یک آیه در روز
970) 📖خافِضَةٌ رافِعَةٌ 📖 ترجمه 💢 فروآورنده [و] رفعتبخش؛ سوره واقعه (56)، آیه 3 1398/12/9 4 رج
.
3️⃣ «خافِضَةٌ رافِعَةٌ»
در نکات ادبی بیان شد که دست کم سه تحلیل نحوی برای این تعبیر فرض دارد.
اکنون با توجه به هریک ببینیم مراد از این تعبیر چیست؟
🍃الف. این تعبیر را میتوان خبر برای مبتدای محذوف دانست (یعنی: هی خافضة رافعة) و توضیحی درباره قیامت است؛ آنگاه:
🌱الف.1. از ابن عباس نقل شده که مقصود این است که برخی را پایین میآورد و برخی را بالا میبرد؛ و از حسن و جبائی نقل شده که گفتهاند یعنی برخی را به سوی آتش جهنم فرو میآورد و برخی را به سوی بهشت بالا میبرد؛ و معنای جامع این است که بدکارانی که در دنیا جایگاه رفیعی داشتند را پایین میکشد و با فرستادن به جهنم آنان را خوار میکند، و خوبانی که در دنیا خوار و ذلیل بودند را با فرستادن به بهشت رفعت میبخشد.
(مجمع البيان، ج9، ص324؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص384)
🌱الف.2. تعبیری استعاری است برای نشان دادن زیر و رو شدن نظام مشهود دنیا و آشکار شدن باطن امور و کنار رفتن پردهها؛ که معلوم میشود عزت و شکوه اهل کفر و فسق سراسر ذلت است؛ و ذلت و فرودستی متقین سراسر عزت است.
(الميزان، ج19، ص116)
🌱الف.3. اشاره است به زلزلهای که رخ میدهد و شدت و عظمت واقعه قیامت، و مضمونش همانند مضمون آیه «فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها» (حجر/74) میباشد که اشاره دارد به این که امور بلندمرتبه را پست و اشیای پست را بلندمرتبه میسازد چنانکه در ادامه آیه توضیح میدهد که زمین فرودست را میلرزاند و به اندازه کوهها بالا میآورد و کوههای برافراشته خرد و همسطح زمین میکند و بدین ترتیب زمین پست و کوه برافراشته همسطح میگردند.
🌱الف.4. ...
🍃ب. چه بسا بتوان آن را عطف به «کاذبة» دانست، آنگاه یعنی:
🌱ب.1. همان طور که وقتی قیامت واقع شود در مورد وقوعش هیچ کسی که بتواند آن را دروغ بشمرد در کار نخواهد بود، همچنین هیچکسی که بتواند آن را پایین یا بالا کند و تغییری در روند آن ایجاد کند که امر پستی را برتر نشاند ویا امر بلندمرتبهای را پست کند در کار نخواهد بود.
(اقتباس از مفاتيح الغيب، ج29، ص384 ؛ و ص386)
🌱ب.2. ...
🍃ج. چه بسا بتوان آن را صفت برای «کاذبة» دانست، بویژه اگر «کاذبة» را صفت برای «نفس» محذوف بگیریم (لیس لوقعتها نفسٌ کاذبة؛ توضیح در جلسه قبل، تدبر4.الف.1) آنگاه:
🌱ج.1. تاکیدی است بر عدم امکان کذب درباره آن؛ یعنی برای وقوع قیامت، دروغگویی که بخواهد آن را تکذیب کند ویا مطلب آن را بالا و پایین کند، در کار نخواهد بود؛
(مفاتيح الغيب، ج29، و ص386)
🌱ج.2. تقویت مطلب در عدم امکان دروغگویی است؛ یعنی نهتنها کسی نمیتواند آن را تکذیب کند بلکه حتی نمیتواند در بیان واقعیت آن، ذرهای کم و زیاد کند
(مفاتيح الغيب، ج29، و ص386 )
🌱ج.3. ...
@yekaye
هدایت شده از حسین سوزنچی
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا باید از ویروس کرونا متشکر باشیم؟!
💢#پرده_اول
در میان حقایق عالم، بدیهیترین حقیقت، که هیچکس نمیتواند انکارش کند #مرگ است❗️
همه میمیریم؛ با هر سابقهای؛ با هر امکاناتی، با هر پست و مقامی.
در قبال مرگ دو راه بیشتر نداریم:
یا آن را نادیده بگیریم تا غافلگیرمان کند؛
و یا اینکه آن را جدی بگیریم و آمادهاش شویم.
کسی که به دنیا دل بسته، میکوشد دائما مرگ را نادیده بگیرد؛
اما زندگی وقتی واقعا زندگی است، که مرگ هم نتواند به آن آسیب برساند؛
پس تنها کسانی واقعا زندگی میکنند که از مرگ نترسند.
اگر قبلا در کتابها میخواندیم که بزرگترین مرد عالَم فرمود «به خدا سوگند، انس پسر ابوطالب با مرگ بیش از انس کودک به سینه مادر است» (نهجالبلاغه، خطبه5)؛ نمردیم و شاگردی از آن مکتب به نام #حاج_قاسم را دیدیم، که نهتنها از مرگ نمیترسید، بلکه همواره آماده، بلکه مشتاق آن بود؛
و به جرات میتوان گفت: اگر معدود افرادی باشند که بتوان قسم خورد که آن گونه که باید و شاید زندگی کردهاند، قطعا حاج قاسم ما یکی از آنهاست.
💢#پرده_دوم
1. خداوند نظام دنیا را طوری آفریده که هر انسانی میمیرد. اجل هرکس معلوم است و وقتی اجلش سررسد لحظهای جلو یا عقب نمیافتد (اعراف/34)
2. میگویند وقتی خداوند حضرت عزرائیل را مأمور مرگ انسانها قرار داد، گلایه کرد که در این صورت مردم از من بیزار میشوند. خداوند فرمود نظام عالم را طوری قرار میدهم که مرگ هرکس به یک عامل طبیعی مربوط شود تا کسی تو را مقصر ندارد.
صرف نظر از صحت و سقم این روایت، حقیقتی در پس این داستان هست:
انسانها بخواهند یا نخواهند میمیرند؛ و عوامل مختلفی مرگ آنها را رقم میزند.
3. احتمال مرگ بر اثر ابتلا به کرونا را 2 درصد دانستهاند و همه کشورهای در حال اجرای مراقبتهای شدید برای محدود کردن آناند.
در حالی که سالانه حدود ۳ تا ۵ میلیون نفر به بیماری آنفولانزا مبتلا شده و از این تعداد سالیانه بین ۲۹۰ تا ۶۵۰ هزار نفر در جهان در اثر ابتلا به آن میمیرنند [یعنی مرگ بیش از 10 درصد مبتلایان] (یورونیوز (https://farsi.euronews.com/2019/12/02/what-makes-the-flu-turn-deadly-))؛
ویا آمار سالیانه مرگ بر اثر تصادفات رانندگی رقمی میلیونی است (ویکیپدیا (https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_traffic-related_death_rate))؛
یعنی بعید است ویروس کرونا تغییر چندانی در #آمار_مرگ_و_میر انسانها ایجاد کند.
اکنون:
اگر قرار است همه بمیرند،
و اگر عوامل خارجی در مرگ ما موثر است؛
و اگر #ویروس_کرونا تنها یکی از عوامل است که در مقایسه با سایر عوامل نقش مهمتری هم ندارد،
چرا این ویروس بسیار کوچک همه هیاهو ایجاد کرده است؟!
💢#پرده_سوم
به نظر میرسد اساس #زندگی_مدرن بر #غفلت است.
همه مشغول اموری هستیم که در حقیقت وجود ما جایی نخواهد داشت:
برخی در پی جمعآوری مال و #ثروت،
عدهای دنبال پست و #مقام،
برخی در پی #شهوت و #شهرت؛
جماعتی هم مبتلا به زن و فرزند.
در منطق اسلام، همراه هر #سختی #راحتی ای هست (سوره انشراح، آیه5)؛ چهبسا چیزی را که #ناخوش میدارید اما #خیر_فراوان در آن است (سوره نساء/ آیه19؛ سوره بقره، آیه216).
این ویروس هم، علیرغم همه بدیهایش،
با آمدنش در این #دوره_غفلتزدگی،
همه را به #یاد_مرگ انداخته است؛
و این،
خواب انسانهایی را که به نادیده گرفتن مرگ، عادت کردهاند، برهم میزند❗️
او احتمالا اثر چندانی در آمار مرگ و میر نخواهد گذاشت؛
اما
▪️آمده تا محکی باشد برای عیارسنجی زندگی ما، و بلکه عیاری باشد برای شعارهایی که میدهیم و ادعاهایمان.
▪️آمده تا ما را – قبل از اینکه به رسوایی در محشر گرفتار شویم- در پیشگاه خودمان رسوا کند. و مرگ را که دائما میکوشیمکه فراموشش کنیم، جلوی چشم ما قرار دهد؛ تا قد و قواره خود را درست ببینیم و قدر و قیمت خود را دقیق بشناسیم.
▪️آمده تا به ما بفهماند که نهتنها حاج قاسم، بلکه تمامی آن مدافعان حرم که به استقبال مرگ میروند، چقدر بزرگتر از مایند و ما چه اندازه حقیریم.
▪️آمده تا ...
آینه چون روی تو بنمود راست ....
بله،
امروزه همگان دست به دست هم دادهاند که به ما گوشزد کنند که
💢#توصیههای_بهداشتی برای #حفاظت_از_سلامتی_جسم را جدی بگیریم
شعارشان هم این است:
#کرونا_را_شکست_میدهیم
از همهشان ممنونیم، ما هم این شعار را برای حفظ جسممان سرمیدهیم و سعی میکنیم به این توصیهها گوش دهیم.
اما شاید این ویروس هم آمده که با یادآوری واقعیتی به نام مرگ
- که فراموشیاش زندگیها را پوچ، و جدی گرفتنش معنای زندگی را عمق میبخشد –
به ما تذکر دهد که
💢#توصیههای_بهداشتی برای #حفاظت_از_سلامتی_روح را هم جدی بگیریم.
🤔آیا نباید از او هم ممنون باشیم؟!
@souzanchi
@yekaye
🔹رُجَّتِ/ رَجًّا
▪️ماده «رجج» در اصل دلالت دارد بر اضطراب (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص384)،
آن هم نه اضطرابی معمولی، بلکه اضطراب شدید (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص49) و به طور شدید به حرکت درآوردن و تکان دادن (مفردات ألفاظ القرآن، ص341)
و از این جهت به مفهوم «زلزله» بسیار نزدیک است (مفردات ألفاظ القرآن، ص341؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص49)
و وقتی کسی در سخن گفتن مطالب را ملتبس کند و مضطرب [پریشان و بدون نظم] سخن بگوید، میگویند «ارتجّ الکلام» (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص384؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص341)
▪️برخی توضیح دادهاند که اصل این ماده اضطراب در چیزی به خاطر سستی و غیرمحکم بودن آن است، که این سستی به خاطر این است که چیزی مایعمانند در آن نفوذ کرده و سریان داشته باشد، چنانکه به آب گل آلودی که در جایی جمع شده باشد و به خاطر تکانهایی که خورده همچنان کدر باشد «رَجرَجة» گویند (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص756)
🔸کلمه «رجّ» به کلمات «اضطراب» و «زلزله» و «رجفة» و «دکّ» و «شقّ» و «حرکت» نزدیک است؛
تفاوتشان در این است که:
▫️«حرکت» به مطلق جابجایی گفته میشود؛
▫️«اضطراب» حرکات متوالی در جهات مختلف است که گویی اجزای شیء بر همدیگر ضربت وارد میکنند؛ و شخص مضطرب گویی کسی است که ضربت خوردن بر خویش را برگزیده است
▫️«زلزلة» از ماده «زلّ» است که به معنای لغزش است، و بیشتر ناظر است به جایی که انسان بارها بیاختیار میلغزد و میافتد؛
▫️«شقّ» تکه تکه شدن و از هم پاشیدن است؛
▫️و «رجفة» زلزله شدید و عظیم است؛ (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص49 )؛ [رجف اضطراب و تکان شدیدی است که گویی شیء مورد نظر از جای خود قرار است برکنده شود (المعجم الإشتقاقي المؤصل، ص765]
📿ماده «رجج» تنها همین دوبار در قرآن کریم به کار رفته است.
📖اختلاف قراءات
🔹رُجَّت الْأَرْض
▪️در اغلب قراءات به همین صورت فعل مجهول و نایب فاعل (رُجَّتِ الْأَرْضُ) قرائت شده است؛
▪️اما در یکی از قرائات غیرمشهور (زید بن علی) به صورت فعل معلوم و مفعول (رَجَّتِ الْأَرْضَ) قرائت شده است.
📚معجم القراءات ج۹، ص290
@yekaye
🔹 الْأَرْضُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «أرض» در زبان عربی در معانی متعددی به کار رفته است که برخی اینها را به سه معنا برمیگردانند که دوتای آنها در قرآن کریم به کار نرفته است (یکی در معنای زکام و سرماخوردگی؛ دیگری در معنای «رعشه و تزلزل»). اما معنایی که با آن سر و کار داریم به هر چیزی که در موقعیت پست و پایین قرار گرفته، نقطه مقابل سماء و عُلُو باشد.
▪️برخی معتقدند که اصل معنای آن، همین کره زمین در مقابل آسمان بوده و به تَبَعِ آن بر هر چیز پست و پایینی در مقابل بالا اطلاق شده؛ و برخی هم توضیح دادهاند که هرگاه این کلمه در کنار «سماء» قرار بگیرد کاملا بر همین معنای مقابل «سماء» به کار میرود و شامل جمیع موجودات زمینی هم میشود؛ اما وقتی که به صورت مطلق به کار میرود (وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ، حجر/۱۹؛ أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً، مرسلات/۲۵) غالبا خود کره زمین مورد نظر است؛ هرچند که گاه به قسمت و منطقه معینی از زمین هم اطلاق میشود (يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ، مائده/۲۱؛ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ، لقمان/۳۴)
(این فراز اخیرا اضافه شد)
▪️البته برخی بر این باورند که اصل این ماده دلالت دارد بر جرم متراکمی که درونش با امر لطیفی پر شده که اشیاء به آن و بر آن قائماند (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص810)؛ یعنی فقط دلالت بر پایین بودن، و اینکه چیزی بر روی باشد ندارد؛ بلکه هم بر تراکم آن جرم و در عین حال اینکه درونش امر لطیفی باشد دلالت دارد، و هم بر اینکه اموری نه فقط بر روی آناند، بلکه بدان قائماند؛ چنانکه گیاهان، نه فقط روی زمیناند بلکه به زمین قائماند (المعجم الإشتقاقي المؤصل، ص810)؛ و یا به پاهای اسب، در مقایسه با قسمت بالای آن «قوائمه» گویند (معجم مقاييس اللغة، ج1، ص80) که فقط نسبت بالا و پایین نیست، بلکه قیام اسب هم بر آن است. همچنین اینکه این ماده بر یک امر متراکم و البته با درونی لطیف دلالت دارد نیز از بسیاری از کاربردهای این ماده قابل استنباط است؛ چنانکه به زمین نرم و طیب «أرض أریضة» گویند (كتاب العين، ج7، ص55؛ معجم مقاييس اللغة، ج1، ص80) ویا «إرَاض» به معنای بساط ضخیمی است که از پشم یا بز یا پشم شتر درست شده باشد و یا «تَأَرَّضَ النَّبْت» یعنی گیاهی که امکان برکندن آن از زمین وجود دارد (معجم مقاييس اللغة، ج1، ص80)
▪️به نظر میرسد که همین در مقابل «سماء» بودن ظرفیتی را در این کلمه قرار داده که استعمال آن در قرآن لزوما برای اشاره به زمین جسمانی نباشد؛ چنانکه حتی برخی در توضیح آیه «اللَّهُ الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ» (طلاق/۱۲) و نیز روایاتی که از هفت زمین در قبال هفت آسمان سخن میگوید این احتمال را مطرح کردهاند که مقصود از هر زمینی، آسمانِ تحت آسمان بالاتر است؛ و بدین ترتیب، هفت آسمان و یک زمین داریم که شش آسمانِ آن، هریک زمینی برای آسمان بالاتر از خود است.
▪️در احادیث، این توسعه معنایی «أرض» جدی گرفته شده و تعابیر زمین دل، زمین جان و … – دست کم به طور استعاری – رایج است؛ و برخی روایات، برخی از تعابیر «أرض» در قرآن را بر همین معانی توسعهیافته نیز اطلاق کردهاند.
▪️این کلمه، مونث مجازی است، و به همین جهت در این آیه با فعل مونث آمده «رُجَّتِ الْأَرْضُ»؛ هرچند جمع آن، علاوه بر «أراضی» به صورت «أَرَضُون» و «أرَضین» هم به کار رفته که تبیین آن معرکه آراء شده است.
🔖جلسه ۷۸۱ http://yekaye.ir/ya-seen-36-33/
🔹إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا
به لحاظ نحوی، این جمله
▪️می تواند بدل از جمله «إذا وقعت الواقعة» باشد و به لحاظ نحوی همان خواهد بود که در ذیل آن آیه گذشت؛ (مجمع البيان، ج9، ص323؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص386)
▪️ می تواند ظرف برای «وقعت» (همان آیه 1) باشد؛ یعنی آن واقعه واقع شود در زمانی که زمین سخت بلرزد؛ (مجمع البيان، ج9، ص323 )
▪️ میتواند خبر برای جمله «اذا وقعت الواقعه» باشد یعنی وقتی که آن واقعه رخ میدهد همان وقتی است که زمین بشدت میلرزد و ...» (مجمع البيان، ج9، ص323)
▪️ میتواند متعلق به «خافِضَةٌ رافِعَةٌ» باشد یعنی آن واقعه فرو میآورد و رفعت می بخشد در آن وقتی که زمین سخت میلرزد. (مفاتيح الغيب، ج29، ص386 )
@yekaye
☀️ 1) روایت شده است که امیرالمومنین ع در فرازی از یکی از خطبههای خود فرمودند:
تا زمانى كه مدّت معلوم شده بسر آيد، و هر امری به اندازهاش رسد؛ و آخرينِ خلق، به اولين ملحق گردد، و از امر خداوند، آنچه از نو کردن آفرینشش میخواهد فرا رسد؛ آسمان را به حركت آورد و بشكافد، زمين را بلرزاند و بشدت تکان دهد، كوههاى آن را از جا كنده و پراكنده سازد، به طورى كه از هيبت جلالتش و از خوف سطوتش اجزای آنها به هم كوبيده شوند، و هر كه را در دل زمين است بيرون آرد، و بعد از پوسیده شدن، از نو پدید آورد، و پس از پراكندگى جمعشان نمايد. آن گاه آنان را براى آنچه در نظر دارد، از پرسش اعمال مخفىشان و كارهاى پنهانشان، از هم جدا سازد ....
📚نهج البلاغة، خطبه 109
و من خطبة له ع في بيان قدرة اللّه و انفراده بالعظمة و أمر البعث
... إِذَا بَلَغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَ الْأَمْرُ مَقَادِيرَهُ وَ أُلْحِقَ آخِرُ الْخَلْقِ بِأَوَّلِهِ وَ جَاءَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ مَا يُرِيدُهُ مِنْ تَجْدِيدِ خَلْقِهِ أَمَادَ السَّمَاءَ وَ فَطَرَهَا وَ أَرَجَّ الْأَرْضَ وَ أَرْجَفَهَا وَ قَلَعَ جِبَالَهَا وَ نَسَفَهَا وَ دَكَّ بَعْضُهَا بَعْضاً مِنْ هَيْبَةِ جَلَالَتِهِ وَ مَخُوفِ سَطْوَتِهِ وَ أَخْرَجَ مَنْ فِيهَا فَجَدَّدَهُمْ بَعْدَ إِخْلَاقِهِمْ وَ جَمَعَهُمْ بَعْدَ تَفَرُّقِهِمْ ثُمَّ مَيَّزَهُمْ لِمَا يُرِيدُهُ مِنْ مَسْأَلَتِهِمْ عَنْ خَفَايَا الْأَعْمَالِ وَ خَبَايَا الْأَفْعَالِ ...
@yekaye
هدایت شده از حسین سوزنچی
#طلبه کسی است که زندگیاش را وقف فهم، عمل، و تبلیغ #دین_اسلام کرده،
چنین کسی
#بهداشت را رعایت میکند،
اما چون خدا و آخرت را باور دارد، در برابر #مرگ دست و پایش را گم نمی کند؛
و چون درد مردم دارد، در جایی هم که کسی از او #انتظار ندارد، برای کمک حاضر است.
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان ...
@souzanchi
یک آیه در روز
971) 📖 إذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا 📖 ترجمه 💢وقتی که زمین لرزانده شود، چه لرزاندنی؛ سوره واقعه (5
.
1️⃣ 1) «إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا»
درباره مقصود از این لرزاندن، همگان گفتهاند که اشاره به زلزله قیامت است که خداوند آن را عظیم شمرده است: «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ» (حج/1)؛ و اینجا نیز با افزودن مفعول مطلق «رَجّاً» بر این عظمت تاکید کرد. (الميزان، ج19، ص116)؛
آنگاه این زلزله شدید میتواند:
🍃الف. ناظر باشد به میراندن هر موجود زندهای که روی زمین است (ابن عباس و قتادة و مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص324) در واقع، بیان میکند که زمین چنان به جنبش درخواهد آمد که هرآنچه از کوهها و ساختمانها رویش هست را منهدم و [هر جنبندهای روی زمین را] نیست و نابود میکند. (تفسير كنز الدقائق، ج13، ص13)
🍃ب. چهبسا این تعبیر «رجّ» همان تعبیری باشد که برای غربال کردن هم به کار میرود؛ که در این صورت، مقصود آن تکانهای شدیدی است که مردگان را از درون زمین بیرون میاندازد (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص324 ) که در این صورت مضمونش نزدیک میشود به آیاتی شبیه «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها؛ وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها» (زلزال/1-2)
🍃ج. شاید علاوه بر این، ناظر باشد به تحول عظیمی که در زمین و زمینهی وجودی انسانهای عالَم رخ میدهد که وارد مرحله جدیدی از عالَم میشوند. چیزی که چهبسا موید این معنا باشد این است که در قیامت، همه موجودات، نه فقط موجودات حاضر در دنیا، بلکه فرشتگان و ملکوتیان هم میمیرند؛ یعنی حتی کسانی که در عالم برزخ هم بسر میبرند میمیرند؛ و علیالقاعده مرگ در برزخ، با مرگ زمینی عادی و متعارفی که ما میشناسیم متفاوت است، زیرا همه برزخیان قبلا این مرگ را از سر گذراندهاند، و اکنون به حیات برزخی زندهاند، نه به حیات دنیوی.
🍃 د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
971) 📖 إذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا 📖 ترجمه 💢وقتی که زمین لرزانده شود، چه لرزاندنی؛ سوره واقعه (5
.
2️⃣ «إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا»
اولین نکتهای که برای بیان وقتی که واقعه قیامت واقع شود، اشاره کرد، این است که آن هنگام زمین لرزانده شود، چه لرزاندنی. آیا این لرزش، صرفاً یک زمین لرزه است، که فقط در مقیاس وسیعتر رخ داده است؟! اگرچه برای این واقعه از تعبیر «زلزله» هم استفاده شده، اما قرآن کریم از تعابیر بسیار مختلف دیگری نیز برای این تغییر بهره برده است مانند «رجف» و «دکّ» و «شقّ» و ...؛ و در این آیه هم از تعبیر «رجّ» استفاده کرده که چنانکه در نکات ادبی گذشت، لرزش و اضطراب شدیدی است که غالبا در خصوص اجسام غیرجامد استفاده میشود.
تعبیر «ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/187 ) بصراحت از سنگین بودن این واقعه بر آسمانها و زمین سخن میگوید و شاید بتوان گفت تعبیر «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار: روزی که این زمین غیر زمین شود و نیز آسمانها، و برای خداوند واحد قهار آشکار شوند» (ابراهیم/48) به نحوی در مقام بیان همه آیاتی است که درباره تحولات زمین در هنگام قیامت سخن گفتهاند: یعنی آن تغییری که رخ میدهد صرفاً واقعهای در زمین نیست؛ بلکه واقعه بقدری عظیم است که دیگر زمین این زمین نخواهد بود.
📝#زمین_در_قرآن
شاید اگر بدانیم زمین کنونی ما در قرآن کریم چگونه توصیف شده است، فهم بهتری از این واقعه به دست آوریم. در قرآن کریم 461 بار کلمه «أرض»به کار رفته، که از آن میان، در بیش از 200 آیه وصفی را برای زمین بیان کرده است:
[متن زیر، بر اساس بیش از 200 آیه قرآن تنظیم شده است، که چون آوردن همه آنها خواندن متن را دشوار میکرد، همه آیات را در پاورقی قرار دادم و برای اینکه ببینید هر عبارت از عبارات زیر، بر اساس چه آیهای نوشته شده است، به آدرس زیر مراجعه کنید]
http://yekaye.ir/al-waqiah-56-4/
▪️همه این زمین [و آسمانها] و هرچه در آن است، از آن خداوند است و به خدا برمی گردد . تدبیر خداوند از آسمان به زمین میآید و زمین و آسمان به امر خدا برپاست .
این زمین غیب و ملکوتی دارد که البته بر خداوند مخفی نیست ؛ کلیدش دست اوست و بدین سان این زمین صرفا یک موجود مرده نیست، بلکه خداوند با باراندن باران و جوشاندن و جاری کردن چشمهها در آن و رویاندن گیاهان در آن، [آب هم در آن جاری میشود و هم در محلهایی ثابت و مستقر میگردد و این امکان رویش گیاهان را فراهم میآورد ] آن را زنده کرد ؛ و این حیات هم صرفا یک امر استعاری نیست؛ چرا که به تصریح قرآن کریم، هم خود زمین و هم هرچه در آن است، تسبیحگوی اویند ؛ و حتی زمین بر برخی از افراد میگرید و شاید با توجه به همین باطن و ملکوتش است که کاستن از زمین معنای خاصی پیدا میکند و باب برکات را نهتنها از آسمان، بلکه از زمین هم میتوان باز کرد.
▪️زمین اگرچه نتوانست بار امانت الهی را بردارد ؛ اما از روی طوع و رغبت تسلیم خداوند متعال بوده است (و هر چه در آن هست نیز با رغبت یا به اجبار، تسلیم و مطیع خداوندند و در پیشگاه وی سر به سجده میسایند )؛ لذا مخاطب دستورات خداوند قرار می گیرد و گوش به فرمان اوست و منافقان حتی در زمین هم یاور و پشتیبان ندارند.
▪️خداوند بارها انسان را به سیر و سیاحت در زمین دعوت کرد ، تا قلبها به تعقل درآیند و گوشها شنوا شوند بویژه برای عبرت گرفتن از گذشتگان و فهم ضعف خویش ویا برای پی بردن به چگونگی آغاز آفرینش آن، و اینکه چگونه آخرت ایجاد خواهد شد . در آفرینش آن [و نیز در آنچه در آن هست] آیاتی برای اهل تعقل ، اولوالالباب ، متقین ، اهل ایمان ، عالمان و اهل یقین است؛ اگر کسی در آن بیندیشد، به هدفمندی آن پی میبرد ؛ چرا که اساساً زمین به حق آفریده شده است. آن مقدار که درباره خلقتش گفته شده این است که آسمانها و زمین ابتدا درهم بودند و سپس جدا شدند و اوست که همچنان آنها را از زوال نگه داشته است . خداوند آسمانها و زمین در شش روز (و خود زمین در دو روز ) آفریده شده (و البته روز به معنای روز اصطلاحی نیست، چنانکه گاه از «روزی که خداوند آسمانها و زمین را آفرید نیز سخن گفته شده)؛ و پردازش و سامان دادن هفت آسمان بعد از آفرینش زمین بوده (که البته مقصود آفرینش آنها نیست و چهبسا با هم آفریده شده باشند )؛ و استوای بر عرش نیز بعد از آفرینش آسمانها و زمین بوده است.
(البته مقصود از این بعدیت علیالقاعده بعدیت زمانی نیست، بویژه که جای دیگر این طور تعبیر کرد که آن موقع عرش او بر آب بود ).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه متن «زمین در قرآن»
▪️خداوند انسان را از زمین رویاند و وی را، هم از زمین و هم در زمین آفرید و اگرچه زمین را برای همه موجودات زنده [جنبندگان] قرار داد ؛ اما تاکید کرد که همه آنچه را در زمین است با همه رنگهای مختلفشان ، برای انسان آفریدم و مسخر انسان قرار دادم (و با اینکه آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردمان است ، اما نه تنها آنچه در زمین است، بلکه هرآنچه در آسمانها هست نیز مسخر انسان کرد )؛ به طوری که می توان گفت خداوند زمین را برای انسان گستراند و شکافهایی هم در آن زد [هرچند این شکافها دلیل نمیشود که هر انسانی بتواند در درون آن نفوذ کند ، و البته با قرآن میتوان این زمین را شکافت ] و آن را بساط و مهد و فراش و مایه قرار انسان قرار داد؛ و در ضمن این گستراندنش، در آن کوههایی افکند و مسیرهایی که در بین آنها راه خود را بیابند .
به تعبیر دیگر،
خداوند انسان را در زمین خلیفه قرار داد، اما معنای این خلافت این نیست که بالفعل برتر است و هر کاری میتواند بکند، او حتی نمی داند در کجای این زمین میمیرد پس حتی هم فساد کردن در زمین برای انسان ممکن است و هم هر گناه دیگری (مانند یا خوشی بناحق ؛ ویا تکبر بناحق ؛ هرچند زمین را طوری قرار داده که شخص بفهمد جای تکبر نیست و لذا مومن واقعی غیرمتکبرانه بر زمین راه میرود )؛ و شاید بدین جهت است که فرشتگان، که موجوداتی زمینی نیستند ، دائما برای اهل زمین استغفار میکنند
خداوند متعال در زمین از هر چیزی رویاند ، چنانکه ثمراتی که روزی انسان است، از آن بیرون میآید. در واقع، خداوند زمین را رام انسان کرد انسان را در زمین مکنت داد و معایش وی را در آن قرار داد و اگرچه انسان حق دارد از آنچه حلال و طیب در زمین مییابد بهرهمند شود اما در مجموع استقرار و بهرهوری انسان در زمین محدود است و جاودانه شدن در زمین ، معنایش جهنمی شدن است هرچند که این امر منافاتی ندارد که قسمتهایی از این زمین مقدس و مبارک باشد.
▪️انسان وقتی احساس سنگینی کند و در زمین لنگر اندازد در راه خدا حرکت نمیکند و شیاطین در زمین است که افراد را گیج و سرگردان میکنند و روششان این است که آنچه در زمین است برای انسان زینت میدهند (البته خداوند خودش ظرفیت زینت پذیری را در زمین قرار داده برای امتحان انسانها ) و از این رو، پیروی از اکثر ساکنان زمین گمراهی میآورد.
▪️با این حال زمین این اندازه گسترده هست که کسی بهانهای برای تحت تاثیر جبر محیط بودن نداشته باشد هرچند این گستردگی در مقایسه با قیامت بقدری کوچک است که اگر کفار تمام آن را هم بدهند که از عذاب خداوند نجات یابند کافی نیست ؛ و این کوچکی چهبسا به عظمت انسان برمیگردد: روح انسان چنان عظمتی دارد که همین زمین با همه گستردگی اش هم در سختیها بر انسان تنگ میآید و کل آنچه در زمین است حتی نمیتواند بین مومنان در همین دنیا الفت جدی ایجاد کند و در عوض، گستره بهشت نه فقط به اندازه زمین، بلکه به گستره کل آسمانها و زمین است.
▪️مکانیسم مکنت دادن خداوند به انسان در زمین هم پیچیدگیهای خاص خود را دارد ؛ و اگرچه خداوند مکنت نهایی زمین را از آن متقین میداند اما مکنتهایی که گاه و بیگاه در زمین برای افراد حاصل میشود دلیل بر حقانیت آنها نیست و مکنت در زمین برای مومنان هم غالبا برای آزمایش آنهاست .
اما در قیامت چه بر سر زمین میآید: با نفخه صور هرکه در زمین و آسمانهاست دچار صعقه [= بیهوشی] میشود ؛ نهتنها آسمانها در هم پیچیده میشود، بلکه زمین هم یکسره در قبضه قدرت خداوند قرار میگیرد ؛ زمین به تکانهای شدید (زلزله، رجف، رجّ، دکّ) میافتد ، کوههایی که میخهای زمین بودند، اکنون چون پشم حلاجی شده، سست و بیبنیاد میشوند ، به راه میافتند، گویی سراب بودهاند و زین پس، زمین را آشکارا میبینی ، چرا که اینک به نور پروردگارت – که خودش نور آسمانها و زمین است - روشن شده است ؛ و همان طور که ابتدای آفرینش زمین بر گسترده شدن و شکاف آن تاکید کرد دوباره بحث از گستراندن و شکاف زمین است: زمین از روی مردگان شکاف برمیدارد ؛ امتداد مییابد و با اذن پروردگارش داشتههای خود را که همچون باری بر وی سنگینی میکرده، بیرون میریزد و نهایتا مومنان وعده صدق خداوند را میبینند و زمین را چنان ارث میبرند که هرجایی از بهشت بخواند جای میگیرند.
✅یادآوری میشود
متن فوق، بر اساس بیش از 200 آیه قرآن تنظیم شده است، که چون آوردن همه آنها خواندن متن را دشوار میکرد، همه آیات را در پاورقی قرار دادم و برای اینکه ببینید هر عبارت از عبارات زیر، بر اساس چه آیهای نوشته شده است، به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://yekaye.ir/al-waqiah-56-4/
@yekaye
🔹بسَّتِ / بَسًّا
▪️درباره ماده «بسس»
▫️برخی بر این باورند که در اصل برای دو معنای متفاوت به کار رفته است؛
یکی سوق دادن و چیزی را به حرکت واداشتن،
و دیگری ریزه ریزه کردن (آرد کردن) و درهمآمیختن؛
و در مورد این آیه گفتهاند که هر دو معنا محتمل است: هم به معنای راندن کوههاست [که از این جهت مضمون آن، شبیه آیات «وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً» (نبأ/20) و «وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَت» (تکویر/3) میشود] و هم به معنای خرد و ریزه ریزه کردن کوههاست [که آیه بعد «فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا» توضیح آن میشود]
📚 (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص181)
▫️ اما اغلب اهل لغت تلفیقی از این معنا را در این ماده دخیل دانستهاند، چنانکه اصل این ماده را
شکستن و تکهتکه کردن [= آرد کردن] (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص268)؛
ویا خرد و نرم کردن چیزی، آن گونه که گندم و نان را با آب نرم میکنند؛ و یا پخش و پلا کردن دانستهاند، چنانکه «انْبَسَّتِ الحيّات» به معنای آن است که مارها متفرق شدند (مفردات ألفاظ القرآن، ص122)
در همین راستا برخی توضیح دادهاند که اصل این ماده عبارت بوده است از اینکه یک ماده خشک ریزه ریزه [شبیه آرد] را با آمیختن مایعی در آن نرم و روان کنند که مناسب بلعیدن شود (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص116)
و به زبان سادهتر، اصل کاربرد آن در تلیت کردن بوده است (مجمع البيان، ج9، ص323 )
🔶ماده «بسس» به ماده «بثث» بسیار نزدیک است، در تقاوت این دو گفتهاند که «بثّ» صرف پراکندن است، اما در ماده «بسّ» علاوه بر پراکندن، مفهوم خرد و ریز کردن هم نهفته است
(اقتباس از: التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص268 )
📿ماده «بس» در قرآن کریم تنها همین دوبار و فقط در همین آیه آمده است.
@yekaye
هدایت شده از حسین سوزنچی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
💢نترسید و نترسیم و نترسانیم
▪️مؤمن اگرچه به خاطر عدم رعایت #بهداشت، جان خود را در معرض هلاکت قرار نمیدهد،
اما چون #مرگ را جدی گرفته، #از_مرگ_نمیترسد؛
پس میتواند بدترین #تهدید را هم به #فرصت بدل سازد.
📝#حاج_قاسم_سليمانى
من با تجربه این را میگویم که میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد در خود فرصتها نیست. اما شرط آن، این است که:
#نترسید؛
و #نترسیم؛
و #نترسانیم.
.
🔹 الْجِبالُ
قبلا بیان شد که
▪️کاربرد ماده «جبل» در دو معنای اصلی بسیار شایع است،
یکی در معنای «کوه» و
دیگری در معنای طبیعت و فطرتی که موجودات بر آن سرشته شدهاند؛
با این حال، اغلب اهل لغت ریشه واحدی برای این دو معنا در نظر گرفتهاند.
🔸برخی معنای دوم را اصل قرار داده، و گفتهاند اصل این ماده به معنای طبع است؛ و کوه را به خاطر اینکه طبعیتش بر ثصبات است «جَبَل» نامیدهاند؛
🔸اما اغلب معنای اول (جَبَل به معنای «کوه»، که جمع آن «أَجْبَال» و «جِبَال» است و البته فقط دومی در قرآن به کار رفته) را اصل دانستهاند،
▪️خواه به طور مستقیم، یعنی گفتهاند معنای اصلی این ماده «کوه» است و به تبع معنای «کوه» این کلمه به طور مجازی برای هرجایی که ثبات دارد و تزلزلی در آن نیست، استعمال شده، و از همین باب در خصوص طبیعتی که در چیزی قرار داده شده که براحتی نمیتوان تغییرش داد، تعبیر «جِبِلّة» به کار رفته (وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ؛ شعراء/۱۸۴)؛ و کار برد آن در خصوص جماعت عظیم و کثیر (وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً؛ یس/۶۲) هم از باب تشبیه عظمت و کثرت آنان به کوه است؛
▪️و خواه به طور غیرمستقیم، مثلا
▫️برخی اصل آن را «جمع شدن چیزی در رفعت و علوّ» دانستهاند که تطبیق آن بر کوه واضح است؛ و شاهد دیگر اینکه «امرأةٌ جَبْلة» به زنی گویند که خلق و خوی تندی دارد؛ و «جَبَل» یا «جِبِل» یا «جُبُل» (که البته چهبسا «جُبُل»، جمعِ «جِبِل» باشد) هم به معنای جماعت عظیم و کثیر است؛
▫️ویا اصل این ماده را در معنای «فطری و عظیم بودن» دانستهاند که نمونه بارز چنین چیزی در طبیعت، کوه است و برای هر چیزی که در طبیعتش عظمتی یافت شود به کار رفته است؛
▫️ویا بر این باورند که معنای محوری این ماده «تجمع عظیمی است که هم در بینشان شدید به هم متصل باشند و هم هیات غلاظ و شدادی داشته باشد؛ تطبیق این معنا بر «جبال» [= کوه] که واضح است، در خصوص «جِبِلّ» (وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ، شعراء/۱۸۴) هم توضیح داده که این کلمه به معنای جماعت عظیم و فشردهای از مردمان است با ملاحظه اختلاف هیاتهای آنها؛ و همین معنای تجمع درونی شیء است که «جِبِلّة» (وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ، شعراء/۱۸۴) را به معنای طبیعت شیء رایج ساخته است.
▪️در هر صورت، بحثی نیست که «جِبِلّ» (که این کلمه در زبان عربی به صورتهای مختلف دیگری هم تلفظ شده، از جمله: جُبُلّ، جُبْل، جَبْل، و …؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۸۶) به معنای «مردمان فراوان و زیاد» است؛ و در تفاوت کلمه «جبلة» و «ناس: مردم» گفتهاند که «جبلة» جماعتی از مردماند که عظمت و سیاهی لشکری داشته باشند؛ و در این کلمه نوعی غلظت و عظمت لحاظ شده است.
🔖جلسه 811 http://yekaye.ir/ya-seen-36-62/
📖 اختلاف قراءات
🔹بُسَّت الْجِبال
▪️در اغلب قراءات به همین صورت فعل مجهول و نایب فاعل (بُسَّتِ الْجِبالُ) قرائت شده است؛
▪️اما در یکی از قرائات غیرمشهور (زید بن علی) به صورت فعل معلوم و مفعول (بَسَّتِ الْجِبالَ) قرائت شده است.
📚معجم القراءات ج۹، ص290
@yekaye
☀️ 1) روایت شده است. شخصی از قبیله بنی ثقیف از رسول الله ص پرسید: این کوهها با این عظمتشان در روز قیامت چگونه خواهند بود؟
فرمود:
همانا خداوند آنها را چنان حرکت می دهد که همانند رمل میشوند؛ سپس بادی بر آنها میوزد و آنها را [همچون گرد و غباری] متفرق و پراکنده میسازد.
📚مجمع البيان، ج7، ص48
قِيلَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ ثَقِيفٍ سَأَلَ النَّبِيَّ ص كَيْفَ تَكُونُ الْجِبَالُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ عِظَمِهَا؟
فَقَالَ ص:
إِنَّ اللَّهَ يَسُوقُهَا بِأَنْ يَجْعَلَهَا كَالرِّمَالِ ثم يرسل عليها الرياح فتفرقها.
@yekaye