یک آیه در روز
976) 📖 وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ 📖 ترجمه 💢و اهل شومی و بیبرکتی؛ اهل شو
.
1️⃣ «وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ»
شومی و نحوست در عدهای از انسانها یک واقعیت مورد قبول قرآن است؛
اما معیار اینکه کسی اهل شومی و بیبرکتی چیست؟
قرآن کریم این سوال را مطرح میکند تا در آیات بعد نظام تحلیلی ما را به چالش بکشد.
بله، شومیای در کار است؛ اما ریشه شومی نه امور ماورایی و خارج از اختیار انسان، بلکه تصمیمات و عملکرد خود انسانهاست؛ آن هم در عمیقترین لایه وجودیشان که در قیامت آشکار می گردد.
(توضیح بیشتر در جلسه قبل، تدبر4)
@yekaye
یک آیه در روز
976) 📖 وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ 📖 ترجمه 💢و اهل شومی و بیبرکتی؛ اهل شو
.
2️⃣ «وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ»
اینکه هم از بهشتیان و هم از جهنمیان با تعبیر «أَصْحابِ» میمنت و مشئمه (اصحاب یمن و شومی) یاد کرد؛ و نه خوشیُمنان و شومبختان؛ شاید میخواهد اشاره کند به اینکه این خوشیُمنی و شومبختی همواره و همیشه ملازم و همراه ایشان است. (اصحابِ یک کس یا یک چیز، به کسانی میگویند همواره ملازم و همراه آن کس یا آن چیزند)
(اقتباس از تفسير نور، ج9، ص421 )
@yekaye
یک آیه در روز
976) 📖 وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ 📖 ترجمه 💢و اهل شومی و بیبرکتی؛ اهل شو
.
3️⃣ «وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ...»
در این سوره، در دستهبندی اولش گروه جهنمیان را با تعبیر «اصحاب المشئمة» یاد کرد؛
و این تعبیری است که در قرآن کریم، فقط یکبار آمده است: «وَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ؛ عَلَيْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَة: کسانی که به آیات ما کفر ورزیدند آنان اصحاب شومیاند؛ بر آنهاست آتشی فراگیر [سرپوشیده و سربسته]» (بلد/19-20)
(که بحث این دو آیه قبلا در جلسات 348-349 گذشت).
در ادامه این سوره نیز به جای «اصحاب المشئمه»، یکبار «اصحاب الشمال» (آیه41) آمده، و سپس با عبارت «گمراهان تکذیبکننده» یا «تکذیبکنندگان گمراه» از آنان یاد شده است («الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ» در آیه51، «الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّين» در آیه92).
تعبیر اصحاب الشمال در هیچ سوره دیگری نیامده؛ هرچند تعبیر «مَنْ أُوتِىَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ» نیز فقط در یکجای دیگر (حاقه/25) آمده است؛ و در مقابلِ آیات دیگری که از «اصحاب الیمین» سخن گفته (اسراء/71 و انشقاق/10)، تعبیر «وَ مَنْ كانَ في هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبيلاً» (اسراء/72) و «مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِه» (انشقاق/10) آمده است.
🤔پس اصحاب المشئمه، و انسانهای شومبخت، از نظر قرآن کریم، همان اصحاب شِمالاند؛
یعنی:
▪️کسانی که کتاب را با دست چپ خود، بلکه از پشت سر میگیرند،
▪️در دنیا و آخرت کور و گمراهاند؛
▪️و در یک کلام:گمراهانی هستند که گمراهیشان ریشه در تکذیب حقیقتی داشت که به آنان عرضه شده بود.
🔸نکته جالبتر اینکه در این سوره در مقام توضیح تفصیلی اینها رسید در توصیف سابقه دنیایی شان، با سه وصف آنان یاد کرد:
▪️در دنیا مترفانه (رفاهزده) ریستهاند؛
▪️و در عین حال بر آن گناه عظیم اصرار داشته،
▪️و برانگیخته شدن خویش را –با توجه به اینکه بدن میپوسد؛ و تاکنون نیدهاند که کسی برانگیخته شود- بسیار بعید میشمردهاند
«إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ؛ وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ؛ وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ؛ أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ» (واقعه/45-48)
💠ثمره #انسانشناسی
معیار اصلی شومبختی، گمراهی از مسیر آخرت است؛ که غالبا در انکار آخرت تجلی میکند.
و جالب اینکه:
💢میشود کسی در اوج رفاه باشد، و در عین حال مصداق بارز شومی و شومبختی هم باشد.
❇️تبصره
اولا صرف اینکه کسی در رفاه زندگی کند «مترف» نمیشود؛ معنای مترف ان شاء الله در آیه مربوطه بحث خواهد شد.
و ثانیا طبق این آیات، «مترف» بودن به علاوه اصرار بر گناه عظیم و انکار آخرت است که وی را مظهر شومی کرده است؛ یعنی «مترف»بودنی شخص را شومبخت میکند که ریشه در تکذیب آخرت داشته باشد.
@yekaye
🔹السَّابِقُونَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «سبق» در اصل دلالت بر جلو افتادن (تقدّم) میکند و به تعبیر دقیقتر، تقدم چیزی از بین آنچه پیرامونش است که با یک قوت و جدیتی همراه است؛ که اصل آن هم جلو افتادن در حرکت است و البته به نحو مجازی درباره جلو افتادن در کارهای خیر و هرگونه پیشی گرفتنی به کار رفته است.
▪️از این ماده، باب مفاعله آن (مسابقه) (سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ، حدید/۲۱) در فارسی نیز رایج است؛ و باب افتعال آن (استباق) هممعنای باب تفاعل (تسابق) و به همان معنای مسابقه دادن با همدیگر (إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ؛ يوسف/۱۷) و تلاش طرفین است که در حرکت کردن و رسیدن به مقصدی از هم پیشی بگیرند (وَ اسْتَبَقَا الْبابَ، يوسف/۲۵؛ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات، بقره/۱۴۸ و مائده/۴۸)
▪️این کلمه در قرآن کریم به صورت اسم فاعل (سابق: کسی که از دیگران پیش میگیرد) (وَ هُمْ لَها سابِقُونَ، مؤمنون/۶۱؛ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، واقعة/۱۰؛ فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً، نازعات/۴) و به صورت اسم مفعول (مسبوق: کسی که دیگران از او پیش افتادهاند) (وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ؛ واقعة/۶۰ و معارج/۴۱) نیز به کار رفته است.
🔖جلسه 815 http://yekaye.ir/ya-seen-36-66/
▪️در اینجا فقط میافزاییم که برای ترجمه کلمه «سابقون» در این آیه، معادلهایی مانند سبقتگیرندگان، پیشتازان، پیشروندگان، پیشگامان، پیشیگیرندگان و پیشاهنگان میتواند مناسب باشد؛ چنانکه مترجمان از همه این تعابیر استفاده کردهاند.
🔹السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ
به لحاظ نحوی، کلمه «السابقون» اول مبتداست؛
اما کلمه «السابقون» دوم را:
▪️الف. میتوان تاکید دانست؛ آنگاه خبرِ آن، آیه بعد است؛ و معنای آیه چنین میشود:
سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان، آناناند که مقرباناند.
▪️ب. میتوان آن را خبر برای «السابقون» اول دانست، که در این صورت، چون «الـ» روی خبر آمده دلالت بر حصر (یا تاکید شدید) دارد؛ و آیه بعد، جمله مستقلی است که میتوان آن را بدل، ویا خبر دوم دانست؛ و برخی هم آن را «صفت» برای «السابقون» دوم گرفتهاند، هرچند این قول اخیر محل مناقشه واضع شده است. (اعراب القرآن (نحاس)، ج4، ص217 ) در این سه صورت، به ترتیب، آیه را چنین باید ترجمه کرد:
▫️ب.1. سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگاناند؛ همانهایند که مقرباناند؛ که در این حالت، جمله اول میتواند دربردارنده معانی مختلفی باشد که در تدبرها بیان خواهد شد.
▫️ب.2. سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان و کسانیاند که مقرباند؛
▫️ب.3. سبقتگیرندگاناند که سبقتگیرندگانیاند که آنان مقرباناند [یا: تنها سبقتگیرندگاناند که سبقتگیرندگانِ واقعا مقرب میباشند].
@yekaye
🔹درباره اینکه مراد از سبقتگیرندگان چیست؛ احادیث بسیار متعددی در کتب شیعه و سنی آمده است؛ تا حدی که موجب شده، برخی، افرادی را در زمره سابقون قرار دهند؛ و عدهای، برخی دیگر را.
اما به نظر میرسد همه این احادیث با هم قابل جمعاند؛
با این بیان که برخی احادیث تبیین کلیای ارائه دادهاند که این اشاره به مراتب بالای ایمان است؛
در برخی از احادیث، به مصادیق مهم «السابقون السابقون» پرداخته، که عبارتند از پیامبران الهی، امامان معصوم، (که مخصوصا درباره تطبیق آن بر شخص امیرالمومنین ع روایات فراوانی، هم در شیعه و هم در اهل سنت وارد شده) و نهایتا شیعیان ناب و در واقع، برترین پیروان پیامبران و امامان.
با این توضیح، احادیث مربوطه در چند دسته تقدیم میشود:
@yekaye
🔹الف. روایاتی که تحلیل کلی درباره معیار «سابقون» بودن، ارائه میدهد
☀️1)الف. ابوعمرو زبيری میگوید: از امام صادق عليه السلام و گفت: به آن حضرت عرض كردم: آیا ايمان، درجات و منازلی دارد كه مؤمنان در آنها در نزد خدا نسبت به يكديگر برتری دارند؟
فرمود: «آری».
گفتم: خدا شما را رحمت کند، برایم این مطلب را چنان توضیح دهید که بفهمم.
فرمود: خدا در ميان مؤمنان مسابقهای قرار داد همان گونه مسابقات اسبدوانی برگزار می شود سپس آنان را متناسب با سبقتی که به سوی او گرفتند به درجاتی آنان را بر همدیگر برتری داد، به طوری که هرکس از آنان متناسب با میزان سبقتی که گرفته بود، در درجهای قرار گرفت که نه از حقش چیزی کم میشود و نه هيچکسی که بر او سبقت گرفتهاند، از کسی که سبقتگرفته؛ و نه کسی که پایینتر است بر کسی که بالاتر است، جلو نیفتد. و به اين ترتیب، اولیهای اين امّت و آخریهای آن بر هم برتری داده شدند. و اگر کس که در ایمان سبقت گرفته بر کسی که از او سبقت گرفتهاند برتریای نداشت آنگاه اولیهای این امت به آخریها ملحق میشدند؛ و بلکه اگر برای کسی که پیشی گرفته، تقدمی نمیبود، آن عقبماندهها بر ايشان مقدم میشدند [زیرا وقتی که با دو نفر که متفاوتند یکسان برخورد شود، پس عملا کسی که پایینتر است نسبت به کسی که بالاتر است برتری داده شده است]
وليكن بر اساس درجات ايمان است که خداوند سبقتگیرندگان را مقدّم داشته، و به سستی و تنبلی در ايمان است که کوتاهیکنندگان عقبمانده قرار داده شدهاند؛ زیرا ما بسیار میشود که این مومنان آخری کسانی را مییابیم که عملش بیش از مومنان اوّلی است؛ و نماز و روزه و حجّ و زكات و جهاد و انفاق كردنشان در راه خدا از آنان بيشتر است. و اگر این سوابق [= سبقتگرفتنهای در ایمان]مایه برتری مومنان بر هم نزد خداوند نمیشد، این آخریها با کثرت عملشان بر اولیها مقدم میشدند*؛ وليكن خدای عز و جل ابا دارد كه آخرین درجات ايمان به اوّلینِ آن برسد، و آنكه خدا او را مؤخّر داشته مقدّم شود، يا آنكه او را مقدّم داشته مؤخر گردد».
عرض كردم: مرا خبر دهید از مواردی که خداوند عز و جل مؤمنان را به سبقت گرفتن به سوی ايمان خوانده است.
👇ادامه روایت 👇
@yekaye
ادامه روایت 1
عرض كردم: مرا خبر دهید از مواردی که خداوند عز و جل مؤمنان را به سبقت گرفتن به سوی ايمان خوانده است.
فرمودند: «بشتابید به سوى آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهناى آن، آسمانها و زمين است که براى تقواپیشگان آماده شده» (آل عمران/133) و «سبقت جوييد به سوى مغفرتی از پروردگارتان و بهشتى كه پهناى آن مانند پهناى آسمان و زمين است و براى كسانى كه به خدا و فرستادگان او ايمان آوردهاند مهيا شده است» (حدید/21) و فرمود «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) و فرمود «و سبقتگیرندگان نخستين از مهاجران و انصار و كسانى كه به احسان از آنها پيروى كردند، خدا از آنها خشنود است و آنها از خدا خشنودند» (توبه/100) پس خداوند آغاز فرمود به مهاجران اولی متناسب با درجه سبقتگرفتنشان؛ سپس انصار را در مرتبه دوم، و سپس پيروان ايشان به احسان را در مرتبه سوم ياد نمود، پس هر گروهی را به اندازه درجاتشان و منازلشان نزد خویش قرار داد؛ سپس آنچه خداوند بدان وسیله اولیای خود را بر همدیگر برتری داد را بیان کرد و فرمود «اين فرستادگان، برخى را بر برخى برترى داديم؛ از آنان كسى هست كه خدا با وى سخن گفت، و برخى را به درجاتی از برخی دیگر بالاتر بردیم؛ تا آخر آیه» (بقره/253) و فرمود «و به يقين ما برخى از پيامبران را بر برخى ديگر برترى داديم» (اسراء/55) و فرمود «بنگر چگونه برخى از آنها را بر برخى ديگر برترى دادهايم و البته آخرت از نظر درجات و برترىها بزرگتر است» (اسراء/21) و فرمود «آنان درجتیاند نزد خداوند» (آل عمران/163) و فرمود «و به هر صاحب برتریای، برتریاش را بدهد» (هود/3) و فرمود «» (توبة/20) و فرمود «» (نساء/96) و فرمود «» (حديد/10) و فرمود «» (مجادلة/11) و فرمود «آنها كه ايمان آوردند و هجرت كردند و در راه خدا با اموالشان و جانهايشان جهاد نمودند، درجهشان در نزد خدا عظیمتر است» (توبة/120) و فرمود «خداوند جهادگران را بر برجاینشستگان به پاداشى بزرگ مزيّت عطا كرده است؛ به درجاتی از جانب او و مغفرتی و رحمتی» (بقرة/110) و فرمود «هرگز كسانى از شما كه پيش از فتح [مكه] انفاق كردند و جهاد نمودند [با ديگران] يكسان نيستند، آنها از حيث درجه بزرگترند از كسانى كه پس از فتح انفاق كردند و جهاد نمودند» (حدید/10) و فرمود «خدا كسانى از شما را كه ايمان آوردهاند رفعت می دهد؛ و كسانى را كه به آنها علم داد شده به درجاتى» (مجادله/11) و فرمود «اين به خاطر آن است كه هيچ تشنگى و رنج و مخمصهای در راه خدا به آنها نمىرسد و به هيچ مكانى كه كافران را به خشم آورد قدم نمىنهند و هيچ بهرهاى از [=تفوقی بر] دشمن نمىيابند مگر آنكه به خاطر آن براى آنها عملى صالح نوشته مىشود» (توبه/110) و فرمود «و هر چه براى خودتان از كار نيك پيش فرستيد آن را در نزد خداوند خواهيد يافت» (بقره/110) و فرمود «پس هر كه هموزن ذرهاى كار خوب انجام دهد آن را مىبيند؛ و هر كه هموزن ذرهاى كار بد انجام دهد آن را مىبيند» (زلزله/7-8). این است حکایت درحات ایمان و منازل آن نزد خداوند عز و جل.
✳️ ظاهرا میخواهد بیان کند که این سبقت در ایمان، چیزی غیر از کثرت عمل است؛ یعنی گاه کسی با عمل کمتر به مراتب بالاتری از ایمان دست مییابد؛ مثلا بدین جهت که چون ایمانش عمیقتر است، همان عمل اندکش خالصانهتر است یا ...
📚الكافي، ج2، ص40-41
@yekaye
👇متن حدیث👇
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو الزُّبَيْرِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قُلْتُ لَهُ: إِنَّ لِلْإِيمَانِ دَرَجَاتٍ وَ مَنَازِلَ يَتَفَاضَلُ الْمُؤْمِنُونَ فِيهَا عِنْدَ اللَّهِ؟
قَالَ نَعَمْ.
قُلْتُ صِفْهُ لِي رَحِمَكَ اللَّهُ حَتَّی أَفْهَمَهُ.
قَالَ إِنَّ اللَّهَ سَبَّقَ بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ كَمَا يُسَبَّقُ بَيْنَ الْخَيْلِ يَوْمَ الرِّهَانِ. ثُمَّ فَضَّلَهُمْ عَلَی دَرَجَاتِهِمْ فِي السَّبْقِ إِلَيْهِ؛ فَجَعَلَ كُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ عَلَی دَرَجَةِ سَبْقِهِ لَا يَنْقُصُهُ فِيهَا مِنْ حَقِّهِ وَ لَا يَتَقَدَّمُ مَسْبُوقٌ سَابِقاً وَ لَا مَفْضُولٌ فَاضِلًا؛ تَفَاضَلَ بِذَلِكَ أَوَائِلُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ أَوَاخِرُهَا. وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ لِلسَّابِقِ إِلَی الْإِيمَانِ فَضْلٌ عَلَی الْمَسْبُوقِ إِذاً لَلَحِقَ آخِرُ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَوَّلَهَا نَعَمْ وَ لَتَقَدَّمُوهُمْ إِذَا لَمْ يَكُنْ لِمَنْ سَبَقَ إِلَی الْإِيمَانِ الْفَضْلُ عَلَی مَنْ أَبْطَأَ عَنْهُ. وَ لَكِنْ بِدَرَجَاتِ الْإِيمَانِ قَدَّمَ اللَّهُ السَّابِقِينَ وَ بِالْإِبْطَاءِ عَنِ الْإِيمَانِ أَخَّرَ اللَّهُ الْمُقَصِّرِينَ؛ لِأَنَّا نَجِدُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الْآخِرِينَ مَنْ هُوَ أَكْثَرُ عَمَلًا مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ أَكْثَرُهُمْ صَلَاةً وَ صَوْماً وَ حَجّاً وَ زَكَاةً وَ جِهَاداً وَ إِنْفَاقاً وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ سَوَابِقُ يَفْضُلُ بِهَا الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً عِنْدَ اللَّهِ لَكَانَ الْآخِرُونَ بِكَثْرَةِ الْعَمَلِ مُقَدَّمِينَ عَلَی الْأَوَّلِينَ؛ وَ لَكِنْ أَبَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُدْرِكَ آخِرُ دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ أَوَّلَهَا وَ يُقَدَّمَ فِيهَا مَنْ أَخَّرَ اللَّهُ أَوْ يُؤَخَّرَ فِيهَا مَنْ قَدَّمَ اللَّهُ قُلْتُ أَخْبِرْنِي عَمَّا نَدَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُؤْمِنِينَ إِلَيْهِ مِنَ الِاسْتِبَاقِ إِلَی الْإِيمَانِ فَقَالَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «سابِقُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها [السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقين» و «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها] كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ» وَ قَالَ «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» وَ قَالَ «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» فَبَدَأَ بِالْمُهَاجِرِينَ الْأَوَّلِينَ عَلَی دَرَجَةِ سَبْقِهِمْ ثُمَّ ثَنَّی بِالْأَنْصَارِ ثُمَّ ثَلَّثَ بِالتَّابِعِينَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ فَوَضَعَ كُلَّ قَوْمٍ عَلَی قَدْرِ دَرَجَاتِهِمْ وَ مَنَازِلِهِمْ عِنْدَهُ ثُمَّ ذَكَرَ مَا فَضَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَوْلِيَاءَهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ إِلَی آخِرِ الْآيَةِ» وَ قَالَ «وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلی بَعْضٍ» وَ قَالَ «انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلًا» وَ قَالَ «هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ» وَ قَالَ «وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَه» وَ قَالَ «الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ» وَ قَالَ «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَی الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً» وَ قَالَ «لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا» وَ قَالَ «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» وَ قَالَ «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ» وَ قَالَ «وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ» وَ قَالَ «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» فَهَذَا ذِكْرُ دَرَجَاتِ الْإِيمَانِ وَ مَنَازِلِهِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل.
📚الكافي، ج2، ص40-41
@yekaye
☀️1)ب. چنانکه از نقل دعائم الاسلام ج1، ص4-11 برمیآید این روایت فوق، ادامه روایتی از امام صادق ع است که در آن حضرت توضیح میدهند که ایمان با عمل تک تک جوارح انسان حاصل میشود؛ که آن روایت نیز در کافی (ج2، ص33-37) از همین راوی آمده است؛ و فرازی از آن قبلا در جلسه 140 گذشت.
آن فرازی که ظاهرا این دو روایت را به هم متصل میکند؛ عملا با این تقطیعی که مرحوم کلینی انجام داده، آن فراز حذف شده این است که حضرت میفرمایند:
پس هرکس خداوند عز و جل را ملاقات کند در حالی که از جوارحش مواقبت کرده و هر عضوی از اعضایش آنچه را خداوند برا و واجب نموده بود را بتمامه بجا آورده باشد؛ پس در حالی که کامل الایمان است خداوند را ملاقات خواهد کرد و از اهل بهشت خواهد بود؛ و هرکس که در هریک از اینها به خداوند خیانت کرد و از آنچه خداوند عز و جل امر فرموده تخطی نمود خداوند را در حالی که ناقص الایمان است ملاقات خواهد کرد.
سوال کننده می گوید: پرسیدم: یا ابن رسول الله! من ناقص و تمام بودن ایمان را فهمیدم؛ اما زیادیاش از کجا میآید و چه دلیلی بر اینکه زیادی [و مراتبَ داشته باشد در کار است؟
امام صادق ع فرمود:
خداوند عز و جل این را در کتابش بیان کرده و فرموده است: «و چون سورهاى نازل شود برخى از آنان گويند: اين سوره بر ايمان كدام يك از شما افزود؟ اما كسانى كه ايمان آوردهاند بر ايمان آنها افزود و آنها بشارت دریافت میکنند؛ و امّا كسانى كه در دلهاى آنها مرض است پليديى بر پليدى آنها افزود؛ و مردند در حالى كه كافر بودند» (توبه/124-125) و نیز فرمود «ما سرگذشت آنها را به حق بر تو بازگو مىكنيم: همانا آنها جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و ما بر هدايتشان افزوديم» (کهف/13) و اگر ایمان کلش یک واحد بود و زیادت و نقصانی در او راه نداست؛ برای هیچکس بر کس دیگری برتریای نبود؛ و نعمتها در آن مساوی میبود و مردم مساوی میبودند و برتریدادنها باطل میشد؛ ولیکن با تمامیت یافتن ایمان مومنان وارد بهشت میشوند؛ و با رجحان و زیادت در ایمان است که درجات مومنان نزد خداوند متفاوت میگردد؛ و با نقصان ایمان است که کوتاهیکنندگان در آتش وارد میشوند.
راوی میگوید: گفتم: آیا ايمان، درجات و منازلی دارد كه مؤمنان در آنها در نزد خدا نسبت به يكديگر برتری دارند؟
فرمود: «آری».
گفتم: خدا شما را رحمت کند، برایم این مطلب را چنان توضیح دهید که بفهمم.
فرمود: خدا در ميان مؤمنان مسابقهای قرار داد همان گونه مسابقات اسبدوانی برگزار می شود سپس آنان را متناسب با سبقتی که به سوی او گرفتند به درجاتی آنان را بر همدیگر برتری داد، به طوری که هرکس از آنان متناسب با میزان سبقتی که گرفته بود، در درجهای قرار گرفت که نه از حقش چیزی کم میشود و نه هيچکسی که بر او سبقت گرفتهاند، از کسی که سبقتگرفته؛ و نه کسی که پایینتر است بر کسی که بالاتر است، جلو نیفتد. و به اين ترتیب، اولیهای اين امّت بر آخریهای آن برتری داده شدند. و به این سبب بود که حضرت علی ع افضل مومنان بوده است زیرا او اولین کس از آنان بود که به خداوند ایمان آرود؛ و [ادامه روایت شبیه روایت کافی است که در بالا گذشت]
📚دعائم الإسلام، ج1، ص8-10
@yekaye
👇متن حدیث👇
متن حدیث1) ب
... فَمَنْ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَافِظاً لِجَوَارِحِهِ مُوفِياً كُلَّ جَارِحَةٍ مِنْ جَوَارِحِهِ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهَا لَقِيَ اللَّهَ كَامِلَ الْإِيمَانِ وَ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَنْ خَانَ اللَّهَ شَيْئاً مِنْهَا وَ تَعَدَّی مَا أَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ لَقِيَ اللَّهَ نَاقِصَ الْإِيمَانِ قَالَ السَّائِلُ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَدْ فَهِمْتُ نُقْصَانَ الْإِيمَانِ وَ تَمَامَهُ فَمِنْ أَيْنَ جَاءَتْ زِيَادَتُهُ وَ مَا الْحُجَّةُ فِي زِيَادَتِهِ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَيَانَ ذَلِكَ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ «وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدی» وَ لَوْ كَانَ الْإِيمَانُ كُلُّهُ وَاحِداً لَا نُقْصَانَ فِيهِ وَ لَا زِيَادَةَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِيهِ فَضْلٌ عَلَی أَحَدٍ وَ لَاسْتَوَتِ النِّعَمُ فِيهِ وَ لَاسْتَوَی النَّاسُ وَ بَطَلَ التَّفْضِيلُ وَ لَكِنْ بِتَمَامِ الْإِيمَانِ دَخَلَ الْمُؤْمِنُونَ الْجَنَّةَ وَ بِرُجْحَانِهِ وَ بِالزِّيَادَةِ فِيهِ تَفَاضَلَ الْمُؤْمِنُونَ فِي الدَّرَجَاتِ عِنْدَ اللَّهِ وَ بِالنُّقْصَانِ مِنْهُ دَخَلَ الْمُقَصِّرُونَ النَّارَ قَالَ السَّائِلُ قُلْتُ وَ إِنَّ الْإِيمَانَ دَرَجَاتٌ وَ مَنَازِلُ يَتَفَاضَلُ بِهَا الْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ السَّائِلُ قُلْتُ صِفْ لِي كَيْفَ ذَلِكَ حَتَّی أَفْهَمَهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَبَّقَ بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ كَمَا يُسَبَّقُ بَيْنَ الْخَيْلِ يَوْمَ الرِّهَانِ ثُمَّ قَبِلَهُمْ عَلَی دَرَجَاتِهِمْ فِي السَّبْقِ إِلَيْهِ ثُمَّ جَعَلَ كُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ عَلَی دَرَجَةِ سَبْقِهِ لَا يَنْقُصُهُ فِيهَا مِنْ حَقِّهِ لَا يَتَقَدَّمُ مَسْبُوقٌ سَابِقاً وَ لَا مَفْضُولٌ فَاضِلًا فَبِذَلِكَ فَضَلَ أَوَّلُ هَذِهِ الْأُمَّةِ آخِرَهَا وَ بِذَلِكَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ص أَفْضَلَ الْمُؤْمِنِينَ لِأَنَّهُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ مِنْهُمْ ...
📚دعائم الإسلام، ج1، ص8-10
☀️2) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
مقصود از «سابقون» کسانیاند که به ایمان به نمازهای پنجگانه سبقت گرفتند.
📚مجمع البيان، ج9، ص325
قيل في السابقين إنهم السابقون إلی الإيمان إلی الصلوات الخمس؛ عن علي (ع)
@yekaye
🔹 ب. روایاتی که مصداق اصلی «السابقون» را پیامبران، بویژه پیامبر اکرم ص معرفی میکند.
3) در جلسه 974، در حدیث2 مطالبی گذشت درباره اینکه کسی که حدیثی شنیده بود که انسانی که گناهی انجام میدهد در آن حال دیگر مومن نیست؛ و برایش سوال شده بود که آیا واقعا با یک گناه انسان از ایمان خارج میشود؟
امیرالمومنین ع ضمن تصدیق اصل حدیث، فرمودند فهم درست این حدیث در گروی فهم این سه دستهای است که خداوند در این آیات معرفی کرده است؛ که فرازهای متناسب با دو آیه قبل، در ذیل همان دو آیه گذشت.
امام ع در ادامه آن میفرمایند:
اما آنچه از امر «سبقتگیرندگان» ذکر شد، پس همانا آنان عبارتند از پیامبران مرسَل و غیرمرسَل، که خداوند در آنان پنج [مرتبه از] روح را قرار داد: روحالقُدُس و روح الإیمان و روح القوّة و روح الشهوة و روح البدن؛ پس به روحالقدس [روح مقدس] بود که پیامبران، اعم از مرسَل و غیرمرسَل، مبعوث شدند ؛ و با آن، چيزها را شناختند؛ و به روحالإیمان [= روح ایمان] خدا را پرستیدند و چیزی را شریک او قرار ندادند؛ و به روحالقوّة [=روح قوت و توانایی] با دشمنانشان جهاد کردند و معیشاشان را تامین نمودند؛ به روحالشهوة [روح شهوت و تمایل] از لذت طعام و ازدواج حلال با زنان شاداب بهرهمند شدند، و به روحالبدن [روح به حرکت درآورندهی بدن] بود که به حرکت درمیآمدند و مسافتها را میپیمودند؛ پس آنان تحت مغفرت الهیاند و همواره مورد بخشش واقع میشوند. سپس فرمودند: خداوند عز و جل میفرماید: «از اين فرستادگان، برخی را بر برخی برتری داديم، از آنان كسی هست كه خدا با وی سخن گفت، و برخی را به درجاتی بالا برد، و عيسی بن مريم را دلايل روشن عطا كرديم و او را با روح القدس تأييد نموديم.» (بقره/253) و در مورد جماعتی از آنان فرمود «و آنان را به روحی از جانب خود تأیید فرمود» (مجادله/22)؛ میفرماید که با آن ایشان را کرامت بخشید و بر غیرایشان برتریشان داد؛ پس ایناناند که مورد مغفرت الهیاند و همواره مورد بخشش واقع میشوند.
📚الكافي، ج2، ص282؛
📚بصائر الدرجات، ج1، ص449؛
📚تحف العقول، ص189
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ رَفَعَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ دَاوُدَ الْغَنَوِيِّ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عن أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص قال:
... فَأَمَّا مَا ذَكَرَ مِنْ أَمْرِ «السَّابِقِينَ» {ذَكَرَهُ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ مِنَ السَّابِقِينَ السَّابِقِينَ} فَإِنَّهُمْ أَنْبِيَاءُ مُرْسَلُونَ وَ غَيْرُ مُرْسَلِينَ جَعَلَ اللَّهُ فِيهِمْ خَمْسَةَ أَرْوَاحٍ رُوحَ الْقُدُسِ وَ رُوحَ الْإِيمَانِ وَ رُوحَ الْقُوَّةِ وَ رُوحَ الشَّهْوَةِ وَ رُوحَ الْبَدَنِ فَبِرُوحِ الْقُدُسِ بُعِثُوا أَنْبِيَاءَ مُرْسَلِينَ وَ غَيْرَ مُرْسَلِينَ وَ بِهَا عَلِمُوا الْأَشْيَاءَ وَ بِرُوحِ الْإِيمَانِ عَبَدُوا اللَّهَ وَ لَمْ يُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِرُوحِ الْقُوَّةِ جَاهَدُوا عَدُوَّهُمْ وَ عَالَجُوا مَعَاشَهُمْ {[مَعَايِشَهُمْ]} وَ بِرُوحِ الشَّهْوَةِ أَصَابُوا لَذِيذَ الطَّعَامِ {الْمَطْعَمِ وَ الْمَشْرَبِ} [اللَّذِيذَ مِنَ الطَّعَامِ] وَ نَكَحُوا الْحَلَالَ مِنْ شَبَابِ النِّسَاءِ وَ بِرُوحِ الْبَدَنِ دَبُّوا وَ دَرَجُوا فَهَؤُلَاءِ مَغْفُورٌ لَهُمْ مَصْفُوحٌ عَنْ ذُنُوبِهِمْ ثُمَّ قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَيْنا عِيسَی ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» ثُمَّ قَالَ فِي جَمَاعَتِهِمْ «وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» يَقُولُ أَكْرَمَهُمْ بِهَا فَفَضَّلَهُمْ عَلَی مَنْ سِوَاهُمْ؛ فَهَؤُلَاءِ مَغْفُورٌ لَهُمْ مَصْفُوحٌ عَنْ ذُنُوبِهِمْ.
@yekaye
☀️ 4) در حدیث سوم جلسه 974 اشاره شد که آن مضمون روایات مشابه متعددی دارد. ازجمله این روایت ابن عباس است که میگوید رسول الله ص فرمود:
همانا خداوند خلایق را در دو دسته قرار داد و مرا در بهترین این دو قرار داد؛ و این همان است که از اصحاب یمین [گروه دست راست] و اصحاب شمال [گروه دست چپ] یاد کرد؛ و من از اصحاب یمین، و بهترینِ اصحاب یمینام.
سپس این دو قسم را سه قسم کرد و من را در بهترینِ این سه قسم قرار داد, و این همان است که فرمود: «پس اهل یمن و برکت، و اهل یمن و برکت چیست؟ و اهل شومی و بیبرکتی، و اهل شومی و بیبرکتی چیست؟ و سبقتگیرندگان سبقتگیرندگان.» (واقعه/7-11) و من از سبقتگیرندگانم و من بهترین سبقتگیرندگانم.
سپس این سه را در قبیلهها [جماعتهای متعدد] قرار داد و مرا در بهترین قبیله قرار داد و این همان است که فرمود: «و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايی متقابل حاصل كنيد. در حقيقت گرامیترين شما نزد خدا تقواپیشهترين شماست. (حجرات/13)؛ پس همانا من باتقواترینِ فرزندان آدم و گرامی داشتهترین آنها نزد خداوند هستم، و اینها اصلا از باب فخرفروشی نیست. سپس این قبایل را در خانههایی قرار داد و مرا در بهترین این خانهها قرار داد و فرمود: «جز اين نيست كه خداوند میخواهد از شما اهل بيت هر گونه پليدی را بزدايد و شما را یکسره پاكيزه گرداند.» (احزاب/33)
📚الأمالي( للصدوق)، ص630
حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْجَلِيلُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَی بْنِ بَابَوَيْهِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ فِي دَارِ السَّيِّدِ أَبِي مُحَمَّدٍ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيِّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَی بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَی الْجَلُودِيُّ الْبَصْرِيُّ بِالْبَصْرَةِ سَنَةَ سَبْعَ عَشْرَةَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَی بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْحِمَّانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَبِي الرَّبِيعِ [الْحُسَيْنُ بْنُ الرَّبِيعِ] عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ عَبَايَةَ بْنِ رِبْعِيٍّ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَسَمَ الْخَلْقَ قِسْمَيْنِ فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهِمَا قِسْماً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ذِكْرِ «أَصْحَابِ الْيَمِينِ» وَ «أَصْحَابِ الشِّمَالِ» وَ أَنَا مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ وَ أَنَا خَيْرُ أَصْحَابِ الْيَمِينِ. ثُمَّ جَعَلَ الْقِسْمَيْنِ أَثْلَاثاً فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهَا ثُلُثاً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ. وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ. وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» وَ أَنَا مِنَ السَّابِقِينَ وَ أَنَا خَيْرُ السَّابِقِينَ. ثُمَّ جَعَلَ الْأَثْلَاثَ قَبَائِلَ فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهَا قَبِيلَةً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» فَأَنَا أَتْقَی وُلْدِ آدَمَ وَ أَكْرَمُهُمْ عَلَی اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ لَا فَخْرَ. ثُمَّ جَعَلَ القَبَائِلَ بُيُوتاً فَجَعَلَنِي فِي خَيْرِهَا بَيْتاً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا.»
اصل این حدیث نبوی با اندک تفاوتی در عبارات در کتب اهل سنت نیز روایت شده است. مثلا در:
📚حديث أبي نعيم عن أبي علي الصواف لأبي نعيم الأصبهاني، ص37-38 ؛
📚الدر المنثور، ج6، ص605-606 ؛
📚المعجم الكبير (للطبرانی)، ج3، ص56؛ ج12، ص112؛
📚مختصر تاريخ دمشق، ج2، ص109؛
📚السيرة النبوية (لابنكثير) ج1لإ ص192-193؛
📚البداية والنهاية، ج2، ص316؛
📚خصائص سيد العالمين، ص470؛
📚الخصائص الكبرى، ج1، ص65؛
📚السيرة الحلبية ج1، ص44؛
📚إمتاع الأسماع (للمقريزي)، ج3، ص208؛
📚فتح القدير (للشوكاني)، ج4، ص322
📚 شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج2، ص48-49
و در بسیاری از آنها پیامبر ص در پایان حدیث میفرمایند: «و همانا من و اهل بیتم پاکشدگان از گناهانیم.»
@yekaye
☀️5) داود بن کثیر رقی میگوید:
به امام صادق ع عرض کردم: فدایتان شوم! برای من درباره این سخن خداوند عز و جل توضیح دهید که میفرماید: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11)
فرمود: خداوند این را در عالم ذر که با همه خلایق میثاق بست، فرمود، دو هزار سال پيش از آنكه خلایق را [در عالم دنیا] بيافريند!
عرض كردم توضيح بيشتری بفرمائيد.
فرمود: خدای عزّ و جلّ هنگامی كه خواست خلایق را بيافريند آنان را از گلی آفريد، سپس آتشی بر افروخت و فرمود بدان وارد برويد. نخستين كسی كه به ميان آتش رفت حضرت محمّد، رسول الله ص بود و اميرالمؤمنين ع و امام حسن ع و امام حسين ع و نُه امام، يكی پس از ديگری؛ سپس شيعيانشان از آنان پيروی كردند؛ پس به خدا سوگند كه آناناند که «السابقون» هستند.
📚الغيبة للنعماني، ص90؛ مختصر البصائر، ص428
أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ الرَّازِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»
قَالَ ع: نَطَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَذَا يَوْمَ ذَرَأَ الْخَلْقَ فِي الْمِيثَاقِ، قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ بِأَلْفَيْ عَامٍ.
فَقُلْتُ: فَسِّرْ لِي ذَلِكَ.
فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ لَمَّا أَرَادَ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ خَلَقَهُمْ مِنْ طِينٍ، وَ رَفَعَ لَهُمْ نَاراً، فَقَالَ: ادْخُلُوهَا. فَكَانَ أَوَّلَ مَنْ دَخَلَهَا مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص، وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع إِمَامٌ بَعْدَ إِمَامٍ، ثُمَّ أَتْبَعَهُمْ بِشِيعَتِهِمْ، فَهُمْ وَ اللَّهِ السَّابِقُونَ.
@yekaye
🔹ج) حضرت علی
ابن شهر آشوب (م588)
📚در کتاب «متشابه القرآن و مختلفه» (ج2، ص31) فصلی گشوده [في فضائل امير المؤمنين] که در آن از افراد متعددی از صحابه و تابعین و علمای شیعه و سنیِ پس از آنها)
(یعنی به تعبیر خودش از: عباس و مجاهد و قتادة و الضحاك و السدي و عطا الخراساني و يوسف القطان و وكيع و القاضي و الثعلبي و الواقدي و تاريخ الطبري و النسائي و الخطيب و مسند أحمد و أبي يعلی و فضائل العكبري و السمعاني و الأصفهاني و جامع الترمذي و إبانة العكبري و حلية الأصفهاني و معاني الزجاج و ضياء الأقليسي و معرفة أصول الحديث عن ابن البيع و كتاب الشيرازي و أسباب الواحدي محمد بن سعد و معارف القتيبي و أربع الخوارزمي و فردوس الديلمي و خصائص النظيري و كتاب محمد بن إسحاق و شرف النبي)
نقل میکند که حضرت علی ع سبقتگیرنده به اسلام است؛
و میگوید این مطلب را اینان از قول کثیری از صحابه و تابعین نقل کردهاند
(که عبارتند از ابن عباس و أبي ذر و سلمان و المقداد و عمار و زيد بن صوحان و حذيفة بن اليمان و أبي الهيثم بن التيهان و أبي الطفيل الكناني و أبو أيوب الأنصاري و أبي سعيد الخدري و جابر بن عبد الله و زيد بن أرقم و أبي رافع و جبير بن مطعم و عمرو بن الحمق و حبة العرني و سعيد بن قيس و عمر بن الخطاب و سعد بن أبي وقاص و أنس بن مالك و قد رواه الواقدي و أبو صالح و الكلبي و محمد بن المنكدر و عبد الرزاق و معمر و الشعبي و شعبة بن الحجاج و أبو حازم المدني و عمرو بن مرة و الحسن البصري و أبو البختري).
📚وی در کتاب مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج2، ص4-150 در باب «درجات امیرالمومنین» 17 فصل باز کرده با عناوین «فصل في المسابقة بـ ...» که در این فصول، سبقت امیرالمومنین
در اسلام، نماز، بیعت، علم، هجرت، جهاد، انفاق و بخشندگی، شجاعت، زهد و قناعت، تواضع، عدل و امانت، حلم و شفقت، هیبت و همت، یقین و صبر، اعمال صالح، نیابت و ولایت، حزم [دوراندیشی) و ترک مداهنه [سستی]
را با احادیث متعدد از کتب شیعه و سنی اثبات میکند.
📚شبیه این کار، و البته بسیار مختصرتر را سید بن طاووس (م664) در الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، ج1، ص: 18-20 در باب «إن عليا ع أول من أسلم و صلی» انجام داده است.
💢در اینجا تنها به چند مورد از احادیثی که دلالت میکند حضرت علی ع مهمترین مصداق «السابقون السابقون» است، اشاره میشود:
@yekaye
🔹 ج.1) از زبان رسول الله
☀️6) در زمان خلافت عثمان، عدهای از مهاجران و انصار در مسجد جمع شده بودند و و هریک درباره برتری و سابقه خود در اسلام شواهدی میآوردند و امیرالمومنین ع سکوت کرده بود. از ایشان درخواست میکنند شما هم سخنی بگو؛ و حضرت در آن جمع به تفصیل نشان میدهند که در تمام زمینهها ایشان بر بقیه برتری داشتهاند؛ و هر موردی که مطرح میکنند از بقیه اعتراف میگیرند. متن کامل این احتجاجاجات در کتاب سلیم آمده است؛ و این فراز از احتجاج ایشان را در بسیاری از کتب دیگر نیز روایت شده است:
حضرت علی ع فرمود:
شما را به خدا سوگند میدهم: آیا میدانید که خداوند عز و جل در کتابش سبقتگیرنده را بر کسی که از او سبقت گرفته شده، در بیش از یک آیه برتری داد؛ و احدی از این امت نیست که در شتافتن به سوی خدا و رسولش بر من سبقت گرفته باشد؟
گفتند: خداوند شاهد است که چنین بود.
فرمود:
شما را به خدا سوگند میدهم: آیا میدانید که که هنگامی که آیه «و سبقتگیرندگان نخستين از مهاجران و انصار ...» (توبه/100) و آیه «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) نازل شد و در مورد اینها از رسول الله سوال شد، فرمودند که خداوند متعال اینها را در مورد انبیاء و اوصیای ایشان نازل کرد، و من برترین انبیا و رسولان خداوند هستم و علی بن ابیطالب وصیِ من، برترین اوصیاء است؟
گفتند: خداوند شاهد است که چنین بود.
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص643-644؛
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص276 ؛
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص147؛
📚التحصين لأسرار ما زاد من كتاب اليقين، (سید بن طاووس) ص632؛
أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ قَالَ رَأَيْتُ عَلِيّاً ع فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي خِلَافَةِ عُثْمَانَ وَ جَمَاعَةٌ يَتَحَدَّثُونَ وَ يَتَذَاكَرُونَ الْفِقْهَ وَ الْعِلْمَ فَذَكَرُوا قُرَيْشاً وَ فَضْلَهَا وَ سَوَابِقَهَا وَ هِجْرَتَهَا وَ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِيهِمْ [مِنَ الْفَضْلِ] مِثْلَ قَوْلِهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ ... فَلَمْ يَدَعُوا أَحَداً مِنَ الْحَيَّيْنِ مِنْ أَهْلِ السَّابِقَةِ إِلَّا سَمَّوْهُ وَ فِي الْحَلْقَةِ أَكْثَرُ مِنْ مِائَتَيْ رَجُلٍ مِنْهُمْ مَسَانِيدُ إِلَی الْقِبْلَةِ وَ مِنْهُمْ فِي الْحَلْقَةِ... وَ عُثْمَانُ فِي دَارِهِ لَا يَعْلَمُ بِشَيْءٍ مِمَّا هُمْ فِيهِ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع سَاكِتٌ لَا يَنْطِقُ هُوَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَقْبَلَ الْقَوْمُ عَلَيْهِ فَقَالُوا يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَتَكَلَّمَ؟
قَالَع مَا مِنَ الْحَيَّيْنِ أَحَدٌ إِلَّا وَ قَدْ ذَكَرَ فَضْلًا؛ وَ قَالَ حَقّاً؛ ثُمَّ قَالَ يَا مَعَاشِرَ قُرَيْشٍ يَا مَعَاشِرَ الْأَنْصَارِ بِمَنْ أَعْطَاكُمُ اللَّهُ هَذَا الْفَضْلَ؟ أَ بِأَنْفُسِكُمْ وَ عَشَائِرِكُمْ وَ أَهْلِ بُيُوتَاتِكُمْ أَمْ بِغَيْرِكُمْ؟
قَالُوا بَلْ أَعْطَانَا اللَّهُ وَ مَنَّ عَلَيْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ ص [وَ بِهِ أَدْرَكْنَا ذَلِكَ كُلَّهُ وَ نِلْنَاهُ فَكُلُّ فَضْلٍ أَدْرَكْنَاهُ فِي دِينٍ أَوْ دُنْيَا فَبِرَسُولِ اللَّهِ ص] لَا بِأَنْفُسِنَا وَ لَا بِعَشَائِرِنَا وَ لَا بِأَهْلِ بُيُوتَاتِنَا.
قَالَ صَدَقْتُمْ يَا مَعَاشِرَ قُرَيْشٍ وَ الْأَنْصَارِ أَ تُقِرُّونَ أَنَّ الَّذِي نِلْتُمْ بِهِ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ مِنَّا خَاصَّةً أَهْلَ الْبَيْتِ دُونَكُمْ جَمِيعاً وَ أَنَّكُمْ سَمِعْتُمْ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِنِّي وَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ بِطِيْنَةٍ وَاحِدَةٍ إِلَی آدَمَ قَالَ أَهْلُ بَدْرٍ وَ أَهْلُ أُحُدٍ وَ أَهْلُ السَّابِقَةِ وَ الْقِدْمَةِ؟
نَعَمْ سَمِعْنَا ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص....
ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ ع: أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَضَّلَ فِي كِتَابِهِ السَّابِقَ عَلَی الْمَسْبُوقِ فِي غَيْرِ آيَةٍ وَ إِنِّي لَمْ يَسْبِقْنِي إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَی رَسُولِهِ ص أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ فَأَنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ ... وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ سُئِلَ عَنْهَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ أَنْزَلَهَا اللَّهُ تَعَالَی ذِكْرُهُ فِي الْأَنْبِيَاءِ وَ أَوْصِيَائِهِمْ فَأَنَا أَفْضَلُ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَصِيِّي أَفْضَلُ الْأَوْصِيَاءِ؟
قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ ...
@yekaye
☀️7) امیرالمومنین ع بعد از به دست گرفتن خلافت، با شبهات معاویه که به بهانه قتل عثمان مطرح شده بود، مواجه شد. پیش از آغاز جنگ صفین، معاویه ابوالدرداء و ابوهریره را که از صحابه پیامبر بودند برای محاجه با حضرت فرستاد؛ و آنان در برابر استدلالهای حضرت پاسخی نداشتند.
📚(متن کامل این گفتگوها در كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص748-757 )؛
سپس بر منبر رفت و مردکی را که همراهش آمده بودند جمع کرد و ابتدا حمد و ثنای خداوند گفت و سپس فرمود:
ای مردم! مناقبِ من بیش از آن است که به حساب شود و به شمارش درآید؛ و آنچه خداوند در کتابش در این زمینه نازل کرده ویا رسول الله ص بدان سخن گفته برای فهمیدن مناقب من کافی است. آیا میدانید که خداوند در کتاب ناطق خود سبقتگیرنده به اسلام را در بیش از یک آیه بر کسانی که بر آنان سبقت گرفته شده برتری داد؛ در حالی که احدی از این امت در شتافتن من به سوی خدا و رسولش بر من سبقت نگرفته است؟
.گفتند: بله.
فرمود: شما را به خدا سوگند! آیا از رسول الله ص درباره این سخن خداوند عز و جل که میفرماید سوال نشد و رسول الله مفرمود که: خداوند این را در مورد پیامبران و اوصیای آنان نازل فرمود؛ و من برترین پیامبران خدا هستم و برادر و وصی من علی بن ابیطالب برترین اوصیاء هستند؟
پس حدود هفتاد نفر از کسانی که در جنگ بدر بودند، برخاستند؛ اغلب از انصار، و برخی هم از مهاجران، از جمله ابوهیثم تیهان، خالد بن زید، ابوایوب انصاری، و از مهاجران، عمار یاسر؛ و گفتند: ما شهادت میدهیم که این را از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شنیدیم.
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص758
ثُمَّ صَعِدَ ع الْمِنْبَرَ فِي عَسْكَرِهِ وَ جَمَعَ النَّاسَ وَ مَنْ بِحَضْرَتِهِ مِنَ النَّوَاحِي وَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ ثُمَّ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ:
يَا مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ مَنَاقِبِي أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَی أَوْ تُعَدُّ مَا أُنْزِلَ فِي كِتَابِهِ مِنْ ذَلِكَ وَ مَا قَالَ فِيَّ رَسُولُ اللَّهِ ص [أَكْتَفِي بِهَا عَنْ جَمِيعِ مَنَاقِبِي وَ فَضْلِي أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ فَضَّلَ فِي كِتَابِهِ النَّاطِقِ السَّابِقَ إِلَی الْإِسْلَامِ فِي غَيْرِ آيَةٍ مِنْ كِتَابِهِ عَلَی الْمَسْبُوقِ وَ أَنَّهُ لَمْ يَسْبِقْنِي إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ أَحَدٌ مِنَ الْأُمَّةِ؟
قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ]
قَالَ أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ قَوْلِهِ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْزَلَهَا اللَّهُ فِي الْأَنْبِيَاءِ وَ أَوْصِيَائِهِمْ وَ أَنَا أَفْضَلُ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ [وَ أَخِي] وَ وَصِيِّي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَفْضَلُ الْأَوْصِيَاءِ؟
فَقَامَ نَحْوٌ مِنْ سَبْعِينَ بَدْرِيّاً جُلُّهُمْ مِنَ الْأَنْصَارِ وَ بَقِيَّتُهُمْ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ مِنْهُمْ أَبُو الْهَيْثَمِ بْنُ التَّيِّهَانِ وَ خَالِدُ بْنُ زَيْدٍ وَ أَبُو أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيُّ وَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ [وَ غَيْرُهُ] فَقَالُوا نَشْهَدُ أَنَّا قَدْ سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ ذَلِك.
@yekaye
☀️8) ابن مغازلی (عالم بزرگ شافعی، م483) در کتابی که در مناقب امیرالمومنین ع نوشته، صرف نظر از اینکه از سخنان خود امیرالمومنین ع و صحابه مانند زید بن ارقم روایاتی درباره تقدم امیرالمومنین ع بر دیگران آورده است، سه حدیث از رسول الله نیز در این زمینه روایت کرده است:
☀️الف. ابوایوب انصاری میگوید: از رسول الله شنیدم که فرمود:
فرشتگان هفت سال [فقط] بر من و علی ع صلوات میفرستادند؛ و این بدان جهت بود که غیر از او احدی همراه من نماز بجا نمیآورد.
☀️ب. انس بن مالک میگوید: از رسول الله شنیدم که فرمود:
فرشتگان هفت سال [فقط] بر من و علی ع صلوات میفرستادند؛ و این بدان جهت بود که شهادت دادن بر اینکه خدایی جز الله نیست و اینکه محمد ص بنده و رسول خداست، جز از جانب من و او به آسمان نرفت.
☀️ج. سلمان فارسی میگوید: از رسول الله شنیدم که فرمود:
اولین کسی از مردم که در حوض کوثر بر من وارد میشود اولین کسی از آنان است که اسلام آورد و آن همان علی بن ابیطالب ع است.
📚مناقب علي لابن المغازلي (ص38-44)
☀️الف. أخبرنا أبو طالب محمد بن أحمد بن عثمان بن فرج بن الأزهر البغدادي رحمه الله -قدم علينا واسط- قال: أخبرنا أبو الحسن علي بن محمد بن عرفة بن لؤلؤ قال: حدثنا عمر بن أحمد الباقلاني قال: حدثنا محمد بن خلف الحدادي قال: حدثنا عبد الرحمن بن قيس أبو معاوية قال: حدثنا عمرو بن ثابت عن يزيد بن أبي زياد عن عبد الرحمن بن سعد مولى أبي أيوب الأنصاري عن أبي أيوب قال: قال رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم:
صَلَّتِ الْمَلَائِكَةُ عَلَيَّ وَ عَلَی عَلِيٍّ سَبْعَ سِنِينَ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ لَمْ يُصَلِّ مَعِي أَحَدٌ غَيْرُهُ .
☀️ب. أخبرنا أبو القاسم عبد الواحد بن علي بن العباس البزار قال: حدثنا أبو القاسم عبيد الله بن محمد بن أحمد بن أسد البزار إملاءً، قال: حدثنا محمد أبو مقاتل، حدثنا الحسن بن أحمد بن منصور قال: حدثنا سهل بن صالح المروزي قال: سمعت أبا معمر عباد بن عبد الصمد يقول: سمعت أنس بن مالك يقول: قال رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم:
صَلَّتِ الْمَلَائِكَةُ عَلَيَّ وَ عَلَی عَلِيٍّ سَبْعاً وَ ذَلِكَ أَنَّهُ لَمْ يُرْفَعْ إِلَی السَّمَاءِ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا مِنِّي وَ مِنْهُ
☀️ج. أخبرنا أحمد بن موسى بن الطحان إجازة عن القاضي أبي الفرج الخيوطي، حدثنا ابن عبادة، حدثنا جعفر بن محمد الخليدي، حدثنا عبد السلام بن صالح، حدثنا عبد الرزاق عن الثوري عن سلمة بن كهيل عن أبي صادق عن عليم بن قيعن الكندي عن سلمان رحمه الله قال: قال رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم:
أَوَّلُ النَّاسِ وُرُوداً عَلَيَّ الْحَوْضَ أَوَّلُهُمْ إِسْلَاماً عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام.
@yekaye
🔹ج.2) از زبان خود امیرالمومنین ع
☀️9) الف. آن گونه که ابوذر روایت کرده است امیرالمومنین ع در شورای شش نفرهای که خلیفه دوم برای تعیین جانشین خودش معین کرده بود، احتجاجاتی برای اثبات احقیت خود به خلافت میآورد مطرح شده است؛
یکی از آن موارد این است که خود را مصداق این آیه معرفی میکند و میفرماید:
آیا در میان شما غیر از من کسی هست که خداوند از او یاد کرده باشد آن گونه که مرا یاد کرد، آنجا که فرمود: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11)؛
آیا احدی از شما در شتافتن به سوی خدا و رسولش بر من سبقت گرفته است؟
گفتند: خیر.
📚 الأمالی (للطوسی)، ص549؛
📚المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام، ص352
حَدَّثَنَا الشَّیخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی بْنِ الْحَسَنِ الطُّوسِی، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِی بْنِ زَكَرِیا الْعَاصِمِی، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عُبَیدِ اللَّهِ الْعَدْلِی، قَالَ: حَدَّثَنَا الرَّبِیعُ بْنُ یسَارٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ، عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِی الْجَعْدِ، یرْفَعُهُ إِلَی أَبِی ذَرٍّ (رَضِی اللَّهُ عَنْهُ):
أَنَّ عَلِیاً (عَلَیهِ السَّلَامُ) وَ عُثْمَانَ وَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیرَ وَ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ عَوْفٍ وَ سَعْدَ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ، أَمَرَهُمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ أَنْ یدْخُلُوا بَیتاً وَ یغْلِقُوا عَلَیهِمْ بَابَهُ...
قَالَ:
فَهَلْ فِیكُمْ أَحَدٌ ذَكَرَهُ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) بِمَا ذَكَرَنِی إِذْ قَالَ: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» غَیرِی?
فَهَلْ سَبَقَنِی مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ؟
قَالُوا: لَا.
☀️ب. از امام رضا ع از پدرشان امام کاظم ع از پدرشان امام صادق ع از پدرشان امام باقر ع از پدرشان امام سجاد ع از پدرشان امام حسین ع از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
آیه «السابقون السابقون» در مورد من نازل شد.
📚عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص65
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْحَافِظُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْحَافِظُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ التَّمِیمِی قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی قَالَ حَدَّثَنِی سَیدِی عَلِی بْنُ مُوسَی الرِّضَا ع عَنْ أَبِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِیهِ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَینِ:
عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّ النَّبِی عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ قَالَ لِعَلِی ع مَنْ كُنْتُ وَلِیهُ فَعَلِی وَلِیهُ وَ مَنْ كُنْتُ إِمَامَهُ فَعَلِی إِمَامُهُ...
وَ بِإِسْنَادِه عَنْ عَلِی ع قَالَ: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» فِی نَزَلَتْ... .
@yekaye
☀️10) الف. از حضرت علی ع روایت شده که فرمود:
من بنده خدا و برادر رسول او هستم، من #صدّیق_اکبر هستم؛
کسی بعد از من این را نمیگوید مگر اینکه دروغگو و افترازننده است؛
همانا من هفت سال قبل از همه مردم با پیامبر ص نماز می خواندم.
📚مجمع البیان، ج5، ص98
سمعت علیا (ع) یقول:
أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ ص، وَأَنَا #الصِّدِّیقُ_الْأَكْبَرُ، لَا یقُولُهَا بَعْدِی إِلَّا #كَذَّابٌ مُفتَرٍ، صَلَّیتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِینَ
✅این روایت در منابع اهل سنت هم بارها آمده است؛
از جمله در
📚مصنف ابن أبی شیبة (م235) ج6، ص368
📚فضائل الصحابة (لأحمد بن حنبل، م241) ج2، ص586
📚سنن ابن ماجه (م273) ج1، ص44
📚الآحاد والمثانی (لابن أبی عاصم، م287) ج1،ص148
📚السنة (لابن أبی عاصم) ج2، ص598
📚السنن الكبرى (للنسائی، م303) ج7، ص409
📚خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (للنسائی) ص24
📚المستدرك على الصحیحین (للحاكم، م405) ج3، ص120
📚الكشف و البیان (ثعلبی م427)، ج5، ص85 و ج9، ص232
📚التفسیر المظهری (م1225)، ج6، ص98؛ ج9، ص199
☀️ب. حتی در برخی از روایاتی که در کتب اهل سنت آمده، بعد از اینکه حضرت فرموده که من #صدیق_اکبر هستم،
تصریح کردهاند که قبل از اینکه ابوبکر ایمان بیاورد و مسلمان شود من ایمان آوردم و مسلمان شدم:
📚الآحاد والمثانی (لابن أبیعاصم، م287) ج1، ص151
📚الكنى والأسماء (للدولابی، م310) ج2، ص904-905
📚الأوائل (لأبی عروبة الحرانی، م318) ص74
سَمِعْتُ عَلِيًّا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، عَلَى الْمِنْبَرِ وَهُوَ يَقُولُ: «أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ، آمَنْتُ قَبْلَ أَنْ يُؤْمِنَ أَبُو بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، وَأَسْلَمْتُ قَبْلَ أَنْ يُسْلِمَ»
در کتب اهل سنت روایات متعددی نقل شده که پیامبر اکرم ص این لقب را به حضرت امیر ع دادند؛
مثلا:
☀️ج. از ابوذر و سلمان روایت شده است که پیامبر اکرم ص دست حضرت علی ع را گرفت و فرمود:
همانا این اولین کسی است که به من ایمان آورده است و اولین کسی است که با من در روز قیامت دست می دهد؛ این همان #صدیق_اکبر است؛ این همان #فاروقِ این امت است که حق را از باطل جدا میکند؛ این یعسوب [=ملکه زنبور عسل، که همه زنبورها گرد او و گوش به فرمان اویند] مومنان است؛ در حالی که مال و ثروت، یعسوب ظالمان است.
📚المعجم الكبیر للطبرانی (6/ 269)
📚البحر الزخار =مسند البزار، ج9، ص342
📚ترتیب الأمالی الخمیسیة (للشجری)، ج1، ص188-189
أَخَذَ #رَسُولُ_اللهِ ص بِیدِ #عَلِی رَضِی اللهُ عَنْهُ، فَقَالَ: «إِنَّ هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی، وَهُوَ أَوَّلُ مَنْ یصافِحُنِی یوْمَ الْقِیامَةِ، وَهَذَا #الصِّدِّیقُ_الْأَكْبَرُ، وَهَذَا #فارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ، #یفَرَّقُ_بَینَ_الْحَقِّ_وَ_الْبَاطِلِ، وَهَذَا #یعْسُوبُ_الْمُؤْمِنِینَ، وَالْمَالُ یعْسُوبُ الظَّالِمِ»
📚شجری در جای دیگر همین کتاب (ج1، ص58) این حدیث را از امام کاظم از پدرانشان از خود حضرت علی ع روایت کرده است.
☀️د. حتی معاویه نیز به این مطلب اذعان کرده است:
شخصی نزد معاویه آمد و گفت: از نزد دروغگوترین، ترسوترین و بخیلترین مردم، یعنی علی ع نزد تو آمدهام.
معاویه اموال فراوانی به او بخشید، سپس با او خلوت کرد و گفت: وای بر تو، چگونه گفتی «دروغگوترین مردم»؛ در حالی که او اول کسی است که رسول الله را تصدیق کرد و اول کسی است که به خداوند ایمان آورد و او صدیق اکبر است؛ و چگونه گفتی «ترسوترین مردم» در حالی که عرب می داند که در میان خود از او شجاعتر ندارد؛ و چگونه گفتی «بخیلترین مردم»،در حالی که اندک زر و سیمی برای خود جمع نکرده.
وی گفت: اگر او این گونه است که میگویی، پس برای چه با او میجنگی؟
گفت: به خاطر اینکه گِلِ این انگشترِ [خلافت]، در زمین از مسیرش خارج شده! [کنایه از اینکه من دنبال حکومتم]
📚 بحر الفوائد المسمى بمعانی الأخبار (للكلاباذی، م380) ص314
...فَقَالَ لَهُ: وَیحَكَ كَیفَ قُلْتَ: أَكْذَبِ النَّاسِ وَهُوَ أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَ رَسُولَ اللَّهِ ص، وَأَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَهُوَ الصِّدِّیقُ الْأَكْبَرُ، وَكَيْفَ قُلْتَ: أَجْبَنِ النَّاسِ وَقَدْ عَلِمَتِ الْعَرَبُ أَنَّهُ لَيْسَ فِيهَا أَشْجَعُ مِنْهُ، وَكَيْفَ قُلْتَ: أَبْخَلِ النَّاسِ وَمَا جَمَعَ قَطُّ صَفْرَاءَ وَلَا بَيْضَاءَ؟
فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: إِنْ كَانَ كَمَا تَقُولُ فَعَلَامَ تُقَاتِلُهُ؟
فَقَالَ مُعَاوِيَةُ: عَلَى أَنْ تَجُورَ طِينَةُ هَذَا الْخَاتَمِ فِي الْأَرْضِ.
🤔با این حال، بسیاری از بزرگان اهل سنت تعبیر «الصدیق الاکبر» را فقط در مورد ابوبکر به کار میبرند؛
در حالی که در منابع اهل سنت (در تمام کتب تفسیری و حدیثیای که در الشامله موجود است) #هیچ_حدیث_نبوی (ولو روایت ضعیف و جعلی) هم یافت نمیشود که پیامبر اکرم ص، #ابوبکر را #صدیق_اکبر خوانده باشد.
@yekaye