از مومنان (بلکه تمام مومنانی که به مقام عصمت از گناه نرسیدهاند؛ که چنین عصمتی اعم است از عصمت ذاتی که در پیامبران و امامان است؛ و عصمت اکتسابی که در بسیاری از اولیای خدا یافت می شود) با مراتبی از فسق جمع میشود.
بله، مراتبی از ایمان هست که فسق ذرهای بدان راه ندارد؛
و مراتبی از فسق هم هست که انسان را کاملا از ایمان بیرون میبرد.
🤔شاید توجه به این اثر متقابل بهتر از همه در برخی روایات منعکس شده که می فرمایند در لحظه گناه روح ایمان از شخص جدا میشود و بعد از پایان گناه به وی برمیگردد؛
و هشدار دادهاند که از فسق و فجور اجتناب کنید که مبادا روح ایمان که از شما زایل شد دیگر برنگردد؛
و در برخی روایات هم چنین عبارت شده که با ارتکاب گناه، از اسلام خارج نمیشود اما از ایمان خارج میشود.
📚الكافي، ج2، ص278-285
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
3️⃣2️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ»
در این آیه ابتدا از تمسخر متقابل بین اقوام و زنان نهی کرد، سپس از عیبجویی، سپس لقب زشت گذاشتن برای همدیگر، و سپس فرمود چه بد است این فسوق بعد از آن ایمان. درباره ارتباط این فرازها چند تحلیل میتوان داشت:
🌴الف. سه کار مذکور هریک، یک انحراف مهم در روابط اجتماعی است؛ و عبارت «الاسم الفسوق» هم اشاره به همان «القاب» (یعنی اشاره به فراز آخر) است و میخواهد بفرماید بد است که بعد از اینکه کسی مومن و عضو جامعه دینی شد، برای اشاره به او از تعابیر زشت استفاده شود.
(توضیح بیشتر در تدبر۲۰)
🌴ب. سه کار مذکور مهمترین انحرافات اخلاقی در عرصه روابط اجتماعی است و عبارت آخر، جمعبندیای از هرسه فراز قبلی است؛ که خود این دست کم دو حالت می تواند باشد:
🌿ب.۱. بد است که با تمسخر یا عیبجویی ویا استفاده از تعابیر زشت در مورد مومنان موجب رنجش آنها شوید.
(توضیح بیشتر در تدبر ۲۱)
🌿ب.۲. بد است که کسی که مسلمان شده همچنان اهل تمسخر کردن دیگران ویا عیبجویی باشد ویا دهانش به استفاده از سخنان زشت آلوده باشد.
(توضیح در بیشتر تدبر ۲۲)
🌴ج. سه کار مذکور برخی از انحرافات اخلاقی است که ممکن است در جامعه دینی هم رایج شود؛ و عبارت آخر، هشداری کلی میدهد ناظر به همه انحرافات و میفرماید بد است که کسی بعد از اینکه ایمان آورده، مرتکب فسق و سزاوار نام فاسق شود.
(توضیح بیشتر در تدبر۱۷)
🌴د. همان گونه که سه عبارت اول به نحوی از هم مستقلند، عبارت آخر، نیز مطلبی جدید و مستقل از آنهاست. با این توضیح که:
تمسخر، یک نوع حکم کردن است همراه با قهر (= غلبه) و خوار کردن طرف مقابل؛ لمز، عیبجویی و تضعیف شدید است؛ نبز، صدا کردن زشت و غیرمحترمانه است؛ و فسوق هم به هرگونه خروج از مقررات دینی یا عقلی یا عرفی اطلاق میشود. این چهار مرتبه مرتبط است با تحقیر و اذیت کردن مومنانی که به خداوند عزو جل معتقدند به نسبت دیگرانی که مومن باشند یا نباشند؛ اولی (تمسخر) شدیدترین قبح و مذمت را دارد؛ دومی (عیبجویی) در رتبه بعدی است زیرا در آن لزوما قهر (= غلبه) و خوار کردن نیست؛ و سومی (لقب گذاشتن) فقط طور خاصی مخاطب قرار دادن است و پیگیریای در کارش نیست؛ و چهارمی هم هرگونه خروج از مقررات تعیینشده است. پس این آیه کریمه همه آنچه مربوط به آداب معاشرت بین مومنان است را جمع کرده است.»
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص26 )
🌴د. ...
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
🔹ه. بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ 💢نکات ادبی ▪️«اسم» در اینجا میتواند به معنای «ذکر
.
🔹و. وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
4️⃣2️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
درباره نسبت عبارت «وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» با جملات قبل چند احتمال مطرح است، همگی میتواند مورد نظر آیه بوده باشد:
🌴الف. مقصود توبه نکردن از این مواردی است که در آیه ذکر شد، که اگر کسی بعد از اینکه مرتکب آنها شد توبه نکند در زمره ظالمان است
📚مجمع البيان، ج9، ص205 ؛ الميزان، ج18، ص322 ؛ البحر المحيط، ج9، ص519
که توضیح بیشتر این مطلب در تدبر بعد خواهد آمد.
🌴ب. مقصود آن است که حتی کسانی که قبل از نزول این آیه این گناهان را انجام دادهاند باید توبه کنند و این از گناهان تعبدی نیست که شخص بگوید چون حکمش تازه نازل شده آنچه قبلا انجام دادهام اشکالی ندارد
📚اقتباس از مفاتيح الغيب، ج28، ص109
🌴ج. مقصود توبه از مطلق فسوق و گناه کردن است، چه گناهانی که در این آیه آمده، چه آنها که نیامده؛ یعنی از این آیه می توان وجوب شرعی توبه را استنباط کرد؛ یعنی هرکس که گناه میکند اگر توبه نکند جزء ظالمان محسوب میشود
📚رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين، ج4، ص382
و شاید بر همین اساس است که فقها مهمترین ضابطه عدالت را (که نقطه مقابل ظلم است) به لحاظ شرعی، عدم انجام گناه و یا توبه از گناه قرار دادهاند.
🌴د. ...
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
5️⃣2️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
مسخره كردن و عیبجویی نمودن و دیگران را با القاب زشت خطاب کردن، نه فقط گناه (فسوق) است،
بلکه ظلم هم هست؛
و در هر صورت توبه لازم دارد:
📛 گناه است، چون خداوند انسانها را از انجامش برحذر داشته و انجامش معصیت خداست (الميزان، ج18، ص322 )؛
و
📛 ظلم است،
🔻یا بدین جهت که به هر حال هر گناهی ظلم به خویش است که انسان با انجامش خود را مستحق عقاب کرده (مجمع البيان، ج9، ص205 )
🔻ویا از این جهت که هریک از اینها تجاوز به حريم افراد است و اگر انجام دهندهاش توبه و جبران نكند، ظالم است. (تفسير نور، ج9، ص187 )
📝تذکر #اخلاقی_دینی:
#گناهان_مهم_و_کماهمیت از نظر ما و دین!
بسیاری از ما خود را متدین میشمریم غالبا نسبت برخی از گناهان مانند ترک نماز و روزه چنان حساس هستیم تا حدی که گاه کسی که مرتکب آن شود را چنان فاسق میشمریم که او را از دایره ایمان کاملا بیرون میبریم! و در تدبر ۱۹ تبیین شد که این یک نگاه افراطی است و لزوما معارف کتاب و سنت آن را تایید نمی کند، بلکه ایمان مراتبی دارد و اگرچه فسق به ایمان صدمه می زند، اما چنین نیست که با انجام هر فسقی شخص از ایمان خارج شود.
اما آنچه این آیات تذکر میدهد برخی دیگر از گناهان در ارتباطات اجتماعی است که متاسفانه در جامعه ما و حتی میان بسیاری از کسانی که خود را متدین میدانند رواج دارد: مسخره کردن قومیتها نسبت به هم، تمسخر بین زنان، عیبجویی، و لقب زشت گذاشتن برای همدیگر.
از سوی دیگر می دانیم که مغفرت خداوند بسیار گسترده است و خداوند ممکن است از حق خودش بگذرد؛ اما نمی گذارد حق کسی پایمال شود.
اگر نیک دقت کنیم تمام اینها در زمره حق الناس هستند؛ و این آیه تذکر میدهد که این گناهان چنان اثر عظیمی دارند که اگر انسان توبه نکند جزء ظالمان محسوب میشود.
آیا خداوند با این تعبیر میخواهد بفرماید که اگر توبه نکنید این گناهان مشمول مغفرت ابتدایی خداوند واقع نمیشود؟
آیا احتمال نمی رود که این تعبیر تاکیدی باشد که اگر خداوند از حق خودش بگذرد از حق مردم نمی گذرد؟
و آیا ما این امور را جزء حق الناس به حساب میآوریم؛ که لااقل در حد دزدی آنها را زشت بشمریم و از آنها رویگردان باشیم؟
(بگذریم که دزدی ناظر به داراییهای مادی است؛ اما اینها ناظر به آبرو و دارایی های معنوی است؛ و در نگاه اسلام امور معنوی بسیار مهمتر از امور مادی است؛ یعنی بد بودن اینها بمراتب بیش از دزدی اموال است).
و آیا ما ظلم بودن اینها را واقعا قبول کردهایم که اگر کسی مرتکب آن شد وی را از عدالت ساقط بدانیم؟
🤔اکنون لحظهای درنگ کنیم:
آيا نظام محاسباتی ما با نظام محاسباتیای که قرآن از ما انتظار دارد* منطبق است؟!
✳️* پی نوشت: در بسیاری از آیات قرآن کریم با تعابیری همچون: أَ حَسِبَ، أَمْ حَسِبَ، أَمْ حَسِبْتَ، أَمْ حَسِبْتُمْ، أَ يَحْسَبُون، أَم يَحْسَبُون، لا يَحْسَبَنَّ، و ... نظام محاسباتی ما انسانها صریحا به چالش کشیده شده است. اما اگر نیک بنگریم مواردی که چنین چالشی مطرح است صرفا جایی نیست که از تعبیر «حسب» استفاده شود.
@yekaye
#حجرات_11
۱۰۷۷) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یأْكُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ 📖
ترجمه
💢ای کسانی که ایمان آوردهاند، بسیار از گمان [یا: از بسیاری از گمانها] اجتناب کنید، که همانا بعضی از آن گمانها گناه است و [در کار مردم] تجسس نکنید و برخی از شما غیبت برخی را نکنند؛ آیا یکی از شما دوست دارد که از گوشت برادرش که مرده، بخورد؛ قطعاً از آن کراهت دارید؛ و تقوای الهی پیشه کنید، که بهیقین خداوند بسیار اهل توبه و رحیم است.
سوره حجرات (۴۹)، آیه۱۲
۱۴۰۱/۸/۲۳
۱۹ ربیعالثانی ۱۴۴۴
@yekaye
#حجرات_12
🔹اجْتَنِبُوا
درباره ماده «جنب» قبلا بیان شد که
▪️برخی همچون ابن فارس بر این باورند که این ماده در اصل در دو معنا به کار میرود:
▫️ یکی به معنای ناحیه [= منطقهای که شیء در آن حضور دارد]، که اصطلاح «جَناب» از همین معنا اخذ شده [در فارسی تعبیر «عالیجناب» رایج است]؛ و در همین فضاست تعبیر استعاریِ «قَعَد فلانٌ جَنْبَةً» که در جایی که شخص از دیگران جدا شود و عزلت پیشه کند به کار میرود؛ و کلمه «جَنب» به معنای «پهلو»ی انسان نیز از همین معناست؛ و
▫️ دوم به معنای «بُعد» و «دوری»؛ که [کلمه «اجتناب» که در فارسی هم رایج است ناظر به همین معناست] و کلمه «جَنَابت» در اصل به همین معنای «دوری و بعد» بوده و اطلاق کلمه «جُنُب» [که معنای لغویاش «دور» است] بر شخص «محتلم» (وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِري سَبيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا، نساء/۴۳؛ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا، مائده/۶) را از این باب دانستهاند که به خاطر وضعیتی که بر او عارض شده باید از نماز و مسجد و … دوری گزیند و اجتناب کند.
🔸اما اغلب بر این باورند که اصل این ماده واحد است؛ اما اینکه این معنای واحد چه بوده محل اختلاف است:
▪️حسن جبل چنین توضیح داده که اصل این ماده دلالت دارد بر ناحیه بیرونی هر چیزی که به خاطر شدت و غلظتی که دارد اندرون شیء را که خالی است حفظ میکند، و به همین مناسبت بر پهلوی انسان اطلاق شده، همان گونه که به دو طرف یک دشت که آن دشت را احاطه کرده «جانبیه» (دو طرف و دو جانب آن) گویند؛ و با توجه به اینکه این ماده دلالت بر سمت بیرونی شیء دارد به همین مناسبت در معنای بعد و فاصله گرفتن به کار رفته است.
▪️راغب معتقد است اصل کلمه «جَنْب» در خصوص عضوی از بدن (= «پهلو»ی انسان) بوده: «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً» (یونس/۱۲) که جمع آن «جُنوب» است: «فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ» (توبة/۳۵)، و «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ» (سجدة/۱۶)، «الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِم» (آل عمران/۱۹۱)، «فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ» (نساء/۱۰۳) «فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَكُلُوا مِنْها» (حج/۳۶) سپس به صورت استعاری برای آن سمتی که سمت این عضو است به کار گرفته شده، و «جَنب» به معنای مطلق «پهلو» و «کنار» رایج شده: [«عَلى ما فَرَّطْتُ في جَنْبِ اللَّهِ» (زمر/۵۶)]، همان گونه که «یمین» که اسم دست راست بوده، برای اشاره به جهت راست به کار رفته است؛ از این رو تعبیر «وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ» (نساء/۳۶) به معنای همنشینی است که در کنار و نزدیک انسان باشد، (که البته برخی آن را استعاره از همسر نیز دانستهاند).
▪️مرحوم مصطفوی هم بر این باور است که اصل این ماده بر میل و به سوی چیزی متمایل شدن، به معنای اینکه چیزی را در کنار خود بگذارد و از آن رویگردان شود، دلالت دارد؛ و «جَنبِ» هر چیزی آن قسمت بیرون از آن است که متصل به آن باشد؛ همان گونه که «طرفِ» هر چیزی، منتها الیه داخلی یک چیز است؛ و به این بیان است که «جانب» به معنای چیزی است که در جنب و کنار چیزی واقع شده باشد: «وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِيِّ» (قصص/۴۴) ، «وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ» (قصص/۴۶) «أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ» (اسراء/۶۸) ، «واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَن» (طه/۸۰) «يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ» (صافات/۸).
🔸شاید تعبیر «کنار» در فارسی بهترین معادل آن باشد که هم بر «پهلو» دلالت میکند و هم در ترکیبهایی مانند «کنارهگیری» بر دوری و فاصله گرفتن.
▪️با این اوصاف معلوم میشود فعل «جَنُبَ یَجنُبُ» به معنای «کنار گذاشتن» است که ملازم است با دوری گزیدن و فاصله گرفتن: «وَ اجْنُبْني وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ» (ابراهیم/۳۵) و «جُنُب» به معنای «دور» میباشد «وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ» (قصص/۱۱)؛
البته برخی توضیح دادهاند که اسم فاعل این فعل در حالت ثلاثی مجرد، هم به صورت «جانب» و هم به صورت «جُنُب» به کار میرود، و به معنای غریب و بیگانه است، چنانکه میگویند: «رَجلٌ جانِبٌ» و «رَجلٌ جُنُبٌ»؛ و کلمه «أجنبی» نیز از همین معنا اخذ شده است.
▪️ این ماده وقتی به باب تفعیل میرود ظاهرا دلالت بر شدت کنار گذاشتن و فاصله گرفتن میکند: «وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى… وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى» (اعلی/۱۱و۱۷)
@yekaye
👇ادامه مطلب👇