eitaa logo
یک جرعه بندگی✨
3.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.9هزار ویدیو
24 فایل
سلامتی امام زمان(عج) و تعجیل در ظهورش صلوات ثواب نشرمطالب هدیه به امام زمان(عج) کپی باذکرصلوات و دعابرای عاقبت بخیرشدنم حلال بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک🤲 تبادل: 👈 @ya_zahra_c @manemamhasaniam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🌷کلیپ مخصوص کسانی که میخوان خون بشن👌 @yekgorehbandegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما انسان ها مثل مداد رنگی هستیم.... شایدرنگ موردعلاقه یکدیگرنباشیم!!!! اماروزی برای کامل کردن نقاشیمان؛ دنبال هم خواهیم گشت!!! به شرطی که اینقدر نتراشیم همدیگر را تا حد نابودی.. ❖ @yekgorehbandegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی همسرت باهات قهر میکنه و میگه میرم به این معنیه که : دستاش رو محکم بگیری و بلند بهش بگی: بمون من دوستدارم نه اینکه شونه هاتو بالا بندازی و بگی هر جور راحتی @yekgorehbandegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 💥 در آینده نزدیک حوادث پیچیده‌تری در راه است! و ما به لحظه‌های حساس‌تر و تعیین‌کننده‌ای نزدیک می‌شویم! تکلیف ما چه می‌شود؟ این اوضاع واقعاً قابل تحمل نیست!   @yekgorehbandegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡️تاجر ثروتمند⚡️ روزی تاجری بسیار ثروتمند ،با خود عهد کرده بود در طول زندگانی خویش،یک روز ازعمرش را خوب زندگی کند ،به مردم مهربانی ورزد.درآن روزتصمیم گرفت عهد خویش را بجا بیاورد،وبا مردم به اندازه ی یک روز درشت خویی نکند وبا آنها با عطوفت رفتار نماید،زمانی که از خانه خود خارج شد ، پیرزنی گوژ پشت از اودرخواست کمک کرد ،ازاوخواست باری راکه همراه دارد تا خانه اش حمل کند ،با خود گفت من بااین همه ثروت وقدرت حمال این پیرزن باشم ،لحظه ای به فکر فرورفت وبه یاد عهد خویش افتاد،بار را برداشت و به همراه پیرزن به راه افتاد،تا به خانه ای خرابه رسیدند،دیدسه کودک در آنجا مشغول بازی هستند، ازاوپرسید این کودکان کیستند؟،پیرزن پاسخ داد؛اینها نوه های من هستند که بامن زندگی می کنند. پدر و مادرشان را سالها ست که ازدست داده اند،از او پرسید مخارج آنها را چه کسی تامین میکند ،؟ پیرزن اشک از چشمانش سرازیر شد،گفت؛ به بازار میروم میو ها وسبزیجات گندیده ای که مغازه دارها آن هارا بیرون میریزند با خود به خانه می آورم ،به آنها میدهم تاگرسنگیشان رفع شود.تاجر نگاهی به کیسه های که دردستش بود انداخت، به سالها ی که متکبرانه زندگی خودرا سپری کرده بود افسوس خورد ، اشک ندامت درچشمانش حلقه زد، درآن روز تمام دارایش را به فقرا ودرماندگان شهرش بخشید ،وشب هنگام که به بستر خویش میرفت ، از خدای خویش طلب عفو کرد وبخاطر کارهایی که در گذشته انجام داده شرمسار واندوهگین بود. بعد ازآن به خوابی ابدی فرورفت.بدون آنکه فردایی در انتظار او باشد. پس بیایم خوب بودن راتجربه کنیم حتی به اندازه یک روز شاید دیگر فرصت جبرانی نباشد. @yekgorehbandegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی که دلت‌تنگ‌مۍشود . . بہ‌آسمان‌نگاه‌کن ! مانگاه‌منتظرانه ی‌تورامی بینیم - سوره‌بقره، آیه‌١۴۴ @yekgorehbandegi