یک آیه در روز
753) 🌺 لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ 🌺 💐ترجمه تا انذار دهی قومی را که
.
6⃣ «لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ»
پیامبر اکرم ص در حالی که رسالتش جهانی بوده، در عین حال در درجه اول موظف به انذار قوم خویش بوده است؛ و این دو با هم منافاتی ندارند.
📝نکته تخصصی #دینشناسی📝
🔹از طرفی میدانیم که هر پیامبری به زبان قومش مبعوث میشود
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم؛ ابراهیم/4
🔹و از طرف دیگر پیامبر اکرم ص برای کل جهانیان مبعوث شده است:
وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمين؛ انبیاء/107
🔷این دو امر هریک در پیامی که پیامبر اسلام ص آورده اقتضائاتی را موجب میشود که عدم توجه به این دو حیثیت و خلط اینها زمینهساز برخی از شبهات شده و
دو جریان افراط و تفریط را در دینداری رقم زده است:
🔹از آن جهت که وظیفه اولیه او انذار قوم خویش بود و به زبان قوم باید سخن میگفت، قرآن به زبان عربی نازل شد و بسیاری از احکام اسلام متناسب با حال و هوای جامعه عرب آن زمان ارائه گردید؛
🔹اما از آن جهت که خداوندی که عالم به همه زمانهاست او را برای همه زمانها و مکانها فرستاد، در تمامی این شریعت، اقتضائات جهانشمولی قرار داده شده است و آنچه موقت و نسخشدنی بود نسخ شده؛ و آنچه از حلال و حرام و تکالیف در آن تثبیت گردیده، اموری است که با ملاحظات جهانشمول الهی ارائه شده و قالب تغییر نیست؛ چنانکه فرمودهاند «حلال محمد ص حلال است همواره تا روز قیامت؛ و حرامش هم حرام است همواره تا روز قیامت؛ غیر از این نخواهد بود غیرش نخواهد آمد»📚(کافی، ج1، ص58)
♦️وجود امامانی بعد از پیامبر ص به مدت بیش از 200 سال و مواجهه آنها با فراز و فرودهای مختلف زندگی، عملا راه و رسم تفکیک اقتضائات خاص آن زمان و امور جهانشمول را در اختیار قرار داد؛
و شاید یکی از عللی که این اندازه در احادیث نبوی بر ولایت امامان تاکید میشود و دینداری بدون اذعان به ولایت ایشان ناکارآمد معرفی میگردد این است که انسان
🔻نه دچار جمود و ظاهرگرایی و سلفیگری شود که بخواهد وضعیت زندگی امروز را صرفا مطابق با اقتضائات فرهنگی زمان پیامبر و اصحابش قرار دهد؛
🔻و نه اینکه چنان در وادی روشنفکرمآبی بغلطد که همچون ابوحنیفه گمان کند که قرآن و سنت برای زندگی کافی نیست و باید از روشهای غیرمعتبری همچون قیاس (حکم دادن صرفا بر اساس مشابهت ظاهری) و استحسان (گمانهزنیهای بیپشتوانه شریعت) و ... مدد جست.
@yekaye
یک آیه در روز
764) 🌷وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ 🌷 ▪️ ترجمه و وظیفه ما نیست به جز رسانیدن روشنگرانه
.
4⃣ «وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ»
پیامبران صرفا وظیفه تذکر دادن نداشتند بلکه وظیفه رساندن پیام هم داشتند.
💠ثمره #دینشناسی
دین صرفا تذکر به اخلاقیات و مطالبی که میدانیم نیست، بلکه حاوی مطالب جدیدی هم هست که نمیدانیم و باید از آنها مطلع شویم؛
و این نشان میدهد عباراتی نظیر «إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّر» (غاشیه/21)
🔹 یا صرفا تاکید است، نه حصر؛
🔹و یا اگر حصر باشد، حصر ناظر به وضعیت خاصی است (مثلا ناظر به سیطره نداشتن پیامبر ص بر آنان، چنانکه در آیه بعد از آن فرمود: لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر)، نه حصر مطلق.
@yekaye
یک آیه در روز
811 ) 🌺 وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثیراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ 🌺 💐 ترجمه و قط
.
2⃣ «وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلّاً كَثیراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ»
«و قطعا که از شما مردمان فراوانی را گمراه کرد؛ مگر قرار نبود بیندیشید؟»
🔹یعنی اگر روال انسانها برا تعقل و اندیشیدن باشد، در این مسیر گمراهی قرار نمیگرفتند؛
🔹یعنی در منطق قرآن، تعقل و اندیشیدن مهمترین عاملی است که مانع گمراهی میشود.
💠نکته تخصصی #دینشناسی و #معرفتشناسی
بسیاری از دینها و مکاتب جهان، عقل را دشمن راه خود میدانند و با انواع توجیهات – مانند اینکه عقل ما خطاکار است، عقل را یارای فهم حقیقت نیست، و ... – از ما میخواهند عقل را کنار بگذاریم و بدانها ایمان بیاوریم❗️
متاسفانه این منطق ناصواب به دلایل مختلف در جامعه اسلامی و در ادبیات و اشعار مسلمانان نیز راه یافته، و به مذمت عقل، افتخار میشود‼️
💢این منطق قطعاً خلاف منطق قرآن کریم است❗️
برخی چنین توجیه میکنند که منظور از این عقل، عقل متعالی انسان است، و منظور از عقلی که مذمت میشود عقل ابزاری، عقل دنیامدار و ... است.
اما باید گفت که این توجیه نیز توجیه ناصوابی است:
💢اگر آنچه به عنوان «عقلِ چنین و چنان» مذمت میشود، واقعا عقل نیست و وهم، و خیالپردازی، و شیطنت، و ... است؛
🔻آیا عاقلانه است که ما این کلمه قرآنی را که این اندازه مورد تحسین قرار گرفته، در معنای غلطی به کار ببریم و بعد آن معنای غلط را مذمت کنیم⁉️
🔻 آیا این کار ما بهانهای نمیشود که افراد را –لااقل: ناخواسته - با تعقل و اندیشهورزی دشمن کنیم و تعقل را در برابر تدین قرار دهیم⁉️
🔻آیا خود همین مذمت عقل – عقلی که در قرآن و روایات همواره مدح شده – یک ترفند شیطان نیست⁉️
@Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
.
🔟 «أَ فَلا یعْقِلُونَ»
قرآن کریم افراد را به خاطر اینکه نمیاندیشند، توبیخ میکند.
(المیزان، ج17، ص108)
🕋ثمره #دینشناسی
در اسلام - برخلاف بسیاری از مکاتبی که فقط درصدد جمع کردن مرید هستند و از مریدانشان میخواهند فکر و عقل را تعطیل کنند و صرفاً از دستور مراد تبعیت نمایند - تعقل و اندیشدن، نهتنها مذمت نشده، بلکه کسانی که نمیاندیشند مورد مذمت قرار میگیرند.
@Yekaye
یک آیه در روز
837) 📖وَ ما أَصابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنينَ 📖
.
4⃣ «وَ ما أَصابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ»
و آنچه روزی که دو گروه با هم رو در رو شدند به شما رسید، پس به اذن خدا بود؛
و واضح است که منظور از این اذن، اذن تکوینی است؛ نه اذن تشریعی.
💠نکته تخصصی #خداشناسی و #دینشناسی
خداوند دو گونه اراده در عالم دارد؛
🔺#اراده_تکوینی؛ که هر آنچه که در عالم رخ دهد به این اراده خداوند وابسته است؛ حتی شیطان هم هر عملی انجام می دهد از محدوده اراده تکوینی خداوند خارج نیست؛
🔺و #اراده_تشریعی، یعنی آنچه خداوند بدان دستور داده است و انجام آن را از ما میخواهد.
به همین ترتیب، اذن و اجازه دادن خداوند هم در همین دو معناست:
هیچ واقعهای در عالَم رخ نمی دهد مگر با اذن تکوینی خداوند؛ اما البته خداوند تشریعا اذن به گناه نداده است.
مطابق با این دو اذن خداوند می توان از دو مفهوم «اختیار داشتن ما» و «حق داشتن ما» سخن گفت:
🔺خداوند به اذن تکوینی به ما اختیار داده است؛
🔺و به اذن تشریعی به ما برای انجام کارهایی حق داده است؛
⛔️پس اینکه خداوند به ما اختیار داده است، به این معنا نیست که در هر عرصهای که #اختیار داریم، #حق هم داریم❗️
❌خلط بین اذن تکوینی و اذن تشریعی، و نیز بین اختیار و حق، از مهمترین عرصههای سوءاستفاده افراد از نام خدا برای هوسرانیهای خویش است.
⛔️نمونه بارزش این است که میگویند خداوند به من اختیار [= اذن تکوینی] داده است که چنین بکنم یا نکنم (مثلا خدا به من اختیار داده که نماز بخوانم یا نخوانم، یا به من اختیار داده که حجاب داشته باشم یا بیحجاب باشم، یا ...) پس حق دارم [اذن تشریعی]که نماز نخوانم، یا بیحجاب باشم، یا ...‼️
@Yekaye
یک آیه در روز
840) 🌹 وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِم
.
8⃣ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ»
مردن پایان راه انسان نیست؛ بلکه حیات برتری در انتظار انسان است.
💠نکته تخصصی #دینشناسی : وجود عالم برزخ
این آیه شاهد خوبی است بر وجود حیات برزخی؛
و این باور برخی از ظاهرگرایان اهل حدیث (بویژه در وهابیت) که میپندارند که انسان با مردن نیست و نابود میشود و دوباره در قیامت ایجاد میشود، خلاف صریح قرآن است‼️
@Yekaye
یک آیه در روز
951) 📖 و الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أ
.
6️⃣ «حُرِّمَتْ عَلَیكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ .... وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ ... وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ»
💢برخلاف آنچه گاه تبلیغ میشود ممنوعیتها و محدودیتهای شریعت همواره بسیار محدودتر از عرصههای مجاز است:
حرمتها و محدودیتها در ازدواج و برقراری روابط جنسی کاملا معین و محدودند:
▫️برخی ممنوعیتها به خاطر روابط نسبی است و
▫️برخی به خاطر روابط سببی و اجتماعی؛
🔸اما از این افراد کاملا معین که بگذریم، ازدواج و نکاح با بقیه افراد جامعه، اگر به صورت شرعی [= پیوندی همراه با قبول مسئولیت متقابل که خداوند را شاهد و برقرارکننده این تعهد متقابل قرار میدهند] انجام شود و در نتیجه مصداق زناکاری [رابطه جنسی و عاطفی غیرمسئولانه که خدا را هم در نظر نمیگیرد] نباشد، برای همگان مجاز است.
💠نکته تخصصی #انسانشناسی و #دینشناسی:
📝آیا #غایات و #فلسفه_احکام، #احکام و #قانون را محدود میکند؟
یکی از نکات مهم در وضع قوانین برای زندگی بشر، مراعات مصالح و مفاسد واقعی است؛
اما نکته ظریفی که در اینجا وجود دارد، این است که این وضع قانون، با یک ملاحظات کلی انجام میشود؛
و معنایش این نیست که مصلحت و یا مفسدهای که منجر به وضع قانون شده است، باید در تمام مصادیق پیاده شود.
📝علامه طباطبایی در ذیل این آیه توضیح دادهاند که
این تعبیر که میفرماید «غیر از این موارد بر شما حلال شد» بخوبی نشان میدهد که اگرچه فلسفه اصلی وجود گرایش جنسی در انسان و وضع قانون ازدواج، بقای نسل و معلوم شدن نسبت والدین و فرزندان و ... میباشد اما معنایش این نیست که چون وضع قانون به این جهت انجام شده، پس هر ازدواج، ویا هر رابطه جنسی بین زن و شوهر حتما باید هدفش تولید فرزند باشد؛ که اگر چنین میبود بسیاری از ازدواجها (همانند ازدواج با زن یائسه، یا ازدواج با فرد عقیم یا ...) و حتی بسیاری از موارد رابطه جنسی بین زن و شوهر (مثلا رابطه در زمان بارداری، یا رابطهای که با پیشیگیری همراه باشد یا ...) نباید مجاز میبود. در واقع، ازدواج یک سنت مشروع بین جنس مذکر و جنس مونث است که هدف آن حفظ کلی مصالح نوعی بشر است؛ و معنای این سخن آن نیست که در تک تک مواردی که این قانون قرار است اجرا شود باید وجوداً و بقاءاً آن مصلحتی که فلسفه وجودی این قانون بوده رعایت شود.
📚(الميزان، ج4، ص271)
🤔اگر این مساله بخوبی فهمیده شود پاسخ برخی از شبهات کسانی که با مناقشه در فلسفه احکام درصدد ترویج روابط نامشروع هستند معلوم میشود:
〽️شبههای ناظر به #لواط و #همجنسگرایی
آقای #آرش_نراقی (از مدافعان همجسنگرایی) در مقام رد کسانی که با همجنسگرایی مخالفند و این را برخلاف نظام طبیعت و نیز برخلاف مصلحت نوعی بشر میدانند، به این استناد میکند که انسان رفتارهای جنسی را صرفاً برای بقای نسل انجام نمی دهد و بسیاری از روابط جنسی مجاز بین زن و شوهر هم اصلا در راستای بقای نسل نیست؛ پس لزومی ندارد که همه رفتارهای جنسی ما در قالب مصلحت مذکور باشد‼️
🔅پاسخ
طبق بیان فوق پاسخ این شبهه بخوبی معلوم میشود:
کسانی که غایات واقعی برای انسان قبول دارند و از مصالح و مفاصد واقعی برای سعادت بشر سخن میگویند و این را مبنای قانون گذاری میدانند،
اصلا سخنشان این نیست که مجاز بودن تکتک رفتارها باید برای آن مصلحت تعیین شده باشد؛
بلکه نوع رفتارها باید به نحوی باشد که آن غایت و مصلحت حاصل شود.
🔹مثلا
قانون بستن #کمربند_ایمنی اتومبیل برای #حفظ_جان انسانها وضع شده است،
با این حال در اغلب مواردی که افراد سوار اتومبیل میشوند، خطری پیش نمیآید که بستن کمربند ثمرهای داشته باشد
و حتی معدود مواردی هم اتومبیل در تصادف آتش گرفته و همین کمربند مانع نجات سرنشینان شده است؛
اما همچنان به خاطر مصلحت نوعیه همهجا این قانون را به رسمیت میشناسند.
🔖 برای آگاهی از آرای آرش نراقی و نقد آنها میتوانید به پیوند زیر مراجعه کنید:
🔖http://www.souzanchi.ir/islam-ethics-and-homosexuality/
@yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
1️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَیئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»
این آیه بوضوح بین اسلام و ایمان فرق میگذارد:
عدهای ادعای ایمان میکنند؛ اما حقیقتا ایمان وارد دلهایشان نشده و فقط مسلماناند؛ یعنی چون در ظاهر اقرار به اسلام کردهاند حکم مسلمانی بر آنان بار میشود و مانند مسلمانان با آنان رفتار میشود (ازدواج با آنان جایز است؛ حکم بازار مسلمین بر طهارت و حلیت کسب و کارهایشان حمل میشود؛ و ...)، اما مؤمن به معنای دقیق کلمه محسوب نمیشوند؛ هرچند مؤمن محسوب نشدنشان بدین معنا نیست که اگر اعمال خوبی انجام دهند پاداش نخواهند دید.
📝نکته تخصصی #دینشناسی
تفکیک اسلام و ایمان در این آیه دلالت آشکاری دارد که اسلام هم برای دنیای انسانها برنامه دارد و هم برای آخرت؛ و به تفاوت این دو حیثیت توجه دارد:
▪️یک برنامه ظاهری برای دنیای انسانها دارد، که در مقام اجرای این برنامه، مسلمان بودن (اظهار ظاهری اسلام) را کافی میداند؛
▪️در عین حال، برنامه اصلیاش را متناسب با آخرت انسانها تنظیم کرده، و افراد باید از سطح اسلام گذر کنند و ایمان بیاورند تا به مزایای واقعی این برنامه برسند.
در واقع اسلام برنامهای آورده که با مدیریتی در زندگی دنیوی ما، وضعیت اخروی ما را سامان دهد؛ اما در عین حال به اقتضائات متفاوت این دو هم توجه دارد.
🔸 توجه به این نکته چند ثمره مهم دارد:
🌴الف. نباید به خاطر توجه به هریک، دیگری را نادیده گرفت؛ یعنی
گاه برخی چنان بر ابعاد دنیوی برنامه اسلام (که در آن تاکید خاصی بر رعایت ظواهر و مناسک و حقوق ظاهری هست) تاکید میکنند که گویی صرف همین ظواهر کافی است؛
و از آن سو، برخی چنان بر ابعاد اخروی برنامه اسلام (با محوریت ایمان و نیت درونی) تاکید میکنند که گویی این ظاهر هیچ اهمیتی ندارد و میتوان آن باطن را بدون این ظاهر به دست آورد!
🌴ب. در عین اینکه اینها دو حیث متفاوتند اما بشدت درهمتنیدهاند، تا حدی که در ادامه آیه توضیح میدهد اینکه ایمان در دل کسی وارد نشده باشد بدین معنا نیست که کارهایش در آخرت هیچ خاصیتی ندارد؛ بلکه همین شخص اگر از خدا و رسولش اطاعت کند ذرهای از اعمالش هدر نخواهد رفت؛
و در احادیث هم توضیح داده شده که چگونه گناه از حیث اثر اخرویش، گاه انسان را از ایمان بیرون میبرد و گاه حتی از اسلام هم بیرون میبرد؛ یعنی اسلام آوردن حتی در وضعیت اخروی هم آثاری دارد (حدیث۱۵).
از سوی دیگر، این توجه توأمان، تفاوت مهمی بین برنامه دنیوی اسلام با سایر مکاتبی که برنامهای برای زندگی دنیوی انسان ارائه میکنند نیز ایجاد میکند.
در واقع، اسلام برنامه دنیویاش کاملا مستقل از ابعاد اخرویش نیست؛ از این رو، این گونه نیست که مساله ایمان در ابعاد زندگی دنیوی و برنامهای که اسلام برای زندگی دنیوی ارائه میدهد نقشی نداشته باشد؛ بلکه بالعکس، بقدری این دو بعد درهمتنیده است که علیرغم اینکه در این آیه بین ایمان آوردن و اسلام آوردن تفکیک شده، اما در همین قرآن بارها و بارها کسانی با تعبیر «مؤمن» مورد خطاب واقع شدهاند، که صرفا از همین ظاهر اسلام برخوردارند
(این تکتهای است که در تدبر بعد به تفصیل درباره آن توضیح داده خواهد شد).
📝تفاوت بنیادین #احکام_شریعت و #قوانین_حقوقی
بخاطر همین توجه توأمان به اسلام و ایمان، احکامی که در @علم_فقه ارائه میشود، با اینکه در بسیاری از عرصهها در ظاهر متکفل همان عرصههایی است که در #علم_حقوق غربی مورد توجه است، اما تفاوتی بنیادین با آن دارد:
🤔شریعت اسلام برای ضمانت اجرای خود، عنصر ایمان را نیز به نحوی در معادلات خود وارد میکند؛ که بی توجهی به این نکته سوءتفاهمهای فراوانی را در مقام تحلیل احکام شریعت در پی دارد.
مثلا در علم حقوق مدرن وقتی قانونی گذاشته میشود مهمترین عنصری که برای کارآمدی قانون در نظر گرفته میشود ضمانت اجرای بیرونی آن است به طوری که اگر در قانونی ضمانت اجرای بیرونی لحاظ نشود آن را قانونی لغو و ناکارآمد میشمرند. اما در احکام شریعت، بسیاری از قوانین، با اینکه جنبه حقوقی دارد، اما ضمانت اجرایش در ایمان اشخاص تعقیب میشود.
برای اینکه این تفاوت بهتر فهم شود شاید مثال زیر مناسب باشد.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
2️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ»
در این آیه فرمود که هرکسی که مسلمان است، لزوما ایمان ندارد.
🤔اما این سخن بدین معنا نیست که هرجا قرآن کسی را به خطاب «مؤمن» یا «یا ایها الذین آمنوا» مخاطب قرار داد، وی حتما فراتر از یک مسلمان ظاهری است❗️
این #شبهه بقدری رواج یافته که امروزه برخی با استناد به اینکه آیات حجاب (نور/۳۱ و احزاب/۵۹) مؤمنان را مخاطب قرار داده ادعا میکنند که پس برای عموم مسلمانان عادی، حجاب واجب نیست!!!
📝نکته تخصصی #دینشناسی:
عدم تفاوت احکام شرع برای #مؤمنان و #مسلمانان
اگر تفکیک اسلام و ایمان در این آیه را بدون توجه به درهمتنیدگی اسلام و ایمان در آیات دیگر در نظر بگیریم دچار خطای راهبردی یهودیان (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْض؛ بقره/۸۶) و منافقان (نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض؛ نساء/۱۵۰) خواهیم شد.
حقیقت این است که بسیاری از اوقات کلمه «مؤمن» و «الذین آمنوا» در ادبیات قرآن به صورت یک اصطلاح برای اشاره به افراد مسلمان درآمده (به اصلاح فنی علم اصول، کاربردش در خصوصِ مطلقِ مسلمانان، «حقیقت شرعیه» شده است)؛
چنانکه گاه این دو را دقیقا به جای هم به کار میبرد: «فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛ فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ: [فرشتگان گفتند: پس هرکس از مومنان را در آنجا بود بیرون بردیم؛ هرچند در آنجا غیر از خانهای از مسلمانان نیافتیم» (ذاريات/35-36).
و عموم مواردی که مطلبی درباره مؤمنان مطرح میشود - جز مواردی که قرینه خاصی باشد مانند همین آیه-، مقصود، تمام جامعه مسلمانان است، نه صرفا افراد متعالی و خاص؛ و این آیه بیشتر ناظر به مدیریت عنوانی است که خود افراد برای خود برمیگزینند، نه عنوانی که حکم شرعی بر آن بار شود.
کافی است به مواردی که در همین سوره از تعبیر مؤمن استفاده کرد نگاهی بیندازیم:
در دو آیه اول با خطاب «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» به افرادی هشدار داد که به خاطر عملشان به حبط اعمال (=نابودی تمام کارهای خوبشان) مبتلا میشوند؛ در آیه ۹ درباره طائفهای از «مؤمنین» سخن گفت که از روی ستم به قتل و غارت طائفه دیگر اقدام کرده و چنان بر این تجاوز و ستمگری ادامه میدهد که بقیه مسلمانان وظیفه دارند آنان را با قاطعیت سرکوب کرده، سرجایش بنشانند؛ و در آیات ۱۱ و ۱۲ به رواج گناهانی همچون تمسخر کردن همدیگر، با القاب زشت خطاب کردن، عیبجویی، سوءظنهای گناهآلود، تجسس نابجا، و غیبت کردن در میان «الذین آمنوا» خبر داد و از آنها خواست از این کارها دست بردارند!
این گونه موارد در قرآن کریم فراوان است؛ یعنی کسانی را با تعبیر «مؤمن» خطاب قرار میدهد که اگر کسی ایمان در دلش وارد شده باشد چنین کارهایی نمیکند، و با خطابِ «یا ایها الذین آمنوا» از آنها میخواهد که از این کارها دست بردارند، کارهایی در حد ریاکاری (بقره/۲۶۴)، رباخواری (بقره/۲۷۸ و آل عمران/۱۳۰)، دوستی با کافران و کسانی که دین خدا را به بازی میگیرند (مائده/۵۷)، پذیرش ولایت دشمنان خدا و کسانی که مورد غضب خدا هستند (ممتحنه/۱و۱۳)، و حتی خیانت به خدا و رسول (انفال/۲۷) و پیروی از قدمهای شیطان (نور/۲۱).
شاید از همه واضحتر، مواخذه «الذین آمنوا» باشد بخاطر اینکه چیزهایی میگویند که بدان عمل نمیکنند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون؛ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون» (صف/۲-۳)؛ در حالی که در بسیاری از احادیث (که برخی از اینها در قسمت حدیث گذشت و بسیاری از آنها ذیل آیه بعد خواهد آمد) عمل را جزیی از ایمان شمرده شده است.
در واقع، رمز این مساله آن است که توجه کنیم که ایمان امری مشکک و ذومراتب است؛ یعنی (غیر از کافران صریح از سویی، و اولیای مقرب الهی همچون معصومان از سوی دیگر)، در مورد هر شخصی، با توجه به مرتبهای که در آن قرار دارد، بتوان گفت که وی در نسبت با عدهای دیگر از افراد، ایمان دارد، و در نسبت با عدهای دیگری، هنوز ایمان در دل او وارد نشده است.
@yekaye
💢شاید دو مثال از دو سر این طیف، مساله را بهتر معلوم سازد:
👈ادامه مطلب👇
ادامه تدبر ۲ (نکته تخصصی #دینشناسی)
در واقع، رمز این مساله آن است که توجه کنیم که ایمان امری مشکک و ذومراتب است؛ یعنی (غیر از کافران صریح از سویی، و اولیای مقرب الهی همچون معصومان از سوی دیگر)، در مورد هر شخصی، با توجه به مرتبهای که در آن قرار دارد، بتوان گفت که وی در نسبت با عدهای دیگر از افراد، ایمان دارد، و در نسبت با عدهای دیگری، هنوز ایمان در دل او وارد نشده است.
💢شاید دو مثال از دو سر این طیف، مساله را بهتر معلوم سازد:
🔻الف. خداوند حتی درباره منافقان - که قطعا بارزترین مصداق مسلمانان غیرمؤمن هستند- از اینکه بین ایمان و کفر در رفت و آمدند سخن میگوید و ایمان آوردن را هم در مقاطعی به آنان نسبت میدهد: إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبيلاً؛ بَشِّرِ الْمُنافِقينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَليما: همانا کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند سپس ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند سپس این کفرشان فزونی گرفت قطعا خداوند آنان را نمیآمرزد و به هیچ راهی هدایتشان نمیکند؛ به این منافقان بشارت بده که برایشان عذابی دردناک است» (نساء/۱۳۷-۱۳۸).
🔺ب. از سوی دیگر، حتی کسی همچون ابوذر، که ایمانش قطعا از بسیاری از مؤمنان بالاتر است، در نسبت با سلمان چهبسا بتوان گفت هنوز ایمان وارد در دل او نشده است؛ به استناد روایتی که فرمود: اگر ابوذر آنچه در دل سلمان است بداند وی را کافر و مهدورالدم میشمرد (الكافي، ج1، ص40۱؛ الوافي، ج1، ص1۱) . این نشان میدهد که آن سطح ایمانی سلمان، هنوز برای ابوذر قابل درک نیست، که آن را منکر، و بدان کافر است.
@yekaye
#حجرات_14