یک آیه در روز
810 ) 🌺 وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ 🌺 💐ترجمه و اینکه مرا بپرستید؛ این صراط مستقیم است
.
1⃣ «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ»
پرستش خداوند، تنها راهی است که مستقیم ما را به مقصد میرساند.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی💠
✅ الف. انسان #ماهیت ندارد.
#اگزیستانسیالیست ها میگویند انسان تنها موجودی است که وجودش بر ماهیتش مقدم است؛
یعنی هر موجودی همان ماهیتی را دارد، که دارد:
یک سگ از ابتدا سگ است آخرش هم سگ میمیرد. همین طور یک اسب، یا یک شیر؛
اما انسان بدون شکل خاصی وارد عالَم میشود و خودش است که معلوم میکند که در آخر چه خواهد بود: انسان، سگ، شیر یا ... .
🔺این مقدار از سخن آنان درست است؛ در حقیقت، خداوند انسان را باظرفیت بینهایت آفریده است؛ و هر انسانی خودش این ظرفیت را در مسیری که تصمیم میگیرد، پیش میبرد.
🔻اگزیستانسیالیستها از این مطلب، نتیجه میگیرند که آزادی مهمترین حق انسان است؛
⛔️اما اشتباهشان دقیقا همینجاست:
بله،
انسان میتواند هر آیندهای را برای خود رقم بزند؛ اما آیا هر آیندهای حق اوست⁉️
اگر به فرض به دانه سیب اختیار دهند که خودش تصمیم بگیرد که درخت سیب شود یا بپوسد، آیا حق او این است که درخت سیب شود یا بپوسد⁉️
و دادن اختیار به او، در اینکه چه سرنوشتی را برای خودش رقم بزند موثر است؛ اما آیا دادن اختیار به او در اینکه واقعا چه سرنوشتی برای او سزاوار است و حق اوست، تاثیری دارد⁉️
بله،
انسان ماهیت از پیش معین شده و صُلب ندارد؛
🌀او ظرفیت بینهایت دارد؛
این بدان معناست که «وضع موجود» او، «وضع مطلوب»ش نیست و خودش باید خود را به وضع مطلوب برساند.
اما
آیا اگر کسی غایت خود را نابود کردن تمام استعدادهایش قرار دهد، واقعا به «وضع مطلوب» میرسد⁉️
آیا این، مطلوب واقعیِ اوست یا امری است که توهم کرده که مطلوب اوست⁉️
💢اما با توجه به نداشتنی ماهیت از پیش تعیینشده، و با این تنوع عظیم در جهتگیریهای انسانها
آیا میتوان از امری که واقعا مطلوب حقیقیِ همه انسانها باشد، سخن گفت؟💢
✅ب. اما انسان #فطرت دارد.
🔺هر انسانی در هر اقدامی طالب وضع بهتر است؛ بلکه طالب وضع بهترین است، بلکه طالب همه بهترینهاست؛
البته ممکن است در تشخیص «بهتر» و «بهترین» خطا کند،
ممکن است به خاطر تنبلی و ... دنبال وضع بهتری که شناخته حرکت نکند،
ممکن است ...؛
اما
تردیدی نیست که هرکس در عمق وجود خویش طالب آن است که به «همه بهترینها» برسد؛
یعنی به «کمال مطلق» برسد؛
💢و در ادبیات دینی، این یعنی به «خدا» برسد.💢
این همان است که میگویند «خداجویی فطری است».
انسانها در تشخیص مصداق خدا اشتباه میکنند؛ اما همه همان کمال مطلق را میخواهند:
🔻یکی میپندارد اگر به «پول» برسد به همه مطلوبهایش رسیده؛
🔻دیگری آن را «مقام» میپندارد؛
🔻و ... ؛
🔺اما کسی که به خدا برسد، به «قدرت مطلق» ، «علم مطلق» ، «حیات بیمرگ» ، و همه خوبیها و مطلوبهای ممکن رسیده است.
📚(تفصیل این بحث در: شرح چهل حدیث (امام خمینی)، ص182-184)
✅در نتیجه:
اگر کسی این را درست بفهمد،
درمییابد که تنها هدف واقعی هرکس، خود «خداوند» است:
📖«وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى» (نجم/42)
و هر راهی که برویم نهایتا به خدا ختم میشود:
📖«يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه» (انشقاق/6)
در این میان،
کسانی که از این راه مستقیم بیرون میروند و میخواهند از بیراهه به مقصد برسند، با صفات «منتقم» (دخان/16) و «شَديدُ الْعِقاب» (بقره/211) و «شَديدُ الْعَذاب» (بقره/165) و سایر اوصاف جلالی خداوند، و در یک کلام با «عذاب» خداوند مواجه میشوند:
📖«إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديد» (ص/26)
و کسی که میخواهد راهی که مستقیم او را به مقصد برساند، میفهمد که راهی جز سخن و برنامه او را محور عمل قرار دادن نیست؛ تنها راهی که مستقیم ما را به خدا میرساند این است که خود او را محور همه زندگی خود قرار دهیم:
📖«حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل» (آلعمران/173)
به بیان دیگر، تنها با «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين» (فاتحه/5) است که «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم» (فاتحه/6) حاصل میشود.
پس اینکه او را بپرستیم، همان صراط مستقیم است:
«وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» (یس/61)
و شاید بدین جهت است که تنها خواسته یک مومن واقعی همین است که به صراط مستقیم رهنون شود.
🔖(جلسه 108، تدبر1 http://yekaye.ir/fateha-alketab-1-6/ )
✳️توجه:
در آیه 4 همین سوره نشان داده شد که در قرآن کریم همواره عبارت «هذا صراط مستقیم» بعد از عبارت «خدا را بپرستید» آمده؛ و تحلیلی از اینکه »چرا «صراط مستقیم» در عبودیت خدا خلاصه میشود» نیز ارائه شد.
🔖(جلسه 751، تدبر4 http://yekaye.ir/ya-seen-36-4/ )
@Yekaye
یک آیه در روز
853) 📖 وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناس
.
🔟 حضرت لوط ع اشکالی بر #همجنسگرایان زمان خویش مطرح کرد که نشان میداد کار شما کاری #خلاف_فطرت آدمیان است:
ایشان فرمود چرا به کاری روی آوردهاید که در میان جهانیان سابقه نداشته است⁉️ چرا که خداوند اساساً #غریزه_جنسی را برای ارتباط با #جنس_مخالف قرار داده است؛ شما چرا زنان را رها کرده و به مردان روی آوردهاید⁉️
🤔و شاهد بر اینکه منظور ایشان، اعتراض بر خلاف #فطرت بودن رفتار آنها بود، این است که با عبارت «قوم مسرفون» عملا بیان کرد که کار شما «خروج از حد صحیحِ» استفاده از غریزه جنسی است.
استدلال وی جای هیچ پاسخی را برای آنان نگذاشت؛
از این رو،
تنها جوابی که دادند این بود که وی را به بیرون کردن از شهر خود تهدید کردند❗️
💢و با پاک معرفی کردن حضرت لوط ع، عملا به ناپاکی خود گواهی دادند.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
❌آیا استدلال حضرت لوط درباره #غیرفطری بودن، و از این رو، ناصواب بودنِ این رفتار قوم لوط، استدلال موجهی بود؟
مدافعان #همجنسگرایی یکی از مهمترین ادله مخالفان همجنسگرایی را «غیرطبیعی بودن این رفتار» برشمرده؛ و کوشیدهاند در آن مناقشه کنند.
🌀خلاصه مناقشه آنان این است که:
🔻اولا این رفتار لزوما #غیرطبیعی نیست، چرا که موجهترین معنای «غیرطبیعی» این است که چیزی «خلاف غایت طبیعی و کارکرد اصلی این اندام» باشد؛ و «تولید نسل» تنها یکی از کارکردهای #غریزه_جنسی است؛ و #لذت_بردن هم کارکرد دیگر این غریزه است؛ و #روابط_همجنسگرایانه هم درصدد استفاده از این کارکرد است؛
🔻و ثانیاً غیرطبیعی بودن، دلیل #غیراخلاقی بودن نمیشود؛ چرا که منطقاً از #هست نمیتوان به #باید رسید. (#آرش_نراقی ، #اسلام_و_مساله_همجنسگرایی ، ص 14-5)
🌀و نهایتا نتیجه گرفتهاند اکنون که در ادله مخالفان همجنسگرایی مناقشه شد، پس #لواط [یا به تعبیر آنان، #رفتار_همجنسگرایانه ] #حقِ انسانهایی است که دلشان میخواهد چنین کنند❗️
♻️اما حق این است که این مناقشات مبتنی بر درک ناصوابی از مفهوم #غیرطبیعی و #حق بنا شده است‼️
🤔وقتی درباره #حقوق_بشر سخن میگوییم، زمانی سخنمان #معقول است که برای بشر یک نحوه #کرامت و #شرافت خاصی باور داشته باشیم، تا آن کرامت و شرافت، برای او «حق»ی ایجاد کند که غیر او (مثلا #حیوان ) این «حق» را ندارد.
آنگاه بر مبنای #باور به چنین کرامتی برای «انسان»، #باید «حق» انسانهای دیگر را محترم بشماریم.
👈در اینجاست که مساله #فطرت به عنوان #طبیعت_خاص_بشر معنی و اهمیت پیدا میکند. یعنی تا معلوم نباشد چه چیزی در بشر هست که مایه کرامت وی شده، صرف دلخواه وی، هیچ «حق»ی را برای او اثبات نمیکند:
مثلا خود اینان قبول دارند که اگر کسی بخواهد به انسان دیگری تعدی کند (مثلا او را بیازارد یا بکُشد)، «حق» ندارد❗️
🤔اما اگر صرفِ #دلخواه، معیارِ #حق باشد، چرا «حق ندارد»⁉️
اگر بگویند چون شخص مقابل هم یک #انسان است، سوال این است که معیار انسان بودن چیست که «آزادی مرا در تعدی کردن به او» محدود کند؟
اگر معیار انسان، صرفاً همین پوست و گوشت و این بدن ویا بهرهمندی وی از حیات است، این بدن زنده چه مزیتی مثلا بر بدن زنده گوسفند و گیاه زنده هویج دارد که بین کشتن گوسفند و خوردن گوشت او ویا کندن هویج و خوردن آن، با کشتن انسان تفاوت میگذارید⁉️
و اگر این حق، ناشی از #انسانیت اوست، یعنی ویژگی منحصر به فردی که در انسان هست و در سایر موجودات زنده (حیوانات و گیاهان) نیست؛
🤔پس
💢تنها و تنها چیزی میتواند «حق» شمرده شود که در راستای آن ویژگی منحصر به فرد باشد.💢
🚫حتی اگر «غیرطبیعی» را صرفا به معنای «برخلاف روال طبیعیِ اندامهای بدن» در نظر بگیریم، و انسان را در حد حیوان فروبکاهیم، باز نمیتوان مناقشه فوق را وارد دانست؛ و صرف لذت بردن برای این مقصود کافی نیست؛
چون:
🔹اولا #قانونی جلوه دادن اینگونه لذت، سبب #محو_تدریجی غایت طبیعی میشود، و در تعارض و تزاحم با آن است؛
🔹ثانیا رسیدن از #هست به #باید ،تنها برای امثال هیوم که #شناخت را تنها محصول #روش_تجربی میدانند، نشدنی است؛
وگرنه این انتقال بر یک مبنای بسیار دقیق منطقی استوار است
(اگر کرامتی در انسان #واقعیت نداشته باشد، آیا اینکه «باید» #حقوق_بشر را رعایت کرد، دلیلی خواهد داشت؟)
🔹علاوه بر اینکه - همانطور که گذشت - اگر #غیرطبیعی# در عبارات فوق را، نه در معنای «طبیعت»ی که در گیاه و حیوان هم هست، بلکه به معنای #غیرفطری یعنی آنچه برخلاف اقتضای روح و حقیقت ملکوتی بشر است، بدانیم، آنگاه واضح است که صرف #لذت_بردن مجوز #ذیحق_شدن نمیشود.
🤔شاید به همین جهت بوده که
قوم لوط، در مقابل اشکال حضرت لوط، دنبال چنین پاسخی برنیامدند،
و عملا با پاسخی که دادند نشان دادند:
کسانی که معیارش برای «حق داشتن» صرف «دلخواه»شان است، اگر دلشان بخواهد که کسی را صرفاً به خاطر پاک بودنش از شهر بیرون کند، این کار را هم میکنند‼️
@Yekaye
👇ادامه👇
✳️شبهات #تعدد_زوجات
📛الف. #عواطف_زن و #ظلم به او
#تعدد_زوجات چون موجب نادیده گرفتن عواطف زنان میگردد، امر نامطلوبی است؛ بویژه که اغلب مردان #عدالت را رعایت نمیکنند.
🤔پاسخ:
▪️اولا اگر جایی پای عدالت و حق عدهای از افراد در میان باشد، مخالفت عاطفی دیگران، نمیتواند دستمایه تضییع حق آن افراد اول شود. اشاره شد که همه زنان #حق_تأهل و #تشکیل_خانواده و تجربه کردن #مادری را دارند؛ و نمیتوان به بهانه عواطف عدهای این حق را از بقیه سلب کرد.
▪️ثانیا اسلام همان گونه که اصل تعدد زوجات را مطرح کرده، شروطی – از جمله عدالت – را برای آن قرار داده است؛ و اینکه عدهای به اسم #قانون اقدامی کنند اما شروطی که قانون تعیین کرده رعایت نکنند، نقص خود قانون نیست. مثلا اگر قانون اجازه سرپرستی کودکان یتیم را به زن و شوهری که باردار نمیشوند بدهد و دادن حق سرپرستی را مشروط کند که به آن بچه ظلم نکنند، اما زن و شوهری پس از گرفتن حق سرپرستی، به آن بچه ظلم کنند، آیا دلیل میشود که اصل قانون نادرست بوده و باید لغو شود؟ یا باید با این افراد خاطی برخورد کرد؟
▪️ثالثا ساده ترین دلیل بر اینکه تعدد زوجات «لزوما» با #عواطف_زنان ناسازگار نیست، خیل عظیم زنان دوم و سوم و ... در جوامع مختلف هستند که با علم به اینکه شوهرشان زن دیگری دارد حاضر به ازدواج با او میشوند. آیا آنان زن نیستند و عواطف زنانه ندارند؟! هماکنون در برخی از کشورهای آفریقایی که منع قانونی از تعدد زوجات وجود دارد، چون بقیه زنان نیاز به تاهل و ... دارند، عملا بسیاری از مردان بیش از یک زن دارند و آن زنان دوم و ... هم از آن مرد بچهدار میشوند؛ تنها فرقش این است که به لحاظ حقوقی هیچ پشتوانهای ندارند و مرد قانونا هیچ مسئولیتی در قبال آنان ندارد.
📛ب. #غیرت_زنان یا #حسادت
چرا اسلام برای #احساسات_مرد به نام #غیرت احترام قائل است، اما همان #احساسات_در_زن را #حسادت مینامد؟
🔖حدیث 1.ب https://eitaa.com/yekaye/5711
🤔پاسخ:
حسادت و غیرت، هر دو از این جهت که مشتمل بر نوعی انحصارطلبیاند، مشترکند؛ اما تفاوت در آن است که در غیرت، این #انحصارطلبی مبتنی بر اقتضائات #فطرت، و لذا موجه است؛ اما در حسادت، مبتنی بر #خودخواهی صرف است و ناموجه.
⭕️اما تطبیق آن بر مرد و زن:
👨🏻⚕️علت موجه بودن #غیرت (انحصارطلبی) در مردان آن است که شکلگیری خانواده در گروی معلوم بودن نسبت پدر-فرزندی است؛ و اگر زن با مردان دیگران مراوده داشته باشد، این نسبت حاصل نمیشود.
🧕اما چنین وضعیتی برای زن وجود ندارد؛ و از این رو، اگر عدالت متعارف
(نه عدالت آرمانی در مودت و محبت که در وسع هیچ کس نیست، و آیه ربطی بدان ندارد؛ توضیح در حدیث3 https://eitaa.com/yekaye/5714)
توسط مرد رعایت شود، آنچه از این پس وجود دارد، مصداق حسادت است، نه غیرت.
👨👩👧👦برای اینکه مفهوم #حسادت بهتر معلوم شود از کودکان مثالی میزنم. غالبا وقتی فرزند دوم به دنیا میآید، فرزند اول نسبت به محبتی که والدین در حق فرزند دوم ابراز میدارند حساس میشود. در اینجا وظیفه والدین آن است که عدالت را رعایت کنند و ورود بچه دوم مانع توجه آنها به بچه اول نشود؛ و اگر رعایت نکردند، اعتراضات فرزند اول بجاست. اما گاه علیرغم رعایت والدین، فرزند دوم اصرار دارد که هیچ توجهی به فرزند اول نشود، و اینجاست که همه اذعان دارند «حسادت» رخ داده است.
💑در خصوص زوجین نیز، اگر مرد با آمدن زن دوم، به زن اول بیتوجهی کند واقعا محکوم است، اما اگر همچنان به هردو توجه لازم را مبذول دارد ولی زن اول باز بر طرد زن دوم اصرار ورزد، این انحصارطلبی توجیهی جز حسادت ندارد.
@yekaye
👇ادامه شبهات👇
یک آیه در روز
950) 📖 حرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ
.
1️⃣ «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتي في حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً»
در آیه قبل از حرمت ازدواج با زن پدر سخن گفت،
ظاهرا به همین مناسبت در این آیه، فهرستی از کسانی را که ازدواج با آنان حرام است، و به همین دلیل جزء محارم انسان هستند ارائه میکند.
◼️ این افراد را در دو دسته میتوان قرار داد:
🔳الف. کسانی که به لحاظ رابطه نسبی و خویشاوندی و خونی ارتباط مردان با آنها ممنوع شده است، که عبارتند از: مادر، دختر، خواهر، عمه و خاله، خواهرزاده و برادرزاده؛
🔳ب. کسانی که به مناسبت یک اقدام اجتماعی ازدواج با آنها ممنوع شده است،
که این اقدام اجتماعی عبارت است از:
◾️ب.1 رابطه #شیرخوارگی: شیر دادن زنی را که شیر میدهد همانند مادر برای کسی که شیر خورده میگرداند؛ و به تَبَعِ وی، دخترانش را همانند خواهر انسان.
◾️ب.2. رابطه سببی (#ازدواج).
پیوند ازدواج، تنها موردی است که خود دو شخص با هم محرم و در عین حال بر هم حلال میشوند؛
اما این رابطه به محرم و حرام شدن ازدواج با برخی از افرادی که به وسیله این پیوند به هم مرتبط شدهاند میگردد، که عبارتند از:
▪️ب2-1.مادران و دخترانِ زنی که انسان به همسری برگزیده شده است؛ با این تفاوت، که با صرف خطبه عقد مادر زن حرام ابدی میشود؛ اما دختر وی (که از شخص دیگری است) فعلا حرام است و تنها در صورتی حرام ابدی میشود که زن و شوهر از مرحله عقد به مرحله عروسی وارد شوند.
▪️ب.2-2. زنانی که با پسران انسان ازدواج کنند.
▪️ب.2-3. خواهر زن، که این جزء موردی است که با اینکه ازدواج با او حرام است اما جزء محارم قرار نمیگیرد؛ و البته حرمت ازدواج با وی، مادامی است که خواهر وی در عقد انسان است و اگر هم طلاق داده شده، هنوز در عده است و امکان رجوع به وی باقی است.
🔳در آیه بعد، اقدام اجتماعی دیگری که موجب حرمت ازدواج (و نه محرمیت اشخاص) میگردد، بیان میشود؛ یعنی اینکه زنی در عقد مرد دیگری باشد؛ که این حرمت هم همانند حالت فوق، محدود به وضعیتی است که این پیوند هنوز برقرار باشد و اگرهم طلاق داده شده، هنوز در عده باشد و امکان رجوع شوهر قبلی به وی مهیا بوده باشد.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
درست است که #ازدواج_در_انسان از این جهت که در راستای تامین #نیاز_جنسی و #حفظ_بقای_نوع انسان (از طریق #تولید_مثل) است، شبیه #حیوان است، اما به خاطر بهرهمندی #انسان از #فطرت، حتی این نیاز ظاهرا شبیه به حیوان، با رویههایی کاملا خاص و متفاوت باید اشباع گردد؛
و از این رو
- جز در دوره مدرن، که برخی از انسانها تحت تاثیر نگاه شدیدا ماتریالیستس به انسان، و انسان را صرفا یک حیوان پیشرفته دیدن، هرگونه حقیقت و شأن ماوراییای را برای او انکار کردهاند -
در تمامی جوامع انسانی،
▪️هم وجود برخی از روابط نسبی ممنوعیت و محدودیتی برای برقراری پیوند زناشویی ایجاد میکرده؛ و
▪️هم برخی از اقدامات اجتماعی انسانها، چنین محدودیتی را پدید میآورده است.
🔖 لوی اشتراوس، جامعهشناس و مردمشناس بلژیکی- فرانسوی با بررسی نظامهای خویشاوندی، متوجه شد که چیز مشترکی در میان همه قبایل وجود دارد و آن چیز «منع زنا با محارم» است. وی رکن اولیهی تشکیل جامعه و فرهنگ را قرارداد منع زنا با محارم میدانست و معتقد بود که این نقطه شروع فرهنگ است.
http://mirasfarda.org/?p=7145
🤔وجود همین سنت دیرپای بشری، از بهترین شواهد است بر اینکه واقعا انسان، صرفا یک #حیوان_تکاملیافته نبوده؛
و اگرچه محال نیست که آفرینش او از خاک به نحو تدریجی و در ادامه سیر داروینی بوده باشد،
اما
💢 این انسان که ما میشناسیم و فرهنگ و تمدن دارد و سابقه حضورش روی زمین از چند هزار سال تجاوز نمیکند
- و در بحثهای آنتروپولوژی به «انسان خردمند» یا «انسان هوشمند» (Homo sapiens) معروف است؛ نه آن موجودات منقرضشدهای که به لحاظ بیولوژیکی بسیار شبیه انسان بودهاند (نئوآندرتالها و انساننماهای ماقبل آن) و سابقه حضور چند میلیون سال در زمین دارند ولی مطلقا فرهنگ و تمدنی از خود برجای نگذاشتند-
🔻علاوه بر این #بُعد_خاکی و داروینی،
🔺از یک #روح و #حقیقت_متعالی، که اقتضائات ویژهای را برای زندگی او رقم میزده، برخوردار بوده است.
@yekaye
یک آیه در روز
965) جمعبندی آیات 29 تا 35 سوره نساء 📖يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَ
.
4️⃣ از نکات قابل توجه در مجموع آیاتی که از ابتدای سوره تا اینجا گذشت این بود که میتوان کل بحثهای آیات قبل را در یک نگاه کلان در دو محور مسائل اقتصادی و مسائل ناظر به دو جنس دید؛ که هر دو را در افق خانواده فهم و حل کرد.
💠 نکته تخصصی #انسانشناسی:
تقابل بنیادین #نگاه_قرآنی با #نگاه_مدرنیته در باب #انسان
💢بسیاری از متفکران بر این باورند که #مارکس و #فروید (که هر دو به نحوی تحت تاثیر نیچه بودهاند) #پیامبران_اومانیسم و مدرنیتهاند.
شالوده تحلیل آنها از انسان،
🔻یکی بر اساس روابط و #مسائل_اقتصادی است؛ و
🔻دیگری بر اساس روابط و #مسائل_جنسی؛
یعنی تمام حقیقت انسان را به این دو مولفه برمیگردانند؛
و هر دو میکوشند جامعه انسانی را صرفاً ذیل یکی از این دو مطلب تحلیل کنند و تمام ابعاد اجتماعی و متعالیِ انسان را به این دو فروبکاهند.
بنیادِ - و به نظر ما نقطه ضعف اصلیِ- تحلیلهای آنها هم این است خانواده هیچ اصالتی ندارد:
انسان در فضای #تنازع_بقای_داروینی پا به عرصه هستی گذاشته است؛
و مساله انسان با دیگران یا دائر مدار روابط اقتصادی اوست ویا نیاز جنسی او؛
و همه آنچه در جامعه می گذرد تحت تاثیر یکی از این دو مقوله است؛
و از این روست که جز بدبختی و زندگیای در تنگنا آینده دیگری برای خود متصور نیست؛
چرا که غایت اصلی انسان را آزادی نفس اماره میدانند و از این رو به صراحت اعلام میکنند که تمدن، شر مطلق است.
به نظر میرسد این همان پیشبینی خداوند است از انسانی که هبوط کرده و حاضر نیست خود را در معرض هدایت الهی قرار دهد و قانونی جز دشمنی و تنازع برای بقا بر او حکمفرما نیست:
📖 «قال اهْبِطا مِنْها جَميعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً: گفت: از اين مقام هبوط کنید در حالى كه دشمن همديگر خواهيد بود؛ پس اگر از جانب من براى شما هدايتى آمد، هر كه از هدايت من پيروى كند هرگز نه گمراه شود و نه شقى و بدبخت گردد. و هر كه از ياد من روى گرداند حتما براى او زندگى تنگى خواهد بود (طه/123-124)
🔺در مقابل، در نگاه قرآن کریم، پیش از آنکه بخواهیم بحثهای اجتماعی و نقشآفرینی انسان در جامعه را ببینیم باید انسان را ابتدا در افق خانواده فهم و تعریف کنیم؛
آن هم خانوادهای در افق #فطرت، که اساساً ماهیتی متمایز از اجتماعات خانوادگی حیوانی دارد؛
و آنگاه این دو عرصه اساسی اقتصاد و مسائل بین دو جنس را ابتدا با محوریت دادن به خانوادهای که بر اعضای آن، نه قانون #تنازع_بقا، و نه حتی قانون #عدالت، بلکه قانون #مودت_و_رحمت حکمفرماست، حل کنیم.
💢عملا مشاهده میشود با یک تقسیم کار بسیار پیچیده، بار اصلی #وظایف_اقتصادی بر دوش مرد، و بار اصلی #وظایف_جنسی بر دوش زن گذاشته شد
(توضیح مساله در جلسه 964، تدبر5 گذشت https://eitaa.com/yekaye/7049)
و بدین ترتیب با یک توازن قوا بین زن و مرد - آن هم نه زن و مردی مستقل و در برابر هم (آن گونه که در سازمانهای اجتماعی دیده میشود)، بلکه زن و مردی که مکمل همدیگرند– عملا این دو بنیاد انسان و جامعه انسانی را (که تمدن غرب چون فهم این دو را در ساحت حیوانیت انسان قرار داده، خانواده را هیچ اصالتی ندادند بشریت را به سراشیبی سقوط هل دادند) چنان ذیل فطرت الهی انسان قرار میدهد که مسیر سعادت وی هموار گردد.
💢این همان مطلبی است که بارها گفته شد: در نگاه اسلامی خانواده تفاوتی بنیادین با نظامات اجتماعی دارد و تقدمی جدی بر آنها دارد به طوری که شکلگیری امت در معنای صحیح آن تنها با گذر از یک خانواده استوار میسر خواهد بود.💢
@yekaye